فقیهان و مفسران استان کردستان
از ویکی اطلس فرهنگی ایران
شيخ شهاب الدين ابوحفص سهروردى گرّوسى
شيخ شهاب الدين در سال 539 ه .ق در سهرورد گروس به دنيا آمد. او در خردسالى در زادگاهش به فراگيرى علوم دينى پرداخت. او سپس نزد عمويش ابو نجيب به بغداد رفت و در محضر غياث الدين عبدالقادر گيلانى عارف بزرگ شيخ نجم الدين كسرا بهرههاى فراوان برد.
او از چهرههاى درخشان علم و عرفان در سده پنجم و ششم هجرى است. افرادى چون بهاءالدين ذكريا و سعدى شيرازى از مريدان او محسوب مىشدهاند.
او در فقه شافعى صاحب نظر و در زمان خود مرجع عام و صاحب منصب فتوا بوده است. او در سال 632 ه .ق در سن 93 سالگى در بغداد از دنيا رفته است.
آثار او عبارتند از: عوارف المعارف، رشف النصايح الايمانيه، جذب القلوب الى مراصلة المحبوب.
همچنين اشعار كردى يوسف و زليخا، شيرين و فرهاد و وامق و عذرا از اوست.
وى از مشايخ سعدى شيرازى بوده كه سعدى در وصف استاد، خود، سروده است:
مرا شيخ داناى مرشد شهاب دو اندرز فرمود بر روى آب يكى آنكه در نفس خودبين مباش دگر آنكه بر خلق بدبين مباش
علامه ملا ابوبكر مصنف
ملاابوبكر مصنف در حدود سال 940 ه .ق در قريه كلامة به دنيا آمد و پس از طى دروس مقدمات براى كسب علم به شام رفت و در شهر دمشق درس علم الحديث را فرا گرفت و در حدود سال 970 ه .ق با كوله بارى از علم و دانش به كردستان مراجعه كرد و در مريوان، با دعوت و استقبال گرم (هلوخان) اردلان روبرو و در آنجا ساكن شد.
كتابهاى ملا ابوبكر مصنف عبارتند از: طبقات الشافعيه به زبان عربى در سال 1356 در بغداد چاپ شده است. سراج الطريق كه در سال 948 به زبان فارسى نوشته شده و از رفتار و اخلاق صالحين سخن رفته است. رياضى الخلود كه مشحون از پند و اندرز و نيز انتقاد و ايراد اجتماعى است و در سال 989 به زبان فارسى نگارش يافته است. وضوح آخرين و مشهورترين كتاب مصنف كه محضر امام شافعى را مورد تحليل و بررسى قرار مىدهد.
وى سرانجام در سال 994 ه .ق دار فانى را وداع گفت و به جهان باقى شتافت.
صادق محمد سقزى
ملاصادق محمد فرزند على از عالمان نيمه دوم قرن يازدهم سقز داراى تأليفات متعددى از جمله كتابى به نام صرة الفتاوى بوده كه در تاريخ 1059 ه .ق تحرير شده است.
شيخ حسن مولانا آباد
شيخ حسن مولانا از عالمان بزرگ و زاهدان دين دار و رياضى دانان برجسته و شاعرى متصوف بوده است. او در زمان خود، قرآنى بدون غلط تهيه كرد كه آن را امّ القرآن خواند و از همه خواست، قرآن خود را با آن مقايسه كنند (قرآنهاى آن روزگار همه خطى بودهاند).
نادرشاه هنگامى كه به مغان مىرفت با شيخ ملاقات كرد و عصاى مرّصع و سفره چرمى حاشيهدار و كتاب نفايسالفنون را به او هديه كرد كه اكنون نزد بازماندگان وى موجود است. او ساعت خورشيدى و تقويم ويژه كشاورزان را ابداع كرد كه به حساب شيخ حسن معروف است.
وى به سال 1136 ه .ق فوت كرده است.
سيد عبدالمجيد گروسى
آيت الله سيد عبدالمجيد موسوى گروسى يكى از علماى مجتهد و صاحب نظر در روستاى قاضى قوشچى بيجار متولد شد. در عنفوان جوانى بعد از تحصيلات مقدماتى به نجف رفت. در سامرا در زمره شاگردان آيت الله ميرزا حسن شيرازى و علامه حاج سيد حسين كوه كمرهاى در آمد و مدتى هم ازمحضر ميرزا حبيب الله رشتى در نجف اشرف استفاده كرد.
