فقیهان و مفسران استان فارس
از ویکی اطلس فرهنگی ایران
سلمان فارسى
مطابق برخى نقلها، زادگاه سلمان فارسى صحابى معروف رسول گرامى اسلام را دشت ارژن فارس (هفت فرسنگى شيراز) ذكر نمودهاند و قبيلهاش در كازرون احترام فوق العاده داشتند و حتى پس از آنكه كازرون به دست مسلمين افتاد، اين طايفه از پرداخت جزيه معاف شدند. از رجال برجسته قبيله سلمان، يكى شيخ ابو اسحاق ابراهيم بن شهريار بن مهريار كازرونى است كه در مدت عمر خود صدقات سلمان فارسى را از بيت المال خلفاى عباسى مىگرفت و بين افراد عشيره تقسيم مىنمود.
سلمان هنگامى كه مژده ظهور پيغمبر را شنيد عازم تهامه شد. اما در بين راه اسير گرديد و او را به يك يهودى فروختند. يهودى نيز سلمان را به زنى از طايفه بنى سليم فروخت. پيامبر صلىاللهعليهوآله هنگام عبور، ميهمان ارباب سلمان شد و او را كه ايمان آورده بود خريد و آزاد كرد. وى چنان مورد علاقه رسول الله صلىاللهعليهوآله قرار گرفت كه سلمان محمدى ناميد. سلمان از حواريون حضرت رسول صلىاللهعليهوآله و در شمار اهل بيت عصمت و طهارت بود و زهد و تقوى و وفور عقل و علمش مورد تأييد پيامبر و بزرگان اسلام بود.
سلمان در زمان عمر خليفه دوم، والى مدائن شد. او به كاخ والى نرفت، بلكه در دكانى مىنشست و به امور مردم رسيدگى مىكرد. سلمان داراى چنان مقامى بود كه پس از مرگ حضرت على عليهالسلام با دست خود او را غسل داد و سپس دفن نمود.
ارشد الدين نىريزى
فقيه ارشد الدين، ابوالحسن على بن محمد نىريزى، اهل تحقيق در علوم شرعى و امام مسجد عتيق بود. مردم مجلس موعظه او را دوست داشتند. اخلاق حميده و اوصاف پسنديده داشت و با مردم مهربان و مردم نيز او را دوست داشتند.
او به حجاز و عراق مسافرت نمود و با بسيارى از مشايخ ملاقات نمود. شاگردان بزرگى چون روز بهان، سراج الدين قاضى القضاة فارس و حميد الدين ابزرى و ... داشته است. چهار سال در مناره مسجد عتيق اعتكاف كرد.
مرگ او در سال 604 ه .ق فرا رسيد و در رباط خويش نزديك مصلى مدفون شد. كتب متعددى نوشت، از جمله آنها عبارتند از: مجمع البحرين در ده جلد (در تفسير)، تنوير المصابيح فى شرح المصابيح، باكورة الطلب لاهل الادب.
احمد ارسنجانى
آقا ملا احمد ارسنجانى سالك، جامع معقول و منقول، مقدمات علوم و سپس علوم معقول و منقول را در شيرازخواند.
وى بعد از وصول به مرتبه اجتهاد، پشت پا بر عالم مادى زد و تمامى علايق مادى را زير پا گذاشت و به سير و سياحت و سلوك پرداخت.
او از هر خرمنى خوشهاى و از هر سفرهاى توشهاى برگرفت. او بعد از چندين سال دوباره به ارسنجان و شيراز برگشت. گاهى در ارسنجان و گاهى در شيراز توقف مىنمود و به ارشاد و راهنمايى بندگان خدا مىپرداخت. از جمله شاگردان ايشان آقاى آخوند حاجى ملا على عسكر ارسنجانى، سيد مرتضى فرزند سيد اسماعيل ارسنجانى، ميرزا محمد هادى فرزند سيد محمد ابراهيم ارسنجانى، آقا حسين مجتهد دشتكى و آقا عبدالله طبيب شيرازى مىباشند.
به ملا احمد كرامات بسيارى نسبت دادهاند از جمله آن كرامات زمانى كه ايشان در روضه منوره حضرت على عليهالسلام در نجف اشرف در حين دعا كلمات و آوازى از غيب مىشنوند كه مىگويد:
«اللهم و من زارنا خائفا فأمنه و من زارنا طامعا تحرمه و من زارنا محب فكمله وجد الخلق لنا اليك سبيل فاعطهم ما اصلوه».
يعنى:
«خدايا آن كس كه از ترس تو ما را زيارت مىكند امانش ده، و آنكه از روى نياز به ما روى مىآورد محرومش مدار و آنكه از روى محبت زيارتمان مىكند كمالش ده مردم نزد ما به سويت راهى ديدهاند پس آرزويشان را برآور».
سرانجام در سال 1274 يا 1276 ه .ق وفات نمود و در صفه تربت شيراز به خاك سپرده شد و آرامگاه ايشان زيارتگاه خاص و عام است و مردم به قبر ايشان متوسل مىگردند و حاجت مىگيرند.
وى داراى آثارى در عرفان مىباشد كه اين آثار عبارتند از: ضياء العيون، كلام الملوك، شوريه، روض الجنان.
ميرزاى شيرازى
سيد محمد حسن حسينى مشهور به ميرزاى شيرازى در سال 1230 ه .ق در خاندان مشهور و برجستهاى كه همگى از دانشمندان دينى بودند چشم به جهان گشود. پدر ايشان در دستگاه حكومت شيراز به نويسندگى اشتغال داشت. ميرزا در چهار سالگى به مكتب رفت و در شش سالگى وارد حوزه علميه شد و به فراگيرى علم و دانش پرداخت. هوش سرشار و حافظه قوى اين كودك اساتيد او را به شگفتى واداشت. وقتى كه به او پيشنهاد كارى شبيه به پدرش شداو به جاى كار، دانش پژوهى را اختيار نمود و در سال 1248 ه .ق به اصفهان رفت.
حوزه اصفهان مثل حوزه نجف پر رونق بود و در اصفهان به محضر شيخ محمد تقى اصفهانى حاضر گرديد. ميرزا پس از وفات استاد به محضر درس سيد حسن بيد آبادى مشهور به مدرس حاضر گرديد.
ميرزاى شيرازى تا سن 29 سالگى در اصفهان ماند سپس به كربلا عزيمت نمود و از محضر اساتيد بزرگى همچون كاشف الغطا، صاحب جواهر و سيد ابراهيم قزوينى بهره برد.
