ضرب المثلها در استان مازندران
از ویکی اطلس فرهنگی ایران
مردم مازندران شيرين زبان و اهل ضرب المثل هستند. مثلهاى شيرين و شنيدنى بسيارى در اين سامان وجود دارد كه به چند مورد اشاره مىكنيم:
ـ كارِ وِرزا كِنه، اِنّ اِنّ منگو كنه.
كار را گاو نر انجام مىدهد، نالهاش را ماده گاو مىكند.
ـ قَلندِر يك شبوئى.
درويش يك شبه هستى.
ـ فارسى قالب نكن (نَزِنْ) كئى پلاره ياد كاندى.
فارسى حرف نزن، كدو پلو يادت مىرود.
ـ فكر كاندى هميشه بهاره فكر زمستون نِى.
فكر مىكنى هميشه بهاره، به فكر زمستان نيستى.
ـ تِه كِه لالايى بلدى، شه رِه چه خُو نَورنه.
تو كه لالايى بلدى، چرا خودت را خواب نمىگيرد.
ـ خِدا خير هدا، تُور ندا؛ توره هدا، خير ندا.
خداوند خير داد، كيسه نداد؛ كيسه داد، خير نداد.
ـ امسال ميشكا، پارسال ميشكا را ياد دنا:
گنجشك امسال به گنجشك پارسال مىآموزد.
ـ امه طالعه دله خردره:
در طالع ما خر ديدهاند.
ـ اون وقت كه مان همه زومه تونه زوئه:
آن وقت كه من هى مىزدم تو نى مىزدى.
ـ بى شلوار چك محموده چك:
آدم بى شلوار پايش مثل پاى محمود است.
ـ تاريك شو وچشمك؟
شب تاريك و چشمك؟
ـ دولت سره بنح، بازمل اوخارنا:
از دولت سر برنج تلخه هم آب مىخورد.
ـ زن وشيه دوا، بهار سره هوا:
دعواى زن و شوهر مثل هواى اول بهار است.
ـ مردنه سار اسب، همش پياده آ:
سوار اسب مردم، هميشه پياده است.
ـ گالش ميل بوى، ورزار دوشه نه:
ميل چوپان باشد، گاو نر را هم مىدوشد.
ـ گرزه رجت دوهِ نه:
موش را به خِش مىبندد و به شخم وا مىدارد.
ـ همه را سگ گيرند ام ركوته كا:
به ديگران سگ حمله مىكند به ما توله سگ.
ـ شه يك كيله پنج كوته نه:
فقط شلتوك خود را خرمن مىكند.