پس از اخذ درجه اجتهاد به همدان برگشت و تدريس و افتأ را بعهده گرفت. وى تا پايان عمر باخوشنامى زندگى كرد و در سال 1319 ه .ق در همدان در گذشت و در امامزاده حسين همدان به خاك سپرده شد.
گفتهاند آثار علمى ارزشمندى به صورت خطى از ايشان باقى است.
علامه مفتى دشى كردستانى
ملا عبدالله فرزند ملامحمود دشى در سال 1273 ه .ق در روستاى دشه از روستاهاى اورامان تولد يافت. در سن 8 سالگى پدرش را از دست داد و تا سن 15 سالگى به علت نداشتن سرپرست چندان به تحصيل رغبت نشان نداد تا اينكه شيخ محمد بهاءالدين عثمانى نقش بندى به پاس اينكه از يك طرف خود شاگرد پدرش (ملا محمود) بود و از سوى ديگر پدر او مريد شيخ سراجالدين بود شخصا تربيت ملا عبدالله را بر عهده گرفت و او را به ادامه تحصيل واداشت.
ملا عبدالله ابتدا در شهر سنندج و اطراف آن مدتى درس مىخواند آنگاه به آبادى نودشه اورامان نزد علامه شهير آن عصر حاج ملااحمد نودشى تلمذ كرد. پس از مدتى با كسب اجازه از شيخ بهاءالدين راه اربيل را پيش گرفت و نزد استاد فرجاد حاج عمر افندى اربيلى مدتى درس خواند و در سال 1299 به اخذ اجازه موفق مىشد. پس از آن چند صباحى در قريه گلپ عراق به تدريس پرداخت، اما به علت گرفتارى خانوادگى از آنجا به زادگاه خود دشه برگشت و با كمال جديت تدريس و تعليم طلاب را وجهه همت خود قرار مىداد.
ملا عبدالله در سنه 1313 ه .ق به سنندج مسافرتى كرد، خواص شهر كه از ميزان علم دانش وى آگاه بودند، وسايل اقامتش را در آن شهر فراهم كردند وى دعوت مردم را پذيرفت و در مسجد امامزاده پير عمر در آغاز كار به سمت تدريس منصوب شد. ايشان داراى آثار و تأليفات بسيارى است كه تعدادى از آنها عبارتند از: كتابى به فارسى در فرايض و مواريث، كتابى در نحو به نام اكبريه، رسالهاى به عربى در اثبات نبوت حضرت خاتم صلىاللهعليهوآله با دلايل عقلى، رسالهاى در علم كلام و عقايد، عقيده به زبان كردى اورامى.
ملا عبدالله مفتى شب سهشنبه 25 ربيعالاخر 1342 ه .ق در سنندج دارفانى را وداع گفت.
ملا لطف الله شيخ الاسلام سنندجى
ملا لطف الله شيخ الاسلام فرزند ملا فتح الله قاضى معروفترين و مقتدرترين فرد خاندان موالى و قضات سنندج است كه گذشته از مقام علمى و قضايى، وجهه اجتماعى و سياسى و دينى وى طورى بوده است كه حكام و امراى وقت كردستان تحت الشعاع نفوذ او قرار گرفتهاند و اين مرد روحانى چنان بوده كه شاه قاجار عزل و نصب حكام محلى را نيز در اختيار او گذاشته بود.
ملا لطف الله ثروت و مكنت زيادى داشته و در بذل و بخشش، حاتم زمان خود بوده است. ملا لطف الله مردى اديب و ادب پرور بوده و به جمع آورى كتب عشق و علاقه زيادى داشته و كتابهاى خطى نفيسى در كتابخانه او بوده است.
در آن روزگار دو كتابخانه معتبر در سنندج وجود داشته: كتابخانه ولات اردلان و كتابخانه ملالطف الله شيخ الاسلام كه متاسفانه به مرور ايام هر دو دستخوش غارت و نابودى قرار گرفتهاند.
شيخ محمد حسن مجتهد گروسى
شيخ محمد حسن فرزند على حيدر در سال 1252 ه .ش ديده به جهان گشود. وى مدت 25 سال در نجف اشرف تحصيل كرد و از شاگردان آخوند خراسانى بود و درجه اجتهاد را از او دريافت كرد.
