ÌÓÊÌæ ÇÑÊÈÇØ ÈÇ ãÇ ÎÇäå  

دوران جمهوری اسلامی در استان مازندران

از ویکی اطلس فرهنگی ایران

پرش به: ناوبری, جستجو

محتویات

دوران جمهوری اسلامی

استان مازندران به لحاظ همجوارى با مرز آبى با شوروى سابق و حوادث تاريخى و تركيب جمعيتى آن، در دوران رژيم پهلوى به شدت مورد مراقبت دستگاه و سازمان امنيت قرار گرفته بود و مردم آن از نظر افكار و عقيده شديدا زير فشار بودند. مبارزات ملت مسلمان ايران با داشتن ريشه‏هاى تاريخى، سرانجام در خرداد ماه 1342 با قيام همه جانبه مردم به رهبرى آيت الله العظمى امام خمينى به ماهيت اصلى خود دست يافت.

سال 1356 ه .ش سال شكوفايى انقلاب و استمرار حركت مردم گرديده و چهره اجتماعى شهرهاى ايران را دگرگون ساخت. بالطبع شهرهاى استان مازندران نيز از اين قاعده مستثنى نماند. در اين سال اعلاميه‏هاى حضرت امام(ره) در سرتاسر ايران توزيع مى‏شد. پخش شب نامه‏ها رايج شده بود.

به دنبال واقعه 19 دى ماه در شهر قم و به خاك و خون كشيده شدن جمعى از طلاب و دانشجويان در تاريخ 5/11/56 تعداد زيادى پلى كپى در سطح شهر سارى توزيع شد كه در آن نسبت به شهداى 15 خرداد ماه 1342 و 19 دى ماه 1356 تجليل به عمل آمده بود.

در اين زمان از سوى فرهنگيان و روحانيت مبارز بهشهر مجالس گراميداشت آيت الله شهيد مصطفى خمينى در سطح شهر بهشهر برگزار مى‏گرديد. به تدريج حركتهاى فرهنگى زيبايى در جهت تقويت فرهنگ دينى انقلاب در مردم گسترش يافت و عروسى جوانان انقلابى به سطح مساجد بهمراه سخنرانى‏هاى انقلابى كشيده شد.

ماه رمضان سال 1357 كه از نيمه مردادماه شروع شده بود مناسبترين فرصت براى روحانيون آگاه مازندران محسوب مى‏گرديد كه در اكثر شهرهاى استان، مساجد بزرگ را به كانونهاى روشنگرى جوانان پر شور و مذهبى تبديل كرده بودند. نوارهاى سخنرانى امام خمينى در نجف و همچنين اعلاميه‏هاى معظم له به طور وسيع پخش گرديده و كتابهاى نويسندگان انقلابى دست به دست مى‏گشت.

با فرا رسيدن ماه محرم سال انقلاب (از اواسط آذرماه) همه مساجد و حسينيه‏هاى شهرها و روستاهاى مازندران، محل تمركز عزاداران ضد رژيم گرديده و ضمن سوگوارى براى حضرت ابا عبدالله الحسين عليه‏السلام، واقعه عاشورا را سر مشق انقلاب اسلامى قرار داده و محرم را ماه غلبه خون بر شمشير ساختند. در مراسم عزادارى محرم كه در تاريخ 29/9/1356 برگزار شده بود، اعلاميه‏هايى بر ضد رژيم پهلوى در بابل پخش گرديد و عده‏اى توسط مأموران دستگير شدند. روز بعد در شهر سارى اعلاميه‏هايى در ترغيب مردم به درس گرفتن از واقعه عاشورا بر جهت مبارزه با رژيم منتشر مى‏شود.

همچنين در اين روز در شهر بابل و آمل شيشه سينماها كه در آن روز مظهر فساد بودند، شكسته مى‏شوند.

در اين ميان روحانيان و وعاظ زيادى در استان در جهت تقويت روند انقلاب و معرفى امام خمينى رحمه‏الله زحمت كشيده‏اند. از آن جمله حاج سيد نظام‏الدين يغمايى موسى بود كه در طول سالهاى 56ـ57 در شهرهاى استان به سخنرانى‏هاى انقلابى مى‏پرداخته و منزلش محل رفت و آمد طلاب و انقلابيون بوده است. مرحوم حاج شيخ مصطفى صدوقى نيز از جمله علمايى بود كه در شكل‏گيرى انقلاب اسلامى در مازندران سهم زيادى داشت. او از طرف حضرت امام خمينى(ره) سرپرستى جامعه علماى مازندران را عهده‏دار شد.

از ديگر علماى مبارز اين استان در دوره شكل‏گيرى انقلاب اسلامى مى‏توان از حاج سيد رضا سعادت و آيت الله شيخ محمد كوهستانى و حاج شيخ محمد شاهرودى نام برد.

در دى ماه 1357 انقلاب رنگ و بوى تازه‏اى به خود گرفته بود و روز به روز موج تظاهرات و اعتصاب مردم بيشتر مى‏شد و از سويى دستگيرى آنها از سوى رژيم و آتش گشودن به روى مردم نيز افزايش مى‏يافت.

در اين زمان، رژيم تلاشهاى زيادى براى دستگيرى انقلابيون و رهبران حركت انجام مى‏دهد؛ و شهربانى بابل طى نامه‏اى به تاريخ 10/10/1356 به مقامات عالى مى‏نويسد كه در يك شب توانسته‏اند 8 نفر از اخلال‏گران را دستگير كنند و راهى زندان نمايند.

