ÌÓÊÌæ ÇÑÊÈÇØ ÈÇ ãÇ ÎÇäå  

دوره پهلوی اول در استان گیلان

از ویکی اطلس فرهنگی ایران

پرش به: ناوبری, جستجو

با سقوط سلسله قاجاريه و روى كار آمدن رضاخان تحولاتى چند در اين استان پديد آمد كه بدان مى‏پردازيم:

1ـ اعتراض عليه قانون نظام وظيفه

نخستين اعتراض آشكار مردم گيلان عليه اقدامات دولت رضاخان مربوط به اجراى قانون نظام وظيفه عمومى بود.

قانون نظام وظيفه عمومى در خرداد 1304 ه .ش تصويب و به شهرستانها اعلام شد و روزنامه پرورش كه آن سالها در رشت منتشر مى‏گرديد قانون نظام وظيفه را در چند شماره منتشر نمود. چند روز پس از انتشار قانون نظام وظيفه مردم معترض به طرف «اركان حرب» و ساختمان سربازگيرى دست به راهپيمايى زدند.

راه پيمايان نخست به سوى سربازخانه كه خارج از شهر بود حركت كردند. اما چون كسى در بناى جديد الاحداث نبود به طرف مركز شهر حركت كردند. بيشتر راه پيمايان را زنان و دختران تشكيل مى‏دادند.

لحظاتى از تجمع راه پيمايان در مركز شهر نگذشته بود كه تيراندازى آغاز گرديد و جمعى در خون فرو غلطيدند و تنى چند نيز دستگير شدند. بدين ترتيب موضوع اجراى قانونى نظام وظيفه براى مدت كوتاهى به تأخير افتاد.

تا سال 1306 سربازگيرى به كندى صورت مى‏پذيرفت. در سال 1306 رضاخان از چند تن از علماء استفتايى در ضرورى بودن و قانونى بودن نظام وظيفه تهيه كرد و آن را در جرائد محلى به چاپ رسانيد و قضيه فروكش نمود.

2ـ قانون اتحاد شكل

پس از آنكه رضاخان بر اوضاع مسلط شد موضوع تغيير لباس را پيش كشيد در دى ماه سال 1307 ه .ش طرحى به وسيله مجلس شوراى ملى تصويب گرديد كه مردان را ملزم مى‏ساخت كه لباس خود را هم شكل نموده و از كلاه پهلوى استفاده كنند و در قانون نيز براى متخلفان جرائمى در نظر گرفته شده بود.

لبه تيز حمله در تغيير لباس متوجه روحانيون بود و روحانيون را به غير از مجتهدين، محدثين و طلاب منبرى را ملزم مى‏ساخت كه لباس خود را تغيير و از كت و شلوار آن دوره و كلاه پهلوى استفاده كنند. در سالهاى بعد تعداد روحانيون ملبس به جامه روحانيت در تهران ومراكز استانها كاهش پيدا كرد.

در گيلان ابتدا روحانيون از خود مقاومت نشان دادن و به تغيير لباس مبادرت نورزيدند. وقتى مأموران دولت در سختگيرى پرداختند برخى از روحانيون تا مدتى روزها از منزل خارج نمى‏شدند. اما بالاخره نتوانستند به مقاومت خود ادامه دهند و ناچار لباس خود را تغيير دادند.

از سال 1314 ه .ش مأموران دولت براى از ميان برداشتن جامه روحانيت در سراسر كشور با شدت بيشترى به تلاش برخاستند و در اين راستا حتى روحانيون داراى جواز عمامه نيز مورد تعرض و تحديد قرار گرفتند.

چنان كه درنامه مورخ 15 آبان 1315 ه .ش حكومت گيلان چنين آمده است:

«چون تاكنون به وضعيت آقايان دارندگان جواز عمائم مربوط به شهر رشت هستند رسيدگى به عمل نيامده و تعيين تكليف آنها موكول به انعقاد كميسيونى است كه تقريبا تشكيل و تصميم مقتضى درباره آنها اتخاذ خواهد شد. لهذا آقاى شيخ طاهر معالى به موجب اين يادداشت موقتا مجاز به استفاده از لباس روحانيت است».(مهر و امضاى حكومت گيلان و طوالش).

