شعرا و ادیبان استان همدان
از ویکی اطلس فرهنگی ایران
بابا طاهر عريان
طاهر همدانى مشهور به بابا طاهر عريان از خاك پاك همدان بوده است و در آن ولايت به ديوانگى شهرت داشته است.
در مورد تاريخ تولد او اطلاع دقيقى در دست نيست. احتمالاً در سال 326 ه .ق به دنيا آمده باشد. ناصر خسرو قباديانى تاريخ تولد او را سال 390 يا 391 ه .ق محاسبه مىنمايد. بابا طاهر از شعرا و عرفاى مشهور دوره سلجوقى بوده است. مهمترين و معروفترين آثارى كه از بابا طاهر به جا مانده و موجب شهرت وى شده است، ترانههايى است كه غالبا به لهجه مخصوصى غير از پارسى درى سروده شده است و به فهلويات مشهور است. تعداد معدودى از دو بيتىهاى او به دست آمده است. فعلاً ديوانى از دو بيتىها و اشعار بابا طاهر به وسيله مجله ارمغان طبع و انتشار يافته كه بر روى هم در حدود 350 دو بيتى و چند غزل مىباشد.
علاوه بر دو بيتىها، مجموعهاى از كلمات قصار به عربى از بابا طاهر باقى مانده كه شامل مطالب عرفانى و اخلاقى و عشق و محبت عارفانه است.
تاريخ وفات بابا طاهر را سال 410 ه .ق مىنويسند. اما اين تاريخ صحيح به نظر نمىرسد چون بابا طاهر در سال 447 ه .ق سال ورود سلطان طغرل به همدان در قيد حيات بوده است و با سلطان طغرل گفتگويى انجام داده است. بنابراين زمان مرگ او بعد از سال 447 ه .ق مىباشد. مزار او در شهر همدان در محلى موسوم به بن بازار بر فراز تپهاى مرتفع واقع و زيارتگاه درويشان اهل دل است.
از دو بيتىهاى اوست:
اگر مستان مستيم از ته ايمان اگر بى پا و دستيم از ته ايمان اگر هندو اگر گبر ار مسلمان بهر ملت كه هستيم از ته ايمان
مسعود سعد سلمان
مسعود سعد سلمان در حدود سالهاى 438، 439 و يا 440 ه .ق تولد يافت. مسعود تحت حمايت پدر رشد كرد و تربيت يافت و در علوم متداول عصر مهارت فراوانى كسب كرد. در ادب فارسى و تازى و هندى سرآمد اقران و معاصران خود بود.
وى تا سن چهل سالگى از همه امكانات حياتى و تحصيلى برخوردار بود. در اين دوره او شاعر ستايشگر دربار بود. از چهل سالگى به بعد بلند پروازىها و قدرت طلبىها وبال او شد و او مدت 19 الى 20 سال را در زندان سپرى كرد.
در اواخر عمر كه از زندان آزاد شد سرپرستى كتابخانه سلطنتى را به عهده داشت. وى همچنين در سالهاى آخر عمر روى از خدمت ملوك برتافت و زهد و عبادت پيشه كرد و به عزلت و گوشه نشينى گذراند.
در ذيل به ابياتى از او كه در زندان سروده اشاره مىكنيم:
تير و تيغ است بر دل و جگرم غم و تيمار دختر و پسرم هم بدين سان گذاردم شب و روز غم و تيمار مادر و پدرم جگرم پاره است و دل خسته از غم و درد آن دل و جگرم نه خبرى مىرسد از ايشان نه بديشان رهمى رسد خبرم
فخرالدين ابراهيم عراقى
وى از شعرا و عرفاى مشهور در سال 610 ه .ق در روستاى كونجان همدان متولد شد. او علوم معقول و منقول را در همدان فراگرفت. سپس به هندوستان در خدمت شيخ بهاء الدين زكريا مولتانى حاضر شد مدت 22 سال در خدمت او بود و با دختر وى ازدواج كرد.
او پس از 25 سال از هند به مكه و مدينه رفت. سپس به آسياى صغير مسافرت كرد و در درس شيخ صدرالدين عارف معروف را دريافت و به خدمت مولانا جلال الدين رومى رسيد. فخرالدين در قونيه خدمت شيخ صدر الدين قونيوى را نمود.
در سال 675 به مصر رفت و نزد سلطان مصر منزلتى عظيم يافت. سپس روانه شام گرديد و در سال 688 در سن 78 ه .ق سالگى از دنيا رفت و در دمشق به خاك سپرده شده است.
برخى از آثار او عبارتند از: ديوان اشعار، مثنوى عشاقنامه يا ده نامه و لمعات.
از اشعار اوست:
نخستين باده كاندر جام كردند ز چشم مست ساقى وام كردند چو با خود يافتند اهل طرب را شراب بىخودى در جام كردند
ابو طالب كليم همدانى
كليم همدانى يكى از شاعران همدان است كه در همدان تولد يافته ولى نشو و نماى او در كاشان بوده است و به كاشانى مشهور است.