در روز سيزده دى ماه تظاهرات شهر سارى، جوان 21 ساله‏اى به نام محمد تقى چمنى بر اثر ضربات باتون مأموران امنيتى به شهادت رسيد. مردم طى مراسم باشكوهى پيكر پاك وى را تشييع و دفن نموده و پس از آن، تظاهرات وسيع ديگرى برگزار شد. دو روز بعد تظاهرات عظيمى بر شركت هزاران نفر به راه افتاد كه بر اثر تيراندازى مأموران عده‏اى مجروح شدند.

در اعتراض به خون‏ريزى‏هاى بى‏رحمانه، هجدهم دى ماه عزاى عمومى اعلام و تظاهرات وسيعى در [سارى] انجام گرفت. اين راهپيمايى با دخالت مأموران به خشونت كشيده شد.

در منطقه دروازه گرگان، بر اثر تيراندازى مأموران رژيم، بيش از دوازده نفر شهيد و عده‏اى مجروح شدند. عسگرى، توفيقى، نجار و عابدين‏پور از شهيدان آن واقعه غمناك بودند. به دنبال اين تصميمات بازاريان و افراد مذهبى دست به حمايت مالى از مبارزان مى‏زنند تا مبادا خللى در روند انقلاب به وجود آيد.

قيام 19 دى مردم قم، انقلاب را در سرتاسر كشور شعله‏ور كرد و تمامى مردم ايران رسما وارد مبارزه با رژيم شد. در مازندران نيز تمامى اقشار اعم از دانشجو، بازارى، كارگر بر تظاهرات و مخالفتهاى خود عليه رژيم افزودند.

21/10/1356 جمعى از دانشجويان دانشسراى فنى بابل دست به تظاهرات و ترك كلاسها مى‏زنند و چهار روز بعد، دانش‏آموزان از سبزه‏ميدان بابل تظاهرات كردند و شعار مرگ بر خائنين و مرگ بر دشمن خمينى سر دادند. در دنباله همين حركت ساعت 30/16 دقيقه همان روز دبيرستان‏هاى ديگر و گروهى از طلاب دست به تظاهرات مى‏زنند. رئيس سازمان اطلاعات و امنيت مازندران طى نامه‏اى از كنترل حركتها اظهار عجز مى‏كند و تقاضاى تقويت نيروهاى امنيتى را مى‏كند.

بر در و ديوار شهرها شعارهاى انقلابى نگاشته مى‏شود و مأموران رژيم با تلاش فراوان سعى در پاك كردن شعارها دارند.

در روز چهارم بهمن در شهر سارى اعلاميه‏هاى زيادى پخش شد. در 5/11/56 تعداد زيادى پلى كپى در سطح شهر سارى توزيع شد كه در آن نسبت به شهداى 15 خرداد 1342 و 19 دى ماه 56 تجليل به عمل آمده بود.

6/11/1356 مردم بهشهر شعارهاى پارچه‏اى مربوط به بزرگداشت سالروز انقلاب شاه و ملت را آتش مى‏زنند. مردم شهر گلوگاه اقدام به نوشتن شعارهاى انقلابى بر ديوارهاى شهر مى‏كنند.

در 21 اين ماه دانشجويان دانشسراى عالى فنى بابل از رفتن به كلاس خوددارى كرده و خواهان آزادى زندانيان شدند و متعاقب آن عده‏اى از دانش جويان كه از سوى ساواك شناسايى شده بودند از دانشسراى عالى اخراج شدند.

در 25 بهمن ماه دانش‏آموزان بابل به خيابانها ريخته و با شعارهاى خود حمايت خود را از خمينى اعلام كردند.

جمعى از مردم انقلابى آمل به همراه دانش‏آموزان دبيرستانهاى پهلوى و طبرى (نامهاى زمان گذشته است) عليه رژيم دست به تظاهرات زدند. در اين روز مأمورين رژيم 4 نفر را در رابطه با تظاهرات دستگير كردند.

مردم در گرامى‏داشت شهداى انقلاب در مجالس شركت مى‏كردند و رژيم از اين مجالس به شدت هراس داشت. حركت توفنده و انقلابى مردم مازندران عليه رژيم همچنان ادامه داشت و هر روز گسترده‏تر مى‏شد.

با فرا رسيدن سال 1357 شور انقلابى مردم بيشتر مى‏شود. امام خمينى(ره) عيد نوروز اين سال را تحريم كرده بود.

در استان مازندران نيز مردم عيد نوروز را تحريم كرده و جشن نداشتند. در مساجد استان اعلاميه‏هايى مبنى بر تحريم عيد نوروز نصب شده بود.

روز پنجم فروردين 1357 عده‏اى در بابل دست به تظاهرات زده و پس از تخريب مغازه‏هاى مشروب فروشى شيشه‏هاى بانكهاى صادرات، بازرگانى و تهران را شكستند و سرانجام با دخالت مأمورين دولت متوارى شدند.

روز نهم فروردين ماه 57 در شهر بابل فروشگاه كفش بلا به آتش كشيده شد كه بنا به گفته شاهدان اين اقدام از سوى پليس بوده كه انقلابيون را بدنام كند.

در دهم فروردين 1357، مردم بابل حزب رستاخيز، سينماها و اماكن فساد را مورد حمله قرار مى‏دهند.

همچنين در اين روز در سارى و مسجد جامع بابل مراسمى بياد شهداى شهر تبريز برپا شد و عده زيادى در اين مراسم شركت داشتند.

در روز 13 فروردين 1357 چهار نفر از دانش‏آموزان آمل كه در حال توزيع اعلاميه بودند توسط مأمورين شهربانى تعقيب و دو تن از آنها زخمى و روانه بيمارستان شده و يك نفر بازداشت و نفر چهارم متوارى شد.

روز 26 فروردين 57 دانشجويان مدرسه عالى كشاورزى سارى در محوطه دانشكده تجمع نمودند و شعار يا حسين و الله اكبر سر دادند.

