ÌÓÊÌæ ÇÑÊÈÇØ ÈÇ ãÇ ÎÇäå  

دانشمندان حوزه و دانشگاه استان کرمان

از ویکی اطلس فرهنگی ایران

پرش به: ناوبری, جستجو

افضل كرمانى

حميدالدين، ابوحامد، احمد بن حامد كرمانى مشهور به «افضل كرمانى» از بزرگترين متوسلان قرن ششم هجرى، در بردسير كرمان متولد شد. او در نزد استاد خويش بديع الزمان محمد بن ابوالمعالى به كسب دانش پرداخت و در محفل قوام‏الدين، مسعود وزير رفت و آمد داشته است و مدت‏ها در خدمت پادشاهان و وزيران سلجوقى به منشى گرى اشتغال داشت.

افضل كرمانى در سال 577 ه .ق به كوه بنان رفت و مدت پنج سال نزد امير مجاهدالدين اقامت گزيد. پس از آن به يزد منتقل شد و در آنجا به كارهاى ديوانى و تدريس و طبابت اشتغال ورزيد و در آنجا به او پيشنهاد وزارت دادند كه نپذيرفت.

در سال 584 ه .ق به كوه بنان مراجعت نمود و از اين به بعد تنهايى گزيد و به تأليف پرداخت.

از او سه اثر گرانبها بنام: «عقد العلى للموقف الاعلى»، «بدايع الازمان فى وقايع كرمان» يا «تاريخ افضل» و المضاف الى بدايع الازمان بجاى مانده است.

ابوحامد در شيوه ترسل، انشا نويسى، تاريخ نويسى و ادبيات عرب استاد بود و مهارتى كامل داشت و در سرودن شعر به فارسى و عربى توانا بود. همچنين از حكمت طبيعى و دانش پزشكى و نيز بهره‏مند بود و در بيمارستانها به معالجه بيماران مى‏پرداخته است. او رساله «صلاح الصحاح فى حفظ الصحه» را در زمينه طب به رشته تحرير در آورده است.

شيخ محمد حسن زيدآبادى (پيغمبر دزدان)

شيخ محمد حسن زيدآبادى مشهور به «نبى السارقين» در فاصله سالهاى 1224 ه .ق تا 1228 ه .ق در روستاى زيدآباد سيرجان چشم به جهان گشود. او در زيدآباد ساكن بود و به بيشتر شهرها از جمله كرمان، شيراز، لار و ... همراه با همسر خود كه به «ام السارقين» مشهور بود مسافرت مى‏كرد. زيدآبادى در نثر، نظم و غزل‏سرايى بسيار ماهر بود.

او براى نيل به مقاصد خيرخواهانه و رسيدن به حال مظلومان نامه‏هايى را در قالب طنز و هزل به حاكمان مناطق مختلف مى‏نوشت. عباراتى را كه در نوشته‏هايش به كار مى‏برد ساده و عاميانه و بى‏پيرايه بود.

پرويز خانلرى اديب معاصر درباره او گفته است: «شيوه نگارش او در نثر مسجع او را در رديف قائم مقام قرار داده است و كاربرد لغات ساده و عاميانه كرمانى او را محبوب دلها گرداند. شعر او نشانه مهارت، ذوق و قريحه‏اى است كه او را در زمره شعراى قرن سيزدهم قرار داده است.»

از اشعار اوست:

شبى من بودم و شمع و شراب و شاهد و ساغر خيال موسى و روى و شكرين لب نرگس دلبر بياد ترك مست چشم شهر آشوب جادويش گهى در خواب بيدارى و گه هشيار و مست اندر

ميرزا رضا كرمانى

ميرزا رضا كرمانى، فرزند ملاحسين يزدى، در كرمان چشم به جهان گشود. در ايام كودكى، پدرش را از دست داد و در تحت سرپرستى پدربزرگ مادريش سيد عبدالرحيم تاجر قرار گرفت. با مرگ پدرش، ملك او مورد تصرف قرار مى‏گيرد. وى پس از رسيدن به سن قانونى، تقاضاى استرداد ملك پدرى خود را مى‏كند، اما به خاطر برخورد تند با حاكم وقت، به مدت سه ماه زندانى و پس از آزادى راهى اصفهان مى‏شود و به شيخ احمد روحى و آقاخان كرمانى مى‏پيوندد. آنان سپس راهى تهران مى‏شوند و به جمع ياران سيد جمال الدين مى‏پيوندند. ميرزا رضا در اين جلسات مجذوب سيد جمال مى‏شود.