سپس عازم نجف گرديد، درسهاى حوزه نجف او را قانع نكرد لذا عزيمت به اصفهان را نمود كه بين ايشان و شيخ انصارى مجلس مباحثهاى ترتيب داده شد و شيخ از او يك مسئله پرسيد و ميرزا جواب داد و شيخ جواب ميرزا را رد نمود و سپس جواب خود را رد نمود تا هفت مرتبه اين كار تكرار شد و ميرزا فهميد كه بايد در حوزه نجف بماند و استفاده كند. ميرزا شاگردان بنامى از جمله ميرزا محمد تقى شيرازى، شيخ عبدالكريم حائرى، ميرزا حسين نائينى، شيخ فضل الله نورى و سيد محمد كاظم يزدى تربيت نمود.
وقتى كه شيخ انصارى وفات نمود علماء نجف به منزل ميرزا آمدند و به او پيشنهاد مرجعيت دادند كه ابتدا امتناع نمود ولى با اصرار مراجع كنندگان مرجعيت را پذيرفت و با گريه گفت به خدا سوگند هرگز فكر نمىكردم اين مسئوليت بزرگ را به عهده بگيرم و بار سنگين مرجعيت را به دوش بكشم.
ميرزا بعد از مرجعيت چندين كار مهم از جمله دفاع از شيعيان، ايجاد وحدت بين شيعه و سنى را و... را در دستور كار خود قرار داد و در قضيه تنباكو حكم به تحريم داد و با اين فتوا امتياز خريد و فروش تنباكو را لغو نمود به طورى كه نقل مىكنند ناصرالدين شاه در حرمسراى خود دستور آوردن قليان داد ولى كسى اعتنا نكرد در برخى از تراجم مرحوم ميرزا را داراى كرامت معرفى نمودند.
سرانجام ميرزا شيرازى در سال 1312 ه .ق به ديار جانان شتافت و در كنار درب طوسى كه به حرم مطهر حضرت على عليهالسلام گشوده مىشود به خاك سپرده شد.
ميرزا محمد تقى شيرازى
ميرزا محمد تقى فرزند ميرزا محب على در سال 1285 ه .ق در شيراز به دنيا آمد. پدرش عالم صالح و عارف كامل بود. او دوران كودكى را در زادگاهش گذراند سپس پدرش او را براى فراگيرى علوم دينى به كربلا برد.
ميرزا محمدتقى مقدمات علوم دينى را نزد مدرسان بزرگ كربلا همچون سيد على نقى طباطبايى و فاضل اردكانى آموخت. سپس به سامراء آمد و در جلسه درس ميرزاى بزرگ شركت نمود. پس از فوت استاد، طلبهها به دور او جمع شدند و وى را ميرزاى دوم ناميدند.
او پس از وفات سيد محمد كاظم يزدى مرجع تقليد جهان شيعه شد. محل سكونت ميرزا در سامراء بود. سپس با استقبال بى نظير مردم كربلا وارد كربلا شد و به آنجا نقل مكان كرد. با موضعگيرى تند و صريح و با فتواى دفاعيه بر عليه انگليس ضربات كوبندهاى به انگليس وارد شد و خود پيشاپيش مردم به دفاع از عراق پرداخت و انگليس را مجبور به عقب نشينى از آنجا كرد. با همه اين اشتغالات سياسى از برگزارى مجالس درس و بحث غافل نبود. شاگردان زيادى از جمله: شيخ آقا بزرگ تهرانى، شيخ عبدالكريم حائرى، حاج آقا حسين طباطبايى و سيد شهاب الدين مرعشى نجفى و ديگران را تربيت نمود. شيخ آقا بزرگ درباره ميرزا مىنويسد:
«وى فردى بسيار هوشيار و داراى اخلاق نيكو بود. ديدار او انسان را به ياد خدا مىآورد. رخسار قدسيان را داشت. وى در امر خوراك، پوشاك و مسكن بسيار قانع بود با وجود اموال فراوانى كه از كشورهاى آفريقا، ايران، عراق، عربستان، شيخ نشينهاى خليج و ديگر نقاط به دستش مىرسيد خانهاى استيجارى داشت».
ميرزا در سال 1338 ه .ق دار فانى را وداع گفت و در صحن مطهر حرم امام حسين عليهالسلام مدفون گرديد. اگر چه بعضى معتقدند كه او را انگليسىها با سم مسموم و شهيد نمودند.
برخى از آثار ميرزا عبارتند از: حاشيه بر مكاسب شيخ انصارى، حاشيه بر فوائد الاصول، شرح ارجوزه الرضاعيه، ذخيره العباد ليوم المعاد، حاشيه بر عروة الوثقى، القصائد الفاخر فى مدح العترة الطاهرة.
سيد عبدالحسين لارى
سيد عبدالحسين فرزند سيد عبدالله در شب 1264 ه .ق در نجف اشرف به دنيا آمد. نسب سيد عبدالحسين به شاه ركن الدين دزفولى مىرسد. او در نجف دوران كودكى را گذراند در همين زمان به تحصيل علوم دينى پرداخت وى بعداز اتمام دوره مقدماتى و سطح درسهاى خارج فقه و اصول ميرزاى شيرازى، شيخ محمد حسين كاظمى، آيت الله محمد فاضل ايروانى و آيت الله شيخ لطف الله مازندرانى شركت كرد. سرانجام در سن 22 سالگى به درجه اجتهاد نايل آمد. بعد از اين سيد به تدريس و تأليف در حوزه علميه نجف مشغول شد و به تربيت طلاب پرداخت. در اين زمان حكومت قاجار باهم دستى انگليسىها كار را بر مردم سخت كرد. عدهاى از مردم لارستان به همراهى حاج سيد على لارى حروف به حاج على كبير براى دفع ستم شاهان قاجار به سامراء نزد حضرت ميرزاى شيرازى رفتند و از ايشان كمك طلبيدند. ميرزا سرانجام طى نامهاى به سيد لارى، او را به اين مأموريت اعزام كرد.
وى در سال 1309 ه .ق نجف اشرف را ترك و به سوى لارستان (لازم به ذكر است كه لارستان منطقه وسيعى از بندر كنگان تا بندر عباس را شامل مىشود). رفت و ميرزاى شيرازى هنگام خروج سيد لارى خطاب به سيد على كبير و هيئت همراه او مىفرمايد:
«با بردن سيد عبدالحسين به لارستان نجف را به آنجا بردهاى و گهواره فضيلت و دانش را از فرزند فضيلت و علم خالى گذاردى». سيد به محض رسيدن به لار حوزه علميه لار را تشكيل مىداد. و به ترتيب و آموزش بزرگانى از جمله سيد عبدالباقى موسوى شيرازى، سيد عبدالمحمد موسوى لارى، سيد احمد مجتهد فال اسيرى و سيد عبدالمحسن مهرى و ديگران پرداخت.
