دوره پهلوی دوم در استان زنجان
از ویکی اطلس فرهنگی ایران
غائله احزاب در زنجان
شروع جنگ جهانى دوم سقوط حكومت استبدادى رضاشاه، مجالى بود كه گروههاى سياسى با عقايد و ايده متفاوت پاى به ميدان گذارند و احزاب متعدد از چپ و راست و ميانه و وابسته در هر گوشهاى قد برافراشتند.
حزب توده از اولين احزابى بود كه به وسيله تعدادى از زندانيان سياسى زندان قصر معروف به 53 نفر فعاليت خود را آغاز كرد. اولين كنگره اين حزب در مرداد ماه 1323 رسما در تهران گشايش يافت و اهداف و برنامههاى حزب در اين كنگره مشخص گرديد و بلافاصله به ايجاد كلوپها و دفترهاى خويش در استانها و شهرستانها اقدام كرد.
در زنجان در حالى كه سربازان شوروى در تمام مراكز اجتماعى و سياسى تمركز داشتند، فعاليت حزب توده شروع شد. در كلوپهايى كه در چند نقطه شهر وجود داشت، برنامههاى تظاهرات، متينگها، سخنرانىهاى تنظيم مىشد و فعالان اين مراسم غالبا مهاجرانى تعليم يافته و معدودى از مردم زنجان بودند كه شور و شوق آزادى و خاطرات ستم كشى سالهاى استبداد آنان را به اين حزب كشانده بود.
در همان ماههاى نخست سال 1324 كه حزب توده در تهران و استانها به كشمكشهاى سياسى با دولتهاى وقت تحكيم موازين و حزبى خود پرداخته بود به ناگهان روز 12 شهريور بيانيه تأمين حزب يا «فرقه دمكرات آذربايجان» به دو زبان تركى و فارسى در سراسر آذربايجان و زنجان منتشر شد و مردم زنجان با خواندن اعلاميه «دمكرات فرقه سى» متوجه شدند كه بايد در انتظار روزهاى بحرانى و پر حادثه باشند.
در 29 مهرماه 1324 گردانندگان فرقه دمكرات، نخستين كنگره خلق آذربايجان را افتتاح كردند و از سويى تشكيلات اين فرقه در آذربايجان و زنجان به مسلح كردن افراد خويش پرداخت.
دولت مركزى به رياست حكيم الملك كه از آغاز طرح تصرف شهرها به وسيله فرقه دموكرات آگاهى داشت، در 25 آبان ماه يك ستون از قواى نظامى را از تهران به طرف قزوين اعزام نمود.
اما در روز 29 آبان ماه قواى شوروى مانع حركت اين نيرو شده و سرهنگ اسمير نوف روسى صريحا به آنان اخطار كرد كه بايد متوقف شوند و تلاش دولت حكيمى و فعاليت علاء نماينده ايران در مجامع بين المللى نتوانست راهگشاى اين مشكل باشد.
با متوقف شدن قواى اعزامى در شريف آباد قزوين مسلم شد كه شهرهاى آذربايجان يكى پس از ديگرى سقوط خواهند كرد. زيرا شهر ميانه و پادگان سراب به تسخير افراد فرقه دمكرات در آمده بود.
كميته رهبرى فرقه در زنجان متشكل از چند نفر بوده كه همگى از خانوادههاى سرشناس زنجانى و با شركت يكى از زندانيان سياسى دوره رضاشاه (مشهور به 53 نفر) عمليات آن روز را طراحى و رهبرى مىنمود.
صبح روز چهارم آذر عدهاى از دموكراتها به ايستگاه راه آهن يورش برده و پاسبانان و نگهبانان را بدون زد و خورد خلع سلاح مىنمايند.
دومين مركز نيروى انتظامى شامل حوزه نظام وظيفه نيز در دروازه رشت بدون هيچگونه مقاومتى تسليم مىشود و سلاحها بدست مهاجمان دموكرات مىافتد.
