جنگ جهانی اول در استان بوشهر
از ویکی اطلس فرهنگی ایران
با آغاز جنگ جهانى اول در سال 1914 .م / 1333 ه .ق، دولت ايران رسما طى اعلاميهاى اعلام بىطرفى كرد، اما اين بىطرفى توسط همسايگان شمالى، غربى و جنوبى ناديده انگاشته شد و بخشهايى از ايران را اشغال نمودند. در جنوب ايران نيز انگلستان از دو سال قبل از جنگ، آرام آرام اقدام به اعزام نيروى نظامى از هند و اشغال تدريجى جنوب نمود. همزمان با جنگ جهانى اول صدها نفر نيروى انگليسى در جنوب مستقر بودند.
در اين زمان موج گستردهاى بر ضد حضور نيروهاى بيگانه در ايران پديد آمد و مردم بوشهر نيز به همراهى رئيس على و معين التجار بوشهرى عليه نيروهاى بيگانه قيام كردند. رئيس على با علماى بوشهر ارتباط برقرار كرد.
در اين ميان شيخ محمد حسين برازجانى از علماء منطقه ضمن اعتراض به دخالتهاى انگلستان و نقض اعلام بى طرفى ايران بعد از سوى آنها ضمن تلگرافى در به تاريخ 29 شعبان 1333 ه .ق به مستر كاكس جنرال قونسول انگليس مقيم بوشهر چنين خطاب كرده است:
«... راجع به محاربه عموميه كه دولت جليله ايران مسلك بيطرفى اختيار نموده است... قواعد بيطرفى را مراعات كرده و دست از پا خطا ننموده، اگر بديده انصاف ملاحظه شود ديده مىشود كه علت هيجان ملت بر عليه دولت شما همانا مداخلات دولت متبوعه شما و روس در خليج فارس و نقاط جنوبى و شمالى ايران است كه هر وقت توانستهايد بر خلاف بيطرفى ايران اقداماتى كردهايد... اين نكته را هم اخيرا خاطر نشان مىنمائيم كه اگر هر آينه عمليات جنگجويانه شما دوام پيدا نمود و در ظرف مستقبل جلوگيرى از ملت ممتنع گرديد ملامت و مسئوليت راجع به حركات لا اباليانه شماست كه از خطه بيطرفى تخطى نمودهايد و اينجانب مرا هيچ مسئوليت و ملامتى نيست».لقد اعذر من انذر، خادم الشريعه محمد حسين برازجونى در اين جنگ روحانيون بوشهرى در كنار نيروهاى انقلابى و تنگستان با اعلام جهاد عليه انگليسىها به مبارزه با آنان پرداختند. از جمله اين روحانيون آيت الله سيد عبدالله مجتهد بلادى بوشهرى بود. او براى گسترش مبارزه با انگلستان به حمايت از رئيس على دلوارى همت گمارد.
آيت الله بلادى كليه اخبار و اطلاعات را به دلوار مىرساند و منزل او كانون مبارزه بود. او با يك فتوا خريد و فروش كالاهاى ساخت انگليس را تحريم كرد. اين فتوا كنسول انگليس را واداشت كه گزارشى بر عليه آيت الله بلادى به وزارت خارجه انگليس بفرستد. در پى سخنرانىهاى آيت الله بلادى عليه انگليسىها، اوضاع شهر متشنج شد و مردم در مساجد گرد هم آمده و به تحريك آيت الله، عليه انگليسىها شعار داده و قصد حمله به آنان را نمودند. با افزايش خفقان سياسى و گسترش حضور نظاميان در بوشهر، آيت الله بلادى بوشهر را ترك و به شيراز مهاجرت نمود.
يكى ديگر از روحانيون مبارز در اين زمان شيخ على آل عبدالجبار بود كه با رئيس على ارتباط ويژهاى داشت. او مردم را به شورش و نبرد با انگليسىها و اخراج آنان از جنوب ايران تشويق كرد و عليه آنان اعلام جهاد داد. با اعلام فتواى جهاد عليه انگليس از سوى روحانيان و مجتهدان، رئيس على سعى در اتحاد مردم كرد و به گردآورى تجهيزات پرداخت.