او در سال 1315 ه .ق قصد زيارت خانه خدا را نمود آيت الله كرمانى كه در اين سفر مصاحب ايشان بود مىگويد سيد فرمود مسألهاى بر من مشكل شده است ولى آن مشكل را طرح نفرمود نيمه شب مشغول به نماز شد پس از اتمام نماز حضرت ولى عصر (عج) را ديدار نمود و به وصال نورانى آن حضرت توفيق يافت... پس از ديدار به من فرمود: امام زمان (عج) مسأله را حل فرمود». در برگشت از مكه حكومت قاجار با توطئه يهوديان منطقه مانع از بازگشت ايشان به لارستان شدند سرانجام سيد با كمك مجاهدان لارستانى به منطقه وارد شد و يهوديان كه قرار داد ذمه را شكسته بودند بوسيله سيد از لارستان اخراج گرديدند و سيد در لارستان حكومت اسلامى اعلام نمودند و به دفاع از مال و ناموس مردم جنوب پرداخت.
آيت الله لارى تجارت و بازرگانى استعمارگران روس و انگليس را به زيان امت اسلامى مىدانست. از اين جهت خريد و فروش چاى، قند، ادويه، خوراك و پوشاكى را كه از كشورهاى خارجى مخصوصا روسيه و انگليس باشد تحريم نمود.
در اين زمان سيد به دعوت انجمن ملى فارس به شيراز رفت و آستان مقدس حضرت احمد بن موسى عليهالسلام را مقر خويش قرار مىدهد. در مقابل دستگاه دولتى و عوامل قوام، حرم مقدس را محاصره و گنبد مطهر را به گلوله مىبندند. در اين هنگام دولت انگليس به طرفدارى از حكومت قاجار به جنوب ايران تعرض كرد لذا سيد حكم جهاد بر عليه دولت انگليس را صادر نمود و خود به همراه مردم جهت آزاد سازى بندرعباس از دست انگليس اقدام و اين شهر را از دست انگليسىها آزاد كرد.
سرانجام آيت الله لارى در سال 1342 ه .ق در جهرم وفات يافت و مقبره ايشان در جهرم به مقبره آقا معروف است. برخى از آثار وى عبارتند از: معارف اسلمانى بمراتب الخلفاء الرحمانى، اكسير السعاده فى اسرار الشهاده، قانون در اتحاد دولت و ملت.
آيت الله سيد على كازرونى
سيد على معروف به آقا مجتهد فرزند سيد عباس مجتهد كازرونى در سال 1278 ه .ق در كازرون متولد شد. وى در 13 سالگى براى تحصيل به شيراز رفت و در مدرسه آقا بابا خان به تحصيل مشغول شد.
اوپس از تحصيل در شيراز، به نجف اشرف عزيمت كرد و از محضر ميرزاحبيب الله رشتى و آخوند خراسانى استفاده نمود و خود به تدريس پرداخت، وى تقريرات دروس آن دو استاد را در چند مجلد جمعآورى نمود و همچنين خطابههايى به عربى و فارسى در استحكام مشروطيت انشاء نمود. او پس از 12 سال اقامت در نجف در سال 1315 ه .ق به كازرون برگشت و مورد استقبال قرار گرفت و پس از 4 سال اقامت در اين شهر در سال 1319 به شيراز رفت و در مسجد نو به تدريس مشغول شد و در شاه چراغ به امامت جماعت پرداخت.
او در اين دوره به تدريس اسفار ملا صدرا و فصوص الحكم محى الدين عربى همچنين فقه، اصول، كلام و تفسير صافى پرداخت. او به عرفان علاقه خاصى داشت و با مرحوم مرشد كازرونى از محضر قطب العارفين مجد الاشراف فيوضات باطنيه كسب مىكرد.
وى در اين زمان 2 رساله (يكى عربى و يكى فارسى) براى اثبات فوائد مشروطيت نوشت كه هر دو از شاهكارهاى او مىباشد و به پاس همين كار از طرف گروه ملّيون، دو دوره به رياست انجمنهاى ايالتى انتخاب گرديد و در دوره دوم مجلس شوراى ملى به عنوان مجتهد طراز اول انتخاب گرديد. او در سال 1343 ه .ق در شيراز وفات يافت و در تكيه حافظيه دفن گرديد.
كتابهاى منتسب به ايشان عبارتند از: رساله فارسى در دفاع از مشروطه، رساله عربى در دفاع از مشروطه، ديوان رحمت.
آيت الله ميرزا عبدالهادى شيرازى
آيت الله ميرزا عبدالهادى فرزند ميرزا اسماعيل فرزند ميرزا رضى در سال 1328 ه .ق در عراق به دنيا آمد. او در حوزه علميه نجف نزد بزرگانى همچون آخوند خراسانى، آيت الله ميرزا على آقا شيرازى و آيت الله ميرزا محمد تقى شيرازى بوده است. اين عالم جليل القدر از بزرگان مراجع و مدرسين حوزه علميه نجف اشرف بوده است. او به مقامات علمى، فضل، بيان و تحقيق شهرت داشت. وى پس از وفات آيت الله بروجردى زمام رياست و زعامت حوزه علميه نجف و ساير شهرهاى عراق را بدست آورد و با آن كه از ناحيه چشم نابينا بود اما بصيرت عجيبى داشت.
وى جهت معالجه چشم در سال 1369 ه .ق از نجف به ايران آمد و در شهر رى در منزل سيد رضا فيروز آبادى موسس بيمارستان اقامت گزيد. پس از عمل جراحى چشم مدتى به سوى شهر قم حركت نمود و مورد استقبال حوزه علميه، مرجع عالى قدر شيعه آقاى بروجردى، فضلا و علما واقع گرديد. پس از مدتى به نجف اشرف مراجعت نمود.
حقا كه او مورد توجه حضرت ولى عصر(عج) بودند و گذشته از مقامات علمى داراى كمالات نفسانى بودند. آن جناب عالمى اديب و كاملى اريب بود. با اين همه آنجناب بسيار عمر نكرد و در سن 53 سالگى و در سال 1381 ه .ق از دنيا رفت و در جوار مرقد حضرت على عليهالسلام مدفون گرديد.
محمد مهدى آثارى
محمد مهدى آثارى در حدود سال 1250 ه .ش در شهر ارسنجان در يك خانواده روحانى پا به عرصه حيات نهاد. تحصيلات ابتدايى را در مكتبهاى محلى به پايان رسانيد. سپس در مدرسه سعيديه ارسنجان به تحصيل مقدمات علوم دينى مشغول شد. سپس به شيراز سفر كرد و در اين دار العلم رحل اقامت افكند.
در شيراز نخست در محضر شيخ جعفر محلاتى، از فقهاى برجسته فارس رفت و به فراگرفتن فقه و اصول پرداخت تا به درجه اجتهاد نايل آمد. همچنين از شيخ عبدالكريم حايرى، آقا ضياء الدين عراقى، سيد ابوالحسن اصفهانى و ميرزاى نائينى اجازه اجتهاد گرفت. پس از آن به فلسفه و حكمت رو آورد و نزد شيخ محمد كريم رئوفى و سيد على كازرونى كه از مهمترين شاگردان حكيم سبزوارى بودند كتاب شرح منظومه، شرح اشارات و اسفار را عميقا خواندند.