از بعد از ظهر همان روز دموكراتها در صدد تصرف شهربانى نفرات خود را در سبزه ميدان مستقر مىسازند. معدوى از پاسبانان در پشت بام شهربانى و منارههاى مسجد سيد آماده دفاع شدند و ساعتى از دو طرف تيراندازى ادامه پيدا كرد.
در اين ساعت بازار و مغازههاى خيابانها تعطيل شده و مردم در خيابانها فقط نظارهگر ماجرا بودند. نزديكىهاى غروب «كماندان» روسى به شهربانى آمده و به ياور فاطمى افسر نگهبان دستور مىدهد كه شهربانى را تحويل وى دهد و تيراندازى را موقوف نمايد.
با تصرف شهربانى، فهيمى فرماندار در خانهاى پنهان گرديد و شهر در اختيار دموكراتها قرار گرفت و كميته حزب دموكرات عملاً اداره امور شهر را به عهده گرفت. از فرداى آن روز نمايندگان كميته به دواير و بانكها و سازمانهاى دولتى مراجعه و با گماردن افراد خود در رأس آن مراكز به اداره امور شهر پرداختند.
با تسلط كامل دموكراتها بر زنجان و آذربايجان در آذرماه 1324 روابط سياسى و ادارى اين منطقه وسيع با حكومت مركزى به حال تعطيل در آمد.
از همان روزهاى نخستين كه گروههاى مقاومت به سركردگى خاندانها و مبارزان محلى تحركات نظامى و چريكى خود را از روستاهاى جنوبى زنجان تا همدان، خدابنده و ميانه آغاز كردند.
دموكراتها نيز براى مقابل با آنان و نيز تحكيم موقعيت نظامى و پايههاى تسلط خويش تلاش گستردهيى را شروع كردند و اقدام به تأسيس قشون ملى نمودند.
در اين قشون ملى كه عدهايى از افسران فرارى ارتش ايران شركت داشتند علاوه بر فدائيان و اعضاى مسلح فرقه، نظام وظيفه اجبارى نيز معمول گرديد و لباس و درجه و تنظيمات لشگرى نيز تشابه كاملى با ارتش شوروى داشت.
فدائيان ملزم و موظف بودند كه علاوه بر حفظ امنيت منطقه در روستاهاى جنوبى با گروههاى مقاومت در جنگ و گريز باشند و مردم زنجان بارها شاهد بودند كه دستههاى فدائى در خيابانهاى شهر پس از رژه و بدرقه سر كردگان عازم جبهه مىشدند.
در مدت استقرار دموكراتها بر شهر، آنان اقدام به فعاليت فرهنگى از قبيل: چاپ روزنامه آذر در زنجان، تشكيل خانه مديريت (كه در واقع مركز تجمع هنرمندان، صاحبان ذوق و احساب شعر و موسيقى و تئاتر و نقاشى بود) نمودند.
در سال 1325 با اينكه چهار ماه از موعد مقرر متفقين جهت خروج از خاك ايران مىگذشت، اما هنوز خروج سربازان روسى خبرى نبود و ارتش كماكان نمىتوانست قدمى به سوى زنجان بردارد. زيرا هفتاد هزار سرباز روسى در سراسر غرب و شمال كشور مستقر بودند.
با استعفاى دولت حكيمى (حكيم الملك) قوام به قدرت رسيد و به دنبال سفر وى به شوروى و عقد موافقتنامه، سرانجام روسها موافقت كردند كه ارتش سرخ از فروردين ماه 1325 ظرف يكماه و نيم خاك ايران را ترك نمايد.
با امضاى اين موافقتنامه در واقع تكليف و سرنوشت فرقه دموكرات روشن شد و به دنبال مذاكرات تهران كه با حضور سرلشگر رزم آرا و رئيس ستاد ارتش انجام شد.
سرانجام انجمن ايالتى آذربايجان در تاريخ 20/8/1325 تخليه زنجان و خمسه را از قشون ملى و تحويل آن به دولت مركزى تصويب نمود.
