دانشمندان حوزه و دانشگاه استان مازندران
از ویکی اطلس فرهنگی ایران
على بن سهل بن رُبُن آملى
على بن سهل بن رُبُن طبيب و شيميدان نامى در اواخر قرن دوم و اوايل قرن سوم هجرى در خانوادهاى اصيل در شهر آمل به دنيا آمد. علوم پايه را در آمل فرا مىگرفت. به علت نبوغ و استعداد شگرف، جهت كسب علم به شهرهاى بزرگ مسافرت مىنمود. چندى نگذشت كه اين پزشك لايق به شهرت رسيد و مازيار بن قارن او را به دربار خود دعوت كرد و او در دربار به حرفه طبابت مشغول گشت و از پزشكان بزرگ دربار گرديد. نامبرده در عين طبابت شروع به تاليف كتاب فردوس الحكمة نمود. زمانى كه سيطره علمى او به جهان پيچيد دربار خلفاء عباسى الواثق بالله عباسى و پسرش جعفر متوكل از او دعوت بعمل آوردهاند.
على بن سهل وارد دربار خلفاء شد و از آنجا به دانشگاه بغداد راه يافت و به عنوان بهترين استاد درس مىگفت. او از دانشمندان عصر و پزشكان حاذق و شيمى دان بزرگ دانشگاه جنديشابور و بغداد بود. او علاوه بر دانش تخصصى خود در ساير علوم مانند فلسفه و ادب توانا بود. او بخش علوم طبيعى و علوم شيمى و باب فعل و انفعالات شيميايى را چنان عالمانه شرح و تفضيل داده كه جزء كتابهاى بى نظير جهان قرار گرفت. از جمله شاگردان ايشان محمد بن زكرياى رازى مىباشد. او در خدمت اين استاد درس طب و فيزيك و شيمى را آموخت و با راهنمايى اين استاد كاشف الكل يا الكحل شد.
سرانجام اين عالم در قرن سوم هجرى وفات يافت.
از ايشان آثارى به جا مانده است كه عبارتند از: فردوس الحكمة، ارفاق الحيوة، تحفة الملوك، منافع الاطعمة، حفظ الصحة، ترتيب الاغذيه.
بهاءالدين كاتب آملى
بهاءالدين محمد بن حسن بن اسفنديار كاتب آملى مورخ محلى طبرستان بوده است. از زندگى وى جز آنچه خود در مقدمه كتابش ذكر كرده، اطلاعى ديگر در دست نيست. او در 606 ه .ق به بغداد سفر كرد. در بازگشت به واسطه شنيدن خبر بروز اغتشاش در زاد گاهش به مدت دو ماه در رى توقف كرد. پس از چندى اقامت در آمل و به دعوت خوارزمشاهيان به خوارزم رفت و در همان جا در قتل عام مردم خوارزم به دست مغولان كشته شد.
تنها اثر به جاى مانده از وى تاريخ طبرستان است كه حاوى اطلاعات سودمندى درباره سلسلههاى كوچك كرانه جنوبى درياى خزر است. ابن اسفنديار را عالمى شيعه مذهب دانستهاند. وى سرانجام در سال 618 ه .ق وفات يافته است.
سيد ركن الدين حسينى آملى
سيد ركن الدين فرزند شرف الدين حسينى آملى از دانشمندان رياضى و منجمان شيعى ايران، در سال 800 ه .ق به دنيا آمد. وى پس از هجرت از زادگاهش، مدتى در فارس، كرمان و هند به سر برد و سپس در هرات به دربار سلطان حسين بايقرا پيوست. ركن الدين افزون بر رياضى و نجوم در فقه و حديث نيز استاد بود.
او در سال 860 ه .ق دارفانى را وداع گفته است.
كتابى نيز در شرح احوال دانشمندان اين خاندان نوشت. تأليفات ديگر ايشان عبارتند از: زيج جامع سعيدى در تنقيح زيج ايلخانى خواجه طوسى، پنجاه باب سلطانى در اسطرلاب.
محتشم السلطنه اسفنديارى
محتشم در سال 1283 ه .ق در خانوادهاى كهن در مازندران متولد گرديد. در طول زندگى مراتب مختلفى از مناصب دولتى را عهدهدار بود. او اهل مطالعه و محققى توانا و در فقه و اصول و حديث تبحر داشت و در سرودن شعر استاد بود.
او به زبانهاى عربى، فرانسه، تركى و انگليسى مسلط بود و تأليفات چندى به يادگار گذاشته است: كتابهاى تجارت و قضاء شهادت (ترجمه قواعد الاحكام علمامه حلى)، اخلاق محتشمى، علل بدبختى و علاج آن و جُنگ از آثار اوست.
او به سال 1323 ه .ق دارفانى را وداع گفته است.
از اشعار اوست:
اى ميان دلبران چون گل ميان خارها پيش رويت گل عرق از شرم ريزد بارها
جواد فاضل
جواد فاضل، فرزند ابوالحسن لاريجانى در سال 1293 ه .ق متولد گرديد. فاضل علوم جديد و قديم را تا اخذ ليسانس در رشته فلسفه از دانشكده معقول و منقول ادامه داد و در وزارت كشاورزى به سمت مترجم به خدمت مشغول شد. او شوق بسيار به ترجمه داشت و با مطبوعات متعددى همكارى كرده است. فاضل داراى طبعى روان در شعر بود علاوه بر آن نثر روان و ترجمه شيواى او از نهج البلا غه و خطبههاى پيامبر اكرم صلىاللهعليهوآلهوسلم، از ترجمههاى روان به شمار ميرود.
او درسال 1340 ه .ش دار فانى را وداع گفته است.
