ضرب المثلها در استان ایلام
از ویکی اطلس فرهنگی ایران
ـ قلائيوش ريوت سيه: كلاغ به كلاغ مىگويد رويت سياه.
ـ بنورا شنچير و دوار الده.
به كوه شاه نخجير نگان كن و سياه چادر را بر پاى كن.
ـ يك آگر چگيو دمال، يك مليوجگ دى دورشان.
يكى از خانهاش آتش گرفته بود، ديگرى گنجشك بر آن آتش كباب مىكرد.
ـ روى دم و انجير نيه رسى دوت كرسه.
روباه دهانش به انجير نمىرسيد، مىگفت كه كپك زده است.
ـ دمادرو داسى و دست.
پس از درو كردن، داسى دردست باشد.
ـ نه گيه و پوس بو وه، نه دشمه و دوس بووه.
نه شكم تبديل به پوست مىشود، نه دشمن دوست مىشود.
ـ كور تامرى تو قو دو چو آزاديرى.
كور تا وقت مرگ، در انتظار دو چشم سالم است.
ـ مالگه نو آر بهتره د بهار
جايگاه نو و تازه، از فصل بهار بهتر است.
ـ قصه راس د ايم ليوه بشنو
حرف راست را، از آدم ديوانه بشنو.
ـ دوتى كه خالويى تعريفى ده خالويى خازيكى
دخترى كه دايىاش از او تعريف مىكند، همان دايىاش او را خواهد گرفت.
ـ ارگزيز نو وشل و كور و بووه نمونن
اگر انسان فضول و مفسد نباشد، دختر شل و كور در خانه پدرش نمىنماند.
ـ دم ميش دمالى آردى نوييه
دم موش در خانهاش آردى نشده است.
ـ دو وردله دلش نيخاس شى كنه، اى سى كه شى كرده كر جومو از خدا ئيخاس
دختر ترشيده آرزو داشت شوهر كند، وقتى كه شوهر كرد پسر دوقلو از خدا مىخواست.
ـ از سر خوافتاده گردى دى
از روى الاغ افتاده، گردو پيدا كرد.
ـ خرماى تو خواردى مه و چنجهگى وازى كردومه
خرمايى كه تو خوردى، من با هستهاش بازى كردهام.
ـ بارگه مه و بارگه خان چگه آسيا و
بار من و بار خان، به آسياب رفتهاند.