حافظه سرشار و همت والاى او سبب شده بودكه نيمىاز قرآن، هزاران حديث و در حدود بيست هزار بيت از شاهنامه فردوسى، قصايد و غزلياتى از حافظ و سعدى و مقدارى از اشعار نظامى و مولوى را از حفظ داشته باشد.
آقاى آثارى در سال 1313 به درخواست اهالى ارسنجان پس از سالها اقامت در شيراز دوباره به وطن اصلى خود بازگشت و در شهر ارسنجان دفاتر اسناد رسمى نداشت و فقط به مجتهدين واگذار مىشد او به تقاضاى مردم به سر دفترى اسناد رسمى و ازدواج و طلاق ارسنجان منصوب گرديد. سرانجام او پس از نود و پنج سال زندگى در بيست و چهارم دى ماه 1345 ه .ش بدرود زندگى گفت و در مقبره حاج ملا على عسكر ارسنجانى به خاك سپرده شد. لازم به ذكر است كه آقاى آثارى داراى موقوفات بسيارى است كه بر جاى مانده است.
آيت الله دستغيب
آيت الله، شهيد عبدالحسين دستغيب شيرازى در عاشوراى 1292 ه .ش در شهر شيراز به دنيا آمد چون روز عاشورا به دنيا آمد او را عبدالحسين نام نهادند. سيد عبدالحسين درس را از مكتب شروع نمود و سپس نزد پدرش به تحصيل علم پرداخت.
وى در سال 1302 ه .ش پدر را از دست داد او پس از وفات پدر تحصيلات را در مدرسه خان ادامه داد.
او در حوزه شيراز مقدمات و سطح را به پايان رساند همزمان با كشف رضاخانى در مقابل اين پديده ايستادگى كرد تا اينكه تحت فشار رژيم مجبور شد به جهت تحصيل به سوى نجف حركت كند.
در نجف در طول هفت سال به مقام اجتهاد نايل آمد. از اساتيدى همچون: سيد ابوالحسن اصفهانى، آقا ضياء عراقى، آقا سيد باقر اصطهباناتى، محمد كاظم شيرازى و درس هاى عرفانى قاضى بهره برد.
ايشان در سال 1321 ه .ش به شيراز بازگشت و مسجد جامع را كه مخروبهاى بيش نبود احياء نمود و سپس كارى خيريه و عام المنفعه ديگرى انجام داد و او كارهاى منزل را انجام مىداد و با فرزندان و خانواده بسيار خوش برخورد بود.
آيت الله دستغيب از طلوع مبارزات امام خمينى(ره) با آن حضرت همراه بود و بعد از حمله رژيم به مدرسه فيضيه به علماء شهرها نامه نوشت و در حوادث 15 خرداد سخنرانى شديد اللحن نمود كه باعث دستگيرى ايشان شد و به زندان عشرت آباد منتقل گرديد.
سپس در سال 1343 در قزل قلعه زندانى شد و تا سال 1355 اين مبارزات ادامه داشت و در اين سال به نجف اشرف جهت ديدار امام خمينى(ره) شتافت. در 17 شهريور به دليل كشتار مردم شهيد دستغيب سخنرانى نمود و رژيم اقدام به دستگيرى شهيد دستغيب نمود و در تهران او را زندانى نمود. در سال 1358 ه .ش به فرمان امام خمينى(ره) به عنوان امام جمعه شيراز منصوب گرديد.
سرانجام شهيد دستغيب در سال 1360 ه .ش به وسيله منافقين شهيد گرديد و در جوار حق آرميد.
او در مدت چهل سال خدمت، خدمات ارزندهاى نمود كه به بعضى از آنها اشاره مىگردد: بازسازى مسجد جامع شيراز، نوسازى مدرسه علميه حكيم، تأسيس حوزه علميه آيت الله دستغيب، مسجد الرضا.
از آن شهيد والا مقام 56 اثر بر جا مانده كه برخى از آنها عبارتند از: آدابى از قرآن، سراى ديگر، معارفى از قرآن، معراج، داستانهاى شگفت.
آيت الله ربانى شيرازى
عبدالرحيم ربانى شيرازى در سال 1301 ه .ش در شيراز به دنيا آمد. او از كودكى تا بيست سالگى را نزد پدرش به كسب و كار پرداخت. سپس مغازه كوچكى در بازار شيراز اجاره نمود و به كسب پرداخت.
اما حادثهاى مسير او را تغيير داد. او روز در كنار مغازهاش ديد پاسبانى جهت برداشتن چادرى از روى سر يك زن اقدام نمود كه مورد اعتراض يك روحانى قرار مىگيرد.
پاسبان روحانى را به زمين زد و عمامه وى به گوشهاى پرتاب شد. روحانى مزبور مورد حمله و ناسزاهاى پاسبان قرار گرفت كه اين عمل موجب بيدارى او گرديد و براى تحصيل به مدرسه علميه آقابابا خان رفت.
او در سال 1327 ه .ش پس از كسب علم در حوزه شيراز به حوزه قم وارد گرديد. چند سالى در مدرسه حجتيه قم مسكن گزيد و به درس مراجع آن روز از جمله آيت الله بروجردى حاضر مىگرديد.
در اين ايام ازدواج نمود و به منزل در يكى از محلههاى مستضعف نشين قم منزلى اجاره نمود.
چون تصميم نداشت از شهريه استفاده نكند لذا برخى اوقات به خريد فروش كتاب و قالى مىپرداخت.
او چند مرتبه به عنوان نماينده آيت الله بروجردى براى رسيدگى به امور مسلمين به شهرهاى مختلف رفت. او يكى از اركان تأسيس مكتب حديثى آيت الله بروجردى تحت عنوان فقه الحديث و جامع الحديث الشيعه مىباشد.
در سال 1340 پس از رحلت آيت الله بروجردى ربانى شيرازى علماء را در منزل آقاى حرم پناهى جمع و به آنها پيشنهاد مرجعيت امام خمينى(ره) را داد كه به ذائقه خيلىها خوش نيامد.
وى با گروههاى انقلابى مثل گروه ابوذر همكارى داشت و با دستگيرى كادر مركزى اين گروه آقاى ربانى نيز دستگير و مورد انواع شكنجه و آزار قرار گرفت و به زندان قصر تهران منتقل گرديد و در محاكمه به سه سال و يك ماه حبس محكوم گرديد. يكى از كارهاى او در زندان اقامه نماز جماعت هنگام صبح بود كه تا آن زمان بى سابقه بود كه در اين راه شكنجههاى زيادى را متحمل شد.
