نهضت مشروطه در استان گلستان
از ویکی اطلس فرهنگی ایران
1ـ نهضت مشروطه
انقلاب مشروطه با واقعه به چوب بستن تجار تهران توسط عين الدوله حاكم تهران، بخاطر گران كردن ارزاق مردم به ويژه قند و اعتراض به استبداد داخلى و استعمار خارجى شروع شد و با مهاجرت كبرى به اوج رسيد.
در مهاجرت كبرى (تير 1324 ه .ق) حدود 3000 نفر از تهران خارج شدند. يكى از مهاجرين كه نقش مهمى نيز در اين حركت داشت حاج محمدرضا استرآبادى بود.
اجتماع مردم در منزل آيت الله سيد محمد طباطبايى و حمايت ديگر علما، شاه را تحت فشار قرار داد و با ادامه اعتراضات مردم و مهاجرت كبرى مظفر الدين شاه فرمان مشروطيت را در 13 خرداد ماه سال 1324 ه .ق برابر با 1285 ه .ش صادر نمود.
پس از صدور اين فرمان عضد الملك براى بازگرداندن علما به قم رفت و آنان را با احترام به تهران آورد. چند روز بعد مجلس در محل مدرسه نظام افتتاح شد و به تدوين نظامنامه انتخابات پرداخت.
نظامنامه با عجله تمام تدوين گرديد و در روز پنج شنبه 23 رجب 1324 انتخابات تهران آغاز شد و 18 شعبان همان سال مجلس را افتتاح گرديد.
با درگذشت شاه، پسرش محمد على ميرزا روى كار آمد و با مشروطيت مخالفت كرد و مجلس را به توپ بست و عدهاى از آزاديخواهان را دستگير و به قتل رساند.
همزمان با اين وقايع مردم منطقه استرآباد كه از مظالم حكومتهاى محلى و استبداد اركان دولت ناراضى بودند به اميد آنكه حكومت مشروطه حقوق آنان را تأمين خواهد كرد بدان پيوستند. به ويژه هنگامى كه سپهدار تنكابنى پس از شكست قواى دولتى به تنكابن آمد و به تقويت نهضت مشروطه در اين منطقه پرداخت.
وى اعلاناتى به شهرهاى مختلف فرستاد و اعلام كرد:
«ما در 14 ذيقعده 1326 ه .ش مجلس شورا را در تنكابن برپا كردهايم، شما هم بكوشيد».
اين اعلان باعث تهيج عمومى مردم استرآباد گرديد. تا آنجا كه مردم استرآباد تصميم گرفتند حاكم ضد مشروطه شهر، امير مكرم را اخراج كنند ولى امير مكرم توانست با نيرنگ خود را مشروطه خواه جلوه داده و مردم را آرام سازد.
يكى از رهبران مشروطيت استرآباد، حاج محمدحسين مقصودلو بود. وى از جمله فعالان انجمن ولايتى مشروطه طلبان استرآباد بود كه با تهران نيز ارتباط داشت (وى در دوره اول و دوم مجلس شوراى ملى به عنوان نماينده منطقه به مجلس راه يافت).
فعالان و چهرههاى برجسته مشروطه، در استرآباد متعدد بودند كه علاوه بر نامبرده، حاج محمد شفيع و رحيم خان مقصودلو كارهاى بزرگ جنبش را به عهده داشتند و حسين رسول زاده و سيد طاهر مساوات مأمور تبليغ مشروطه در ميان روستائيان بودند.
در مقابل عدهاى هم با محمد على شاه مراوده پنهانى داشتند و بر ضد انجمنها فعاليت مىكردند و به انجمنها حمله مىكردند.
در ايام تهاجم ضد انجمنها، مشروطه طلبان در مسجد جامع گرگان تجمع نمودند و خواهان اخراج امير مكرم شدند.
زد و بندى بين كنسول روس و امير مكرم برضد مشروطه صورت گرفت و كنسول روس به حمايت از او برخاست. محلات استرآباد در اين دوران متلاطم و به دو گروه مشروطه طلب و ضد مشروطه تقسيم شده بودند.
