ÌÓÊÌæ ÇÑÊÈÇØ ÈÇ ãÇ ÎÇäå  

عزاداری‌های استان کرمانشاه

از ویکی اطلس فرهنگی ایران

پرش به: ناوبری, جستجو

عزادارى ماه محرم

مراسم عزادارى اهل بيت از قرن سوم و چهارم، يعنى زمان استقرار حكمرانان آل بويه، در اكثر نواحى كرمانشاه برگزار مى‏شده است. اكرادى كه در مسير حركت سپاهيان ديلمى بودند، چون خواهان آزادى از زير يوغ خلفاى مستبد بغداد بودند و در عين حال زمينه پذيرش مذهب شيعه را در خود مى‏ديدند، زيرا آنان پيرو مذهب شافعى بودند و اين مذهب نزديكترين مذهب اهل سنت به شيعه مى‏باشد، همچنين جستجو براى مستمسكى كه زمينه قيام و ايستادگى آنها را در مقابل عمال خليفه بغداد جايز بشمرد، به اين مذهب روى آوردند و از همان زمان مراسم و آيين‏مذهبى از جمله بزرگداشت خاطره كربلا را به نيكى برپا مى‏داشتند. و در روستاها و قصبات كرمانشاه با آيين و آداب خاصى مراسم را برگزار مى‏كردند.

مردم از آغاز ماه محرم با پوشيدن لباس سياه كه نشانه عزادار بودن است به استقبال ماه محرم مى‏روند.

مراسم عزادارى را در زبان كردى كلهرى «تازيه» مى‏گويند كه صورت ديگرى از تعزيه است. در روستاها و مناطق عشايرى، مردم در محل تجمع شبها جمع مى‏شوند و به برگزارى مراسم مى‏پردازند و يك نفر كه سواد دارد به عنوان نوحه خوان اشعارى را در سوگ شهيدان كربلا مى‏خواند و بقيه در حالى كه لباسهايشان را بيرون آورده‏اند و برهنه هستند بر سر و سينه خود مى‏زنند.

براى رونق دادن به مجالس، عَلَم‏هايى كه با پارچه‏هاى رنگارنگ آذين بسته شده، به ياد علم‏هاى برافراشته صحراى كربلا در ميان مجالس برافراشته مى‏شوند. اين مجالس در شبهاى آخر محرم شور و حال تازه‏اى به خود مى‏گيرد. شورانگيزترين مراسم در روز عاشورا برگزار مى‏شود كه مردم از همان اولين طليعه‏هاى خورشيد از خانه‏هاى خود خارج مى‏شوند و با تشكيل دسته‏هاى مختلف به عزادارى مى‏پردازند.

چندين عَلَم در جلوى دسته‏ها حركت داده مى‏شود و مردم در حالى كه پاهايشان برهنه مى‏باشد به دنبال عَلَم‏ها حركت مى‏كنند و بر سر و سينه مى‏زنند.

از آداب و رسوم اين روز، ماليدن گِل بر سر و شانه‏ها به نشانه عزادارى است. با توجه به اينكه در اكثر مناطق جاهايى به عنوان زيارتگاه يا امام‏زاده يا نظر كرده يافت مى‏شود، مردم پس از طى مسافت طولانى با پاى برهنه در هنگام ظهر به آنجا مراجعه كرده و مدتى هم به عزادارى در آنجا سپرى مى‏كنند. در مناطق شهرى اين مراسم بيشتر در مساجد و تكايا برگزار مى‏شود.

يكى از آداب و رسومى كه در روز عاشورا رايج بوده است، مراسم قمه زنى بوده است. مردم در ظهر عاشورا، از شدت اندوه و ناراحتى با قمه جاهايى از بدن خود را زخمى مى‏كنند تا به ياد بدن پاره پاره امام حسين عليه‏السلام از بدن آنها نيز خون جارى شود. عده‏اى هم به پاشيدن كاه بر سر مردم مشغول مى‏شوند و كسانى كه نذر دارند با دادن شربت از عزاداران پذيرايى مى‏كنند. از آنجايى كه مراسم چمرى كه همراه با ساز و دُهُل با نواى غمگين در سوگواريها برگزار مى‏شود.