او در طول اقامت در تهران شكايتى بر عليه حاكم كرمان و تصرف ملك خود به دربار مى‏نويسد، سرانجام ميرزا از سوى عوامل دربار دستگير و به مدت دو سال در تهران و يكسال و نيم در قزوين زندانى مى‏شود. ميرزا پس از رهايى از زندان، براى ديدار سيد جمال‏الدين اسدآبادى به استانبول رفته و به جمع آزادى‏خواهان مى‏پيوندد. وى در استانبول به اين نتيجه مى‏رسد كه براى خشكاندن استبداد در كشور، بايد ناصرالدين شاه را از ميان بردارد، لذا اسلحه‏اى تهيه و به طور پنهانى به ايران باز مى‏گردد و در شاه عبدالعظيم اتاقى كرايه و منتظر فرصت مناسب مى‏شود.

سرانجام ميرزا رضا كرمانى در سيزدهم ذى‏القعده سال 1313 ه .ق، ناصرالدين شاه را كه آماده برگزارى جشن پنجاهمين سال سلطنت خود بود در حرم حضرت عبدالعظيم ترور كرد.

ميرزا رضا نيز توسط مردم و فراشان حكومتى دستگير و به زندان شاهى منتقل شد و در ربيع‏الاول 1314 ه .ق به دار آويخته شد.

ميرزا آقاخان كرمانى

ميرزا عبدالحسين خان، معروف به ميرزا آقاخان كرمانى در بردسير كرمان متولد شد. پدر او وابسته به دراويش اهل حق و مادرش از پيروان مشتاق على شاه بود. ميرزا آقاخان از خوانين بزرگ كرمان، زبان انگليسى را نزد ميرزا افلاطون زرتشتى و زبان فرانسه را نزد يكى از بيگانگان فرا گرفت.

با روى كار آمدن سيد على محمد باب از سوى ماسونها و ساختن حزب جاسوسان باب به نام دين او مأمور ترويج بابى‏گرى در كرمان شد.

در پى ترويج بابى‏گرى از سوى او، مسلمانان او را از خود راندند. او نيز به ناچار به همراه شيخ احمد روحى از ديگر مبلغان بهائيت از كرمان به اصفهان و سپس به تهران رفت.

او و شيخ احمد روحى براى دنبال كردن مأموريت خود به تركيه رفتند و سپس از آنجا براى ديدار از يحيى «صبح ازل» كه خود را جانشين باب مى‏خواند، به قبرس رفته و با دختر ايشان ازدواج كرد. سپس آن دو به استانبول برگشتند و كتاب هشت بهشت را درباره بابيگرى و انشعاب آن به دو فرقه ازلى و بهائى نوشتند و دلايلى را براى به حق بودن بابى ازلى بيان نمودند.

آنها در استانبول به جمع آزاديخواهان پيوستند. با كشته شدن ناصرالدين شاه به وسيله ميرزا رضا كرمانى در دربار چنين شايع شد كه ميرزا آقا خان كرمانى، شيخ احمد روحى و ميرزا حسين خان از ياران و محركان ميرزا رضا بوده‏اند لذا امين السلطان (صدر اعظم) به دستور مظفرالدين شاه تلگرافى به دربار عثمانى نمود و خواستار استرداد اين سه نفر شد. پس از موافقت دربار عثمانى، مأموران عثمانى نيز اين سه تن را در مرز غربى به دولت ايران تحويل دادند و اين سه تن پس از بازجويى در تبريز به قتل رسيدند.