در مرداد 1357 تعداد 24 نفر از دانشجويان سارى به جرم اخلال در نظم در مازندران، دستگير و محاكمه شدند و پس از چند روز حبس، آزاد شدند. در 19 مرداد 1357 دانش‏آموزان و بازاريان آمل به رهبرى روحانيون دست به تظاهرات زدند.

در 20 مرداد 57 كارگران كارخانه چيت سازى بهشهر دست به اعتصاب زدند.

در نيمه خرداد اين سال به مناسبت گراميداشت شهداى 15 خرداد 1342 تظاهرات چشمگيرى در سراسر استان به ويژه دانشگاهها برقرار شد. چهارم شهريور 57 شهر سارى شاهد تظاهرات خشم‏آميز مردم بود.

ماه مهر سال 57 نيز استان مازندران سراسر قيام بود. در 11 مهر 57 در شهر آمل تظاهرات گسترده‏اى صورت گرفت.

در دوازدهم اين ماه كارمندان اداره پست و كارمندان اداره دادگسترى آمل دست به اعتصاب زدند.

تا روز 15/7/57 تمامى ادارات و سازمانها تعطيل شدند و كاركنان آنها به اعتصابيون پيوستند. در 25/7/57 كاركنان سازمان تعاون روستاى، ادارات پست دادگسترى، كاركنان برق منطقه‏اى مازندران، كاركنان دخانيات مازندران، كاركنان راه آهن ناحيه شمال، امور آبيارى مازندران، دارايى، رانندگان، كليه واحدهاى سازمان منطقه‏اى بهدارى و بهزيستى و... دست به اعتصاب زدند.

همچنين در اين روز در رامسر، آمل و بابل تظاهرات گسترده‏اى از سوى مردم در پاسخ به دعوت روحانيون براى اعتصاب صورت گرفت كه در آمل و بابل به درگيرى با نيروهاى دولتى انجاميد و 2 نفر شهيد و 40 نفر مجروح شدند. در اين روز دانش‏آموزان بابل به خيابانها ريحته و در مقابل اداره آموزش و پرورش تجمع نمودند كه منجر به درگيرى با پليس شد. در اين روز شيشه‏هاى 24 شعبه بانك را شكستند و اسناد و املاك بانكها را در خيابان‏ها به آتش كشيدند. در آمل نيز تظاهر كنندگان بانكهاى ملى، صادرات، پارس، تعاونى توزيع، تهران، عمران و فرهنگيان را ويران و اسناد و مدارك بانك صادرات و عمران را در وسط خيابان آتش زدند. تظاهر كنندگان با مأمورين دولت درگير شدند.

در 16 مهر ماه در سارى، بهشهر و آمل تظاهرات گسترده‏اى صورت گرفت. در اين روز در آمل يك هتل و چند بانك به آتش كشيده شد و 2 تن در اين روز شهيد و حدود 30 تن مجروح شدند.

روز 17 مهرماه نيز در اكثر شهرهاى استان راهپيمايى بود، در اين روز سينما آرش آمل در آتش سوخت و بانكهاى زيادى حمله شد.

روز 18 مهر نيز به مناسبت چهلمين روز شهداى ميدان ژاله تهران، در بابل و آمل تظاهرات گسترده‏اى صورت گرفت.

تظاهرات در روز 24 مهر ماه نيز در سراسر ايران صورت گرفت. در سارى و آمل نيز اين تظاهرات به شكل گسترده‏اى انجام شد و به درگيرى با مامورين انتظامى انجاميد.

در هجدهم آبان 57 تظاهرات بابل خونين مى‏شود و چند كشته و زخمى بر زمين مى‏افتند. سوم آذر همين سال فرهنگيان بابل در اداره آموزش و پرورش متحصن مى‏شوند. سه روز بعد تظاهرات فريدون‏كنار به خاك و خون كشيده مى‏شود و عده‏اى از مردم مجروح و كشته مى‏شوند و در همين روز تظاهرات مردم بابل نيز چند كشته برجاى مى‏گذارد.

در روزهاى اوليه بهمن، مردم خود را براى استقبال از امام خمينى رحمه‏الله آماده مى‏كردند و گروههاى زيادى از مازندران به سمت تهران براى استقبال حركت كردند.

در هشتم بهمن مردم شاهى نام شهر خود را طى تظاهراتى قائمشهر گذاشتند. دوازدهم بهمن روز بازگشت امام خمينى رحمه‏الله به وطن، استان مازندران يكپارچه در جشن و سرور فرو رفت و مردم طى تظاهرات‏هاى متعدد، بيعت خود را اعلام كردند.

شانزدهم بهمن در تمام شهرستان‏ها، راهپيمايى و تظاهرات به طرفدارى آيت الله خمينى رحمه‏الله و عليه رژيم و دولت بختيار انجام گرفت. مردم در اين راهپيمايى‏ها، دولت مهندس بازرگان را تأييد كردند.

از اين تاريخ به بعد تا 22 بهمن يعنى روز پيروزى انقلاب اسلامى به رهبرى امام خمينى رحمه‏الله، مردم شب و روز در خيابانها بودند و با شور و هيجان تمام بختيار را محكوم مى‏كردند. شهربانى‏ها، كلانترى‏ها و ساير ادارات دولتى يكى بعد از ديگرى به تصرف مردم در مى‏آمد و مردم مازندران زمام امور را خود به دست مى‏گرفتند.

در 22 بهمن 1357، انقلاب اسلامى به رهبرى امام خمينى رحمه‏الله به پيروزى رسيد و سرزمين شاداب و سرسبز مازندران به وجد آمد و گلهاى شادى كوى و برزن اين استان را غرق در زيبايى كردند.

