شعرا و ادیبان استان خوزستان
از ویکی اطلس فرهنگی ایران
ابو نواس
ابو على، حسن بن هانى، ابو نواس از معروفترين شاعران عرب عصر عباسى در سال 145 ه .ق در اهواز متولد شد.
او در جوانى به بصره و سپس كوفه رفت و از محضر درس ابوعبيده، ابو زبير انصارى و ديگران بهره برد و در بغداد نديم امين، خليفه عباسى شد و در دربار وى به شاعرى پرداخت. او به جمعآورى اشعارش اقدام نكرد به اين جهت بسيارى از اشعارش مفقود شده است.
درباره اين شاعر پرآوازه، كتابهايى از جمله «اخبار ابى نواس» منتشر شده است.
ابو نواس سرانجام در سال 196 ه .ق در بغداد ديده از جهان فرو بسته است.
سهل بن هارون
سهل بن هارون از شاعران و نثر نويسان عرب قرن سوم هجرى در منطقه دشت ميشان (دشت آزادگان)، چشم به جهان گشود.
او سپس به بغداد عزيمت نمود و رياست بيت الحكمة را بر عهده گرفت.
وى داراى آثار فراوانى است كه مهمترين آنها كتابى در سياست و اخلاق به سبك كليله و دمنه است.
حريرى
ابو محمد قاسم بن على، معروف به حريرى در سال 446 ه .ق در روستاى المنان، دشت ميشان متولد شد. بسيارى حريرى را عراقى و اهل بصره دانستهاند.
حريرى در عصر خود سرآمد اديبان عرب زبان بود. ابن خلكان مىنويسد:
«حريرى يكى از ائمه عصر خويش بود و در مقامه نگارى بهره تام يافت. چه، مقامات وى مشتمل بر بسيارى از كلام عرب اعم از لغات و امثال و رموز و اسرار اين زبان است».
وى در 515 يا 516 ه .ق در بصره درگذشته است.
حريرى تأليفات ديگرى نيز دارد، از جمله: درة الغواص فى اوهام الخواص، ملحة الاعراب (منظومهاى در نحو)، مقامات حريرى.
ابو العلا شوشترى
ابو العلا شوشترى از شاعران و از عالمان ادب قرن پنجم هجرى در شوشتر متولد شد.
منوچهرى شاعر مشهور نام وى را در شمار شاعران قديم آورده است.
علاوه بر اين، اشعارى از او در ترجمان البلاغه و حدائق السحر به عنوان شاهد آمده است.
سيد عبدالله داعى
سيد عبدالله داعى در سال 1158 يا 1159 ه .ق در دزفول متولد شد.
وى از سادات صفوى و از فرزندان سيد خواجه على پسر شيخ صدر الدين موسى پسر شيخ صفى الدين اردبيلى است.
او در اصفهان به فراگيرى طب و كلام پرداخت همچنين در خدمت آقا محمد بيدآبادى (از عارفان بزرگ) به تهذيب پرداخت. داعى آثارى در ادبيات، تاريخ و طب دارد. همچنين داراى چندين ديوان است.
از اشعار اوست:
يك ذره از فروغ رخت تا جهان گرفت شد ذره آفتاب همه آسمان گرفت يك بوسه هر كه زان لب شيرين دهان گرفت ز آب حيات زندگى جاودان گرفت
سيد صدر الدين كاشف
سيد صدر الدين متخلص به «كاشف» در سال 1174 ه .ق در دزفول متولد شد.
كاشف حدود 50 جلد كتاب در علوم مختلف چون توحيد، حكمت، دعا و منطق دارد.
وى چند ديوان شعر با متجاوز از يكصد هزار بيت سروده است.
نمونهاى از اشعار كاشف:
عشق تو گرفته است ز جان شهوت ما را كم كرده ز لطف به جهان محنت ما را هر چند غم عشق تحمل نتوان كرد اميد نگيرند از آن دولت ما را
محمد على شوشترى
محمد على شوشترى فرزند حاج عليرضا متخلص به ناجى، در سال 1266 ه .ق متولد شد و در سال 1339 ه .ق پس از نماز مغرب و عشا وفات يافت. بيشتر عمر او در ذكر و فكر حضرت سيد الشهدا گذشت و خود در اين باره چنين سروده است:
جز مهر حسين نباشدم در دل هيچ در دهر نباشدم جز اين حاصل هيچ كردى چه بىفايده بيهوده حزين سرمايه چه خواهد به جز اين عامل هيچ
او علاوه بر ديوان شعر (مشتمل بر قصايد، غزليات، قطعه، رباعى، مراثى و نوحه) ترجمه كتابى از علامه شبلى به نام علم الكلام آثار ديگرى چون ناله حزين، به يادگار گذاشته است.
آشفته دزفولى
سيد محمد باقر فرزند سيد مهدى، متخلص به آشفته، در سال 1267 ه .ق در دزفول متولد شد.
