نهضت مشروطه در استان یزد
از ویکی اطلس فرهنگی ایران
1ـ نهضت مشروطه
نهضت مشروطيت در اوايل سال 1323 ه .ق با انتشار عكس ميسونوز، بلژيكى رئيس گمركات كشور در لباس روحانيت و با به چوب بستن دو تن از تجار سرشناس بازار تهران شكل گرفت، در نتيجه بازاريان تهران حجرههاى خود را به نشانه اعتراض به عمل حاكم تهران بستند، كم و بيش مردم از دريافت قرضههاى خارجى و نفوذ مسيونوزبلژيكى مدير گمركات كشور ناراضى بودند و به تدريج اين ناخشنودى و مخالفت به ساير مناطق كشور نيز سرايت كرد. مردم نيز عموما خواستار تشكيل عدالتخانه در شهرها شدند.
سرانجام در سال 1324 ه .ق، مظفرالدين شاه قول داد كه به تقاضاى مردم عمل كند ولى در تابستان آن سال مردم از خواسته خود مبنى بر ايجاد عدالتخانه سر باز زدند و در خواست تأسيس مجلس شوراى ملى و تدوين قانون اساسى را نمودند.
سرانجام در 14 جمادى الثانى سال (1324 ق) شاه اعلام اعطاى مشروطيت كرد و در 27 جمادى الثانى اولين مجلس شوراى ملى بدون نماينده گشايش يافت. سرانجام؛ انتخاب نمايندگان، قانون اساسى با 51 اصل مصوب به امضاى مظفرالدين شاه رسيد.
در دوره انقلاب مشروطيت استان يزد نيز همانند ساير نقاط كشور سرشار از شور و شوق براى ايجاد حكومت قانون و رفع استبداد بود. اين شور و شوق خود را در قالب شعار، اجتماعات و سخنرانى علما در دفاع از مشروطيت نشان مىداد.
در يزد افرادى چون ملا عبدالكريم حائرى، مسكر «عماد الاسلام»، حاج محمد تقى مازار، آقا محمد و آقا حسين مشروطه در حمايت از مشروطه جلساتى برپا مىكردند.
با پيروزى مشروطيت، مردم يزد ملا عبدالكريم حائرى را به عنوان اولين نماينده يزد در مجلس شوراى ملى برگزيدند.
زرتشتيان ايران نيز ارباب جمشيد (جمشيديان پور بهمن يزدى) را به نمايندگى دوره اول مجلس شوراى ملى برگزيدند.
پس از مشروطيت در سال 1324 ه .ق عدل الدوله به حكومت يزد انتخاب گرديد. در سال 1325 ه .ق معظم السلطنه كاشانى به حكومت يزد منصوب گرديد. در دوره حكومت او شورش و طغيان شهر را فرا گرفت. پس از مدت كوتاهى وى از حكومت يزد عزل گرديد.
در سال 1325 مشير الممالك مستوفى يزد از مخالفان مشروطه، براى مدتى تصدى امور يزد را در دست گرفت و سعى در ايجاد اختلاف بين مشروطه خواهان نمود. از سويى ديگر مالياتهاى سنگينى كه بر مردم استان وضع مىشد، سبب شورش و آشوب در شهرستانهاى مختلف گرديد. چند نفر به علت سنگينى مالياتها خود را از بالاى مناره به پايين پرت كردند، برخى نيز خود را در آتش سوزاندند.
در شهرستان تفت مردم به مأمورين جمع آورى ماليات يورش بردند و آنان را گروگان گرفتند.
در اردكان مردم براى اعتراض به مالياتهاى سنگين به تلگراف خانه رفتند.
مردم يزد نيز در تلگراف خانه جمع شدند و زرتشتيان نيز به آنها پيوستند. روستائيان يزد نيز مسلح به شهر آمده و در اطراف تلگراف خانه چادر زدند.
در اين بين، گماشتگان و سربازان دولتى به اين گروه يورش برده و برخى را زخمى كردند. از اينرو بازار يزد بسته شد و براى اعتراض به ميزان ماليات به وزير ماليه و مجلس تلگراف زدند.
مردم قنسولگرى انگليس را تهديد به پايين كشيدن پرچم انگليس كردند، از تهران تلگرافهاى زيادى براى پايان دادن به بست نشينى رسيد.
در مذاكرات مجلس در تاريخ جمادى 1325، نمايندگان مجلس خواستار بركنارى مشير الممالك شدند و از وزير ماليه خواستند كه ماليات يزد را اصلاح و خوشنودى مردم يزد را فراهم نمايد.
در اين موقع عبدالكريم مسگر (حايرى) و آقا سيد حسين طهرانى مردم را بر عليه دستگاه استبداد تحريك كردند و با بستن قطار فشنگ به كمر، زمينههاى اعلام مشروطيت را در يزد فراهم كردند و با گرد آمدن علما، اعيان، طلاب و تجار و پيشه وران در خانه نواب آقا ميرزا محمد حسن براى انتخاب وكيل مجلس، آقاى عبدالكريم حائرى (مسگر معروف به عماد الاسلام) به نمايندگى يزد برگزيده شد.