حوادث سياسى از پيروزى انقلاب تاكنون

1ـ نقش مردم و نهادهاى انقلابى در مبارزه با ضد انقلاب

انقلاب اسلامى چراغ پرفروغى بود كه راه ملت ايران را روشن كرد و اين ملت بزرگ را به سمت منبع نورانى و پرفيض حكومت الهى اسلامى رهنمون ساخت. هدايت‏گر اين حركت مقدس و عظيم امام خمينى رحمه‏الله بود كه به حق عالى‏ترين نوع رهبرى و هدايت را تجسّم بخشيدند. مردم قهرمان خطه مازندران در طول دوران انقلاب آنچنان كه گذشت، تلاشى فداكارانه انجام دادند و تا پاى جان از رهبر عزيز خود حمايت كردند.

بعد از پيروزى انقلاب اسلامى عالى‏ترين جلوه‏هاى حضور در صحنه را اين مردم به نمايش گذاشتند و در تمام همه‏پرسى‏هاى مربوط به نظام اسلامى حضورى يكپارچه داشتند. با فرار بنى صدر و اعلام جنگ مسلحانه توسط منافقين، مرحله ترور جهت ارعاب امت حزب الله استان توسط سازمان منافقين اعلام مى‏گردد و نيروهاى حمايت و طرفداران اين سازمان، به صورت وسيع اقدام به ترور در سطح شهرهاى استان مى‏نمايند، سطح ارعاب و ترور به حدى بالا مى‏رود كه در طول هفته سه ترور موفق و مابقى را ترورهاى كور تشكيل مى‏داد وليكن ضريب موفقيت آن بالا و باعث رعب گرديده بود، ترور شهيد مرتضى يل، ترور شهيد جان نثار، ترور شهيد قدير و... كه تمامى اين فعاليت‏ها كه مى‏رفت تا پايه‏هاى انقلاب را در منطقه به خطر اندازد با هوشيارى به موقع امت حزب الله و كشف خانه‏هاى تيمى و دستگيرى منافقين پايان يافت.

2ـ نقش احزاب و گروهكهاى سياسى (ناسيوناليزم، چپگرا و اسلامى)

با پيروزى انقلاب اسلامى و واژگونى نظام پيشين كه با تحولى در ساختار سياسى كشور همراه بود، با توجه به زمينه‏هاى تاريخى دراز مدت گروههاى چپ در استان مازندران و همجوارى با شوروى برخى از احزاب و تشكيلات سياسى قبلى احيا شدند و تعدادى از احزاب و گروهكهاى سياسى جديد پا به ميدان گذاردند و منطقه شمال كشور را عرصه تاخت و تاز خود ساختند. سازمانها و گروهكهاى مسلحى كه در جنگل‏هاى منطقه به فعاليت مى‏پرداختند عبارت بود از:

الف) گروهك رنجبران

اين گروه با ديدگاه ايدئولوژى مائوئيستى و معتقد به جنگ مسلحانه با نظام مقدس جمهورى اسلامى بود با تعداد اندكى طرفدار و مقدارى تجهيزات نظامى در جنگل‏هاى منطقه شرق استان حضورى فعال داشت.

ب) سازمان اتحاديه كمونيست‏هاى ايران

اعضاى اين گروه كه داراى ايدئولوژى مائوئيستى و تحصيل كرده آمريكا بودند معتقد به مشى مسلحانه هم در استراتژى و هم در تاكتيك با جمهورى اسلامى بوده و با تعدادى از طرفداران مسلح خود در جنگل‏هاى غرب استان در محدوده جاده هراز و منگل دره حضور داشت.

ج) گروه اشرف دهقان

اين گروه داراى ايدئولوژى ماركسيستى و از نظر جناح بندى سياسى معتقد به سازمان چريكهاى فدايى خلق و جناح چپ (بيژن جزنى) و چه گوارا بوده و معتقد به مشى مسلحانه هم در استراتژى و هم در تاكتيك با جمهورى اسلامى بود. اين گروه با طرفداران خود با رهبرى فردى به نام دكتر حرمتى پور (شوهر اشرف دهقانى) كه از بازماندگان سياهكل بود با عنوان ارتش رهايى بخش خلقهاى ايران، به صورت بسيار متحرك و خشن هميشه در منطقه و محدوده خود در حال تحرك و تردد بودند و استراتژى تحرك مطلق را در منطقه عمل مى‏كردند.

د) سازمان منافقين

اين گروه با ايدئولوژى التقاطى خود و پشتيبانى مالى و تبليغى از خارج از كشور، به صورت مسلحانه در محدوده جنگل‏هاى سواد كوه، قائمهشر و سارى حضور داشت. شرايط سياسى و نظامى و امنيتى ستادهاى انقلاب در سالهاى اول انقلاب در منطقه مناسب نبود و به علت نبودن نيروى نظامى ويژه و مناسب در برخورد با اين بحران و شروع جنگ تحميلى و حضور جوانان پرشور منطقه در جبهه‏ها باعث گستردگى عمليات اين گروهها در منطقه گرديد. اين گروهها علاوه بر اثر روانى در سطح كشور از لحاظ امنيت راه‏هاى شمال به تهديد منطقه‏اى و سلب امنيت ساكنان شهرها و روستاهاى حاشيه جنگل پرداخته و قضيه جنگل‏هاى مازندران سوژه تبليغاتى گروهك‏هاى ضد انقلاب در خارج از كشور براى گرفتن امتياز از استكبار جهانى شده بود. با گسترش توطئه‏ها با تأكيد حضرت امام طى حكمى توسط فرماندهى كل سپاه گروه مشترك جنگهاى نامنظم در صحنه، با استعداد يك لشگر با نام مقدس حضرت ابوالفضل عليه‏السلام در ستاد منطقه 3 سابق سپاه مستقر در چالوس تشكيل گرديد.

