زبان و گویش مردم استان کرمان
از ویکی اطلس فرهنگی ایران
زبان مردم استان كرمان فارسى با لهجه كرمانى است. اين لهجه شباهت زيادى به لهجه شيرازى دارد.
علاوه بر زبان فارسى، اقليتهاى مذهبى به زبانهاى خودشان تكلم مىنمايند. در بين عشاير زبانهاى تركى و بلوچى نيز رايج است.
زبان كرمان از شاخه زبانهاى جنوبى ايران است. زبانهاى جنوبى با زبانهاى شمالى از حيث برخى آواها و ديگر مشخصهها تفاوتهاى زيادى با هم دارند.
در اين قسمت برخى از واژههاى كرمان را مرور مىكنيم. البته بايد توجه داشت كه در اثر هجوم وسايل ارتباط جمعى، بسيارى از واژههاى محلى به فراموشى سپرده شده است و نسل جديد بيشتر با زبان رسمى گفتگو و صحبت مىنمايد.
اپو يا هپو: شخص ساده و زود باور.
اَتكلى: حدس و گمان.
اُسُلْلِرو: شيئى بىتناسب و بىقيافه.
چووش: آوازخوان جلوى كاروان.
اِشكِل: زانوبند شتر.
چيقوكردن: پاك كردن پنبه از پنبهتخم.
بُل: ابله، قابل ترحم.
چينه: ديوار گلى.
بَلْكَ: برگ.
خِرفت: كم هوش، كودن.
بَلوا: شورش.
خيت: سرافكنده، رسوا.
بُليت: ساده، ابله، كم عقل.
داربند: داربست.
بَمبول باز: فتنهگر.
دُوْرى: بشقاب بزرگ.
بورهاى: پرشور، هوسناك.
روار: رويه لباس، رويه لحاف.
كُت: سوراخ.
سرابُرزى: سربالايى.
جاكت: ژاكت.
سراجَئرى: سرازيرى.
جال: جوان.
هم چى: اين طور.
چُوْ: شايعه.
همسر: هم اندازه.
چورى: جوجه مرغ.
هوليلى: آى زكى.
ارداس: يكى از ابزار كشاورزى شبيه داس است اما دندانهدار مىباشد.