سرانجام در سال 1357 انقلاب پيروز گرديد و اولين مأموريت ربانى شيرازى به كردستان و سپس به آذربايجان شروع شد.
پس از آن به استان فارس جهت رفع اختلاف مسافرت نمود و آيت الله ربانى جهت احياء اسلام مورد غضب گروههاى مخالف واقع و به ترور وى در چندين مرتبه اقدام نمودند.
وى سرانجام در سال 1360 در بين راه دليجان و محلات در اثر سانحه واژگون شدن اتومبيل به خاطر اصابت گلوله! به لاستيك ماشين ايشان وفات يافتند. امام خمينى در پيام تسليتى كه به مناسبت رحلت ايشان فرمودند: «در طول تاريخ مدعيان فضيلت و مجاهدت و شجاعت و تعهد به حق و دين بسيار بوده و هستند و تنها در سختىها و گرفتارىها و حق گويىها در مقابل قدرتهاى شيطانى است كه مدعيان لاف زن از متعهدان... متمايز شوند... و ربانى شيرازى... از اين اقليت بود».
آيت الله بهاء الدين محلاتى
حاج شيخ بهاء الدين محلاتى در سال 1314 ه .ق در نجف اشرف متولد شد و در سال 1321 ه .ق به اتفاق والدين حاج شيخ محمد جعفر محلاتى وارد شيراز گرديد.
علوم عقلى را نزد مرحوم آيت الله سيد على كازرونى و علوم نقلى را نزد پدر و آيت الله ميرزا محمد صادق فرا گرفت بعد از نيل به درجه اجتهاد در سال 1340 براى درك محضر اساتيد ديگر به نجف اشرف عزيمت نمود.
وى مبانى خارج را به مدت 8 سال در محضر مراجع وقت نجف آقا ضياء الدين عراقى و سيد محمد كاظم شيرازى و آقا شيخ محمد حسين اصفهانى فرا گرفت. سپس در سال 1348 به شيراز عزيمت كرد و به تدريس پرداخت.
او در پانزده خرداد سال 1342 ه .ش در اثر مبارزات طولانى و انتقادات صريح از رژيم فاسد پهلوى در 13 محرم از شيراز تبعيد شد و حدود 2 ماه را به اتفاق امام خمينى(ره) در زندان تهران گذراند.
او بعد از آزادى به شيراز مراجعت كرد و طى اين مدت 18 سال لحظهاى از مبارزات ضد رژيم و ارشاد مردم غفلت نكرد.
سرانجام در فروردين سال 1360 ه .ش بر اثر حمله قلبى به بيمارستان قلب منتقل شد و بعد از 5 ماه بسترى در سن 87 سالگى درگذشت.
آيت الله سيد عبداله شيرازى
آيت الله حاج سيد عبدالله فرزند سيد محمدطاهر شيرازى در سال 1271 ه .ش / 1309 ه .ق در شيراز ديده به جهان گشود. پدرش از شخصيت هاى دينى، علمى و سياسى شيراز و از هم رزمان شهيد آيت الله حاج شيخ فضل اله نورى بود. وى در شيراز به تحصيل علوم دينى پرداخت.
وى در 23 سالگى از استاد خود آيت الله شيخ على ابو الوردى اجازه اجتهاد دريافت كرد و به منظور استفاده بيشتر از محضر فقهاى بزرگ شيعه و رسيدن به مراحل عاليه در سال 1333 ه .ق به نجف اشرف رفت. او در نجف اشرف از محضر اساتيد بزرگى كسب فيض نمود و به مدت سيزده سال از محضر آقا ضياء عراقى بهره برد و در فاصله كوتاهى يكى از چهرههاى نامدار حوزه علميه نجف گرديد و خود به تدريس خارج فقه پرداخت.
او در سال 1345 ه .ق به شيراز آمد و به نمايندگى از سوى علماى شيراز براى تبادل نظر درباره حكومت رضاخان با آيت الله حايرى يزدى وارد اين شهر شد. پس از بازگشت به شيراز سرپرستى حوزه علميه، تدريس در مدرسه خان و امامت مسجد باقر آباد را بر عهده گرفت و با سخنرانى افشا گرانه مخالفت علنى خود را با حكومت اعلان كرد و مدتى بعد زندانى شد و پس از چند ماه به همراه علما آزاد گرديد و در اواخر سال 1354 ه .ق به نجف اشرف بازگشت و به بحث، تدريس، تأليف و تصنيف كتب فقه، اصول و تربيت و پرورش شاگردان همت گماشت و در موقعيتى قرار گرفت كه آيت الله سيد ابوالحسن اصفهانى در سال 1363 ه .ق او را شايسته مرجعيت معرفى نمود و از مردم خواست تا در امور دينى و احكام فقه به ايشان رجوع كنند.
وى در سال 1365 اولين رساله خود را به نام انيس المقلدين منتشر نمود.
در سال 1373 اولين مدرسه علميه خود را در نجف اشرف تأسيس نمود و بعد از آن چندين مدرسه، مسجد، كتابخانه عمومى، مراكز پرورشى اطفال و حسينيه و... بنيان نهاد و با صدور اعلاميه هايى مبارزه سياسى خود را با رژيم پهلوى ادامه داد.
سرانجام بر اثر سختگيرىهاى حكومت بعث در ذى القعده سال 1395 ه .ق تحت كنترل شديد مأمورين امنيتى عراق وارد ايران شد. پس از اقامت دو ماهه در قصر شيرين، تهران، قم و شيراز در بهمن ماه سال 1354 ه .ش وارد مشهد گرديد و در اين شهر اقامت گزيد و به تدريس و اقامه نماز جماعت پرداخت. ايشان در سال 1363 ه .ش / 1405 ه .ق در سن 96 سالگى پس از عمرى پر بركت و ثمر بخش بدرود حيات گفت.
آيت الله سيد عباس مهرى
سيد عباس فرزند سيد حسن حسينى مهرى در سال 1333 ه .ق در هر مهر واقع در جنوب استان فارس و در خانواده روحانى به دنيا آمد هنوز 12 سال از عمرش گذشته بود كه پدر ايشان وفات يافت و تحت سرپرستى برادر بزرگتر خود سيد هاشم قرار گرفت اجداد ايشان از منطقه احساء به اين محل هجرت نمودند.
