ÌÓÊÌæ ÇÑÊÈÇØ ÈÇ ãÇ ÎÇäå  

فقیهان و مفسران استان بوشهر

از ویکی اطلس فرهنگی ایران

پرش به: ناوبری, جستجو

حسن بوشهرى آل عصفور

شيخ حسن بن حسين آل عصفور در سال 1220 ه .ق، به اتفاق عده‏اى از خويشان و نزديكانش از بحرين به بوشهر آمد و ساكن شد. مؤلف كتاب تاريخ البحرين علت مهاجرت شيخ حسن به بوشهر را چنين ذكر نموده است:

«پرتقالى‏ها چون بر بحرين دست يافتند ظلم و جور و فشار را بر مردم روا داشتند و در اين امر بيش از حد تصور فساد و تباهى برآوردند تا آنجا كه درنگ و ادامه زندگى مشكل شد. به ناچار عده زيادى خانه و ديار را به قصد اماكن دور دست ترك گفتند.

در اين اوان يعنى سال 1220 ه .ق يكى از علماء بحرين اوضاع و احوال بحرين و روزگار خراب و درهم و برهم شيعيان را به حكومت بوشهر كه شيخ عبدالرسول خان آل مذكور بود نوشت. شيخ عبدالرسول خان نيز جريان را به اطلاع حكومت فارس گزارش داد اما متأسفانه به سبب خرابى دستگاه و از هم پاشيدگى، كسى جوابى نداد، شيخ حسن با عده‏اى از خويشان و كسانش در همين تاريخ به بوشهر آمد و متوطن گشت.

شيخ عبدالرسول خان مهاجرت شيخ حسن آل عصفور را به بوشهر، با معرفى كامل از مقام علمى وى به دربار فتحعلى شاه قاجار اطلاع داد.

شاه قاجار در پاسخ او چنين نوشت:

بسم الله الرحمن الرحيم، معتمد السلطان شيخ عبدالرسول خان، تشريف فرمايى شيخ بزرگوار شيخ محمد حسن آل عصفور به شهر شما نشانه سعادت و توفيقى است كه بدان بهره‏مند شده‏ايد. زيرا ايشان پيشواى اين ملت و شريك اين دولتند. سالانه مبلغ پانصد تومان درباره آن جناب مقرر داشتم اين وظيفه من نسبت به ايشان، اما آنچه كه تو بايد خود را بدان موظف بدانى او را گرامى دار و موقعيتش را با عظمت نگاهدار همچنان كه تو را بر مردم فرمانروا ساخته‏ام او را بر تمام شما حاكم گردانيدم ...».

صدرالدين حسينى در تاريخ فارس مى‏نويسد:

«دانشمند علم حديث و نحو و لغت و نابغه فقه و اصول، شيخ حسن آل عصفور علم فقه را در محضر درس پدرش شيخ حسين فرا گرفت و از بحرين به بوشهر مهاجرت نمود و از بركات قدومش ديار فارس انتظام پذيرفت».

وى سرانجام در سال 1260 ه .ق به رحمت ايزدى پيوست.

شيخ حسن داراى آثار بسيارى است كه از جمله آنها مى‏توان به موارد ذيل اشاره كرد:

1ـ رساله در علم فقه،

2ـ شرح نفيسى بر ارجوزه‏اى كه والدش در علم كلام سروده،

3ـ پاسخ به پرسشهاى رسيده از شهر و كتب ديگرى كه از بين رفته است.

شيخ عبدالله بوشهرى

شيخ عبدالله فرزند حسن فرزند محمد على آل عبدالجبار بوشهرى عالمى فقيه و دانشمندى بزرگ بود. تحصيلات او در نجف و در خدمت علماء بزرگوار آن مانند شيخ انصارى و علامه كوهكمره‏اى و غيره بود.

او در سال 1292 ه .ق قبل از رسيدن به بوشهر وفات يافت.

او داراى منظومه در اصول فقه بوده و نام او را (زهرة ارض الغرى) گذارده بودند.

شيخ محمد على آل عصفور

شيخ محمد على فرزند شيخ محمد تقى فرزند شيخ موسى آخرين عالم و محدث خانواده آل عصفور بوشهر است.

وى سالها به ترويج احكام و اقامه جمعه و جماعت اشتغال داشت. با تمام گرفتاريها و مراجعات روزانه مردم، در تأليف كتابهاى بسيارى موفق بوده است.