در روز عاشورا هم دسته‏هاى دُهُل زن و ساز كه پيوسته نواهاى غمگين پخش مى‏كنند، دسته‏هاى عزادارى را همراهى مى‏كنند. در بعضى جاها در روز عاشورا شبيه‏هايى كه از چوب و يا ساير امكانات ديگر درست مى‏كنند در جلوى دسته به حركت درمى‏آورند.

يكى از نشانه‏هاى عزادارى در بين عشاير، آويزان كردن تكه‏هايى از سياه چادر بر گردن است، كه در اصطلاح كُردى به آن «دووار dovar» مى‏گويند. اين رسم در ساير عزادارى‏ها هم موسوم است.

«كوته‏ل» هم از آداب و رسومى است كه در عزادارى‏ها و سوگواريها انجام مى‏گيرد به اين گونه كه اسبى را مى‏آورند و دُم و يالش را مى‏برند و زين و برگ را نگون‏سار بر آن مى‏گذارند. در مراسم عاشورا هم اين عمل به خاطر زنده نگه داشتن ياد عاشورا انجام مى‏گيرد.

يكى از آداب و رسومى كه در ميان كردها مانند ساير ايرانيان، در ماه محرم مرسوم است، دادن غذا به عنوان نذر است كه در اصطلاح كُردى به آن «خرج» مى‏گويند، يا «خيرات» و غذايى به اسم «هه ليسه» يا «كه شكه ك» درست مى‏كنند كه هر كس به اندازه توانايى خود در يكى از روزها يا شبهاى محرم كه بيشتر در شب هفتم، دهم، چهلم و شام غريبان مى‏باشد، مقدارى غذا درست مى‏كنند و در بين فقرا و اطرافيان تقسيم مى‏كنند و يا عده‏اى را به خانه خود دعوت مى‏كنند.

زنان نيز در برگزارى مراسم عزادارى بى‏طرف نمى‏مانند. در گوشه‏اى از محل عزادارى جمع مى‏شوند و يكى از آنها كه در خواندن مرثيه به شيوه زنان، كه در كُردى به آن «موور mour» مى‏گويند مهارت دارد، اشعارى در بزرگداشت خاطره امام حسين عليه‏السلام و مظلوميت‏هاى او مى‏خواند و بقيه هم به گريه و زارى مى‏پردازند.

دختران نيز دور هم جمع شده و با خواندن اشعار و سخنان آهنگين به عزادارى مى‏پردازند و با دست و ناخن روى صورت خود مى‏خراشند و مى‏گويند «شاحسين واحسين ئِراقه تلِ ئيمام حِسين»ن به اين نوع عزادارى در اصطلاح «شاحسين واحسين» مى‏گويند.

از جمله اشعارى كه مى‏خوانند:

كوْلْه نجه بوورم له تيرمه ئِراحِسه يْن يه تيمه

كوْلْه نجه بوورم له ماوِت ئِراحِسه ينِ داوِت

مراسم عزادارى امام حسين عليه‏السلام در شهر كرمانشاه هم از ديرباز مورد توجه دوست داران اهل بيت بوده و مى‏باشد و با شكوه‏تر و مفصل‏تر از جاهاى ديگر انجام مى‏گيرد. مردم دسته‏هاى سينه‏زنى و زنجيرزنى مختلف تشكيل مى‏دهند و آنچنان به اين مراسم ايمان و باور دارند كه حتى بين آنها در بهتر برگزار كردن مراسم، چشم و هم‏چشمى مى‏باشد. از دير زمان از طرف مردان بزرگ تكايايى جهت برگزار كردن اين مراسم در كرمانشاه به وجود آمده است كه آنها را تزيين كرده و براى انجام مراسم آماده مى‏كردند.

مهم‏ترين تكيه‏هاى شهر كرمانشاه عبارتند از:

1ـ تكيه مرحوم سيد محمد رحيم، كه اولين تكيه در كرمانشاه مى‏باشد و در محله فيض آباد بنا گرديد.

2ـ تكيه شادروان معين الرعايا، كه بعدها به تكيه معاون الملك معروف گرديد.

3ـ تكيه مرحوم عبدالله خان بيگلربيگى در جلوخان.