آشفته در سال 1331 ه .ق هنگام زيارت نجف اشرف درگذشت.
اشعار او را از بهترين آثار متأخران دانستهاند.
او متجاوز از دو هزار بيت قصيده، غزل و مدايح دارد.
غزل زير از اوست:
اى كه چشم سيهت ترك كمان انداز است هدف ار مىطلبد سينه عاشق باز است مىكند فتنه به پا نرگس چشم تو، ولى سرو بالاى تو نازم كه سراپا ناز است
حسين بهبهانى
ايشان از علماى نامدار قرن چهاردهم ه .ق است. كتابى به نام «فوائد الصيام» تاليف نموده كه در سال 1340 ه .ق به چاپ رسيده است. به زبان فارسى و عربى شعر مىسرود.
در تعريف كتاب «فوائد الصيام» چنين گفته است:
كتابى را كه فيض خاص و عام است اگر خواهى فوائد در صيام است بود تاريخ تصنيفش ز هجرت كه جان روزه داران را طعام است ولى تاريخ تصنيفش علا را به توفيق الهى حرف لام است
آخوند بهبهانى
آخوند ملا علىرضا بهبهانى، متخلص به «رضا» مردى فاضل، دانشمند، منجم، شاعر و نويسنده بوده است.
ميرزا حسن فسايى صاحب كتاب «فارسنامه ناصرى» مىنويسد:
«آخوند ملا علىرضا بهبهانى تمام خطوط، خصوصا نسخ نستعليق را خوب مىنوشت و در علم نجوم مهارتى تمام داشت».
آخوند در سال 1287 ه .ق دار فانى را وداع گفته است. از اشعار اوست:
قاصد آمد، گفتمش آن يار سيمين بر چه گفت گفت با هجرم بسازد، گفتمش ديگر چه گفت گفت سر را بايدش از خاك ره كمتر شود گفتمش كمتر شمردم، از تن لاغر چه گفت
موسوى
سيد مرتضى موسوى، متخلص به «موسوى» مردى اديب، شاعر و داراى استغناى طبع بوده و از راه كسب زندگى مىكرده است. اشعارش در مدح و مراثى ائمه عليهمالسلام مىباشد.
او در سال 1329 ه .ش در شهر بهبهان درگذشته است.
اشعار بىنقطهاى را كه در مدح حضرت على عليهالسلام سروده، بيانگر فضل و خلاقيت اوست:
مطلع مهر ملمع، مه ده و دو محل صدر دوم، اسد الله امام اول او و احمد دو طلسم آمده، اما واحد كس احد را دو گمارد؟ لا، الا احول در سلوك آمده، هم مسلك سردار رسل در كلام الله محكم، حكم ما ارسل
نظمى
ملا نظمى بهبهانى، متخلص به «نظمى» دانشمندى آگاه، نيكوكار و صاحب كرامت بود، تا اوايل سده يازدهم در اصفهان ميان ياران مىزيست. با پراكنده شدن دوستان، او هم به شيراز رفت و در مدرسهاى مسكن گزيد و در اين شهر سرشناس گشت. ديوانش شامل قصايد، غزليات، مقطعات، مراثى و رباعى و روى هم بالغ بر دو هزار و دويست بيت مىشود. از اشعار اوست:
هر صفحه رخسار تو، نازيست هر مصرع ابروى تو، سر مشق نيازيست هر تار سر زلف بتى، عمر درازيست هر سبزه ريحان خطى نسخه نازيست
سيروش شجاعى فر
سيروس شجاعى فر (منشط اهوازى) در سال 1322 ه .ش در اهواز متولد شد. از كودكى به شعر گويى پرداخت. كتاب گوهر از او چاپ و منتشر شده است. وى از شاعران پرتلاش انجمن ادبى و هنرى خوزستان بود. از اوست:
ز قيد و بند غم آزادم امشب جهان گر سر بسر غم شادم امشب بيا نزديكتر بنشين عزيزم كزين مستى همه فريادم امشب
قيصر امين پور
قيصر امين پور شاعر بزرگ معاصر در سال 1338 ه .ش در دزفول به دنيا آمد. پس از گذراندن تحصيلات ابتدايى و دبيرستانى در دزفول در رشته ادبيات فارسى دانشگاه به تحصيل پرداخت و تا در جه دكترا در اين رشته پيش رفت. او پيش از انقلاب در زمينههاى گوناگون مانند شعر، خط، نقاشى، تئاتر، قصه نويسى تجربه آزمايى كرد. اما پس از آن منحصرا كار خود را در قلمرو شعر متمركز نمود.
پس از تشكيل حوزه هنرى سازمان تبليغات اسلامى يكى از اعضاى آن به شمار مىآمد و پس از مدتى به همراه دوستان خود مجله سروش نوجوان را پى ريزى نمود.