او از كاشان به هند سفر كرد و در 1028 به وطن بازگشت و بار ديگر روانه هند شد و منظومهاى موسوم به پادشاه نامه را در آنجا سرود. او در انواع شعر دست داشت. قصيده و مثنوى خوب مىسرود. اما استادى او در غزل است. كليم را خلاق المعانى ثانى گفتهاند. مجموع اشعار او را تا 24000 بيت نوشتهاند.
از آثار او كه شامل شاهنامه با 14820 بيت و ديوان اشعار كه شامل قصايد و غزليات و ترجيع بند و تركيب بند و قطعات و رباعيات است به چاپ رسيدهاند.
اين شاعر همدانى در سال 1061 ه .ق از دنيا رفت.
از اشعار اوست:
به وقت گرسنگى نفس دون گدايى كرد چو يافت يك لب نان دعوى خدايى كرد
اميد نهاوندى
ميرزا ابوالحسن متخلص به اميد، در سال 1210 ه .ق در نهاوند متولد شد. او در جوانى با نشان دادن طبع خوش و سرودن قصيده و غزل مورد توجه قرار گرفت و در مصاحبت محمود ميرزا قاجار كه حاكمى شاعر پرور بود، كمال يافت و از نديمان او گرديد و مراقبت از كتابخانه حكومتى به او واگذار شد.
ديوان اشعار او به چهار هزار بيت مىرسد. ديوان شعرش در سال 1339 به چاپ رسيده است.
اميد در سال 1270 ه .ق دار فانى را وداع گفته است.
مطلع از غزليات اوست:
به مرگ چون منى رستم شوى بد نام در عالم مبر تا مىتوانى بر زبان نام جدايى را
ميرزا لطف الله محزون ميرزا لطف الله در سال 1273 ه .ق در اسد آباد همدان به دنيا آمد. او معلومات عصر خود را در مكاتب و مدارس قديمه و مقدمات عربى را نزد پدر بزرگش سيد صفدر (پدر سيد جمال) فرا گرفت. پس از آن ديگر به تحصيل ادامه نداد. اما تتبعات او در كتب بزرگان و علما و عرفا باعث اشتهار و كمال او گرديد. او علاوه بر فضل و كمال، قريحه شعرى و حسن خط نيز داشت. وى در سال 1340 ه .ق دار فانى را وفاع گفته است. آثار او عبارتند از: ديوان غزليات و قصائد، رساله شرح حال سيد جمال الدين اسد آبادى، كتاب لغت عربى به فارسى، منتخباتى از كلمات برجسته حكما و عرفا و دانشمندان و ... . از اشعار اوست: پس على خود عقل و عشق كامل است غير اين ره هر كه پويد جاهل است
مير زاده عشقى
سيد محمد رضا فرزند حاج سيد ابوالقاسم كردستانى در سال 1272 ه .ش در شهر همدان متولد شد. در كودكى وارد مكتب شد. سپس در مدرسههاى الفت و آليانس به تحصيل پرداخت و در 17 سالگى مدرسه را رها كرد و وارد كارهاى اجتماعى شد.
او در 20 سالگى در همدان روزنامهاى به نام «نامه عشقى» داير نمود. در اوايل جنگ جهانى اول به كشور عثمانى رفت. در اين مهاجرت تحت تأثير جريانات سياسى روز و ادبيات ترك قرار گرفت و آثارى چون نوروزى نامه، اپراى رستاخيز شهر ياران ايران را به وجود آورد. او سپس به همدان آمد و پس از مدتى روانه تهران شد و در آنجا از طريق نوشتن مقاله و سرودن شعر به مبارزه سياسى پرداخت.
برخى او را از بزرگترين شاعران دوره انقلاب مشروطه شمردهاند. مهمترين موضوع اشعار او وطن پرستى است.
او در سن 32 سالگى در دوازدهم تيرماه 1303 ه .ش در منزلش در تهران هدف گلوله قرار گرفت و درگذشت.
از اشعار اوست:
اين ملك يك انقلاب مىخواهد و بس خونريزى بىحساب مىخواهد و بس امروز دگر درخت آزادى ما از خون من و تو آب مىخواهد و بس
صابر همدانى
اسد الله صنيعيان، متخلص به صابر در سال 1282 ه .ش در همدان متولد شد. در پنج يا شش سالگى به مكتب رفت و خواندن و نوشتن و قرآن و مسايل دينى آموخت. در آن مكتب خانه با ديوان حافظ آشنا شد و هرگز از آن جدا نشد. با شركت در مجالس سوگوارى و عزادارى سالار شهيدان به مرثيه سرايى و شاعرى روى آورد.
صنيعيان سپس، به انجمن ادبى غمام راه يافت و مورد تشويق على محمد آزاد و مفتون كبريايى و ديگران قرار گرفت و به صابر متخلص يافت.