شرح حالش را در كتاب تاريخ بحرين نوشته كه ترجمه آن چنين است:

«تولدم به سال 1289 قمرى اتفاق افتاد، در سال 1298 ه .ق پدرم در گذشت. پس از او در كنار دامان جد مادريم شيخ عبدالعلى پرورش يافتم تا اينكه وى نيز سال 1303 ه .ق وفات نمود. بعد از او بى سر و سامان ماندم تا اينكه عنايات و تأييدات پروردگار مرا يار و مدد كار گشت و دانشمند بزرگ شيخ محمد آل عصفور پسر عمم مرا در كنف حمايت خود تربيت و به پناه و حمايت خويش دعوتم نمود و در خانه خود جاى داد و دخترش را به كابين من درآورد...».

وى سرانجام در سال 1310 ه .ق دار فانى را وداع گفت و به ديار باقى شتافت.

وى در علوم مختلف توفيق تأليف كتاب و رسايلى در علوم يافت.

برخى از آثار او عبارتند از:

1ـ رساله جلاء الضمير فى انتصار بن عامر،

2ـ كتاب تحف الخواص فى شرح سورة الاخلاص،

3ـ جواهر الالفاظ و كمال الوعاط مشتمل بر سه مجله،

4ـ كشف الاساس،

5ـ طبقات النجاة،

6ـ حاشيه بر العينه،

7ـ كتاب شرح فاروق اللغات،

8ـ لطايف الحكم،

9ـ كتاب الاختيارات،

10ـ كتاب الزخاير فى جغرافيا البنادر و الجزاير.

ابوالقاسم بوشهرى

سيد ابوالقاسم فرزند عبدالله فرزند على بلادى بوشهرى در سال 1266 ه .ق به دنيا آمد. وى از سادات موسوى و از نوادگان محمد العابد فرزند امام موسى كاظم عليه‏السلام مى‏باشد. سيد ابوالقاسم در نجف اشرف درس خواند.

وى پس از پايان تحصيلات به بوشهر رفت و سال‏هاى دراز در اين شهر مرجع عام و امام جماعت بوده است.

سيد در سال 1322 ه .ق دار فانى را وداع گفته است.

پسرش سيد عبدالله بلادى نيز از بزرگان علماى شيعه در دوره اخير بوده و تاليفاتى بسيار داشته است از جمله آنها عبارتند از: 1ـ الغيث الزبد فى ضبط ذرية محمد العابد.

اسماعيل بوشهرى

آيت الله اسماعيل بوشهرى فرزند حسن بوشهرى، آل عبدالجبار، از علماى بوشهر و مراجع امور شرعيه در شهر بوشهر به دنيا آمد. مقدمات علوم را نزد علماى زادگاهش فرا گرفت. سپس به شيراز رفت. فقه و اصول را از علماى شيراز فرا گرفت تا به حد كمال و اجتهاد رسيد.

سرانجام به وطن خود بوشهر بازگشت و به تدريس، فتوى و امامت جماعت پرداخت و از مراجع امور شرعيه در آن سامان شد. از شاگردان وى سيد محمد تقى فرزند سيد محمد شفيع كازرونى بوشهرى است.

وى در سال 1328 ه .ق دار فانى را وداع گفته است.

از وى آثار و مولفات بسيارى باقى گذاشته است كه از جمله آنهاست:

1ـ شرح دعاء الاحتجاج،

2ـ شرح قصيدة بآل محمد عرف الصواب،

3ـ شرح احتجاب الامير،

4ـ شرح دعاء الصباح.

سيد محمد شفيع بوشهرى

سيد محمد شفيع بوشهرى فرزند سيد محمد تقى موسوى كازرونى بوشهرى، عالمى جامع و فاضلى جليل، در سال 1270 ه .ق در كازرون متولد شد و نزد والدش كه از صلحا بود تربيت يافت.

آنگاه با پدرش در سال 1291 ه .ق به بوشهر منتقل شد و از آنجا به عراق مهاجرت و در هنگام مهاجرت آيت الله العظمى ميرزاى شيرازى به سامرا، وى نيز در معيت ايشان به سامرا رفت و مدت ده سال تمام ملازم درس آن بزرگوار گشت و حداكثر استفاده را نمود تا اينكه در فقه و اصول به مقام بلند و رتبه اعلى رسيد.

علاوه بر اين، در اين مدت به تحصيل علم طب و ادب و غيره هم پرداخته تا از اقران تفوق جسته و مخصوصا در طب بسيار مهارت و صداقت يافته و معالجات غريبه‏اى نموده است.