از آثار اوست: سخنان على عليهالسلام از نهجالبلاغه، خطبههاى محمّد صلىاللهعليهوآلهوسلم، محاكمات تاريخى (3 جلد)، در پرتو فكر، دختر يتيم، عشق و اشك، اى آرزو كه در مطبوعات منتشر شدهاند.
از اشعار اوست:
تو تاج ماه شدى جا بفرق مه كردم تو روزگار مرا همچو شب سيه كردى تو تاج ماه نبودى تو تاج ما بودى ز فرق ما بسر ماه جايگه كردى
سيد محمد على داعى آملى
داعى در سال 1295 ه .ق در آمل متولد شد و تحصيلات را در تهران و اصفهان به پايان برد. به دليل مناظراتى كه با عيسويان اصفهان داشت به داعى الاسلام مشهور شد. با آموختن زبانهاى انگليسى و عربى پس از مسافرت به هندوستان مشغول فراگيرى زبان سانسكريت، پهلوى، اوستا، اردو و گجراتى شد و تبحر كامل در زبانهاى آموخته شده پيدا كرد. وى سالها استاد دانشگاه حيدرآباد دكن هندوستان بوده است. از او 5 جلد كتاب لغت فارسى كه در دكن حيدرآباد هندوستان چاپ شد، به يادگار مانده است.
داعى آملى علاوه بر نويسندگى، تحقيق، استادى دانشگاه از طبع غرا و شيوائى برخوردار بود. وى در آبان ماه سال 1330 در حيدرآباد دكن دعوت حق را لبيك گفت و در همانجا به خاك سپرده شد. از اشعار اوست:
حذر ز تير حسودان دور مشكل نيست فغان ز تير حسودى كه آشنا باشد
ز شعر داعى آوازه رفته در عالم كه شاد را به جهان جاودان بقا باشد
دكتر لطف على بريمانى
بريمانى در سال 1298 ه .ش در شهرستان سارى متولد شد. دوران دبستان و دبيرستان را در آن شهر گذراند و سپس در دانشكده پزشكى تهران به ادامه تحصيل مشغول شد و مدت 2 سال رشته تخصصى جراحى را در دانشگاه كاليفرنيا به پايان رساند. او پزشكى حاذق و نويسندهاى توانا و محققى كوشا بود و به زبانهاى آلمانى و روسى آشنا بود و زبانهاى انگليسى و فرانسه را بسيار خوب مىدانست.
او در سال 1368 دارفانى را وداع گفت.
بعضى از آثار او عبارتند از: شمس و پروانه، هزار و يك روز، اشعار برگزيده، افسانههاى شب، و آثار متعدد ديگر در زمينههاى ادبيات، پزشكى و ... .
از اشعار اوست:
من تكدرخت كويرم و تنها نشستهام دل بر اميد قطره باران به بستهام دنيا كه پر بود همه جايش ز جنب و جوش من رشته اميد ز هر جا گسستهام
دكتر پرويز ناتل خانلرى
پرويز ناتل خانلرى، نوه پسرى خانلرخان يكى از رجال دوره ناصرى است. خانلرى پس از طى تحصيلات تا ليسانس دكتراى ادبيات را از دانشگاه تهران گرفت و دوره فونتيك را در پاريس گذراند و مدتها استاد تاريخ زبان فارسى در دانشكده ادبيات فارسى تهران بود. خانلرى مجلهاى به نام مجله سخن را از سال 1326 ه .ش منتشر كرد كه از اهميت خاصى در غنىسازى و پربار كردن ادبيات فارسى داشته است.
دكتر خانلرى چندى وزير معارف (قبل از تفكيك)، سناتور، رئيس فرهنگستان تاريخ و هنر ايران و مدير عامل فرهنگ بود.
دكتر محمد استعلامى در كتاب بررسى ادبيات امروز چنين مىنويسد: «... ذوق و تحقق و هنر و دانش در وجود او در آميخته و او را از ديگران ممتاز كرده است و در پژوهشهاى او هميشه ديد و سخن تازه است نثرش سادگى و رسائى و استوارى را با هم دارد، شيرين، خوش آهنگ و دلنشين است، نه تعصب قديم در او هست و نه نوآورى بى حساب يا اندك سنت شكنى، تازه و نو است...».
اين استاد در شهريور 1369 ه .ش دارفانى را وداع گفت.
برخى از آثار او عبارتند از: دختر سلطان، روانشناسى، تاريخ زبان فارسى، زبانشناسى و زبان فارسى، مجموعه شعر، وزن شعر، شعر و هنر، دستور زبان فارسى، سمك عيار 5 جلد (تصحيح). از اشعار اوست:
شب به يغما رسيد و دست گشود در ته ذره هر چه بود و بورد رود ديرى است تا اسير وى است بشنو اين هاى هاى زارى رود
رضا يحيايى
رضا يحيايى نقاش و مجسمه ساز معاصر در سال 1327 ه .ش در بابل چشم به جهان گشود. كار نقاشى را از 13 سالگى آغاز كرد. او ابتدا كار خود را با نقاشى سبك كلاسيك آغاز كرد و در ادامه فعاليتهايش با هشت سبك مختلف نقاشى آشنايى كامل پيدا كرد و در اين زمينهها آثارى نيز خلق نمود.
يحيايى داراى مدرك دكتراى عالى معمارى از دانشگاه سوربن پاريس است و 7 تنديس سراميك و برنزى از آثار او تحت عنوان انسان تازه، در موزهها و مراكز فرهنگى كشورهايى چون: كانادا، فرانسه و روسيه نگهدارى مىشود. يحيايى داراى 4500 اثر هنرى است و آثارش در 3 نمايشگاه انفرادى در بابل، 28 نمايشگاه انفرادى و 40 نمايشگاه جمعى در كشورهاى اروپايى و آمريكا به معرض تماشاى علاقهمندان درآمده است.