نهضت مشروطه در استان بوشهر
از ویکی اطلس فرهنگی ایران
نهضت مشروطه
پس از قتل ناصرالدين شاه قاجار به وسيله گلولههاى آتشين ميرزا رضاى كرمانى، مردم به فراست دريافتند كه خواهند توانست در برابر ظلم و ستم دربار پايدارى نمايند، بدنبال تحصن گسترده اهالى تهران، تأسيس عدالتخانه تصويب شد و با حمايت روحانيت و علماى در چهاردهم جمادى الثانى 1324 ه .ق برابر با 14 مرداد 1285 ه .ش، فرمان مشروطيت صادر و ملت ايران موفق به تغيير نظام استبدادى به نظام مشروطه شدند.
منطقه بزرگ فارس شامل بوشهر و برازجان عليه استبداد و براى كسب آزادى در همان راه انقلابيون تهران گام برمىداشتند و قيام مىكردند. اهالى برازجان از مدتها قبل از سىام رجب سال 1323 ه .ق و حركت شعاع السلطنه از شيراز به عنوان اعتراض به تعديّات حكومت از اداى ماليات خوددارى كردند و اغتشاشات برازجان و دشتستان همچنان ادامه داشت. در چنين شرايطى شهر بوشهر از جمله شهرهاى نا آرام ايران بود و براى رسيدن به آزادى به علت وجود چهرههاى شاخص و موقعيت خاص منطقه برازجان به يك پايگاه ضد استبدادى تبديل گرديده بود و آزاديخواهان اكثر كارهاى انقلاب را در برازجان پيگيرى مىكردند.
در اين زمان محمدعلى شاه فردى به نام سعيد سلطان را براى سركوب تظاهرات عليه استبداد به برازجان اعزام كرد. اما او اين عمل را تحت لواى وصول ماليات انجام داد.
مردم برازجان در اين زمان همصدا با مردم بوشهر و ساير مردم ايران كه بر عليه حكومت محمدعلى شاه قيام كرده بودند، به رهبرى حجت الاسلام و المسلمين حاج سيد مساوات دست به اعتصاب زده و شهر به حالت تعطيل درآمد.
نيروهاى سعيد سلطان كه اطراف برازجان خيمه زده بودند از تعطيلى بازار و شهر اطلاع حاصل كردند، سعى كردند كه مردم را به بازگشايى بازار متقاعد و وادار كنند. ولى با مقاومت مردم روبرو شدند. در اين هنگام دو تن از تفنگداران برازجانى توسط نيروهاى دولتى دستگير و محكوم به اعدام شدند. بعد از اين واقعه مردم شهر را ترك گفته و به كوهستان پناه بردند و سعيد سلطان نيز از ترس شورش مردم بدون اخذ ماليات به شيراز برگشت. با رفتن نيروهاى دولتى از منطقه، تفنگداران برازجانى به انگالى حمله بردند و آنجا و جزيره شيف را تسخير نمودند.
همزمان با شورش مردم تهران و شيراز، خوانين تنگستان نيز سر به شورش برداشتند و به بهانه هوادارى از مشروطيت از پرداخت ماليات دولتى امتناع ورزيدند. حكمران دشتى، صديق الممالك، سعى كرد تا اوضاع را به حالت اوليه برگرداند ولى توفيقى حاصل نكرد و لذا وارد جنگ با خوانين دشتى و تنگستان شد. در اين زمان است كه در تاريخ جنوب ايران و مشروطيت با نام رئيس على دلوارى برخورد مىكنيم. رئيس على نيز سر از اطاعت دولت مركزى برداشت. صديق الممالك در شعبان 1323 ه .ق حاكم تنگستان را عزل و حسين خان را به جاى او منصوب كرد.
پس از سه ماه مجددا حاكم قبلى به حكومت رسيد و حسين خان عزل شد. حسين خان عليه صديق الممالك موضع گيرى كرد و در قلعه اهرم سنگر گرفت. صديق الممالك به سوى قلعه اهرم لشكر كشيد. در اين زمان عدهاى از خوانين تنگستان به حسين خان پيوستند و صديق الممالك ناكام ماند.
سرانجام صديق الممالك در صفر 1324 ه .ق زاير خضر خان و حيدر خان و عدهاى ديگر را مأمور فتح قلعه اهرم نمود و در 23 همان ماه قلعه فتح شد و حسين خان فرار كرد. تا اين زمان رئيس على دلوارى و آيت الله علم الهدى از يكديگر فاصله داشتند و در دو جبهه مخالف بودند. با پيروزى مشروطيت اين دو به هم نزديك شدند و نقش حساس و تعيين كنندهاى در مشروطيت بوشهر ايفا نمودند. با به توپ بستن مجلس شوراى ملى، استبداد بار ديگر در ايران حكمفرما شد. در بوشهر نيز بار ديگر حكمران مستبد بر اوضاع مسلط شد و ضمن انحلال انجمن ملى شهر شروع به بازداشت و تبعيد انقلابيون نمود.