4ـ تكيه على پاشاخان ايلخانى كلهر در برزه دماغ.

5ـ تكيه حاج عباس اربابى در سارابگ جزء تيمچه.

تعزيه نيز در گذشته در كرمانشاهان رايج بوده است. تعزيه به عنوان يك پديده مذهبى و آيين نمايشى اصيل از ديرباز در ايران رواج داشته است. تعزيه در لغت به معنى سوگوارى و برپاداشتن عزادارى حضرت سيدالشهداء عليه‏السلام، امام سوم شيعيان و نيز به معناى نمايش دادن وقايع و حوادث كربلاست كه در سال 60 ه .ق بر امام حسين عليه‏السلام و خاندان و يارانشان در صحراى كربلا آمده است.

اما در اصطلاح به نوعى نمايش مذهبى با آداب و رسوم و سنتهاى خاص اطلاق مى‏شود و آن نمايشى است بر اساس قصه‏ها و روايتهاى مربوط به زندگى و وقايع خاندان امام حسين عليه‏السلام و پيامبر اسلام صلى‏الله‏عليه‏و‏آله و شهادت قهرمانه همراهان آن حضرت.

پادشاهان صفوى با رسميت‏دادن به مذهب شيعه، سبب وحدت بين مردم و تحكيم استقلال داخلى كه در معرض تهاجم امپراطورى عثمانى بود، شدند. مراسم روضه‏خوانى و عزادارى به تدريج با مراسم ديگرى همراه شد. از آن جمله سينه‏زنى، نوحه‏خوانى، به راه انداختن دسته جات و بالاخره حركت دادن و حمل كردن علايم مختلف چون علم، كتل، اسب و غيره.

اين مراسم و نفوذ و پايگاه مردمى آن، راه را براى اجراى مراسم تعزيه هموار ساخت. در دوره قاجاريه به ويژه در روزگار حكومت ناصرالدين شاه، تعزيه با حمايت دربار توسعه يافت و با اجراى تعزيه در تكيه دولت، وابستگان دربار و شاهزادگان نيز براى خودنمايى از شاه پيروى مى‏كردند و مراسم تعزيه به راه مى‏انداختند.

محمدعلى ميرزاى دولتشاه فرزند فتعلى شاه قاجار در سالهاى 1221 تا 1237 ه .ق از سوى دولت به سرحددارى غرب و والى كرمانشاه تعيين شده بود. وى با الهام از مراسم تعزيه در تهران، در صدد تشويق توسعه و ترغيب مقررى براى اين مراسم برآمد.

انجام مراسم تعزيه چنين بود كه در دهه اول محرم با حضور حكمران وقت در محوطه سبزه ميدان، واقع در مقابل ديوانخانه حكومتى، مردم و دسته‏هاى عزادار گرد مى‏آمدند و به عزادارى مى‏پرداختند. مراسم در فضاى باز و با شكوه تمام آغاز و تا پايان روز ادامه مى‏يافت.

در يكى از روستاهاى پيرامون كرمانشاه به نام «كندوله»، تعزيه‏هايى تبديل شده به گويش و عرف محلى اجرا مى‏گردد.

مراسمى نيز در روز سوم عاشورا پس از پايان مراسم در محوطه اصلى ميدان يا امامزاده «پيريافته» برگزار مى‏شد.

اين تعزيه كه به صورت سيار در سرخاك اجرا مى‏شد «تعزيه بنى اسد» نام دارد. موضوع اين تعزيه يافتن اجساد شهيدان صحراى كربلا در روز عاشورا و به خاك سپردن اجساد شبيه خوانها در گورستان شهر، با بيل و كلنگ است. پس از پايان يافتن مراسم تعزيه، مردم براى خواندن فاتحه بر سر گور از دست رفتگان خود مى‏رفتند.

در دينور نيز كه تعدادى امامزاده مدفون است، اين مراسم با پوشيدن لباس سياه و گل زدن و نوحه‏خوانى در كنار امامزاده برگزار مى‏گردد.

در بالاجوب كه بر روى تپه كوچكى، مقبره امامزاده «عباسعلى» واقع گرديده است، در ايام عزادارى دسته‏هاى عزادار از روستاهاى اطراف گروه گروه به جوار امامزاده آمده و در تاسوعا و عاشورا مراسم شبيه‏خوانى برگزار مى‏گردد.