از همان روز (20/8/1325) دموكراتها به انتقال مراكز نظامى خود به آنسوى قافلانكوه را آغاز كردند و روز سى ام آبان ماه كه آخرين دسته فدائيان حاضر در زنجان بايد اسلحه خود را تحويل دهند سران نظامى و تشكيلات محلى آنها را در محل ستاد گرد آوردند و مراتب را به آنها ياد آور شدند، ابتدا از طرف فدائيان مخالفتى به عمل نيامد اما بعد از ظهر همان روز فدائيان در حاليكه فرياد مىزدند: ما را فروختند محل سكونت هيأت نظامى تهران را گلوله باران كردند و اعلام نمودند كه ما زنجان را تحويل نخواهيم داد و تا آخرين نفس خواهيم جنگيد.
در اواخر آبان ماه سرانجام اقدامات اساسى براى آزاد سازى زنجان و آذربايجان آغاز شد. در ابتداء براى پنهان ماندن عمليات چنين شايع كردند كه نيروهاى اعزامى به سوى سارى در حركت هستند و حتى فرماندهان ارشد و فرمانده لشكر نيز از مقصد نهايى اطلاعات كافى نداشت. با اعزام نيروها به قزوين و تقويت نيروهاى نظامى از اول آذر حركت نيروها به سوى زنجان آغاز شد. اين حركت چنان سريع و پرشتاب بود كه دمكراتها در زنجان از ورود ستون اعزامى اطلاع نيافتند.
سرانجام ستونهاى نظامى يكى پس از ديگرى وارد شهر زنجان شدند. نيروهاى حزب دمكرات كه خود را قربانى توافق پنهانى بين دولت ايران و شوروى مىديدند، آنها كه توانايى فرار داشتند به سوى آذربايجان گريختند و ديگر نيروها به وسيله مردم و نيروهاى ارتش دستگير شدند.
با آزاد شدن زنجان نيروهاى اعزامى در مراكز ادارى، نظامى و انتظامى زنجان استقرار پيدا كرده و زنجان به عنوان مركز آزادسازى آذربايجان قرار گرفت و در روز پانزدهم آذر شاه فاتحانه وارد زنجان شد.
نهضت ملى نفت
در 29 مهر 1329 ه .ش امتياز نفت شمال كه روسها خواستار آن بودند در مجلس شوراى ملى به موجب قانون رد شد، دولت ايران طبق همان قانون مكلف بود كه با مقامات كمپانى نفت ايران و انگليس مذاكره كرده و حقوق حقه خود را تأمين سازد.
دكتر محمد مصدق و همراهانش تصميم گرفتند كه صنعت نفت ايران را ملى اعلام كنند. سيد ابوالقاسم كاشانى كه با انگليسىها مخالف بود و در ميان مردم از احترام ويژهاى برخوردار بود نيز دكتر مصدق را پشتيبانى مىكرد.
در 16 اسفند 1329 ه .ش سپهبد رزم آرا ترور شد و در گذشت و در 20 اسفند 1329 ه .ش كابينه حسين علأ تشكيل گرديد. ولى كابينه او نيز دوامى نياورد و در 6 ارديبهشت 1330 ه .ش استعفا داد و در 7 ارديبهشت كابينه دكتر محمد مصدق تشكيل شد و در تاريخ 10 ارديبهشت 1330 ه .ش قانونى از مجلس گذشت و ملى شدن صنعت نفت را تصويب كرد.
در تيرماه 1331 ه .ش دكتر مصدق از مجلس تقاضاى اعطأ اختيارات كامل و پست وزارت جنگ را كرد، ولى مجلس اين تقاضا را رد كرد و مصدق در 25 تير 1331 ه .ش استعفا داد.
در 30 تير 1331 ه .ش مجددا احمد قوام (قوام السلطنة) به سمت رياست وزراء منصوب گرديد.