در سال 1301 ه .ق به بوشهر مراجعت نموده و مرجع امور شرعى مردم گرديد و به تدريس و امامت جماعت و نشر احكام پرداخت و در سال 1329 ه .ق با تمام خانواده به عتبات مشرف گرديد و در نجف مريض شد و هفتم ربيع الاول سال 1329 ه .ق وفات نمود و در وادى السلام مدفون گرديد.

از وى تأليفاتى در فقه و اصول به جاى مانده است.

شيخ محمد حسين كازرونى

شيخ محمد حسين كازرونى مشهور به شيخ ميرزا محمد حسين فرزند على محمد كازرونى و از علما معاصر مى‏باشد.

دروس سطوح و خارج را در نجف اشرف خوانده و از استادش آيت الله ميرزا محمد رشتى چهار دهى اجازه داشته و در فقه، اصول، فلسفه و حكمت مهارت خاصى داشت و به شيخ الحكماء معروف گرديد.

او در سال 1334 ه .ق از دنيا رفته است.

وى داراى تأليفات ارزنده‏اى است كه از جمله آنها مى‏توان به:

1ـ ملكوت السما در رد نصارى،

2ـ تاريخ بوشهر موسوم به ناسخ الاثار اشاره كرد.

سيد مرتضى علم الهدى اهرمى

سيد مرتضى فرزند سيد جعفر فرزند مير باقر علم الهدى اهرمى در اهرم متولد و نشو و نما يافته است.

پدرش سيد جعفر از كاكى به اهرم مهاجرت كرد. اما در اين ميان سيد مرتضى به نجف اشرف عزيمت نمود و تحصيلات علوم دينى را در محضر علماء و مراجع بزرگ نجف به مراحل عالى رساند و از محضر آخوند خراسانى به درجه اجتهاد نائل آمد. او پس از چندى به بوشهر بازگشت.

در سال‏هاى حاكميت استبداد صغير اكثر شهرهاى ايران به رهبرى روحانيون بپا خاستند. از جمله در بوشهر سيد مرتضى اهرمى ملقب به علم الهدى رهبرى مخالفين استبداد را به عهده گرفت و آزادى خواهان به حمايت از او برخواستند. او رئيس على دلوارى را با عده‏اى تفنگچى از دلوار به كمك مى‏طلبد و به يارى آنها ادارات از دست حكومت خارج و اداره شهر به دست سيد و ياران او افتاد.

دولت، احمد خان دريابيگى، حكمران بنادر جنوب را مامور قلع و قمع سيد مرتضى كرد. با حمله به خانه سيد چند نفرى از طرفين كشته شدند و خانه سيد نيز هم به توپ بسته و خراب شد. سپس سيد را دستگير نمودند. او را در كوچه‏هاى بوشهر گرداند و سپس زندانى نمودند و پس از چندى به عتبات عاليات تبعيد نمودند. او چند سال در عراق بسر برد و از فرصت بدست آمده جهت تكميل مطالعات خود استفاده برد. او پس از عزل محمدعلى شاه به بوشهر مراجعت نمود.

ايشان در موقع انتقال سلطنت از قاجاريه به پهلوى و تشكيل مجلس موسسان از طرف مردم بنادر براى شركت در مجلس موسسان به تهران رفت سپس به بوشهر مراجعت نمود و مدتى در روستاى گورك اقامت نمود. علم الهدى اهرمى تا سال 1308 ه .ش حيات داشت.

آيت الله حاج سيد عبدالله بلادى

آيت الله حاج سيد عبدالله بلادى فرزند آيت الله حاج سيد ابوالقاسم سلطان العلماء در سال 1291 ه .ق، در بوشهر متولد شد. نسبت او از طريق سيد ابراهيم حجاب بن محمد العابد به امام موسى كاظم عليه‏السلام منتهى مى‏گردد.

او پس از فراگرفتن فارسى و مقدمات عرب نزد پدر و عمويش به تحصيل ادبيات و منطق و كلام و فلسفه و تفسير و فقه و اصول پرداخت. وى نزد سيد عبدالرضا حافظ الصحه بوشهرى تحصيل طب، تشريح و زبان خارجى كرد و نزد شيخ حبيب الله ذوالفنون سلطان آبادى، هندسه و نجوم و هيأت جديد تحصيل كردند.

وى سپس براى ادامه تحصيل به شيراز رفت و پس از فرا گرفتن علوم به بوشهر بازگشت و پس از مدتى، در سال 1319 ه .ق، به منظور تكميل تحصيلات خود به عتبات عاليات عزيمت و در نجف اشرف حدود مدت هفت سال به فرا گرفتن خارج فقه، اصول و رجال از محضر سيد محمد كاظم طباطبايى يزدى و آخوند محمد كاظم خراسانى و ديگر عالمان پرداخت. وى در همه رشته‏هاى علوم اسلامى به سر حد كمال رسيد و به مقام اجتهاد نايل گرديد.