گذرهاى سرپير، سر چشمه و ميخچه گران مخالف و موافق زياد داشت و هر از چند گاهى در محل به زد و خورد مىپرداختند.
در همين زمان در فندرسك نيز مشروطه طلبان حركتهايى را آغاز نمودند و در همين اوان آزادى خواهان گيلان براى فتح تهران از هيأت رئيسه انجمن استرآباد يارى خواستند. هيئت رئيسه مخصوصا حاج محمد حسين مقصودلو در پى فرستادن نيرو برآمدند.
با فتح تهران محمد على شاه از سلطنت خلع و فرزندش احمد شاه تاج گذارى كرد. انجمنهاى استرآباد مشغول جشن و شادى شدند. عدهاى از اهالى كتول (حدود على آباد فعلى) به حمايت از مشروطه طلبان به حركت درآمدند.
اوضاع استرآباد هم زمان با جشن و سرور مردم، به شدت نابسامان شده بود. مخالفين مشروطه نيز به دليل سرخوردگى به هرج و مرج بيشتر دامن مىزدند. اواخر سال 1328 ه .ق امير اعظم به حكومت استرآباد منسوب شد. اهالى به استقبال او نرفتند.
وى پس از ورود به شهر نخست به محل انجمن مشروطه طلبان وارد شد و سپس به ديوان خانه رفت. چند روز بعد به دليل دخالت بيش از حد كنسول روس در امور شهر و منطقه استرآباد، در بازار جار زدند كه اهالى به عنوان اعتراض در مسجد جامع جمع شوند. سپس تصميم گرفتند امسال عيد نوروز را جشن نگيرند.
اوضاع بسيار پيچيده شد و رحيم خان مقصودلو از رهبران مشروطه استر آباد بدست مخالفان كشته شد.
نيروهاى ضد مشروطه و خانهاى منطقه در نقاط مختلف به فعاليتهاى خود ادامه مىدادند و از هرگونه فشار اعم از كشتن و غارت كوتاهى نمىكردند و هر روزه درگيرىهايى بين طرفداران و مخالفان مشروطه روى مىداد. عاقبت مشروطه طلبان استرآباد را تصرف كردند و با آمدن سردار يحيى و نيروهاى مشروطه خواه روحيه جديدى به مشروطه طلبان داده شد.
با تثبيت قدرت نيروهاى فاتح مشروطه طلب در تهران، اوضاع در شهرهاى مختلف كشور براى مشروطه طلبان مساعدتر شد. چنانكه در استرآباد مشروطه طلبان قدرت ابراز وجود مجدد يافتند و بسيارى از مخالفان مشروطه گريخته و يا مخفى شدند.
در تاريخ هفتم رجب 1329 ه .ق برابر با 26 تيرماه 1290 ه .ش در استرآباد خبرى از طريق تركمنها رسيد كه محمد على شاه از روسيه به گمش تپه آمده، مردم در ابتدا باور نمىكردند و از طرفى بواسطه ناامنى كسى هم نمىتوانست به گمش تپه برود اما روزهاى دهم و دوازدهم مسلم شد كه محمد على شاه به اتفاق برادرش شعاع السلطنة و ارشد الدوله و حاجب الدوله با عده زيادى از افراد قفقازى و لزگى در خواجه نقش، منزل سوخپاى پياده شده و تمام سران طوايف تركمن در آنجا جمع شده و مشغول تداركات گرديدند.
در همين موقع هم دو نامه از طرف شاه مخلوع براى آقايان علماى منطقه رسيد كه اگر كسى مخالف ايشان نباشد عفو عمومى بدهد و متعرض هيچ يك از مشروطه طلبان نشود.
پس از توافق در اين مورد يك دسته از تجار و كسبه و اعيان منجمله آقايان صادق طاهرى، ميرزا هادى طاهرى در 18 شهر رجب 1329 به استقبال شاه رفتند. اما اندكى بعد سواران تركمن در محلات مختلف بناى بد رفتارى و غارت را گذاردند و شب اول ورود شاه بازار را چراغانى كردند ولى روزهاى دوم و سوم حتى جرأت نداشتند كه مغازههاى خود را باز كنند.