در دورههاى چهارم و پنجم مجلس شوراى ملّى نماينده مردم بيجار بود و پس از پايان دوره پنجم مجلس به قاضى القضات همدان منصوب شد. حضور او در اين سمتها در آن عصر ستم شاهى گوياى ايثارگرى يك روحانى مجتهد براى احقاق حق مردم است. وى به سال 1318 ه .ش دار فانى را وداع گفت و در قبرستان نو، واقع در قم مدفون گرديد.
شيخ عبدالحسين فاضل گروسى
وى در سال 1259 در شهرستان بيجار متولد شد و 7 سال در بيجار تحصيل كرد و سپس به قزوين و از آنجا به نجف رفت. آيت الله سيد هادى ميلانى در وصف او گفتهاند: «شيخ عبدالحسين فاضل گروسى در حوزه نجف از همه ما مقدم و افضل بود».
او علاوه بر علوم حوزوى به زبانهاى عربى، سريانى، فرانسه و انگليسى نيز تسلط داشت. وى با خرافات و نيز استعمار و بهائيت سخت مبارزه كرد و رديّههايى بر نظرات و هابيت نوشت شرح او بر «المصباح المنير» گواه احاطه وى بر فقه اللغة مىباشد. ايشان علاوه بر فقه و اصول به فلسفه و عرفان و علوم غريبه نيز پرداخته است. در زهد و تقوى يگانه بود و مورد تمجيد ديگران بود و عاقبت در سال 1324 ه .ش به سراى باقى شتافت و در زادگاهش دفن شد در وصف او سرودهاند:
شيخ عبدالحسين گروسى كه بر او از خداى رحمت باد همچو او عالمى سليم النفس مادر روزگار كمتر زاد
آثارى از آن فرزانه: تجويد استدلالى، رساله تغنى در قرآن، مفردات الفاظ قرآن كريم، ورزش افكار، شرح المصباح المنير.
حاج شيخ اسماعيل فقيه گروسى
حاج شيخ اسماعيل، فقيه، عالم و زاهد در سال 1264 ه .ش در بيجار متولد شد و پس از تحصيلات ابتدايى در بيجار به زنجان رفت و در زمره شاگردان و ارادتمندان ملاقربانعلى مجتهد زنجانى قرار گرفت. بعد از محضر آن فرزانه بزرگ، از زنجان به نجف رفت و از آيت الله اصطهباناتى اجازه اجتهاد گرفت.
او در سال 1305 ه .ق به زادگاه خود برگشت و به ارشاد و قضاوت در ميان مردم پرداخت. حكومت رضاخانى فشار زيادى بر آن فرزانه وارد كرد و از اين رو سالهاى آخر عمر او به سختى گذشت.
آن مرد بزرگ به سال 1325 ه .ش دارفانى را وداع گفت.
ملا عبدالعظيم مجتهد
وى كه حدود سال 1247 ه .ش به دنيا آمد تحصيلات مقدماتى و علم رياضى و كتاب تشريح الافلاك و اسطر لاب را نزد پدرش آموخته سپس براى كسب علم از مفتى زهاوى دانشمند مشهور عازم بغداد شد، ولى در بيجار متوقف شد و در آنجا به تحصيل پرداخت تا گواهينامه علمى گرفت و در 22 سالگى به سنندج بازگشت وتا پايان عمر همانجا باقى ماند. به دليل گستردگى اطلاعات علمى او را مجتهد الفتوى ناميدند.
آثار چاپ نشده او عبارت است: حاشيه بر كتاب تهذيب الاحكام، حاشيه بر كتاب جمع الجوامع در اصول، مسائلى درباره اثبات جهاد، رسالهاى در رد مذهب و هابيت، رسائل درباب تشيع، رسالهاى در اثبات اسلام ابوطالب، وى به سال 1327 ه .ش در سنندج در گذشت.
آيت الله مردوخ سنندجى
جمال الدين محمد مردوخ مشهور به آيت الله مردوخ فرزند شيخ عبدالمؤمن در سال 1298 ه .ق دانشمندى بود كه عمرى را در مطالعه و بحث و شركت در مبارزات سياسى و امور اجتماعى سپرى نمود و تاليفات و آثار زيادى را از خود به يادگار گذاشت كه به جز تعداد اندكى، همه آنها را شخصا در حال حيات خود به چاپ رسانيد.