در اين ميان آيت الله شيخ جعفر محلاتى مردم شيراز را براى حمايت از رزمندگان تنگستان و دشتستان به استمداد طلبيد.
او خود لباس رزم پوشيد و با 700 نفر مجاهد عزم برازجان كرده و با خداى خود عهد بست تا هنگامى كه بوشهر از قواى متجاوز انگليس تخليه نشود به شيراز برنگردد.
آقا شيخ جعفر به اتفاق مجاهدين وارد برازجان شدند و مورد استقبال قرار گرفتند. در آنجا جلسهاى در جهت پيوستن مجاهدين در چغارك بين آقايان و غضنفر السلطنة و دريابيگى صورت گرفت كه حضار بر طبق ميل دريابيگى و غضنفر السلطنة رأى دادند و بنا شد كليه مجاهدين در برازجان بمانند ولى عاقبت افراد به فرماندهى محمد خان با تجهيزات حركت كرده و شبانه وارد چغارك شدند و به مجاهدين پيوستند.
در چنين شرايطى، انگليسىها در سال 1333 پس از تصرف اهواز، به يك شبكه خرابكارى آلمانىها در بوشهر پى بردند و در يك هجوم ناگهانى به عمارت جرمنى، واقع در منطقه بهمنى بوشهر، يك نفر از كارمندان آلمانى را دستگير نمودند. در اين زمان رئيس على دلوارى آمادگى خود را جهت تصرف بوشهر و اخراج انگليسىها اعلام نمود.
دولت آلمان و ايران به اين اقدام انگليس اعتراض كردند. والى فارس چندين بار خواهان آزادى كنسول آلمان شد، اما به درخواست وى اعتنايى نشد. اين اعمال موجب شد كه مردم نيز عليه انگلستان فعاليت كنند و محبوبيت آلمان در بين آنها بيشتر شود. روحانيون بوشهر نيز رسما به اين كار اعتراض كردند. آيت الله بلادى، محمد بهبهانى نجفى، محمد على مولوى و جواد طباطبايى و محمد حسين برازجانى از جمله روحانيونى بودند كه به اين عمل انگليس اعتراض كردند و آنرا محكوم نمودند. مقامات بلند پايه ايران و آلمان نيز در اين زمينه فعاليت شديدى از خود نشان دادند.
با همه تلاشى كه آيت الله بلادى و ديگر علماى بوشهر در جهت جلوگيرى از تجاوزات انگليسىها به مردم كردند به مقصودشان نايل نيامدند. از اين رو آيت الله بلادى عليه انگلستان و اتباع آنها و همچنين جاسوسان و خائنين ايرانى آنها اعلام جهاد داد.
تحركات ضد انگليسى آيت الله بلادى، مقامات سياسى انگليس در بوشهر را خشمگين كرد و آنان را واداشت كه با ترور وى سد بزرگى را از جلو پاى خود بردارند. از اين رو با همكارى برخى عناصر وابسته ايرانى، نقشه ترور و از ميان برداشتن ايشان را پى ريختند اما آيت الله بلادى با وجود خطر حتمى ترور، مدت ديگرى نيز در بوشهر مانده و عليه انگليسىها فعاليت كردند و عاقبت رئيس على دلوارى به همراه افرادش شبانه آيت الله بلادى را از بوشهر خارج كرده و به نقطه امنى منتقل كردند.
نهضت دليران تنگستان
با اشغال بوشهر به وسيله نيروهاى نظامى انگليسى آنها حاكم بوشهر را دستگير و تبعيد نمودند. ادارات را اشغال، نيروى انتظامى را خلع سلاح، جمع زيادى از آزادى خواهان را زندانى كردند و پرچم انگلستان را در آن شهر برافراشتند. همه اين اقدامات نشان مىداد كه انگليسىها در صدد هستند تا با اعمال فشار سياسى و نظامى و در تنگنا قرار دادن ايران از نظر اقتصادى با اشغال مهمترين شهر بندرى آن به خواستهاى خود برسند. در چنين شرايطى دولت ايران بسيار ضعيف بود و هيچ اقدام عملى عليه اشغال بوشهر نمىتوانست به عمل بياورد. لذا در مذاكره با حريف نيز برگ برندهاى در دست نداشت. اما در اين هنگام نهضت دليران تنگستان خصوصا مبارزات رئيس على دلوارى و شبيخونهاى پى در پى او همچون ستارهاى در آسمان نهضت جنوب درخشيد و اميد انگلستان را براى جلب همكارى عوامل قدرتمند محلى را نقش بر آب ساخت.