3ـ واقعه كشف حجاب

رضا شاه پس از بازگشت از تركيه و آشنايى با آثار زندگى غربيان در تركيه تصميم گرفت اصلاحات سياسى اجتماعى همتاى خود آتاتورك در تركيه را در ايران اجرا نمايند. لذا وى اقدام به يكسان نمودن (متحد الشكل كردن) لباس مردان، كشف حجاب بانوان و جلوگيرى از مراسم عزادارى و روضه خوانى نمود. اما اصلاحات سياسى ـ اجتماعى رضاخان به دليل بافت دينى ـ اجتماعى مردم ايران عملاً با شكست مواجه شد. وى كشف حجاب را از همسر و دختران خويش آغاز كرد و سپس خانواده‏هاى وزراء و كارمندان دولت به تبع وى همسران و دختران خود را بدون داشتن حجاب آن روز روانه مجالس و مدارس نمودند. اما بدنه اصلى جامعه زنان آن روز، در مقابل اين پديده اجبارى زشت به مقاومت پرداختند.

عناصر رژيم نيز در گيلان ابتدا با تأسيس كلوپ‏هاى بانوان، و برگزارى جلسات مختلط در استاندارى و ادارات دولتى سعى در جلب نظر مردم داشتند و در نهايت با استفاده از زور اقدام به كشف حجاب نمودند.

چنانكه در تلگراف حاكم رشت در اين زمينه چنين آمده است:

حكومت گيلان‏وطوالش، نمره 264 به تاريخ 1/10/1314 محرمانه مستقيم

«در تعقيب عريضه تلگرافى نمره 244 راجع به كشف حجاب، سه هفته قبل خانم خود را بدون حجاب دستور دادم براى گردش به بندر پهلوى (انزلى) رفته و با سايرين نيز به طور خصوصى مذاكراتى نمودم اميدوارم همان قسمتى كه كليه اوامر مخصوصا جلوگيرى از تعزيه سينه زنى و قمه زنى و تغيير كلاه و اين قضيه (كشف حجاب) كه البته مشكل‏ترين كارهاست با نهايت خوبى عملى نمايم و بدوا در قسمت مدارس از دولتى و ملى شروع نموده‏ايم و با اينكه در پاره‏اى از قسمتها هم مقاومت كردند. كه با تدابير عملى چه شخصا و چه به وسيله شهربانى با دليل و منطق هر يك را متقاعد و هدايت نمودم».

كشف حجاب بانوان در گيلان با مخالفت قشرهاى مذهبى و علماء، روحانيون، شاعران و اقشار مختلف مردم مواجه شد. اين مخالفتها در مرحله اول به صورت انتشار اعلاميه‏ها، جزوه‏ها و نشريه‏هاى مختلف ظاهر گرديد. سخت‏ترين حملات نسبت به كشف حجاب بوسيله آية الله شيخ يوسف گيلانى از مجتهدان بزرگ گيلان صورت پذيرفت. وى با سخنرانى‏ها آتشين خود عليه پديده شوم بى حجابى و انتشار كتابى تحت عنوان «طومار عفت» و بيان مزاياى حجاب براى بانوان، كانون مبارزه را شدت بخشيد و سرانجام بوسيله حكومت رضاخان بازداشت و زندانى شد.

شاعران گيلانى نيز با اشعار خود به مبارزه پرداختند. منجمله مداح شريعتى از شاعران گيلان در جواب كسانى كه پوشيدن چادر مانع از ترقى و پيشرفت زنان مى‏دانسته‏اند چنين آورده است:

حجاب زن زكجا سد باب معرفت است ز رفع پرده چه مطلوبى اكتساب كند


منابع