ÌÓÊÌæ ÇÑÊÈÇØ ÈÇ ãÇ ÎÇäå  

جنگ جهانی اول در استان چهارمحال و بختیاری

از ویکی اطلس فرهنگی ایران

پرش به: ناوبری, جستجو

ماههاى آخر سال 1332 ه .ق مصادف با جنگ جهانى اول و تاجگذارى احمد شاه به تدريج آتش جنگ جهانى اول قسمت عمده‏اى از اروپا را فرا گرفت. دولت ايران در سيزدهم ذى الحجه سال 1322 ه .ق (اول نوامبر 1914 .م) اعلام بى‏طرفى كرد. اما دولتهاى درگير در جنگ بدون توجه به اعلام بى طرفى ايران بخش‏هايى از ايران را اشغال كردند و علاوه بر تجاوز با حمايت از احزاب داخلى و روى كار آوردن نخست وزيران و استانداران، اوضاع داخلى را بيشتر متشنّج كردند.

با اشغال ايران و نقض نمودن بى طرفى ايران در سال 1332 ه .ق از سوى روسيه، آزادى خواهان و عناصر ملى مذهبى از تهران مهاجرت كرده و در بروجرد به نظام السلطنه ملحق شده برخى از آزادى خواهان نيز براى جلوگيرى از اشغال ايران به وسيله نيروهاى نظامى روسى و انگليسى كميته دفاع ملى در قم تشكيل دادند و با همكارى دولت آلمان و مامور ويژه آلمان، شونمان به اصفهان رفتند.

سران دفاع كميته ملى، نيروهاى ژاندامرى اصفهان را براى پشتيبانى از دولت ملى به مقر نظام السلطنه در كرمانشاه فرستادند.

عده‏اى از اعضاء كميته ملى نيز به شلمزار يكى از روستاهاى چهارمحال و بختيارى رفته و باسران بختيارى درباره پشتيبانى و گسيل بختيارى‏ها به كرمانشاه در حمايت از دولت ملى به مذاكره پرداختند.

مرتضى قلى‏خان صمصام براى دولت خود به سوى كرمانشاه خواستار اجراى چند شرط گرديد:

1ـ دولت آلمان و عثمانى كه هم پيمان ما هستند استقلال و تماميت ارضى ايران را تضمين كنند.

2ـ اسلحه و پول كافى براى سواران بختيارى بفرستند.

3ـ سيد نعمت الله افتخار السادات را به همراه خود به كرمانشاه ببرند و كميته دفاع ملى، قرار داد مربوط به استقلال و حاكميت ايران را به امضاء نمايندگا مجاز و صلاحيتدار آلمانى و عثمانى رسانيده و با پول و مهمات به او تحويل بدهند تا وى نيروهاى بختيارى را به سوى كرمانشاه گسيل دارد.

اعضاء كميته دفاع ملى از شلمزار حركت نموده و راه بروجرد عازم كرمانشاه شدند و در بروجرد وقتى شنيدند كه روس‏ها نهاوند و كرمانشاه را تصرف كردند، تغيير مسير دادند و به خرم آباد رفتند.

اردوى مجاهدين به سفيد دشت چهارمحال، به منزل ابوالقاسم بختيارى، پسر ضرغام السلطنه رفته و مدت بيست يك روز در سفيد دشت توقف كردند. در اين زمان نامه‏اى از ضرغام السلطنه رسيد و تمام مجاهدين را به فرادنبه فراخواند. مجاهدين به فرادنبه رفتند. روز بعد زايملر، شارژ دافر آلمان با جعفرزاده، منشى خود و يكصد پنجاه سوار وارد فردانبه شدند.

در اول ذى القعده 1333 ه .ق رادلف فن كاردرف، شارژدافر سفارت آلمان به معاونت كنسولگرى اصفهان انتخاب شد. او ضمن تماس با سران بختيارى و آزادى خواهان اصفهان در جلب همكارى آنان كوشيد. ضرغام السلطنه نيز باگرفتن كمك مالى از آلمان‏ها و تجهيز نيرو، فراد نبه را به محل امن آزادى خواهان وطرفداران آلمان و عثمانى تبديل كرد.

با ورود روس‏ها به اصفهان، گروهى از روس‏ها براى تصرف دژ اصلى مخالفين به سوى فرادنبه حركت كردند. اما روس‏ها با مقاومت شديد بختيارى‏ها روبرو شدند و نتوانستند از لنجان عبور كنند.

در اين جنگ محمد رحيم خان، پسر ضرغام السلطنه كشته شد و تلفاتى به بختيارى‏ها وارد شد. روس‏ها نيز با دادن تلفات سنگين به سوى اصفهان عقب نشينى و از تصرف چهارمحال و بختيارى منصرف شدند.