طى چند عمليات توسط قرارگاه حضرت ابوالفضل عليه‏السلام از تاريخ 22/8/60 تا 1/11/60 عليه گروهكهاى مسلح و قطع راه‏هاى تداركاتى و محاصره آنان باعث شد دشمن در محاصره نسبت به جنايتى جديد اقدام كرده و به شهر آمل حمله نمايد.

در اين قسمت به شرح واقعه آمل كه سمبل مبارزه مردم اين استان بر عليه ضد انقلاب مى‏باشد، مى‏پردازيم:

در نيمه شب ششم بهمن سال 1360 اعضاى گروهك مزدور موسوم به «سربداران» با الهام از عقايد الحادى كمونيستى و با برداشت و تحليل سطحى و خيالى از اعتقادات مردم مسلمان آمل، اين شهرستان را مكانى امن و مناسب براى شروع قيام به اصطلاح خلقى و مردمى خود برگزيدند. اين گروهك وابسته به اتحاديه كمونيستهاى ايران با استفاده از تاريكى شب و در حالى كه مردم در خواب و استراحت بسر مى‏بردند با كليه وسايل و تجهيزات جنگ شهرى، شهر مقاوم آمل را مورد حمله قرار دادند و راه‏هاى ورودى را مسدود ساختند و ناجوانمردانه به مقر نيروهاى نظامى و بسيج حمله‏ور شدند.

مهاجمين مزدور در سكوت شب از غيبت فرزندان دلير مردم كه براى دفاع و حراست از ميهن اسلامى در جبهه‏هاى جنگ سرگرم نبرد با مزدوران رژيم بعثى عراق بودند استفاده كرده و از همان اوايل آغاز حمله، مراكز حساس و بيمارستانها را با كمك عناصر ستون پنجم به اشغال خود درآوردند و به تاخت و تاز در سطح شهر پرداختند.

مردم مسلمان آمل با شنيدن صداى تيراندازى و مطلع شدن از حمله مهاجمين به شهر، خود را مهيا نمودند و با سنگربندى در خيابانها و منازل و با سلاحهاى گرم و سرد و حتى با چوب دستى و آنچه در توان داشتند به مقابله با مهاجمين پرداختند و با حضور گسترده‏شان، شهرستان آمل را صحنه درگيرى با ايادى استكبار نمودند و با حمايت از رزمندگان و محافظان شهر به مقابله با مهاجمين پرداختند. مهاجمين با مشاهده حضور گسترده مردم در سطح شهر اقدام به عقب‏نشينى و فرار از صحنه درگيرى نمودند. در اين درگيرى دشمن پس از دادن تلفات زياد متوارى شد و در كنار جاده هراز در داخل باغ موضع گرفت ولى نيروهاى مردمى، امان از مهاجمين سلب نموده و مقاومت گروهك ضدانقلاب در همان ساعت اولين روز هفتم بهمن شكسته شد. درگيرى آمل كمتر از 24 ساعت ادامه داشت و طى آن بيش از نيمى از اعضاى گروهك ماركسيستى به هلاكت رسيده و 11 تن توسط نيروهاى مردمى شهر دستگير و به سزاى اعمالشان رسيدند.

در اين زد و خورد 40 تن از شهروندان نيز به شهادت رسيدند و بدين ترتيب واقعه خونين ششم بهمن سال 1360 آمل و مقاومت دليرانه مردم در مقابل حمله ايادى استكبار، آمل را به شهر «هزار سنگر» مشهور ساخت و به عنوان يك روز پرحادثه تاريخى در ميهن اسلامى‏مان مى‏درخشد و مردم آمل با رشادت خود برگ زرين ديگرى بر صفحات تاريخ پرافتخار انقلاب اسلاميمان افزودند. مردم حزب‏الله آمل به ياد حماسه‏هاى دليرانه سال 60، همه ساله روز ششم بهمن را گرامى داشته و با برپايى جشن و سرور، اين روز تاريخ را پاس مى‏دارند.

نماز جمعه

با پيروزى انقلاب اسلامى و استقرار نهادهاى انقلابى در مازندران، مردم استان مازندران خصوصا شهرستان بابل بمنظور اقامه نماز جمعه در اين شهرستان طومارى تهيه و از امام امت درخواست امام جمعه نمودند. طى حكمى از سوى امام خمينى، آيت‏الله روحانى به سمت امام جمعه بابل منصوب گرديد. آيت‏الله روحانى كه از آبان 1358 به عنوان نماينده امام خمينى در مازندران و امام جمعه بابل منصوب گرديده بود پس از ارتحال بنيانگذار جمهورى اسلامى ايران، از سوى رهبر معظم انقلاب‏اسلامى حضرت آيت الله خامنه‏اى نيز در همين سمت ابقاءگرديد.

آيت الله حاج شيخ نورالله طبرسى كه از علماى مشهور خطه سارى بود از اوايل انقلاب از سوى دفتر امام خمينى به امامت جمعه منصوب شد. وى قبل از انقلاب به همراه ديگر علماى انقلابى شهر، در سر و سامان دادن مبارزات اسلامى مردم و راهپيماييها نقش بسزايى داشت.

