دوره پهلوی اول در استان هرمزگان
از ویکی اطلس فرهنگی ایران
1ـ واقعه كشف حجاب
به دنبال مسافرت رضاشاه به تركيه و تقليد وى از اعمال آتاترك در جهت اسلام زدايى، دستور اتحاد شكل لباس زنان و مردان و قانون كشف حجاب رسما اعلام گرديد. در منطقه بندرعباس و هرمزگان علىرغم فشار و تهديد عوامل حكومتى، به علت مقاومت مردمى، اين قانون به علت بافت سنّتى اين منطقه و مقاومت عشاير بلوچ و مهاجرين عملاً پيشرفت چندانى نيافت.
به دو نمونه سند در اين زمينه توجه مىكنيم:
وزارت داخلهتاريخ 11/11/1310
حكومت كل بنادر و جزاير خليج ايران و دشتى و دشتستاننمره 331
مقام محترم حكومت جليله بنادر و دشتى و دشتستان دامت شوكته
عطف به نمره 2628، محترما معروض مىدارد در شهر لباس متحد الشكل جارى است ولى در خارج شهر موكول به سركوبى ميرهاى بلوچ است كه كاملاً مانع و مخالف لباس هستند و تا اندازه(اى) هم تهيه لباس براى آنها اشكال دارد. اميدوارم پس از اندك وقتى اهالى جاشك كهنه و غيره هم ملبس بشوند.كفيل حكومت و رئيس نظميه جاشك ـ رهسپار
25/11/10نمره 5045 سواد راپرت فوق براى استحضار مقام منيع وزارت جليله داخله دامت شوكته در تعقيب نمره تقديم مىشود.
حكومت بنادر و دشتى و دشتستان
وزارت داخلهمورخه 12/11/1310
حكومت كل بنادر و جزاير خليج ايران و دشتى و دشتستاننمره 6016
سواد مراسله اداره نظميه عباس به حكومت عباس
عطف به مرقومه نمره 1636، متضمن سواد مرقومه حكومت جليله بنادر جنوب، راجع به اجراى قانون لباس متحد الشكل محترما معروض مىدارد، در اين اداره به قسمتى كه در راپرتهاى قبلى به عرض رسيده، در اجراى آن در حدود مقررات، نهايت جديت را رعايت نموده و اقدامات لازمه را به عمل آورده و تاكنون عموم اهالى از كسبه و تجار و ساير اصناف حوزه بندرعباس، ملبس به لباس متحد الشكل شدهاند، حتى به مأمورين، دستورات اكيد داده شده كه واردين و مسافرين را هم اخطار و تعقيب در پوشيدن لباس متحد الشكل بنمايند. چنانچه آن اداره جليله متخلف و متمردى را در نظر دارد، جهت اطلاع اين اداره مرقوم فرمايند كه جدا جلوگيرى و تعقيب شوند.
امضاى رئيس ... و مهر نظميه بندرعباس
مسأله كشف حجاب بزرگترين ضربه را بر مسلمانان متعصب حواشى خليجفارس وارد آورد، مأمورين قيچى و قداره بدست، بىهيچ مسئوليتى سراغ زن و مرد ساحلنشين مىرفتند، توى كوچه و بازار برقع و بتوله از صورت زنان مىگرفتند و دامنهايشان را مىچيدند و كوتاه مىكردند و مردها را كه تمام سال يك پيراهن كتانى سفيد بيشتر بر تن نداشتند مجبور مىساختند كه كت و شلوار بپوشند، اما زن جنوبى كه هنوز كه هنوز است برقع و بتوله بر صورت دارد و اين چنين تحولى را به هيچ صورت نمىتوانسته توجيه كند و مردم بناچار شبها سوار جهازات شده راه دريا و ديار ديگرى را پيش مىگرفتند، معروف است كه هنگام كهنه (در جزيره هنگام) در يك شب خالى شده و نصف مردم بندر لنگه در عرض سه چهار شب فرارى شدند و در آبادىهاى ساحلى ديگر نيز سرنوشت چنين بود.