با استقرار روس‏ها در اصفهان برخى‏از مجاهدين اصفهان به كرمانشاه عزيمت نمودن وعده‏اى چون حاج آقا نور الله مجتهد، حاجى امين التجار، وحيد دستگردى و چند تن از خوانين بختيارى، مانند مرتضى قلى خان بختيارى در فرادنبه اقامت گزيدند. روس‏ها پس از استقرار در اصفهان به غارت پرداخته وخانه بى بى مريم بختيارى را كه از طرفداران آلمانها بود غارت نمودند. با پيروزى عثمانى و حركت آنان به سوى همدان، روس‏ها اصفهان راتخليه كردند. با تخليه عمومى روس‏ها، خوانين جوان بختيارى تصميم گرفتند به اصفهان حمله كنند.

اما در يك فرسنگى اصفهان با سالداتهاى روسى درگير و مجبور به عقب نشينى شدند. كاردرف نيز همراه با سواران بختيارى به سوى نجف آبادو تيرون و كروند حركت كردند. در كروند جنگ سختى ميان سواران بختيارى و سواره نظام روس در گرفت.

سواران بختيارى پس از مقاومت فراوان با تلفات زيادى مجبور به عقب نشينى شدند. از سوى ديگر عده ديگرى از سواران بختيارى كه خود را به كرمانشاه رسانده بودند.

با تصرف كرمانشاه به وسيله سربازان روسى مجبور به عقب نشينى به سوى خاك بختيارى شدند.

ابوالقاسم خان بختيارى و ديگر همراهان از طريق لرستان به سوى چهارمحال و بختيارى حركت كردند اما دركوه‏هاى لرستان، زد و خورد شديدى بين آنها و لرها رخ داد. بختيارى‏ها ناچار شدند از راه خوزستان به سوى بختيارى بروند ولى در دزفول نيز با سواران محلى خوزستان درگير شدند در اين نبرد، بهادر السلطنه دستگير و تحويل كاپيتان فوئل انگليسى شد.

اما ابوالقاسم خان بختيارى بعداز جنگ گريزهاى متعدد خود را به كارون زده و با هشت بختيارى ديگر موفق شدند خود را به خاك بختيارى برسانند. با پيروزى مجدد عثمانى در رجب 1334 ه .ق و تضعيف نيروهاى روس و انگليسى در غرب دوباره حكومت ملى در كرمانشاه تشكيل شد و ابوالقاسم خان نيز بى درنگ با پنجاه سوار به سوى كرمانشاه رفت و به حكومت ملى پيوست.

در پنجم ذى الحجه 1334 ه .ق گروهى از سربازان هندى به دستور كنسول انگليس از دهكرد به فرادنبه آمده و ضرغام السلطنه درحاليكه كه كفنى در تن كرده بود آماده مقاومت شد.

اما فرزندش وى را منصرف كرد و پسر ضرغام با تبانى با انگليسى‏ها پدرش را به روستاى امام قيس فرستاد. ابوالقاسم خان نيز همراه دولت ملى به عراق و سپس استانبول مهاجرت نمود.

واسموس جاسوس ورزيده آلمانى كه در مناطق نفت خيز بختيارى به جلب همكارى برخى‏از سران بختيارى پرداخته بود، در اين مدت به اتفاق همراهان خود در خانه يكى از روستاى بختيارى مهمان بود.

نيروى انگليسى به سرپرستى كاكس در لباس مبدل نيمه شب به محل اقامت واسموس براى دستگيرى او حمله بردند اما وى توانست از معركه بگريزد. انگليسى‏ها نيز به طور نسبى موفق شدند، آرامش را در منطقه بختيارى حاكم كنند.

در سال 1335 كنسول انگليسى به همراه عده‏اى از سواران هندى با موافقت حكمران وقت بختيارى (سردار ظفر و عده‏اى كه طرفدار انگليسى‏ها بودند) وارد دهكرد شده و در منزل كدخداى محل به نام حاج نصر الله متمركز شدند و پرچم بريتانيا را نيز بر فراز خانه محل سكونت خود بر افراشتند.

از طرف ديگر حاج اسماعيل كوهى كه شاز دافر آلمانى كه به همراه بى‏بى مريم خواهر سردار ظفر مدتى در منزل وى ساكن شده بودند، براى اخراج شارژ دافر و بى‏بى مريم مورد تهديد حكومت بختيارى قرار گرفت و سرانجام پس از يك ماه گفتگو و زد و خورد شارژ دافر و بى‏بى مريم به طرف خوانسار عزيمت نمودند و تقويت بقيه خوانين از طرف انگليسى‏ها به عمل آمد.

اما طولى نكشيد كه كنسول انگليس ـ هريس ـ به علت سياست‏هاى غلط و نارضايتى مردم، از دهكرد خارج و در راه اصفهان خودكشى نمود.




منابع