مراسم ترحيم

مراسم عزا و ماتم از دست دادن عزيزان را به كردى «مويه» مى‏نامند. هرگاه يكى از آنان فوت مى‏كند همه جمع مى‏شوند و براى كمك به خانواده متوفى به نزد آنان مى‏روند. مردان صاحب عزا در يك طرف و زنان در سمت ديگر به استقبال از تازه واردان مى‏شتابند. در بين ايلات و طوايف كرمانشاه وقتى شخصى فوت مى‏كند بستگان جمع مى‏شوند و همگى لباس سياه مى‏پوشند و لباس خود را گِل مى‏گيرند.

پس از غسل ميت، تابوت را با ماشين و در صورت نزديك بودن گورستان، بر دوش حمل كرده، به گورستان برده و به خاك مى‏سپارند.

پس از پايان مراسم تدفين، به خانه برمى‏گردند و مقدمات برگزارى مراسم را آماده مى‏كنند و از مردم براى برگزارى مراسم دعوت مى‏كنند. از فرداى آن روز گروههاى دعوت شده از دور ونزديك دسته دسته با وسايل نقليه مختلف به سوى محل سوگوارى به راه مى‏افتند و در چند صدمترى محل پياده شده به آرايش عَلَم و همچنين زدن گل و انداختن «دَوار» مشغول مى‏شوند. دوار تكه چادر سياهى است كه به گردن مى‏اندازند.

بعد از اين مراحل صاحبان عزا به استقبال آنها مى‏روند. مردها با صداى بلند شيون مى‏كنند و بر سر مى‏زنند و به عنوان همدردى دست به گردن يكديگر انداخته شيون مى‏كنند و زنان نيز به استقبال زنان دعوت شده مى‏روند و با گريه و زارى و شيون كنان از آنها استقبال مى‏كنند و مراسم سوگوارى را به جا مى‏آورند.

از آداب ويژه مجالس عزادارى در اين منطقه نواختن چمرى است. همراه با شيون گرم مرد و زن، ساز و دهل نواى «واى واى» مى‏نوازد و همراه چمر، نواى ويژه «چمرى» را اجرا مى‏كند.

در مراسم سوگواريها نكته قابل توجه هميارى و همكارى آنان در برگزارى مراسم است كه از بذل هيچگونه كمكى به همديگر دريغ نمى‏ورزند. اما متأسفانه بعضى از اين آداب امروزه به فراموشى سپرده شده است.

پُرسانه:

رسمى است كه در آن مدعوين به عنوان همكارى و هميارى هر كدام به اندازه توان و قدرت خود كمكهاى نقدى و غيرنقدى چون گوسفند، برنج، روغن، و ... به همراه آورده، به مسؤول گردآورى پرسانه تحويل مى‏دهند و به اين وسيله همدردى خود را به صاحبان عزا نشان داده و خود را شريك غم آنان مى‏دانند.

نَخوم:

چنانچه سوگوارى متوسط و در حد معمول باشد در روز اول عزادارى به عنوان اظهار همدردى، از سوى همسايگان و نزديكان غذاى ظهر يا شب فراهم شده به منزل صاحبان عزا فرستاده مى‏شود. سوگوارى تا مدت يكسال ادامه دارد. روز سوم يا هفتم و يا در پايان مراسم ختم، يكى از بزرگان قوم، آرايشگرى را براى اصلاح سر و صورت آقايان صاحب‏عزا مى‏آورد.

همچنين با پادرميانى يكى از زنان بزرگ قوم، زنان سوگوار هم كه تا آن لحظه استحمام نكرده‏اند به حمام مى‏روند كه پايان مراسم اعلام شود. بعد از دو سه ماه، از آنجا كه زنان ايلياتى به گرفتن حنا عادت دارند از سوى بزرگان ايل به منزل آنها حنا فرستاده مى‏شود و حنابندان مى‏كنند و در سر سال هم براى هر كدام از اعضاى خانواده متوفى قواره‏اى پارچه براى زنان و پيراهنى براى مردها برده و به اصطلاح آنها را از عزا (سياه) در مى‏آورند.



منابع