او پس از گذراندن مقدمات و... در زادگاهش براى تحصيل علوم دينى با سختى هاى فراوان به نجف اشرف رفت به جهت شوق به تحصيل و مباحثه معمولاً غذاى او را نان و ماست و هندوانه تشكيل مىداد و در اين زمان از محضر اساتيد بزرگوارى همچون سيد محمود شاهرودى، سيد محمد باقر محلاتى و سيد محمد تقى بحرالعلوم استفاده شايانى برد در اين هنگام بنابه تقاضاى مكرر مردم كويت جهت تبليغ به كويت رفت. در آغاز نهضت امام خمينى(ره) طى تلگراف شديد الحنى به مراجع بزرگ نجف و قم ضمن بيان اهداف نهضت از آنها كمك خواست و اهداف نهضت امام خمينى(ره) را در كويت دنبال نمود تا اينكه پس از پيروزى انقلاب حضرت امام خمينى در سال 1358 او را به امامت جمعه كويت منصوب نمود. در اين هنگام دولت كويت ايشان و همه افراد خانواده او را از كويت اخراج كرد و هيچ نماز جمعهاى در اين كشور برگزار نگرديد.
وى هميشه با وضو بود و سعى مىكرد مستحبات را عمل كند و از مكروهات پرهيز نمايد. اهل تهجد و شب زنده دارى و بسيار مهمان نواز بود. همچنين علاقه شديدى به اهل بيت عليهالسلام داشت. او در بازسازى و تجديد بناى مساجد و مدارس علميه از جمله مدرسه قزوينى و مدرسه بخارايى در نجف كوشش زيادى نمود و براى شيعيان ساكن منطقه خليج فارس از جمله كويت، بحرين، قطر و امارات متحده عربى مساجدى تاسيس نمود. همچنين اولين مدرسه دخترانه در كويت به نام مدرسه جعفرى از ابتدايى تا پايان دبيرستان بنا نهاد و تأسيس و راه اندازى درمانگاه در لامرد، تأسيس بيمارستان و زايشگاه در شهر مهر، بازسازى مراكز خدماتى و تأسيس بنياد معارف اسلامى از جمله كارهاى ايشان است.
وى سرانجام پس از عمرى كوشش و تلاش و مبارزه درسال 1366 ه .ش در سن 75 سالگى وفات يافت و در جوار حضرت معصومه عليهاالسلام در شهر قم دفن گرديد.
او داراى آثار قلمى متعدد مىباشد از جمله آثار علمى نامبرده عبارتند از: شعاع من التاريخ، شعاع من سيرتنا و سنتنا، تفسير سوره والعصر.
آيت الله ابوالحسن مقدس شيرازى
ابوالحسن فرزند مهدى قلى مقدس شيرازى در روستاى كوهستان از توابع داراب در سال 1293 ه .ش متولد گرديد و تا نوجوانى در آن جا اقامت گزيد. از آن جا كه علاقه وافرى به فراگيرى علوم اسلامى داشت تصميم گرفت در حوزه علميه به تحصيل بپردازد. تحصيلات علوم دينى را از 16 سالگى آغاز كرد. اما بستگان او با تصميم وى به تحصيل حوزوى مخالفت كردند ولى ايشان مقدارى از اسباب و اثاثيه خود را فروخت و هزينه تحصيل را آماده نمود و به شهر داراب رفت و مشغول تحصيل گرديد.
استاد ايشان شيخ على اصغر بود كه تازه از نجف برگشته بود و حاضر شد كتاب مقدمات را به او درس بدهد.
سپس به اصطهبانات رفته و كتاب معالم را شروع نمود. بعد از آن به شيراز رفت و مدت چهار سال در شيراز از اساتيدى مانند سيد عبدالله شيرازى، سيد نور الدين شيرازى و ميرزا محمد على حكيم استفاده نمود و بعد از شيراز به مشهد مقدس رفت و در درس حاج آقا ميرزا مهدى اصفهانى شركت نمود. پس از حادثه مسجد گوهر شاد به نجف اشرف عزيمت نمود و در درس اساتيد بزرگ ضياء عراقى، محمد حسين كمپانى، سيد ابوالحسن اصفهانى و ميرزا عبدالهادى شيرازى شركت نمود. سپس به ايران بازگشت و در شهر قم مشغول تدريس كفايه گرديد و سپس به مشهد الرضا عليهالسلام عزيمت نمود و به تدريس و به درس و بحث مشغول گرديد. اولين تظاهرات زنان با حجاب در مشهد بوسيله ايشان سرپرستى مىشد و تا آن وقت تظاهرات زنان با حجاب سابقه نداشت و مشابه همين حركت در شهر قم اجرا شد.
وى پس از پيروزى انقلاب اسلامى به امامت جمعه شهرستان مشهد منصوب گرديد و از سوى ديگر به نمايندگى مجلس خبرگان قانون اساسى برگزيده شد. سرانجام اين عالم بزرگ در سال ؟137 ه .ش دارفانى راوداع گفت و در حرم رضوى مدفون گرديد.
آيت الله سيد محمد حسين حسينى ارسنجانى
سيد محمد حسين فرزند سيد محمد حسن ارسنجانى و از نوادهگان شهيد قاضى نور الله شوشترى در سال 1301 ه .ش در شهر ارسنجان متولد شد. در پنج سالگى به مكتب رفت و تا كلاس چهارم ابتدايى تحصيل نمود. سپس در مدرسه علميه ارسنجان به حفظ و يادگيرى كتاب نصاب الصبيان برآمد. اما به دليل كمى درآمد و تنگى معيشت از مسافرت به شيراز و ادامه تحصيل محروم ماند.
مجددا در سال 1320 ه .ش به ادامه تحصيل پرداخت و به شيراز سفر نمود و در مدرسه آقا بابا خان مشغول تحصيل گرديد.
اولين استاد ايشان در شيراز آيت الله محمد على شيخ موحد كه از اساتيد خوب و دل سوز و مىباشد كه در مدت چهار سال دروس سطح را تا آخر كفاية به اتمام رسانيد.
در سال 1325 ه .ش براى ادامه تحصيل به قم مسافرت نمود و اساتيد بزرگى چون آيت الله بروجردى، محمد تقى خوانسارى، محقق داماد، حجت و آيت الله گلپايگانى استفاده نمود.
بر اساس درخواست مكرر اهالى فسا از آيت الله بروجردى در سال 1335 ه .ش او را به نمايندگى از خود به فسا اعزام نمود. مبارزات ايشان از دوران كشف حجاب دولت شروع گرديد و هيچ گاه جهت دعاگويى شاه شركت نكرد. جهت اين موضعگيرىها به ساواك و سپس به دادگاه نظامى فرا خوانده شد پس از چند روز زندانى به سه سال زندان محكوم گرديد و اين روند تا پيروزى انقلاب اسلامى ادامه داشت.
مسئوليتهاى زيادى پس از پيروزى انقلاب را به عهده گرفت. از جمله آنها عبارتند از: تشكيل كميته انقلاب اسلامى، سرپرستى موقت شهردارى، تشكيل شوراى شهر، اقامه نماز جمعه، نمايندگى مجلس خبرگان در دوره دوم و سوم، عضويت در هيئت علمى دانشگاه آزاد و تدريس معارف اسلامى و... . ضمنا از بعضى از مراجع وقت اجازه اجتهاد هم دريافت نمود.