با ارتحال ايشان در 22/7/1378 به حكم مقام معظم رهبرى، امام جمعه سارى حجة الاسلام و المسلمين شيخ نورالله طبرسى به سمت نماينده ولى فقيه در استان تعيين گرديد و پسر آيت الله روحانى(ره) به نام حجت الاسلام والمسلمين حاج شيخ حسن روحانى به عنوان امام جمعه بابل تعيين گرديد و از بركت انقلاب اسلامى در حال حاضر تمامى شهرهاى استان، حتى شهرهاى كوچك نيز داراى امام جمعه بوده و سنگرهاى نماز جمعه در هر جمعه شاهد حضور باشكوه مردم هميشه در صحنه استان مى‏باشد.

آمل: حجت الاسلام سيد يوسف ابراهيميان،

بابل: حجت الاسلام مجتبى روحانى،

بابلسر: حجت الاسلام على اكبر طلابيان،

بهشهر: حجت الاسلام سيد صابر جبارى،

پل سفيد: حجت الاسلام خضرالله زاهديان،

تنكابن: حجت الاسلام حبيب الله غفورى بارجينى،

جويبار: حجت الاسلام قربانعلى مهدوى،

چالوس: حجت الاسلام عباس فرازى،

رامسر: حجت الاسلام رحمان باقر زاده،

زيرآب مازندران: حجت الاسلام اسدالله احمديان،

سارى: حجت الاسلام نورالله طبرسى،

سلمان شهر: حجت الاسلام سيد احمد نقيب پور بافقى،

عباس آباد: حجت الاسلام حسين بنى اسدى،

فريدونكنار: حجت الاسلام زين العابدين باكويى،

قائمهشر: حجت الاسلام على معلمى،

كلاردشت: حجت الاسلام سيد يحيى ميرتبار،

كياكلا: حجت الاسلام محمد باقر يوسفى،

محمودآباد: حجت الاسلام على اكبر ناصرى،

نكا: حجت الاسلام محمد باقر محمدى لائينى،

نور: حجت الاسلام مفيد فياضى،

نوشهر: حجت الاسلام محمود مشايخ.

دفاع مقدس

با آغاز جنگ تحميلى در سال 1359 مردم مازندران از پيشتازان در جهاد و مبارزه عليه دشمن بعثى بوده‏اند. مازندران علاوه بر نيروهاى بسيارى كه در ارتش و ساير نيروها و همچنين تيپ و لشكرهاى ساير استانها داشت، يك لشكر ويژه بنام لشكر 25 كربلا بوجود آورد كه تمام دوران جنگ از حماسه‏سازان جبهه‏هاى نبرد بود. علاوه بر آن تيپ مهندسى‏رزمى مستقل‏جوادالائمه(ع) نقش بسيار مهمى را در دفاع مقدس ايفا نمود. در جريان جنگ تحميلى مردم رشيد اين منطقه كاروانهاى زيادى را تدارك ديدند و روانه ميدانهاى نبرد نمودند. دلاوران و كفر ستيزان اين منطقه علاوه بر حضور در لشگر 25 كربلا و تيپ جواد الائمه در تيپ 30 گرگان، تيپ 75 ظفر، تيپ مالك اشتر و قرارگاه رمضان قدرت و شجاعت خود را به منصه ظهور رسانيدند. مردم رشيد اين استان كه فرصت رفتن به جبهه جنگ را نيافتند در امور پشتيبانى و تداركات مادى خود را در قالب كاروانهاى پشتيبانى از رزمندگان ادامه دادند و پس از خاتمه جنگ كه دوره بازسازى شروع گرديد، منطقه سوسنگرد در برنامه بازسازى اين استان قرار گرفت و حضور فيزيكى (نيروى انسانى) و مادى اين استان در مناطق جنگى و بازسازى آن بسيار مشهود بود. از ابتدا تا پايان جنگ استان مازندران متجاوز از 10699 نفر شهيد، 1333 نفر مفقودالاثر، 45532 نفر جانباز و 3526 نفر اسير (كه اين اسرا در پايان جنگ آزاد گرديدند) از بهترين و فداكارترين جوانان رزمنده پاسدار و بسيجى و قواى مسلح نظامى و انتظامى خود، دين خود را به انقلاب اسلامى اداء نموده است.

تعداد 286 تن از شهدا استان روحانى مى‏باشند. از بهترين شهداى اين استان سردارانى همچون سردار قاسمى طوسى، سردار ابوعمار مى‏باشد.

اسامى تعدادى از شهداى استان

رديفنام شهيدتاريخ تولدمحل شهادتتاريخ شهادتمحل اعزام

1احمد على زاده1346بانه20/12/66بابل

2محسن كيائيه1343بوكان29/2/62بابل

3يوسف پور تقى1346مريوان30/7/62بابل

4سيد احمد كريميان1342قلاويزان10/4/65بابلسر

5شعبانعلى احمد نيا1341شوش2/1/61بابلسر

6ولى الله ديلمى1351پاسگاه زيد21/4/67بابلسر

7عبدالرضا آهنى1344فاو5/1/65بهشهر

8محمداسماعيل اجاقى1348مجنون17/2/66بهشهر

9خليل بيات1338مجنون29/7/65بهشهر

10ايرج سيدى1342پاسگاه زيد23/11/64تنكابن

11مصطفى ملا1362مريوان2/7/41تنكابن

12فتح الله ملاوى1344قلاويزان26/7/65سارى

13عبدالرضا ماهور1345ـ21/6/66سارى

14غلامرضا عنايتى1344شياكو23/9/60سارى

15ولى الله صدرايى1336سوسنگرد28/7/59سارى

16مهدى طالبى1348پاسگاه زيد2/11/65سارى

17فردوس اصغرى1341فاو15/12/64سوادكوه

18عبدالحميد هدايتى1338پاسگاه زيد7/11/65سوادكوه

19على جان قاسمى1325فاو22/11/64قائمشهر

20سيدمحمود ساداتى1340سرپل ذهاب8/9/59قائمشهر

21على اكبر حسن پور1340دزفول7/1/61قائمشهر

22سيد مهدى كاظمى1339هورالعظيم25/3/64محمودآباد

23سيد محمد حسينى1348ـ19/4/68محمودآباد

24حسين منفرد1348قلاويزان14/4/65محمودآباد

25عباس آشكاران1333پاسگاه زيد19/1/66نكا

26شكر الله فردوسى1343سردشت ـ مهاباد5/9/63نكا

27كريم بدوى1345مريوان2/8/62نكا

28احمد كيومرثى1343بستان8/9/60نور

29قربان على طرفان1315پاسگاه زيد20/1/66نور

30ابوالقاسم رستگار1343ام الرصاص10/2/61نور

ماخذ: بنياد شهيد انقلاب اسلامى.