او در سال 1303 به تهران رفت و به انجمن ادبى ايران راه يافت و با شاعرانى چون اميرى فيروز كوهى و احمد گلچين معانى و ديگران آشنا شد. در انجمن ادبى حكيم نظامى نيز راه يافت و با شيوه شاعرانى چون صائب تبريزى و كليم همدانى آشنا شد و از اين دو پيروى كرد.
شعرهاى صابر داراى مضامين ذوقى، عرفانى،مضامين ملى و سياسى است و برخى مراثى و مدايح اهل بيت عليهمالسلام است.
او در سال 1335 ه .ش در تهران درگذشت و در امامزاده عبدالله به خاك سپرده شد.
در سال 1337 ديوان شعرش به همت كيوان سميعى به چاپ رسيد.
از اشعار اوست:
چشم را فرمود دارم از تو چشم تا ز پيكان عدو نايى به خشم گرچه بندد تير راه ديدنت حق چنين خواهد به خون غلطيدنت
پرتو همدانى
ابراهيم بن عبدالرزاق مشهور به دبير قصاب متخلص به پرتو در همدان متولد شد. وى پس از مختصر تحصيل علم و آشنايى با خواندن و نوشتن، به شغل قضا روى آورد و در حدود چهل سالگى به سرودن شعر پرداخت. به خاطر علاقه وافر به علم و دانش به محافل ادبى سركشى ميكرد و از استادان و بزرگان علم و ادب شهر خود بهرهها برد. همزمان با سرودن شعر به وادى عرفان نيز گام نهاد و مريد سيد عبدالحسين مشكوة اسد آبادى گرديد.
ملا پروين، جعفر پيدا، مفتون كريايى، فرخ، ذوقى و ديگر استادان همدانى مؤنس او بودند. او در سن 75 سالگى در مرداد ماه 1344 ه .ش بدرود حيات گفت و در همدان به خاك سپرده شد.
از اشعار اوست:
شادباش از غم امروز كه اين غم غم نيست ترسم از اين كه شوى از غم فردا غمناك مهرى از مهر على كنده به ياقوت دلم از ازل تا به ابد شكر كنم بر حكاك
رضوان همدانى
سيد عبدالوهاب ابراهيمى متخلص به رضوان در سال 1279 ه .ش در همدان متولد شد. پس از تحصيلات مكتبى در زمره طلاب علوم دينى به فراگرفتن علوم و فنون دينى همت گماشت و از واعظان منبر شد.
در سال 1304 دبستان رضوان را تأسيس نمود و تا پايان عمر در آن دبستان به فعاليت فرهنگى خود ادامه داد. او داراى طبعى روان و در سرودن اشعار توانا بود. برگزيدهاى از اشعار او به چاپ رسيده است.
سرانجام در يازدهم ديماه 1353 ه .ش بر اثر سكته از دنيا رفت.
از اشعار اوست:
گرگ آدم خوارى و در صورت ميش آمدى از تنت بيرون بياور اين لباس ميش را غافل از گرگ رجل آسوده خاطر مىچرى گرگ غافلگير سازد ميش سر در ميش را
زمزم همدانى
حجت الاسلام ميرزا علىاصغر ذكاوتى قراگوزلو، عالم دينى و سخنور توانا، متخلص به زمزم در سال 1293 ه .ش در يكى از روستاهاى دهستان حاجيلو از توابع همدان به دنيا آمد.
در مكتبخانه تحصيل علم را آغاز نمود. تحصيلات مقدماتى و عالى را در همدان، قم و تهران نزد اساتيد بزرگ و نامدار آن زمان ادامه داد. او عارفى دانشمند، مدرسى فاضل، خطيبى توانا و شاعرى آزاده بود.
در كلام و تفسير و فقه و اصول، توانمند بود. يكى از ارزندهترين خدمات او انتقال كتابخانه نفيس و منحصر به فرد مرحوم مجذوب از قريه بيوك آباد به همدان و وقف آن به كتابخانه علميه آخوند است. اين شاعر توانا داراى ديوانى بالغ بر چهار هزار بيت است كه جز اندكى از آن به چاپ نرسيده است.
در زير يك حكايت اخلاقى از او را مىخوانيم:
پيش ملائى شد شخصى غنى بهر كسب فيض ز آن مرد دنى نزد دارا گفت آن ملا نما آخرت گير و بده دنيا به ما گفت دايم كز چه غم تو سوختى آخرت گر داشتى نفروختى
ديجور همدانى
مهدى ديجوريان، متخلص به ديجور از غزلسرايان خوش ذوق معاصر همدان است. وى در سال 1303 ه .ش در همدان متولد شد. پس از فراگيرى مقدمات در مكتبخانه، وارد دبستان شد. دوره ابتدايى و دبيرستان را طى كرد و به عللى از ادامه تحصيل بازماند. گرايش او به غزل است و در دفترش هشتاد و دو غزل ثبت شده است. وى از شاگردان سيد حسن مدنى «صفاء الحق» همدانى بوده است. شعر ديجور تحت تأثير صفاء الحق قرار گرفته و بيشتر در سبك و سياق هندى است. وى در بهمن ماه 1369 ه .ش در همدان وفات يافت.