سيد يحيى بلوكى و چند نفر از زرتشتيان در اين زمان به دست عوامل مخالف مشروطه كشته شدند و درگيرى مخالفان و موافقان مشروطه هر روز با راه پيمايى و سينه زنى ادامه داشت.
در سال 1325 ه .ق در يزد مجالس جشن باشكوهى از سوى مشروطه خواهان برپا مىشد.
در يكى از اين مجالس كه از سوى حاج حسين [طهرانى] در باغهاى سرچشمه دهنو برپا شده بود، اتفاقى افتاد كه زمينهساز بحرانى در منطقه يزد گرديد. در اين مجلس كه مردم بسيارى دعوت شده بودند عدهاى از رجال مشروطه خواه از جمله حاج سيد محمد رضا ميبدى، آقا سيد على اكبر موسوى زاده و حاجى محمد تقى مازار سخنرانى نمودند. از جمله حاج محمد تقى عنوان كرد كه: «حاضرم كليه ثروت خود را در راه به ثمر رسيدن مشروطيت نثار كنم و فقط به يك سنگ و دو شتر مازارى قانعم».
عصر روز 29 رمضان سال 1325 ه .ق حاج محمد تقى به گلوله ابوالقاسم مازار كشته شد و قاتل در امام زاده جعفر به تحصن نشست.
در اواخر سال 1325 بين مجلس شوراى ملى و محمد على شاه اختلاف افتاد. مجلس مقدارى از دريافتى سالانه شاه را كم نمود.
اين اقدام مجلس سبب شد كه شاه تعداد زيادى از كاركنان دربار را اخراج نمود و چنين وانمود كرد كه مجلس حقوق آنها را قطع نموده است. بنابراين آنها نيز با مجلس و مشروطه مخالف شدند و به تبليغ عليه مشروطه اقدام نمودند. كمكم جنبش نهانى به زيان مشروطيت به وجود آمد.
محمد على شاه نيز از مجلس خواست كه پا را از گليم خود فراتر نگذارد و در كارهاى قوه مجريه دخالت نكند و هم چنين فعاليت انجمنها و احزاب را محدود كند.
مجلس نيز در مقابل از شاه خواستند كه دولت نيز مرزهاى خود را بشناسد و مخل كار مجلس نگردد و هرگاه انجمنها نيز بر خلاف قانون، كارى انجام دهند، وظيفه دولت است كه با آنها برخورد قانونى نمايد. شاه از سويى نيز مردم را عليه مجلس و مشروطه تحريك مىكرد و از سويى نيز قواى نظامى را به تهران فرا خواند.
در روز 9 ذى القعده 1325 ه .ق عده زيادى از مخالفين مشروطه جلو مجلس گرد آمدند و به مجلس حمله نمودند. مخالفين مشروطه از هر سو در ميدان توپخانه گرد آمدند و عليه مشروطه شعار مىدادند. نيروهاى طرفدار مشروطه نيز در ميدان بهارستان تجمع كردند. مجلسيان افرادى را نزد شاه براى مذاكره فرستادند، كه شاه آنها را به چوب بست و سپس روانه زندان نمود.
در روز يازدهم ذى القعده 1325 تعدادى از مشروطه خواهان در ميدان توپخانه كشته شدند. اقدامات محمد على شاه سبب خشم عموم مردم ايران شد و هر چند كه تلگراف خانه از ارسال پيام به تهران خوددارى مىكردند، اما مردم شهرهاى مختلف تلگرافهايى را عليه محمد على شاه ارسال نمودند و مايه ترس محمد على ميرزا شدند. مردم تبريز طى تلگرافهايى به شهرهاى مختلف، اعلام كردند كه ما مردم تبريز محمد على شاه را از سلطنت بركنار مىكنيم. اين پيام سبب گرديد كه مردم يزد نيز به مجلس شوراى ملى تلگراف زده و طى آن اعلام داشتند كه محمد على شاه را به سلطنت نمىشناسيم و در راه مقصود مشروع، آماده جان فشانى هستيم.
متن تلگراف مردم يزد به مجلس شوراى ملى چنين است:
«حضور امناى مجلس شيّد الله اركانه، چهار روز قبل تلگرافى از محمدعلى شاه بر ملاطفت ظاهرانه رسيد، ولى در قلوب فدويان حقيقت آن جاى نگرفت تا اينكه امروز خبر موحش در تهران مبنى بر نقض عهد و پيمانش رسيد، اسباب هيجان عامه گرديد و چون ما خود را رعيت سلطان مسلمان مىدانيم لذا ناقض عهد عمل كلام الله مجيد را به سلطنت مسلمانان نمىشناسيم و تماما در راه مقصود مشروع مشروطيت كه شعار اسلام است، جانا و مالاً حاضريم و منتظر اخبار احضاريم كه خون خود را نثار شوراى ملى نموده باشيم، ريشه مستبدين و مفسدين را از بيخ و بن بركنده، در ترويج مذهب اثنى عشرى بكوشيم».