جمعى از مشروطه خواهان بوشهر به زندان افتادند و گروهى مخفيانه از شهر گريخته و به خارج از كشور مهاجرت كردند و برخى نيز به جزيره هنگام تبعيد شدند. اما پس از چند ماه از آغاز استبداد صغير، برخى از روحانيون هوادار مشروطيت در جنوب ايران نيز عليه استبداد قيام كردند. از جمله اين روحانيون آيت الله علم الهدى اهرمى بود. او براى قطع درآمد گمرك ايران و ضربه زدن به پيكر استبداد در صدد برآمد بوشهر را از وجود مستبدين پاكسازى كند و اداره امور را به دست گيرد. او خوانين و مردم را با خود همراه ساخت و سرانجام در اول ربيع الاول 1327 ه .ق در يك حركت سريع و بدون خونريزى، بوشهر را تصرف نمود. آنها بلافاصله گمرك و ساير ادارات دولتى را تصرف كردند. رئيس على دلوارى مأمور فتح گمرك بود كه با موفقيت و به سرعت آنرا انجام داد.
خبر فتح بوشهر توسط آيت الله اهرمى طى تلگرافى به نجف اشرف به محضر آيت الله خراسانى چنين مخابره شد:
«هشتم ربيع الاول. نجف اشرف. حضرت آيت الله خراسانى دام ظله. بوشهر تصرف مجاهدين تنگستان و دشتى تصرف. انجمن مفتوح».
بدنبال اشغال بوشهر حاكم شهر بازداشت و زندانى شد و كليه مسؤلان ادارى از سمتهاى خود استعفا دادند. آيت الله اهرمى، بلژيكىها را از امور گمرك كنار گذاشت و اداره امور را به يك نفر آزاديخواه ارمنى به نام موسس خان سپرد.
اين اقدام بر انگليسىها گران آمد زيرا گمرك جنوب ايران بر اساس توافقنامه در قبال وام به مظفرالدين شاه در رهن انگليسىها بود و دولت بريتانيا به اين عمل (اشغال گمرك جنوب) اعتراض كرد و خواستار رسيدگى به موضوع شد.
در اين زمان ميان نيروهاى آيت الله اهرمى دو دستگى پديد آمد و به روى هم آتش گشودند. سرانجام انگليسىها از اين اختلاف و جنگ داخلى استفاده كرده و تنها با صد نفر تفنگدار شهر بوشهر را اشغال كردند.
در اين هنگام مردم كه از اعمال غارتگرانه تنگستانىها عاصى شده بودند به منزل آيت الله اهرمى هجوم بردند و او نيز به كنسولگرى انگليس در بوشهر پناهنده شد. اندكى بعد آيت الله اهرمى توسط احمد خان دريابيگى در بوشهر بازداشت و زندانى شد. سپس انگليسىها با همفكرى دريابيگى آيت الله اهرمى را در جمادى الثانى 1327 به بصره تبعيد كردند و سپس به نجف اشرف رفت و چندين سال آنجا مقيم بود.
پس از تبعيد آيت الله اهرمى، احمد خان دريابيگى به فكر برانداختن و نابودى رئيس على دلوارى افتاد و با خوانين تنگستان اتحادى تشكيل دادند و عليه رئيس على متحد شدند. احمد خان دريابيگى در چهارم جمادى الثانى 1327 اردويى در برج مقام، واقع در شش كيلومترى بوشهر براى لشكر كشى به تنگستان و دلوار برپا نمود. او سرانجام دو روز بعد از برج مقام به روستاى بنه گز لشكر كشيد و به رئيس على پيام داد كه تسليم شود. اما رئيس على آماده نبرد با نيروهاى حاكم بوشهر و متحدان تنگستانى او شد. بنابراين دريابيگى دستور حمله به دلوار را صادر نمود.
با صدور فرمان خضر خان از اهرم به دلوار لشكر كشيد. رئيس على و نيروهايش تاب مقاومت نياورده و به كوههاى اطراف پناهنده شدند و دلوار و گمرك جنوب به دست زاير خضر خان افتاد.
پس از آن دريابيگى براى سركوب رئيس على با سپاه خود به روستاى انبارك حمله كرد و اين روستا را به توپ بست و همچنين قصد ويران كردن دلوار را داشت كه از سوى حكومت تهران از اين كار منع شد و به بوشهر بازگشت.
پس از بازگشت او، رئيس على به دلوار حمله كرد و آنجا را آزاد نمود و در آن مستقر شد و در صدد بازگرداندن آيت الله اهرمى به بوشهر برآمد كه مأمورين انگليسى اين موضوع را به مقامات بوشهر خبر دادند و سيد اسد الله خارقانى نامهاى به نجف اشرف ارسال كرد و مجتهدين را از دادن اجازه بازگشت اهرمى به بوشهر بر حذر داشت و رئيس على در اين اقدام موفق نشد.
در شعبان 1328 دريابيگى از بوشهر به تنگستان لشكر كشيد و هدف او نابودى رئيس على بود اما اين بار هم او كارى از پيش نبرد و به بوشهر بازگشت.