ناظم‏الاسلام كرمانى

ناظم الاسلام كرمانى در سال 1280 ه .ق در كرمان به دنيا آمد. او مقدمات فارسى و علوم ادبى و فقه و اصول و فلسفه را نزد استادان و مدرسان وقت آموخت. وى همچنين در اين مدت به تحصيل علوم طبيعى، رياضى و فراگيرى زبان فرانسه و انگليسى پرداخت.

ناظم الاسلام در 28 سالگى به اصفهان رفت و مدتى به تحصيل علوم معقول پرداخت. سپس روانه تهران شد. او در درس حكمت الهى ميرزا جلوه شركت نمود. سپس به عتبات عاليات عزيمت نمود و در سامرا از محضر ميرزاى شيرازى و ميرزاى آشتيانى بهره برد و از اين دو بزرگوار اجازه اجتهاد كسب كرد و در حوزه‏هاى مختلف تهران به تدريس دروس حوزوى پرداخت.

او سالها در مدارس جديد به كار تدريس و مديريت مدرسه اشتغال داشت تا اينكه در جريان نهضت مشروطيت مدرسه را رها كرد و به روزنامه‏نگارى روى آورد و در 22 ذى‏الحجه 1320 ه .ق اولين شماره روزنامه «نوروز» را منتشر ساخت.

بعد از يك سال و نيم اين روزنامه تعطيل شد و در سال 1325 ه .ق روزنامه كوكب درى را منتشر نمود. او همچنين به تأليف نيز پرداخت، بى‏گمان كتاب تاريخ بيدارى ايرانيان كه او درباره وقايع مشروطيت نگاشته است يكى از ارزنده‏ترين آثار بازگو كننده مشروطيت ايران است. ناظم الاسلام در سالهاى آخر عمر در كرمان به مسند قضاوت نشست.

سرانجام در سال 1337 ه .ق در سن 57 سالگى از دنيا رفت.

احمد مجدالاسلام

احمد مجدالاسلام در سال 1288 ه .ق در كرمان متولد شد. تحصيلات مقدماتى خود را نزد ناظم الاسلام كرمانى فرا گرفت و در سال 1308 ه .ق به حوزه علميه اصفهان عزيمت نمود و در مدت كوتاهى به درجه اجتهاد نائل آمد.

بعد از آن با همكارى مرحوم ملك المتكلمين و سيد جمال‏الدين واعظ، مدرسه‏اى در اصفهان تأسيس كرد ولى مدرسه دوامى نياورد و بعد از چند ماه بسته شد.

پس از آن، مجدالاسلام به روزنامه‏نگارى پرداخت و روزنامه‏هاى حبل المتين، ثريا و پرورش مقالات او را با نام مستعار چاپ مى‏كردند. او به علت احساس خطر از جانب ظل السلطان به تهران رفت و سردبيرى روزنامه ادب را به عهده گرفت و از اولين كسانى بود كه موضوع مشروطه و اهميت آن را در روزنامه ادب مطرح كرد.

مجدالاسلام در سال 1324 ه .ق به علت عضويت در انجمن مخفى كه بر عليه استبداد تشكيل شده بود، به كلات تبعيد شد و پس از چند ماه آزاد و به تهران بازگشت و روزنامه‏اى به نام نداى وطن منتشر كرد.

او در سال 1327 به كرمان تبعيد شد و در كرمان به بسط و توسعه فرهنگ همت گماشت و رياست فرهنگ كرمان را عهده‏دار گرديد و سرانجام در سال 1302 ه .ش (1342 ه .ق) در كرمان درگذشت.

مجد در انواع شعر مخصوصا در قصيده و رباعى و غزل نيز دست داشت. كتابهاى «رؤياى صادقه» و «تاريخ انقلاب مشروطيت ايران» (در چهار جلد) از اوست.

احمد بهمنيار كرمانى

احمد بهمنيار استاد، محقق، شاعر، رجل سياسى و يكى از پنج استاد مشهور دانشگاه تهران در سال 1301 ه .ق در كرمان ديده به جهان گشود. تحصيلات مقدماتى را نزد پدرش كه از فاضلان نام‏آور كرمان بود، آموخت و از شانزده سالگى كار تدريس را آغاز كرد.