مشاركت سياسى

مردم استان مازندران همچون ساير مردم ايران اسلامى همواره در صحنه‏هاى انقلاب حضور داشته‏اند و به نحو بارزى نقش خود را در اين انقلاب و اداره آن ايفا نموده‏اند.

مردم اين استان با حضور در راهپيمايى‏هاى مختلف و شركت در انتخابات گوناگون و 8 سال حضور در صحنه‏هاى نبرد عليه متجاوزين حمايت خود را از انقلاب و امام و رهبرى به نمايش گذاشته‏اند. يكى از بهترين جلوه‏هاى مشاركت سياسى مردم، شركت در انتخابات مى‏باشد.

انتخابات مجلس شوراى اسلامى كه عصاره ملت مى‏باشد مى‏تواند نمونه خوبى از مشاركت سياسى مردم هر استان باشد. در اولين دوره انتخابات مجلس شوراى اسلامى 4/69 درصد واجدين شرايط در پاى صندوق‏هاى راى حاضر شدند. در دوره دوم ميزان مشاركت مردم كاهش يافت و به 7/57 درصد رسيد. در اين دوره ميزان آراء نسبت به دوره قبل حدود 5/2 درصد افزايش يافت. در سومين دوره انتخابات مجلس شوراى اسلامى ميزان مشاركت مردم به نحو چشمگيرى افزايش پيدا كرد و به 7/79 درصد رسيد. در اين دوره ميزان آراء نسبت به دوره قبل حدود 8/68 درصد افزايش يافت.

در چهارمين دوره انتخابات مجلس شوراى اسلامى 8/79 درصد واجدين شرايط در انتخابات شركت نمودند. ميزان آراء در اين دوره نسبت به دوره قبل 1/21 درصد افزايش يافت.

در پنجمين دوره انتخابات مجلس شوراى اسلامى 1/78 درصد واجدين شرايط راى خود را به صندوق ريختند و نسبت به دوره قبل 7/1 درصد از ميزان مشاركت مردمى كاسته شد. ميزان آراء در اين دوره نسبت به دوره قبل حدود 9/19 درصد افزايش يافت.

در ششمين دوره انتخابات مجلس شوراى اسلامى ميزان مشاركت مردمى به شكل محسوسى كاهش يافت و در اين دوره تنها 4/63 درصد واجدين شرايط در انتخابات شركت نمودند.

در اين دوره مردم استان كمترين ميزان حضور را در طول دوره‏هاى شش گانه مجلس شوراى اسلامى داشته‏اند. ميزان آراء نيز در اين دوره نسبت به دوره قبل در حدود 3/5 درصد كاهش يافت.

ميزان مشاركت مردم در انتخابات مجلس شوراى اسلامى در ادوار مختلف

دورهجمعيت‏واجد شرايط راى‏دادنتعداد آراءدرصد مشاركت

اول000/730413/5064/69

دوم000/900352/5197/57

سوم000/100/1526/8767/79

چهارم000/330/1695/061/18/79

پنجم000/630/1559/272/11/78

ششم000/900/1714/204/14/63

در اينجا به يكى از مهمترين عوامل تشكيل دهنده شرايط سياسى يعنى مشاركت در امور سياسى مى‏پردازيم.

نماد اصلى مشاركت سياسى، انتخابات مى‏باشد كه در ذيل ضمن بررسى تاريخ شروع و پايان هر دوره به اسامى نمايندگان آن دوره از استان اشاره‏اى خواهيم داشت:

ـ دوره اول

اولين دوره مجلس شوراى اسلامى در تاريخ 7 خرداد ماه 1359 آغاز شد و افراد زير به نمايندگى از سوى مردم استان به مجلس راه يافتند:

1ـ كاظم نوروزى آمل

2ـ محمد فاضل بابل

3ـ على قائمى اميرى بابلسر

4ـ على اصغر رحمانى خليلى بهشهر

5ـ احمد توكلى بهشهر

6ـ حسن يوسفى اشكورى تنكابن

7ـ عبدالوهاب قاسمى سارى

8ـ ابوالقاسم اخوتيان سارى

9ـ عباسعلى بهارى اردشيرى سارى

10ـ جواد شيرازيان قائمشهر

11ـ احمد عليزاده قائمشهر

12ـ عباسعلى ناطق نورى نور و محمود آباد

13ـ احمد ناطق نورى نور و محمود آباد (مياندوره‏اى ـ 1360)

14ـ ابوالحسن الله بداشتى نوشهر

15ـ عمادالدين كريمى بيژنى نژاد نوشهر

اين دوره از مجلس شوراى اسلامى تا تاريخ 6 خرداد ماه 1363 پايان يافت.