در اثر استعفا مصدق، هيجان عمومى در تمام شهرستانها به ظهور رسيد. مردم زنجان نيز طى طومارى با امضاء 140 نفر پشتيبانى خود را از دولت مصدق اعلام داشتند و بازارها و اماكن را تعطيل و دست به اجتماعات زدند.
به دنبال وقوع خونين حوادث سى ام تير 1331 و كشته شدن تعدادى بى گناه در شهرهاى مختلف تلگرام تسليتى از سوى مردم غيور زنجان خطاب به نمايندگان مجلس شوراى ملى صادر گرديد.
قيام پانزده خرداد
به دنبال حركت تاريخى امام خمينى در سال 1342 و خروش عليه رژيم پهلوى اغلب مردم شهرها و استانهاى ديگر نيز همپاى مردم قم به يارى امام در مبارزه عليه رژيم برخاستند.
در اين راستا مردم و علماى استان زنجان نيز از ابتدا به صورت فعال در اين نهضت شركت كردند. كانون مبارزات مردم و روحانيت در حركت تاريخى پانزده خرداد، در مسجد سلطانى قرار داشت.
در اين ايام يكى از شاگردان برجسته امام خمينى، حضرت آيت الله سيد عزالدين زنجانى (امام جمعه) كانون مبارزه را گرم نگه داشته بود و با سخنرانىهاى خود عليه شاه و هيئت حاكمه مردم را ترغيب به بستن بازار و مغازهها مىنمود. از سوى ديگر، اعلاميههاى امام خمينى بر درب ورودى مسجد نصب شده بود. در اين ميان نيز مأموران امنيتى نيز گاهبىگاه با حضور خود در مجلس و تذكر به امام جمعه خواهان سكوت و عدم حمايت وى از نهضت پانزده خرداد بودند. اما امام جمعه به همچنان بى توجه به تهديدات ساواك راه خود را ادامه مىداد.
اسناد ساواك نيز گوياى اين مطالب است:
گيرنده: تيمسار رياست ساواك تاريخ 24/1/42
فرستند: مديريت كل اداره سوم شماره 1172 س ت
موضوع: الصاق اعلاميه در ديوار مسجد سلطانى زنجان
نامه واصله از شهربانى زنجان به ساواك قزوين حاكى است كه به مناسبت وفات حضرت امام جعفر صادق عليهالسلام روز 1/1/42 از طرف آقاى امام جمعه مجلس ختمى در مسجد سلطانى زنجانى برگزار و اكثر اهالى در اين مراسم شركت داشتند دفعتا در ساعت 30/17 اطلاع حاصل مىشود كه دو فقره اعلاميه به نام آقايان روح الله خمينى و سيد كاظم شريعتمدارى كه مقاله يكى از آنهابسيار تند و زننده مىباشد در طرفين درب ورودى داخله مسجد به ديوار الصاق گرديد، بلافاصله مراتب شخصا به فرماندارى و فرمانده پادگاه زنجان اعلام در نتيجه رئيس شهربانى و فرماندار به معيت مأمورين در مسجد حاضر و تذكرات لازم را در مورد خوددارى از اين قبيل اعمال به آقاى امام جمعه داد و عين اعلاميهها را جمع آورى كه اينك رونوشت دو برگ آن جهت اطلاع به پيوست ايفا مىگردد.رئيس ساواك تهران: مولوى
سند شماره: 2
از: مركز
به: ساواك تبريز تاريخ 17/3/42
طبق اطلاع روز 15/3/42 امام جمعه زنجان سخنرانى شديد اللحنى عليه مقامات عاليه كشور ايراد و ضمن آن مردم و اهالى را به تعطيل بازار و كسب و كار تحريص و تحريك نموده است. دستور فرمائيد در اين مورد تحقيقات لازم معمول و در صورت تائيد مراتب تعيين نمائيد چگونه به وى آزادى عمل داده شده است.سرلشگر پاكروان مدير كل اداره سوم امجدى