آثار او عبارتند از: نشانههاى پرهيزكاران، تربيت در خانواده. حواشى عروة الوثقى (منتشرنشده)، تفسير جزء 29 قرآن مجيد (منتشرنشده).
دكتر احمد بهشتى
دكتر احمد بهشتى فرزند عبدالمجيد بهشتى در سال 1314 ه .ش در اسلام آباد (ميانده سابق) از روستاى بخش شيبكوه شهرستان فسا در خانوادهاى روحانى متولد شد.
او نخست در مكتب خانه قرآن و سواد فارسى را آموخت. سپس نزد پدرش به آموزش نصاب الصبيان، جامع المقدمات و شرايع علامه حلى پرداخت. وى در سال 1328 به همراه پدر جهت ادامه تحصيل به شيراز آمد و در مدرسه آقا بابا خان مشغول تحصيل علوم حوزوى گرديد. به دليل عايلهمندى پدر خرج تحصيل و زندگى به سختى تأمين مىشد و در حوزه از محضر درس آيت الله حسين آيت اللهى، محمد على موحد، على اكبر ارسنجانى و نور الدين حسينى استفاده فراوان برد و همچنين در كنار تحصيلات حوزوى در سال 1336 موفق به اخذ ديپلم گرديد.
علاقه به سخن ورى ونويسندگى او را به سوى اين دو كار كشاند. در سالهاى اقامت در شيراز جهت چاپ مقالات با روزنامهها همكارى داشت.
او در سال 1338 به قم عزيمت نموده و در مدرسه دارالشفاء مسكن گزيد. به ادامه تحصيل پرداخت و با راهنمايى حضرت آيت الله مظاهرى به درس خارج امام(ره) حاضر گرديد و در بحث الهيات شفا كه علامه طباطبايى تدريس مىفرمود شركت نمود. سپس چهت ادامه تحصيل در دانشگاه ثبت نام نمود.
در سال 1342 ه .ش با عنوان شاگرد اول از دانشكده الهيات فارغ التحصيل گرديد. با توجه به اين كه شاگرد اول دوره ليسانس شده بود بدون كنكور در دوره دكترى ادامه تحصيل داد.
وى تدريس علوم حوزوى تمام متون درسى تا كفايه را تدريس نمود. در دانشگاهها در مقطع دكترى كتابهاى اسفار و شفا تدريس مىنمود
دكتر بهشتى جهت پيشبرد اهداف نهضت اسلامى چندين بار توسط شهربانى، ساواك و كميته دستگير و زندانى گرديد.
بعد از پيروزى انقلاب از سوى امام راحل(ره) جهت بررسى و رفع مشكلات به بروجرد و مأموريت هاى ديگرى در استان فارس و فسا و... هم سفر نمود. با شروع نمايندگى مجلس از طرف مردم فسا 2 بار به مجلس راه يافت و جهت مجلس خبرگان از من امتحان نخواستند. وى در دوره سوم مجلس خبرگان رهبرى به مجلس خبرگان راه يافت. هم اكنون نيز به تدريس اشتغال دارد.
آثار قلمى نامبرده بسيار زياد است. عدد آنها به 41 اثر مىرسد كه به بعضى از آنها اشاره مىگردد: راه تكامل، مسائل و مشكلات تربيتى، صنع و ابداء، مبارزات ائدلوژيك.
آيت الله محمد صادق حائرى شيرازى
محمد صادق فرزند عبدالحسين حائرى شيرازى در سال 1315 ه .ش در خانوادهاى مذهبى به دنيا آمد. پدرش از همان دوران طفوليت او را به اهل بيت عليهالسلام و قرآن آشنا نمود. او از كلاس ششم ابتدايى به مطالعه كتابهاى تاريخى روى آورد.
او در سال 1335ـ1336 ه .ش براى اتمام دوره دانشگاه به تهران رفت، اما او را به بهانه دخالت در مسايل سياسى از تحصيل محروم نمودند. همين مطلب غرور او را جريحه دار نمود.
با خود عهد نمود كه بايد شغلى انتخاب كند كه سرنوشت آن بدست هر كس نباشد بلكه به دست خود باشد. وى سرانجام وارد جرگه روحانيت شد و تحصيلات نخست خود را در شيراز سپرى نمود و از محضر استادانى همچون موحد، محى الدين محلاتى و... بهره برد. سپس عازم قم گرديد و از محضر آيت الله بروجردى، آيت الله داماد و حضرت امام خمينى(ره)بهره برد. اولين حركت سياسى او در سال 1345 ه .ش بود كه يك نوار از شهر قم به جانب شيراز برد و سپس دستگير گرديد و در زندان عادل آباد زن وى هم اكنون نماينده ولى فقيه در استان فارس و امام جمعه شيراز مىباشد. ضمنا در دو دوره مجلس خبرگان هم شركت نمود.
سيد على محمد دستغيب
سيد على محمد فرزند سيد على اكبر دستغيب شيرازى در سال 1313 ه .ش در شيراز در خاندان علم و اجتهاد متولد شد. داراى زندگى متوسطى بودند و در محله متوسط شهر نزديك مسجد جامع ساكن بودند.
بعد از گرفتن ديپلم وارد حوزه علميه شد و جامع المقدمات سيوطى... شرايع را در مدرسه علميه قوام ـ امام خمينى(ره) ـ خواند. هنگام خواندن شرح لمعه با آيت الله حسنعلى نجابت(كه از شاگردان حضرت آيت الله قاضى و خوئى ) آشنا گرديد.
او در سال 1333 شرح لمعه و رسايل را خواند. در سال 1337 ه .ش به شهر قم مهاجرت نمود و براى خواندن كفاية الاصول به درس آيت الله سلطانى وارد گرديد.
او سپس در درس خارج امام خمينى و گلپايگانى شركت نمود. بعد از مدتى از قم به شهر نجف اشرف رفت و در درس خويى، محمدباقر زنجانى حاضر شد. پس از بازگشت از نجف اشرف چند دوره سطح تا جلدين كفايه را تدريس نمود.
در مراسم هفتمين روز درگذشت آيت الله حكيم بر منبر رفت و با اجازه شهيد دستغيب اعلام كرد پس از حكيم حضرت امام(ره) مرجع است. پس از اين ممنوع المنبر گرديد و در نهايت در اسفند سال 1356 به شهرستان اهر و سپس سقز تبعيد گرديد.
ايشان پس از پيروزى انقلاب سرپرست پادگان هوابرد شيراز، رياست دادگاه انقلاب استان فارس و رياست حزب جمهورى اسلامى استان منصوب گرديد. پس از چندى مشغول تدريس در دانشگاه گرديد. همچنين جزواتى در اصول عقايد، تفسير، اخلاق و نهج البلاغه به رشته تحرير درآورد و در دسترس عموم قرار داد.