2ـ پايان اشغال استعمار انگليس در جزاير
در سال 1312 رضا شاه در صدد ايجاد نيروى دريايى براى حفاظت بنادر و جزاير خليجفارس برآمد و به منظور نيل به اين مقصود، دويست نفر از نظاميان را با تعدادى دانشجو براى آموختن فنون دريانوردى به ايتاليا اعزام نمود و 8 فروند كشتى جنگى و يك كشتى يدككش نيز خريدارى نمود. اين در حالى بود كه پايگاههاى دريايى بيگانه تا اين زمان در منطقه خليج با شدت هر چه تمامتر به فعاليت مشغول بودهاند. پس از شكلگيرى نيروى دريايى و انجام آن، مرحوم دريادار بايندر فرمانده نيروى دريايى، اقدام به تصرف پايگاه نظامى انگليسىها در باسعيدو قشم مىنمايد و به ناوبان جعفر فزونى، فرمانده «ناو پلنگ» دستور محو آثار انگلستان در باسعيدو و برچيدن پايگاه آنها را صادر مىكند. وى پس از انجام مأموريت محوله، پرچم انگلستان را از پايگاه باسعيدو پايين كشيده و به جاى آن پرچم ايران را برافراشت. اين اقدام موجب گفتگوها و كشمكشهاى سياسى زيادى گرديد تا آنجا كه موضوع به مجالس قانونگذارى ايران و انگلستان و «جامعه ملل» كشيده شد.
چندى بعد، فرمانده ناوگان انگليس در خليجفارس با كشتى جنگى «شورهام» از جزيره «تمب مار» كه آن جزيره هم در اواخر قرن نوزدهم در راستاى سياست حفظ امنيت حريم هندوستان، مورد تصرف و تجاوز نيروى دريايى انگليس واقع شده بود به باسعيدو رفت و حسين محمد تبعه ايران را بازداشت كرد و پس از بازجويى، او را با كشتى جنگى خود به بندرعباس فرستادند. اختلاف ايران و انگلستان بر سر قضيه باسعيدو بالا گرفت. دولت ايران شكايتى به دبيرخانه «جامعه ملل» تسليم كرد و ذكاء الملك فروغى به عنوان نماينده ايران در جلسه مربوطه حضور يافت و توانست اعضاء ديوان دادرسى را قانع سازد و آراء آنها را به نفع ايران اخذ كند.
در فروردين 1314 ه .ش وزير مختار انگليس به اتفاق همسرش به عنوان گردش با يك كشتى جنگى به بعضى از جزاير و بنادر خليجفارس از جمله به باسعيدو رفت و در مراجعت به تهران حسب دستور وزير امور خارجه انگليس اعلام شد خط هوايى دولت انگلستان را به سواحل جنوبى خليجفارس منتقل خواهد كرد و بالاخره كشتى «شورهام» عدهاى از ساكنان باسعيدو و جزيره هنگام را كه جزء تبعه آنان بوده سوار كرده و با لوازم و تجهيزات اين دو محل روانه بحرين شدند و حكومت بندرعباس رسما اطلاع داد كه روز 21 بهمن 1314 تخليه باسعيدو از طرف قواى بحريه انگليس خاتمه پذيرفته است در حاليكه 38 نفر از سكنه باسعيدو را كشتى انگليسى با خود برده است و دولت انگليس تخليه دو پايگاه باسعيدو و جاسك را «انتقال به سواحل عربى» قلمداد كرد.
با برداشته شدن پرچم انگليس از باسعيدو، اين پرچم از جزاير هنگام، هرموز و بوشهر نيز برداشته شد. با پايين كشيدن پرچم انگلستان در بندرها و جزيرههاى خليجفارس و بندرهاى درياى مكران، پرچم ايران بر پهنه آبهاى جنوب ايران برافراشته شد و دست استعمار بيگانگان از جزيرهها و بندرهاى استان هرمزگان كوتاه شد. ولى جزاير تنب بزرگ و كوچك، ابو موسى و بحرين در دست دولت انگليس باقى ماند.