آيت الله بلادى در سال 1326 ه .ق كه به بوشهر بازگشت و به تدريس، ارشاد، امامت، نشر احكام و فتوى پرداخت.

حضرت آيت الله بلادى در سال 1372 ه .ق برابر با سال 1331 ه .ش، در اثر سكته قلبى فوت نمودند.

جنازه آن فقيد با تجليل فراوان به نجف اشرف حمل و طبق وصيت آن مرحوم در وادى السلام مدفون گرديد.

حضرت آيت الله بلادى ضمن تدريس و ارشاد مردم، علاقه زيادى به تأليف و نگارش داشتند و با داشتن استعداد، نبوغ ذاتى، سرعت در قلم و انشاء و حافظه فوق العاده، توانستند 81 جلد كتاب مفيد و گرانبها در علوم مختلف علمى، ادبى، تاريخى، دينى و انساب چون كتابهاى:

1ـ ملاك القضاء (در قضاء و شهادت)،

2ـ كتاب آيات تكوين (سه جلد)،

3ـ كتاب حكم الصلوة فى العرفات،

4ـ كلام و خبر فى تمرين المستخر،

5ـ كتاب كهف الحصين (سه جلد)،

6ـ كتاب تذكر الباب فى علم الانساب مشحرر،

7ـ كتاب كشكول (دو جلد)،

8ـ كتاب سوانح و لوايح و الشمس الطالعه فى شرح الجامعه به رشته تحرير درآوردند.

عبد النبى نمازى

عبد النبى فرزند احمد نمازى در سال 1324 ه .ش در شهر بوشهر متولد شد. پدر او عالمى از علماى بوشهر بود. مدت كوتاهى در روستايى به نام خليفه از توابع بندر گناوه و پس از آن بقيه دوران را تا چهارده سالگى در آبادان سپرى كرد.

در دوازده سالگى در امتحانات متفرقه شركت نمود و در كلاس سوم پذيرفته شد و سپس تا كلاس ششم ابتدايى به تحصيل ادامه داد. سپس مقدارى از دروس ادبيات را در آبادان خواند.

ايشان سرانجام در سال 1341 ه .ش به نجف اشرف رفت و در مدرسه علميه بادكوبه حجره گرفت و مشغول درس و بحث گرديد و در اين مدت در محضر درس آيات محمد حسين موحد نجف آبادى، كاظم تبريزى، صدرا بادكوبه‏اى و عبدالعلى سبزوارى شركت نمود.

وى از سال 1342 تا سال 1348 ه .ش در نجف اشرف علاوه بر تحصيل به تدريس نيز پرداخت.

در سال 1348 جهت معالجه به ايران بازگشت و اما ساواك ديگر اجازه بازگشت به عراق را به او نداد. ناچار به حوزه علميه قم آمد و مشغول تحصيل، تدريس و تبليغ گرديد. در نزد اساتيد بزرگ همانند ميرزا هاشم املى، محمد على اراكى، محمد رضا گلپايگانى و آقا رضا صدر تعليم ديد و در سال 1352 ه .ش دستگير و سپس به زندان عادل آباد شيراز منتقل گرديد.

پس از پيروزى انقلاب ابتدا به كارخانه سيمان فارس و سپس به عنوان حاكم شرع به منطقه غرب كشور مسافرت نمود. سپس مسئوليتى در سپاه پاسداران انقلاب اسلامى را پذيرفت و در بسيارى از عمليات‏ها شركت نمود و دوبار مجروح گرديد.

او پس از جنگ به قم برگشت و مدتى به تدريس رسايل و رساله صلاة الجمعه پرداخت و در سال 1369 ه .ش جهت شركت در انتخابات مجلس خبرگان رهبرى شركت نمود و به عنوان نماينده استان بوشهر از سوى مردم انتخاب گرديد و هم اكنون عضو مجلس خبرگان رهبرى است. نامبرده داراى تاليفاتى است كه مهمترين آنها عبارتند از:

1ـ گناه و آثار آن،

2ـ رسالة فى وجوب صلاة الجمعه،

3ـ ولايت فقيه،

4ـ مصباح الشريعة فى شرح تحرير الوسيله،

5ـ تقريرات بحث‏هاى اصول و فقه آيت الله اراكى، آيت الله ميرزا هاشم آملى، علامه فانى و... .


منابع