پس از فوت استاد خود حضرت آيت الله نجابت در سال 1368 ه .ش بنا به درخواست فرزند و وصى ايشان به تدريس در حوزه علميه شهيد محمد حسين نجابت پرداخت و تا الان به اين كار مشغول مىباشد. هم اكنون نماينده دوره سوم مجلس خبرگان رهبرى است.
از ايشان آثار زيادى در دسترس موجود است كه عدد آنها به 10 مىرسد. از جمله آنها عبارتند از: معجم الثقات، الهادى الى الطريقه الوسطى فى شرح العروة الوثقى، تفسير سوره بقره.
سيد على اصغر دستغيب
سيد على اصغر فرزند سيد على اكبر در سال 1324 ه .ش ديده به جهان گشود. او دوران ابتدايى را در دبستان فرصت شروع نمود و دوره متوسطه را در دبيرستان شاهپور (ابوذر فعلى) سپرى نمود و در رشته رياضى درسى را بپايان رسانيد.
او بيشتر تحت تأثير شخصيت دايى خود حضرت آيت الله شهيد دستغيب بود. از اين رو بعد از اخذ ديپلم به تحصيلات حوزوى پرداخت. ضمن فراگيرى دروس مقدمات و سطح معمولاً تدريس هم مىنمود.
او پس از پايان دوره سطح به شهر قم آمد و براى تكميل درسهاى خود عمدتا از درس خارج اصول آيت الله ميرزا هاشم آملى(ره) و فقه آيت الله گلپايگانى استفاده كرد.
همزمان با شكلگيرى انقلاب در سال 1356 حوادث و رويدادهايى به وقوع پيوست كه منجر به دستگيرى، زندان و تبعيد وى به شهر مرزى سراوان و سپس بندر لنگه شد.
او اوايل آذر سال 1357 هنگام بازگشت از تبعيد در شهر فسا مورد استقبال اهالى قرار گرفت. پس از پيروزى انقلاب به تأسيس حوزه علميه رضويه شيراز اقدام نمود و خود به تدريس از مقدمات تا كفايه پرداخت.
همچنين در كميته هماهنگى، صدا و سيما و حزب جمهورى اسلامى به خدمت پرداخت و خود از بنيان گذاران حزب در شيراز بود.
وى همچنين در سال 1377 ه .ش به عنوان نماينده اول مردم استان فارس در مجلس خبرگان انتخاب گرديد.
على شيخ موحد
على فرزند محمد على موحد در سال 1325 ه .ش در شهر شيراز متولد شد. پدرش به مدت چهل سال مدرس مدرسه آقا بابا خان بود. از شش سالگى به مدرسه رفت و تا كلاس ششم را در آن مدرسه خواند.
او در سال 1337 ه .ش در مدرسه آقا بابا خان مشغول تحصيل علوم دينى شد. در طى سه سال رسايل و مكاسب را از محضر پدر فرا گرفت. سپس به حوزه مقدسه قم مشرف شد.
در سال 1340 ه .ش درس كفاية الاصول آيت الله مكارم و درس رسايل و مكاسب آيت الله نورى و فاضل شركت نمود و در سال 1342 ه .ش درس خارج آيات عظام گلپايگانى و شريعتمدارى و داماد شركت نمود.
بعد از فوت پدرش به اصرار علماى شيراز به شيراز برگشت. مرحوم از طرف آيات محلاتى، دستغيب و امام به عنوان مدرس آن مدرسه منصوب گرديد و مدت 18 سال در آن مدرسه به تدريس پرداخت.
همچنين مدت 15 سال در رشته حقوق درس گفت و 12 سال در جلسات تفسير قرآن مجيد در جهاد سازندگى شركت كرد.
اولين بار در سال 1342 در مدرسه آقا بابا خان دستگير شد و مدت چهل روز زندانى گرديد و سپس در سال 1357 دستگير گرديد و به چهار ماه زندان محكوم گرديد و پس از انقلاب او در راديو و تلويزيون استان فارس، شوراى اوقاف، نمايندگى حضرت امام در جهاد سازندگى و از سال 1373 ه .ش به امامت موقت جمعه منصوب گرديد و هم اكنون نماينده مقام معظم رهبرى در دانشگاه آزاد مىباشد.
از جمله آثار او عبارتند از: شرحى بر منظومه حاجى سبزوارى، تقريرات دوره كامل اصول و فقه مرحوم آيت الله ميرزا هاشم آملى، جزواتى در اخلاق از جمله آثار ايشان است.
اسد الله ايمانى
اسد الله فرزند محمد صادق در سال 1326 ه .ش در شهرستان كازرون به دنيا آمد. پدر او با آنكه روحانى بود براى تأمين معاش خانواده، پارچه فروشى مىنمود.
او دوران دبستان را در كازرون سپرى نمود و سپس به مدت 3 سال در مدرسه صالحيه كازرون به تحصيل پرداخت.
وى در سال 1341 ه .ش به حوزه علميه قم عزيمت نمود و به فراگيرى دروس سطح پرداخت و از سال 1346 ه .ش در نزد اساتيد بزرگ حوزه مانند محقق داماد، ميرزا هاشم آملى، گلپايگانى و مكارم شيرازى خارج فقه و اصول را فرا گرفت و بخشى از اسفار را نزد جوادى آملى آموخت و در نوشتن تفسير نمونه با نويسندگان آن همكارى داشت.
وى همزمان با تحصيل به تدريس نيز پرداخت و از سوى ديگر به تاليف و نشر جزوات فروع دين، تقريرات درس خارج مثل بحث ارشاد، ترجمه كتاب اليهود در قرآن و همكارى در تفسير نمونه پرداخت.
قبل از انقلاب اسلامى در تاسيس مجموعههاى فرهنگى و خدماتى و راه انداختن صندوق قرض الحسنه و خيريه و كتابخانه شهرستان كازرون اقدام نمود و با اعزام طلبهها و مبلغين زمينه هم گامى و حركت روستائيان را با انقلاب اسلامى فراهم نمود. به دليل تبليغ در راه انقلاب اسلامى ممنوع المنبر گرديد. او در سال 1357 همزمان با پيروزى انقلاب در كازرون سكونت كرد و با تاسيس حوزه علميه در آن شهر خدمات فرهنگى شايانى نمود و خود به تدريس مقدمات تا كفايه الاصول در آن مدرسه پرداخت.
همچنين اقدام به ساختن بيمارستان زنان و زايشگاه نمود. از سوى ديگر به عنوان امام جمعه و نماينده روحانيت در دانشگاه كشور منصوب شد و از سوى مردم استان فارس در دوره اول و دوم به نمايندگى مجلس خبرگان رهبرى انتخاب گرديد.