در سال 1319 ه .ق پس از مرگ پدر به يارى برادرش آقا محمد جواد اداره حوزه درس پدر را به عهده گرفت. او در سال 1326 در مدرسه ابراهيم خان، مدرسه چهار كلاسه‏اى بنام تربيت داير كرد و در بم مدرسه اسلاميه‏اى كه بعدها آن را عماديه ناميد،

تأسيس نمود. بهمنيار، در سال 1329 روزنامه دهقان را در كرمان منتشر كرد و مقاله‏هايى در هواخواهى از مشروطيت در آن مى‏نوشت.

در سال 1334 از طرف انگليسى‏ها به شيراز تبعيد و زندانى شد و چهار ماه در زندان بود و در زندان تركى عثمانى را آموخت. در سال 1335 آزاد شد و به تهران منتقل گرديد و در مشاغل مختلف سياسى و قضايى مشغول به كار شد تا اينكه در سال 1308 ه .ش به خدمات فرهنگى روى آورد. او نخست در دارالفنون و سپس در دارالمعلمين به تدريس پرداخت.

بهمنيار در سال 1313 با تأسيس دانشگاه تهران، به تدريس تاريخ ادبيات در دانشكده معقول و منقول پرداخت و در سال 1315 رسما به مقام استادى دانشكده ادبيات رسيد. او در سال 1321 به عضويت فرهنگستان ايران برگزيده شد و در سال 1333 به رياست انجمن تأليف و ترجمه انتخاب گرديد. اين محقق گرانمايه تا پايان عمر دست از تحقيق و تدريس برنداشت و تدريس زبان عربى و ادبيات فارسى را در دوره دكترى بر عهده داشت.

بهمنيار در 12 آبان 1334 ه .ش از دنيا رفت و به حسب وصيت، در كربلاى معلى به خاك سپرده شد.

برخى آثار، نوشته‏ها و تأليفات او عبارتند از: تصحيح اسرار التوحيد فى مقامات الشيخ ابى سعيد، تصحيح التوسل الى الترسل، منتخب اسرار التوحيد، صرف عربى در سه دوره، تحفه احمديه در شرح الفيه ابن مالك، هديه شرق، مقاله‏اى تحت عنوان «بر حكمت سعدى نتوان خرده گرفت»،

او در تنظيم بعضى فيشها از جمله تفسير ابوالفتوح با لغت‏نامه دهخدا همكارى داشته است.

عبدالحسين صنعتى زاده كرمانى

عبدالحسين صنعتى زاده كرمانى، رمان نويس، داستانسرا و نمايش‏نامه نويس در سال 1313 ه .ق در شهر كرمان به دنيا آمد و در سال 1352 ه .ق در پاريس درگذشت.

برخى از آثار او عبارت است از: دام گستران يا انتقام خواهان مزدك، مانى نقاش، سياه پوشان يا داستان ابومسلم، عالم ابدى و سلحشور.

دكتر احمد ناظرزاده كرمانى

دكتر احمد ناظرزاده كرمانى، در سال 1292 ه .ش در بردسير كرمان ديده به جهان گشود. او پس از گذراندن دوره اول دبيرستان براى ادامه تحصيل در رشته ادبى روانه تهران شد و در دبيرستان دارالفنون تحت تعليم اساتيدى چون بديع‏الزمان فروزان‏فر، احمد بهمنيار كرمانى و جلال‏الدين همايى به تحصيل علم و ادب پرداخت.

او در نخستين دوره تحصيلات عالى موفق به اخذ مدرك ليسانس در رشته‏هايى چون الهيات، حقوق و علوم تربيتى گرديد و در سال 1332 ه .ش پايان نامه دكتراى خود را با عنوان «شرح حال و آثار عمادالدين فقيه كرمانى» با درجه بسيار خوب گذرانيد و در همان سال در دانشكده الهيات و معارف اسلامى به تدريس تاريخ ادبيات و متون ادبى پرداخت.

او در سمت‏هاى منشى نخست وزيرى، شهردار كرمان، پيشكار دارايى كرمان، بازرس استاندارى كرمانى، بازرس وزارت كشور در استان هشتم، معاون فرماندارى و كفيل استاندارى تهران، نماينده مجلس شوراى ملى در دوره‏هاى شانزدهم و هفدهم مشغول خدمت بوده است.

