ÌÓÊÌæ ÇÑÊÈÇØ ÈÇ ãÇ ÎÇäå  

پیشینه مذهبی استان اردبیل

از ویکی اطلس فرهنگی ایران

پرش به: ناوبری, جستجو

پيشينه مذهبى

به گفته مورخان ساكنان باستانى اردبيل، از طايفه مادر و بازماندگان بوميان اوليه بوده‏اند و مذهب هورمزد پرستى داشته‏اند.

بعد كه زرتشت قيام كرد و در دشت مغان و دامنه‏هاى سبلان و سپس در اطراف درياچه اروميه به تبليغ احكام دين پرداخت، جمعى از مردم به آيين او گرويدند. ولى چون مغهاى ديگر به مخالفت با وى برخاستند كيش او در آن ناحيه پيشرفت نكرد.

در جنگى كه ميان زردشتيان و بت‏پرستان روى داد، زرتشتيان بر همه روستاها و قصبه‏هاى اطراف اردبيل دست يافتند.

آنان به افتخار اين پيروزى، آتشكده‏اى در اردبيل بنا كردند كه امروزه آثار آن در سه فرسنگى اين شهر در دهكده‏اى به نام آتشگاه باقى است.

سپس زرتشت به اميد گسترش امر تبليغ به مشرق ايران و توران مهاجرت كرد. به گفته مورخين چون در توران نيز كارى از پيش نبرد نزد «ويشتاسب» پادشاه باختر رفت و بعد از آنكه او را به آيين خود درآورد، دين او به سرعت در شرق و غرب رواج يافت.

اين كيش تا قبل از سقوط ايران به دست اعراب دين رسمى ايران بوده و طبعا مردم اردبيل نيز به اين دين پايبند بوده‏اند.

سال 22 ه .ق آذربايجان توسط حذيفة اليمان سردار معروف فتح شد، در اين زمان اردبيل مركز حكومت آذربايجان بوده است.

در دوره خلافت على عليه‏السلام (36ـ40 ه .ق) اشعث به حكومت آذربايجان منصوب شد، در همين زمان بود كه اكثريت اهالى آذربايجان به دين مقدس اسلام مشرف شدند.

پس از آنكه اردبيل به دست سپاه عرب گشوده شد دين اسلام جانشين آيين گذشته گرديد. در بدو ظهور اسلام و حتى در عهد خلفاى راشدين، هيچ كدام از مذاهب مختلفه تسنن و تشيع به مفهوم امروزى وجود نداشت.

بعدها كه انشعاباتى از حيث فروع پديدار گشت و مذاهب اربعه تسنن يكى بعد از ديگرى پيدا شد، مردم اردبيل به آيين شافعى وظايف دينى را به عمل مى‏آوردند و تا زمان شيخ صفى و حتى مدتى بعد از وى نيز اكثرا بدين مذهب بودند و كسانى هم بودند كه به خاندان حضرت على عليه‏السلام ارادت مى‏ورزيدند و هر وقت مقتضيات زمان براى آنها مساعد مى‏گشت به تبليغ تشيع مى‏پرداختند.

اقليت‏هاى مذهبى

در گذشته از پيروان مذاهب ديگر بيش از همه ارمنى‏ها در اردبيل زندگى مى‏كردند و محله مخصوص داشتند كه به نام آنها ارمنستان خوانده مى‏شد و اين محله، كه كليساى كهنه و متروك ارمنيها در آن واقع است، امروز نيز به همان نام معروف است.

ارمنى‏هاى اردبيل با ديگران با مهربانى و احترام زندگى مى‏كردند. شغل بيشتر آنها تجارت و صنعتگرى و طبابت بود.

در اواخر حكومت قاجار و با از بين رفتن موقعيت خاص تجارتى اردبيل آنها نيز از اين شهر مهاجرت كردند و امروزه هيچ ارمنى در اردبيل زندگى نمى‏كند.

كليميان هم در اردبيل بودند و به شغل تجارت اشتغال داشتند. در بازار سراى بزرگى بود كه به «كاروانسراى جهودها» شهرت داشت و تمام حجرات و طبقات بالا و زيرين آن براى تجارت در دست اينان بود.

كسان ديگرى از آنان نيز طبابت مى‏كردند و امروز سالخوردگان اردبيل از خدمات پزشكى «جهود آقا جان» و ديگران ياد مى‏كنند.

تشيع در اردبيل

از ابتداى اسلام مذهب تسنن و بعد از انشعاب مذاهب، مذهب شافعى در اردبيل رواج داشت.