ـ دوره دوم

دوره دوم مجلس شوراى اسلامى در تاريخ 7 خرداد ماه 1363 گشايش يافت و افراد زير از سوى مردم به مجلس راه يافتند:

1ـ عيسى ولائى آمل (مياندوره‏اى ـ 1363)

2ـ ولى الله زمانى بابل

3ـ مهدى مهدوى حاجى بابلسر

4ـ على اصغر خليلى بهشهر (مياندوره‏اى ـ 1363)

5ـ ابوالقاسم رزاق تنكابن و رامسر

6ـ سيد حسن شجاعى كياسرى سارى

7ـ عباسعلى بهارى اردشيرى سارى

8ـ عبدالعلى قنبرى قاديكلائى قائمشهر

9ـ ابوطالب حبيبى قائمشهر

10ـ سيد مهدى حسينى نژاد نور و محمود آباد (مياندوره‏اى ـ 1363)

11ـ سيد فرح الله افرازيده نوشهر

اين دوره از مجلس شوراى اسلامى در تاريخ 5 خرداد ماه 1367 پايان يافت.

ـ دوره سوم

سومين دوره مجلس شوراى اسلامى در تاريخ 7 خردادماه 1367 آغاز شد و افراد ذيل به نمايندگى از مردم به مجلس راه يافتند:

1ـ سيد محمود كاظم دينان آمل

2ـ محسن نريمان بابل

3ـ محمد مجد آرا بابلسر و نبدپى

4ـ سيد رسول حسينى كوهستانى بهشهر

5ـ سيد على اكبر طاهائى تنكابن و رامسر

6ـ عزت الله دامادى سارى

7ـ سيد حسن شجاعى كياسرى سارى

8ـ ابوطالب حبيبى قائمشهر و سوادكوه

9ـ صالح روحانى زاده قاديكلائى قائمشهر و سوادكوه

10ـ احمد ناطق نورى نور و محمود آباد

11ـ سيد فرج‏اله افرازيده نوشهر

اين دوره از مجلس شوراى اسلامى در تاريخ 6 خرداد ماه 1371 پايان يافت.

ـ دوره چهارم

چهارمين دوره مجلس شوراى اسلامى در تاريخ 7 خرداد ماه 1371 آغاز شد و افراد ذيل از سوى مردم به مجلس راه يافتند:

1ـ سيد محمود كاظم دينان آمل

2ـ محسن نريمان بابل

3ـ محمد مجد آرا بابلسر و بندپى

4ـ محمدحسن جمشيدى اردشيرى بهشهر

5ـ ابوالفتح نيكنام تنكابن و رامسر

6ـ عزت الله دامادى سارى

7ـ محمدعلى شرعى سارى

8ـ صالح روحانى زاده قائمهشر و سواد كوه

9ـ عسگرى فقيه على آبادى قائمهشر و سواد كوه

10ـ احمد ناطق نورى نور و محمود آباد

11ـ سيد فرج‏اله افرازيده نوشهر

اين دوره از مجلس به تاريخ 6 خرداد ماه 1375 پايان يافت.

ـ دوره پنجم

پنجمين دوره مجلس شوراى اسلامى در تاريخ 12 خرداد ماه 1375 آغاز شد و نمايندگان استان به قرار ذيل به مجلس راه يافتند:

1ـ عنايت الله تورنگ آمل

2ـ حسينعلى قاسم زاده بابل

3ـ محمد مجد آرا بابلسر و بندپى

4ـ مقداد نجف نژاد بابلسر و بندپى (مياندوره‏اى ـ 1376)

5ـ محمدحسن جمشيدى اردشيرى بهشهر

6ـ جعفر قلى راهب تنكابن و رامسر

7ـ ابوالقاسم روحى سرخكلايى سارى

8ـ على اصغر يوسف نژاد سارى

9ـ عزت الله اكبرى تالارپشتى قائمهشر

10ـ على معلمى قائمهشر و سواد كوه

11ـ احمد ناطق نورى نور و محمود آباد

12ـ يد الله طاهى نژاد نوشهر

اين دوره از مجلس به تاريخ 6 خرداد ماه 1379 پايان يافت.

ـ دوره ششم

شمين دوره مجلس شوراى اسلامى در تاريخ 7 خرداد ماه 1379 آغاز به كار كرد و افراد ذيل به عنوان نمايندگان مردم استان به مجلس راه يافتند:

1ـ سيد محمد كاظم دينان آمل

2ـ محسن نريمان بابل

3ـ حسينعلى قاسم زاده بابل

4ـ مقداد نجف نژاد بابلسر

5ـ على اصغر رحمانى خليلى بهشهر و نكار

6ـ فخر الدين صابرى تنكابن و رامسر

7ـ سيد مسيح سليم بهرامى سارى

8ـ حسين روزبهى سارى

9ـ غلامرضا گرزين قائمهشر و سواد كوه

10ـ ولى رعيت قائمهشر و سواد كوه

11ـ احمد ناطق نورى نور و محمود آباد

12ـ انوشيروان محسنى بندپى نوشهر و چالوس

ـ دوره هفتم

نمايندگان فعلى استان (دوره هفتم مجلس شوراى اسلامى):

1ـ عزت‏الله يوسفيان ملا آمل

2ـ حسينعلى قاسم‏زاده بابل

3ـ على‏اكبر ناصرى‏زاده بابل

4ـ ـــ بابلسر

5ـ محمدحسن جمشيدى اردشيرى

6ـ ـــ بهشهر و نكا

7ـ جعفرقلى راهب تنكابن و رامسر

8ـ ابوالقاسم روحى سرخكلايى سارى

9ـ سيد حسن شجاعى كياسرى سارى

10ـ ولى رعيت قائمهشر و سوادكوه

11ـ قربانعلى نعمت‏زاده قراخيلى قائمهشر و سوادكوه

12ـ احمد ناطق‏نورى نور و محمودآباد

13ـ انوشيروان محسنى بندپى نوشهر و چالوس



منابع