عموم اهالى دارالعباده يزد
19 ذى القعده 1325 ه .ق
در سال 1326 ه .ق يزد شاهد شورش استاد محمد بنا بود.
در 17 ربيع الاول اين سال فردى به نام سيد رضا لوطى قاتل محمد تقى مازار را كه در امام زاده جعفر متحصن شده بود، به قتل رساند.
با كشته شدن او يزد منقلب شد. استاد محمد بنا به بهانه بىحرمتى به امامزاده، با عدهاى جلو مركز حكومتى جمع شده و خواهان تحويل دادن قاتل ابوالقاسم مازار مىشود.
سرانجام با بيرون آمدن سيد رضا لوطى، جمعيت به او حمله كرده و او را مىكشند. سپس به مركز حكومتى حمله نموده و آنجا را تصرف نمودند و استاد محمد بنا خود را شاه معرفى نمود و حكومت يزد را به دست گرفت. مقامها و افراد حاضر در يزد به جز نواب ميرزا محمد حسن، حكومتش را به رسميت شناختند. او تا زمان به توپ بستن مجلس حكومت يزد را در دست داشت. پس از خلع محمد على شاه، امير اعظم از طرف دولت وقت به حكومت كرمان منصوب شد و از سوى ديگر مأمور دفع استاد محمد بنا گرديد. او نيز پس از دفع استاد محمد بنا به كرمان رفت.
در تاريخ 19 ربيع الاول 1326 ه .ق انتظام الملك عرب عامرى به حكومت يزد منصوب شد.
در روز عيد قربان اين سال او به تهران فرا خوانده شد. در زمان حكومت او در يزد، در تاريخ 23 جمادى الاولى 1326 مجلس شوراى ملى به توپ بسته شد. پس از به توپ بسته شدن مجلس، سران مشروطه يزد نيز دستگير شدند.
در دوره مشروطيت، با تغيير مداوم حاكمان يزد و دورى آن از پايتخت، يزد شاهد نا امنى، راهزنى و سرقتهاى گوناگون شد. بررسى اسناد دوره مشروطيت حكايت از افزايش نا امنى در بين راههاى استان دارد كه به برخى از آنها اشاره مىشود.
در تاريخ 21 رمضان 1326 ه .ق تمام راههاى يزد به دست سارقين افتاد و تجارت تقريبا از ميان رفت.
در اوايل شعبان 1327 ه .ق راههاى عبورى يزد به نقاط ديگر كشور به وسيله راه زنان مسدود گرديد. دستجات بزرگ دزد و راه زن كه عده آنها از 300 الى 600 نفر بود با حركت در راهها و سرقت اموال راهها را بسته و مراكز دولتى مانند چاپارخانههاى پست را غارت كردند. در سال 1327 تفتيها ده قاسم آباد را غارت كردند.
جز راه مشهد تمام راهها به واسطه دستجات دزد و راه زن مسدود گرديد.
در سال 1327 كه خبر استقرار مشروطيت از طرف شاه اعلان گرديد، با عكس العمل موافق مردم يزد روبرو نگرديد. مردم يزد ابدا به اين خبر اعتنايى نكردند.
عقيده عدهاى از مردم بر اين بود كه اين اقدام شاه جهت دست يافتن به فرصتى مناسب براى از بين بردن مشروطه خواهان است. عده ديگرى نيز اعتقاد داشتند كه شاه مىخواهد به اين وسيله مردم را وادار به پرداخت ماليات نموده كه پس از آن دوباره اساس مشروطيت را برطرف سازد.
در چهارم شوال 1327 نصير (سردار جنگ بختيارى) به يزد وارد شد و انجمن ولايتى را منعقد نمود و پرچم مشروطيت را در يزد برافراشت.
همچنين در سال 1327 ه .ق انتخابات مجلس شوراى ملى در يزد برگزار شد و 9 نفر از اين استان به مجلس راه يافتند. از شهرستان يزد 4 نفر، از نائين 2 نفر، از اردكان 1 نفر، از عقدا 1 نفر و از شهر بابك كه در آن زمان از توابع يزد بود نيز 1 نفر به مجلس راه يافتند.
در سال 1328 ه .ق سالار مؤيد پسر امير مفخم بختيارى به حكومت يزد منصوب شد و پس از اندكى حكومت يزد به ضغيم الدوله قشقايى واگذار شد. اندكى بعد نيز حكومت به حاجى فخر الملك سپرده شد. در سال 1329 پس از فخر الملك، حكومت يزد به شاهزاده اسد اله ميرزا ملقب به شهاب الدوله اعطاء گرديد.