امام شافعى خود از ارادتمندان اهل بيت بود و به همين دليل مردم به حضرت على عليه‏السلام و اهل بيت ارادت مى‏ورزيدند.

طرفداران على عليه‏السلام هر وقت زمان را مناسب مى‏دانستند به ترويج كيش تشيع مى‏پرداختند.

چنانكه در عهد حكومت مرزبان محمد سالارى كه از ديلمان گيلان بود و مذهب تشيع داشت، زمينه پيشرفت اين مذهب بيش از پيش فراهم گشت.

اين روند تا سال 429 ه .ق بسيار مساعد بود و شيعه‏گرى هيچ مانعى نداشت.

در اين سال طغرل بيگ از پادشاهان سلجوقى به پادشاهى رسيد و بردن نام على عليه‏السلام را در اذان و اقامه ممنوع كرد.

گفته‏اند: طغرل بيگ هر كس را كه تظاهر به شيعه بودن كرد كشت و در تمام قلمرو سلطنت او شيعيان مجبور به تقيه شدند.

بعد از سلاجقه كم‏كم اين تعصب ضعيف گشت و در اردبيل، با نفوذ و قدرتى كه فرزندان شيخ صفى الدين به دست آوردند، شيعه‏گرى رواج يافت و شيخ جنيد و شيخ حيدر صفوى، جد و پدر شاه اسماعيل اول، در زمان خود به حمايت از آن مذهب برخاستند و خود شاه اسماعيل نيز، پس از آنكه بر اريكه قدرت تكيه زد، آن را مذهب رسمى ايرانيان گردانيد. از آن تاريخ مردم اين شهر مذهب تشيع اختيار كردند.

البته برخى گفته‏اند شاه اسماعيل با ضربات شمشير تشيع را رواج داد ولى اين سخن صحيح نيست، زيرا عده‏اى از افسران و سربازان او اهل سنت بودند و از او مستمرى مى‏گرفتند و پيوسته با وى بودند.

مورخان اردبيليان را، به ويژه در عهد صفويه، نسبت به مذهب تشيع سخت متعصّب نوشته‏اند اما نه بدان معنى كه با دارندگان مذاهب ديگر سختگير باشند.

بلكه شيعيان اردبيل در عين آنكه در انجام وظايف دينى تعصب خاصى داشتند با دارندگان مذاهب ديگر با لطف و رأفت مدارا مى‏نمودند و در حق آنان احترام متقابل را رعايت مى‏كردند و اين كار علاوه بر رشد فكرى و واقع بينى روحانيان بزرگ، معلول موقعيت مهم اقتصادى و تجارتى اين شهر نيز بود. زيرا مخالفت با دارندگان مذاهب ديگر منتهى به قطع مراودات بازرگانى مى‏شد و سكنه اين شهر هرگز راضى بدين كار نبودند.

غير شيعيان نيز با توجه به درجه تعصبات مذهبى در حفظ حرمت مقدسات دينى مردم مراقبت تام داشتند و حتى مسيحيان از تهيه و صرف علنى مشروبات الكلى خوددارى مى‏نمودند.

بر اساس سرشمارى عمومى نفوس و مسكن ـ 1375، از جمعيت 1168011 نفرى اردبيل:

ـ 1165590 نفر مسلمان،

ـ 306 نفر زرتشتى،

ـ 10 نفر مسيحى،

ـ 16 نفر كليمى،

ـ 13 نفر ساير و

ـ 2076 نفر اظهار نشده بوده است.

از تعداد كل مسلمانان 588700 نفر مرد و 576890 نفر زن بوده‏اند.

همچنين از تعداد كل مسلمانان 566890 نفر در نقاط شهرى و 596057 نفر در نقاط روستايى ساكن مى‏باشند.

و نيز بر اساس اطلاعات استاندارى اين استان 98 درصد مسلمانان اين استان شيعه و حدود 2 درصد سنى شافعى هستند.

جدول 1ـ5ـ توزيع نسبى جمعيت بر حسب دين به تفكيك ساكن و غير ساكن

ديناستانساكنغيرساكن

نقاط شهرىنقاط روستايى

جمع00/10000/10000/10000/100

مسلمان79/9973/9986/9985/99

زرتشتى03/003/003/000/0

مسيحى00/000/000/000/0

كليمى00/000/000/000/0

ساير و اظهار نشده18/025/012/015/0

مأخذ: سرشمارى عمومى نفوس و مسكن ـ 1375، استان اردبيل.



منابع