برخى از آثار چاپ شده مردوخ عبارتند از: اصول مردوخ، فقه محمدى به فارسى مطابق، صرف مردوخ، خلاصه الاحكام شرح منظومه كفاية الاسلام، هدف نما، نسيم رستگارى به فارسى، نداى اتحاد به فارسى، سرمايه هدايت به فارسى، رموز آفرينش به فارسى، فرهنگ مردوخ (2 جلد)، ناله الاسلام، شطرنج نامه به فارسى و كردى، تاريخ مردوخ درباره كرد و كردستان (2 جلد). آيت الله مردوخ در رمضان سال 1395 ه .ق برابر با 1354 ه .ش بعد از بيمارى بسيار طولانى در سنندج وفات يافت و فرداى آنروز جنازه وى بر حسب وصيتش با شركت طبقات مردم تا دهكده نوره در چند كيلومترى سنندج تشييع و در محلى كه خود تعيين كرده بود به خاك سپرده شد.
حاج سيد محمد شيخ الاسلام
سيد محمد شيخ الاسلام در سال 1281 ه .ش در خانوادهاى روحانى و متدين و دانش دوست در شهر سنندج پا به عرصه وجود گذاشت. تحصيلات خود را در محضر علماى بزرگ آن زمان در زمينههاى مختلف به پايان رساند و از پذيرش مرحوم سيد عبدالعزيز شيخ الاسلام به دريافت اجازه اجتهاد و افتأ نائل آمد.
در سال 1329 ه .ش به دعوت دانشگاه تهران براى تدريس و تصدى كرسى فقه شافعى در دانشكده الهيات عازم تهران شد. دعوت ايشان از سوى دانشگاه تهران در زمانى كه دانشمندان و متفكران بزرگى نظير استاد مطهرى، فروزانفر، مشكات در دانشگاه تهران الهيات تدريس مىكردند، نشان دهنده وسعت علمى و تسلط و تجرّد وى در علوم اسلامى بوده است.
وى در سال 1355 به پاس خدمات ارزنده علمى و فرهنگى، از سوى دانشگاه تهران به عنوان استاد ممتاز برگزيده شد.
ايشان در زمان تصدى كرسى فقه شافعى، راهنماى رسالهها و پايان نامههاى زيادى در مقطع فوق ليسانس و دكترا بود و بسيارى از چهرههاى علمى سرشناس داخل يا خارج از كشور همچون دكتر خالدى از شاگردان ايشان هستند.
وى در 11 بهمن ماه سال 1373 ه .ش دارفانى را وداع گفت.
از او آثار زير به يادگار مانده است: راهنماى مذهب شافعى در دو جلد، ترجمه و شرح قصيده برده، رسالههايى درباره نماز و حج و روزه، كتابى درباره بلاغت، ترجمه الرساله امام شافعى كه هنوز چاپ نشده است.
شيخ حسينعلى رحمانى گروسى
وى در سال 1305 در شهرستان بيجار متولد شد. تحصيلات را از بيجار شروع كرد و از محضر علامه شيخ عبدالحسين فاضل در ادبيات، فقه و اصول بهرهها برد. سپس به قم آمد و از محضر اساتيد و مراجع بزرگ همچون كمال وند، حاج شيخ مرتضى حائرى، صدوقى يزدى گلپايگانى، حجت كوه كمرى، خوانسارى، امام خمينى و بروجردى استفاده كرد.
سال 29 ـ 1328 ه .ش از طرف آيت الله بروجردى جهت مبارزه با بهائيان به اصفهان رفت. پس از مدتى به قم بازگشت و به علت فعاليتهاى سياسى تحت فشار قرار گرفت و لذا آيت الله بروجردى ايشان را به زادگاهش بيجار فرستاد.
او در آنجا به وعظ و ارشاد مردم و تدريس و تعليم و تربيت گروهى از طلاب مشغول شد و تا زمان انقلاب اسلامى در زادگاهش به سادگى و به دور از تجمل زندگى كرد. او از انقلابيون دوران مبارزه و همراهان امام خمينى(ره) بود و رهبرى حركت مردم را در انقلاب اسلامى در بيجار بر عهده داشت و پس از پيروزى انقلاب اسلامى به نمايندگى خبرگان رهبرى از سوى مردم برگزيده شد.
عاقبت ايشان در سال 1374 ه .ش دارفانى را وداع گفت.
از آثار قلمى ايشان تهذيب الاستبصار فى تنقيح الاخبار، حاشيه بر كفاية الاصول، مجموعه اشعار، باقى مانده است.