او از جمله شاعران متعهد در انقلاب اسلامى است. صور انديشه، كاربرد مضامين بكر و نو، واژگان و تركيبات متاثر از مسايل جنگ، شهادت و... از انديشههاى او منشأت گرفته است. از او آثارى به چاپ رسيده است كه برخى از آنها عبارتند از: تنفس صبح، در كوچه آفتاب، منظومه روز دهم، مثل چشمه مثل رود. از اشعار اوست:
مىخواستم شعرى براى جنگ بگويم ديده نمىشود ديگر قلم زبان دلم نيست گفتم: بايد زمين گذاشت قلمها را ديگر سلاح مرد سخن كار ساز نيست بايد سلاح تيزترى برداشت
محمد سعيد شيرين بيان
محمد سعيد شيرين بيان متخلص به سروش در مرداد سال 1346 ه .ش ديده به جهان گشود. پدر ايشان شاعر و در شعر «شيرين كلام» تخلص مىكرد. سروش فوق ليسانس ادبيات فارسى است و در دو زمينه شعر گويشى و فارسى داراى اشعار است. وى همزمان با شروع تحصيلات عالى با انجمنهاى ادبى شوشتر، اهواز و تهران آشنا شد و اين آشنايى بر شعر او تأثير داشت. شعر سروش بازتابى از اعتقادات مذهبى، فرهنگى و سياسى ايشان است و همين امر موجب شده است كه شعرش از روانى و سلامت بدور باشد و نهايتا مخاطب او نيز خاص است نه عام.
شايان ذكر است كه اين شاعر ديوان شعرى ملا حسن شوشترى را به گونهاى كه در چاپ كتب گويشى بى سابقه است با نقد و بررسى و مقابله نسخههاى متعدد به طبع رسانده به چند نمونه از اشعار ايشان اشاره مىگردد.
شب است و خون سيه در رگ زمان جاريست كرانه تا به كران قيرگون و زنگاريست بر آستان شفق فرش خون كشيده فلك سرير حشمت شب بر قوام خونخواريست
6ـ شاعران عرب زبان
طعان النبهانى
طعان العلوان النبهانى از شعراى عرب زبان اهوازى است كه در سال 1357 ه .ق برابر با 1319 ه .ش ديوانى به نام «انيس الناظرين» را نوشت. اين شاعر بزرگ در سال 1330 ه .ش دار فانى را وداع گفت. از اشعار اوست:
اتنام الناس يا صاحب و ناحى ليلى او لا بطل وَنّى و ناحى اخوتى المسمعو صوتى و ناحى جفونى يوم خان الدهربيه
اسماعيل عيدان
اسماعيل عيدان يكى از شعراى عرب زبان معاصر اهواز است كه اشعار بسيارى در باب موال و مقطوعه سروده است. يكى از اشعار موال او بنام الى الامام الرضا عليهالسلام چنين است:
يالساكن ابطوس يا من چالبدر هَل هَل بشراگ نورك يمصباح الهدى هَل هَل الليلة المحب احتفل لجلك فَرَحْ هَل هَل
ناصر الفرحان العبودى
ناصر الفرحان العبودى النحرى شاعر عربى معاصر از روستاى عطية از مندوان فلاحيه است كه داراى اشعار فراوانى است. يكى از آنان چنين است:
خسر كل من عمامه ابضيج عاداها و گطع فيّه احب اشرب دمعة الحنظل و لا اشرب دموع اتطيح بيَديه احب اگعد اتانيها ابشمسهه و لا اعوفنها العدوى و اگعدا بفيه مُر اهلى و لا فى عدوانى
شيخ صالح طرفى
شيخ صالح عبدالعالى الطرفى، شاعر و خطيب از علمايى است كه در نجف اشرف درس خوانده و هم اكنون در شهر اهواز به تبليغ مشغول است. ايشان داراى طبع شعرى روانى است.
يكى از اشعار وى عباتست از:
ارى رحمة الله للطائعين و للمذنبين هى الواسعة و كل ذوى رحمة فى الوجود و فى الخلق منها لها راجعة و عندى امان و منها الامان ذو و المجد و الدوحة اليانعه
شيخ عبدالسادة الديراوى السعد
ايشان از شعراى عرب زبان شهرستان ماهشهر (سربندر) هستند كه داراى اشعارى دينى و اجتماعى و ديوانى به نام ديوان فرحه و خرنه هستند كه در سال 1412 ه .ق در به چاپ رسيده است.
از اشعار اوست:
من لنا بعدك (لطميّة) عباس يا ضنوة على (ويلى واويلاه) انهض يخويه المحملى (لا اله الاّ الله) انهض يضنوه والدى (ويلى واويلاه) و اليوم رجعنى الهلى (لا اله الاّ الله) شوف الغريزه ام الخدر (ويلى واويلاه) هاليوم ماعدها ولى (لا اله الاّ الله) يلّى اطلعت بكفالتك (ويلى واويلاه) يا هو اليردنى المنزلى (لا اله الاّ الله)