با ورود شاه شكست خورده، قدرت استبداد طلبان فزونى گرفت و جنگى بين طرفداران شاه و آزاديخواهان درگرفت.
از آن روز بود كه بار ديگر امنيت و آسايش از ساكنان شهر سلب شد و قتل و غارت رو به افزايش نهاد.
محمد على ميرزا كه با مقادير زيادى اسلحه و سپاه عظيم در فكر تصرف پايتخت بود طى تلگرافى امور كشور را تا ورود خود به تهران به سپهدار، رئيس الوزرا محول كرد. و خود امور منطقه را بدست گرفت و ميرزا على خان ارشد الدوله جهت تصرف پايتخت عازم تهران شد.
در تاريخ 8 مرداد ماه 1290 ه .ش بنا به پيشنهاد دولت مجلس شوراى ملى قانونى به شرح زير به تصويب رسيد. كسانى كه محمد على ميرزا را دستگير يا اعدام نمايند يك صد هزار تومان جايزه دريافت خواهند كرد و كسانى كه سالار الدوله و شعاع السلطنة را اعدام يا دستگير نمايند براى هر كدام 25 هزار تومان پاداش داده خواهد شد. با شكست قواى ارشد الدوله از مشروطه خواهان، وى در دادگاه زمان جنگ محاكمه و محكوم به اعدام شد. اما محمد على شاه توانست قواى سردار محيى را شكست داده و در منطقه استرآباد مستقر شود. عاقبت حكومت مشروطه طلبان كه از آمدن محمد على شاه و آشوب خراسان مىترسيدند با روسها پيمان بسته و قرار شد كنسول روس و انگليس محمد على شاه را از استرآباد حركت داده و به خاك روسيه برگردانند. كنسول روس و انگليس در استرآباد نزد محمد على شاه و شعاع السلطنة رفته و گفتند كشتى حاضر است. بايد حركت كنيد و به روسيه برويد. محمد على شاه نيز ناچار منطقه را ترك كرد.
اتحاد ملى گرگان
در سالهاى 1336 ه .ق، لواء الملك رئيس قشون استرآباد شد و در همين سال ميرزا كوچك خان جنگلى تصميم گرفت براى استرآباد حاكمى تعيين كند.
فرقه اتحاد اسلام در مازندران به رهبرى اسماعيل خان امير مؤيد تشكيل شد و شعبهاى هم به نام «اتحاد اسلامى جرجان» در استرآباد تأسيس كردند.
عدهاى از استرآبادىها از طريق اين انجمن با جنگلىها در تماس بودند.
سال 1337 ه .ق دو نفر نماينده از طرف جنگلىها به گمش تپه وارد شده و به استرآباد مىروند تا فكرى براى تعيين حاكم استرآباد كنند و هم نيرو و آذوقه تهيه نمايند.
عدهاى از تركمانان جعفر باى به جنگل نزد ميرزا كوچك رفته و سپس به اتفاق دو نماينده برگشتند تا پنج هزار پوت برنج تركمانان را خريده با خود ببرند.
خان مازندران كه پيرو اتحاد اسلام بودند به همراه خانهاى استرآباد به تلگراف خانه رفتند و اظهار كردند براى همه نوع اتحاد و برادرى حاضرند. به دنبال فعاليتهاى نمايندگان اتحاد اسلام و نمايندگان ميرزا كوچك خان، نمايندگان استرآباد و مازندران و بزرگان دو ناحيه گرد آمدند و براى ناحيه استرآباد اتحاد ملى جرجان را پيشنهاد كردند و ... .
اما در سال 1339 هنگامى كه نمايندگانى از طرف جنگلىها به بندر گز آمدند با طراحى قبلى نيروهاى قزاق و حكومتىهاى استرآباد عدهاى از آنها كشته و بقيه به جنگلهاى اطراف استرآباد فرار كردند و در نهايت آنها به هدف خود كه اداره حكومت بندر گز و استرآباد باشد نرسيدند.