ناظر زاده پس از واقعه كودتاى 28 مرداد 1332 از سياست كناره گرفت و به فعاليتهاى ادبى پرداخت و سالها در مجله ايران، شهرآشوب و سلامت به فعاليت پرداخت و معاون زين‏العابدين رهنما، در انجمن قلم بود.

در موقعيتهايى كه از سال 1348 براى او پيش آمد، چند گاهى به عنوان فرصت مطالعاتى به فرانسه رفت و در دانشگاه «سوربن» به تحصيل پرداخت و دوره دكتراى جامعه‏شناسى اديان را در آنجا به پايان رساند. عنوان رساله او در اين مرحله «مذهب جعفرى» بوده است.

او در دو سال آخر زندگى در اثر بيمارى قند بينايى خود را از دست داد و در سال 1355 ه .ش براى هميشه خاموش شد.

برخى از آثار او عبارت است از: منظومه «آفات قرن»، ديوان اشعار مذهبى، ديوان اشعار، شرح حال و آثار عمادالدين فقيه كرمان (رساله دكتراى ادبيات)، مذهب جعفرى (رساله دكتراى جامعه شناسى اديان)، شيرزاد يا گرگ جاده (در دو جلد)، عصر حافظ.

دكتر سيد ابوالقاسم پورحسينى

سيد ابوالقاسم پورحسينى در سال 1299 ه .ش در كرمان به دنيا آمد. تحصيلات ابتدايى و متوسطه را در زادگاه خويش به پايان رساند و سپس به تهران رفت. او در سال 1322 در فلسفه ليسانس گرفت و به كرمان مراجعت كرد و در دبيرستانهاى كرمان به تدريس پرداخت.

پورحسينى در سال 1348 به دريافت درجه دكترا در فلسفه نايل آمد و به مقام استادى دانشگاه رسيد و در كرمان روزنامه روح القدس را منتشر كرد. دو نشريه نيز براى دانشسراى مقدماتى كرمان فراهم ساخت.

او در سال 1365 در شهداد كرمان از دنيا رفت و در آنجا به خاك سپرده شد.

برخى از آثار و تأليفاتى كه از او به يادگار مانده است عبارتند از: ترجمه اخلاق نيكو ماخس ارسطو به فارسى و تطبيق آن با كتاب تهذيب الاخلاق و تطهير الاعراق «الطهاره» ابن مسكويه، ترجمه رساله سلامان و ابسال، فيثاغورثيان.

دكتر محمد ابراهيم باستانى پاريزى

دكتر باستانى پاريزى از نويسندگان و تاريخ دانان بزرگ معاصر و از مؤلفان پركار، در سال 1304 ه .ش در روستاى پاريز ديده به جهان گشود. در سال 1316 تحصيلات ابتدايى را در روستاى پاريز تمام كرد. در سال 1319 براى ادامه تحصيل عازم سيرجان شد. او تحصيلات متوسطه را در سال 1325 به پايان رساند و براى ادامه تحصيل عازم تهران شد.

پاريزى در سال 1330 از تحصيل در رشته تاريخ و جغرافياى دانشسراى عالى تهران فراغت يافت و به سمت دبيرى دبيرستانهاى كرمان تعيين شد و مدتى نيز رئيس دبيرستان بهمنيار كرمان بود. او در سال 1337 ه .ش در كنكور دوره دكتراى تاريخ موفق شد كه باعث انتقال وى به اداره كل باستان شناسى در تهران گرديد.

آثار و تأليفات او عبارتند از: وادى هفت واد، خاتون هفت قلعه، پيغمبر دزدان، حماسه كوير، از سير تا پياز، گنج على خان، سياست و اقتصاد عصر صفوى، سنگ هفت قلم، ياد و يادبود، تصحيح جغرافياى كرمان نوشته احمد على خان وزيرى و كتابهاى ديگر.

تاكنون بيش از هزار مقاله از او در روزنامه‏هاى مختلف به چاپ رسيده است.



منابع