رئيس على در اين ايام علاوه بر حمله بر مواضع انگليسىها در بوشهر، به كنسولگرىهاى روسيه تزارى و فرانسه نيز حمله مىكرد. در جمادى الاول و جمادى الثانى 1333 ه .ق رئيس على چند بار به كنسولگرى روسيه در منطقه سبز آباد حمله كرد. روسها به اين اعمال تنگستانىها اعتراض كردند و خواستار حفظ جان اتباعشان شدند.
در همين سال، بين حاج على تنگستانى (يكى از مدافعان و حاميان رئيس على) با نيروهاى انگليس زد و خوردى اتفاق افتاد. در واقع خانه حاج على تنگستانى در ريشهر، مخفيگاه و پناهگاه رئيس على بود. در رجب اين سال، رئيس على با همكارى حاج على قصد حمله به قنسولگرى انگليس در بوشهر را داشتند.
انگليسىها با 200 نفر سرباز هندى و انگليسى به ريشهر حمله كردند. مردم ريشهر و نيروهاى حاج على به مقاومت پرداختند و چند نفر از نيروهاى انگليسى كشته و عدهاى نيز زخمى شدند. حاج على نيز زخمى شد و در امامزاده عبدالمهيمن پناهنده شد. انگليسىها امامزاده را محاصره و آب را بر روى اهالى قطع نمودند و سرانجام حاج على ناچار به تسليم شد و توسط انگليس به بوشهر منتقل و زندانى شد و پس از چند ماه توسط انگليسىها، به هندوستان تبعيد شد.
سرانجام در اواخر شعبان 1333 ه .ق، تنگستانىها به بوشهر حمله كردند و رئيس على دو تن از افسران انگليسى را به قتل رساند. اين عمل براى انگليس بسيار گران بود. لذا در يك اقدام تلافى جويانه در 26 رمضان 1333 بوشهر مجددا به اشغال انگليسىها درآمد. انگليسىها با چهار ناو شبانه بوشهر را بدون كمترين درگيرى اشغال كردند و پس از اشغال آن، گمرك بوشهر را به تصرف خود درآوردند و كالاهاى موجود در آن را به نفع خود مصادره كردند. پرچم انگليس در اين شهر به اهتزاز درآمد و پرچم ايران به زير كشيده شد و 14 نفر از انقلابيون بوشهر را به يكى از روستاهاى هندوستان تبعيد كردند. رئيس نظميه بوشهر نيز به بمبئى تبعيد شد.
با اشغال بوشهر توسط انگليسىها، تنگستانىها بر شدت حملات خود به بوشهر افزودند و علماء بوشهر از جمله آيت الله بلادى، شيخ احمد آل عبدالجبار، سيد مرتضى اهرمى علم الهدى و شيخ محمد حسين برازجانى عليه انگليس اعلام جهاد كردند. انگليسىها نيز كه به نقش رئيس على پى برده بودند در 29 رمضان 1333 به سوى دلوار روانه شدند. رئيس على در ساحل دريا سنگر سازى كرد و به تدارك قوا پرداخت.
در روز دوم شوال انگليسىها به دلوار رسيدند و جنگ آغاز شد. نيروهاى رئيس على در همان آغاز، 16 نفر از نيروهاى انگليس را به هلاكت رساندند. اما به علت زياد بودن نيروهاى انگليسى و سلاحهاى پيشرفته آنها، رئيس على ناچار به عقب نشينى شد و نيروهاى انگليسى، دلوار را تصرف كردند.
اما در اين هنگام اشتباها مواضع خود را با توپ هدف قرار دادند و اين امر آرايش دفاعى آنها را به هم ريخت و به پايگاه ساحلى عقب نشينى كردند.
رئيس على از اوضاع نابسامان آنها استفاده كرد و به آنها حمله كرد و تلفات سنگينى بر آنها وارد آورد و دهها نفر از آنان را به قتل رساند. جنگ دلوار سه روز طول كشيد و نيروهاى انگليسى تلفات بسيار زيادى را متحمل شدند.
در اين سه روز، انگليسىها دلوار را گلوله باران كردند و هزاران گلوله توپ به دلوار افكندند.
پس از جنگ دلوار، تنگستانىها بر شدت حملات شبانه خود بر پايگاه دشمن افزودند و تلفاتى را به آنان وارد كردند.
در 17 شوال 1333 تنگستانىها به مواضع انگليسىها حمله كردند. در حوالى بهمنى با انگليسىها درگير شدند و در اين درگيرى سيزده نفر از نيروهاى هندى به خاك و خون كشيده شدند.
سرانجام با قتل رئيس على در شوال همين سال، موج حمله نيروهاى ايرانى فروكش كرد.
با مرگ رئيس على، تنگستانىها براى گرفتن انتقام او، خود را آماده حمله نهايى و سراسرى به بوشهر نمودند.
در 29 شوال از منطقه كوه كزى حمله به بوشهر را آغاز كردند و به مواضع انگليسىها يورش بردند و تلفاتى بر آنها وارد آوردند. اما به علت تمام شدن فشنگ و آب آشاميدنى، تنگستانىها به سمت مشيله عقب نشينى كردند و انگليسىها آنها را تعقيب كردند و بر آنها آتش گشودند و دوباره درگيرى سختى بين دو گروه حاصل شد و از دو طرف عدهاى كشته شدند. اين جنگ پس از حمله دلوار، خونبارترين جنگ تنگستانىها بود. تنگستانىها در اين جنگ تن به شكست دادند.
تجاوز نيروى نظامى بريتانيا به سواحل جنوبى ايران و اشغال بوشهر به يكى از بزرگترين حربههاى تبليغاتى مخالفان انگليس در سرتاسر ايران تبديل شد.
به دنبال بالا گرفتن اين موج در ايران و على الخصوص شكست ارتش بريتانيا در كوت العماره و همچنين ادامه دستبردهاى گاه و بيگاه مجاهدين تنگستانى به مواضع آنان در بوشهر، با سر كار آوردن يك حاكم ايرانى طرفدار سياست انگليس، در ظاهر به اشغال غير قانونى بوشهر پايان دادند و ضمن آزاد ساختن هزاران نيروى نظامى خود از منطقه بوشهر و خلع سلاح تبليغاتى آزاديخواهان ايرانى از اين به بعد تصميم گرفتند تا سركوب دشمنان انگليس (تنگستانىها) توسط حاكم ايرانى صورت گيرد.
به دنبال اين تصميم در هفتم ذى الحجه 1333 ه .ق نماينده دولت ايران به بوشهر وارد شد و پرچم انگليس از فراز فرماندارى برداشته شد و پرچم ايران به جاى آن برافراشته گرديد و چون پس از اين وقايع ديگر نيازى به حكومت مستقيم و صريح انگليسىها نبود از اين روى در تاريخ 21 ذى القعده 1333 ه .ق به اشغال نظامى بوشهر پايان داده شد.
در اواخر جنگ جهانى اول اوضاع اروپا به نفع متفقين تغيير كرد و در بين النهرين هم انگليسىها فعال شدند و توانستند بعد از جنگهاى سخت عاقبت در 11 مارس 1917 م. شهر بغداد را به تصرف خود درآورند و در نتيجه اين عمليات چندين لشگر انگليس كه در بين النهرين نبرد مىكردند آزاد شدند و به بوشهر آمدند.
با پيروزى متفقين در عراق غرور سر و پاى انگليس را گرفت و ضمن ردّ درخواستهاى مجاهدين در تنگستان و بوشهر به تهديد آنان پرداخت.
ورود نيروهاى بيگانه و بىاعتنايى آنان به مردم و موضعگيرىهاى نامناسب رجال سياسى و دربار نهضت دليران تنگستان وارد مرحله جديدى شد.
در اين زمان مقاومت نيروهاى دولت مهاجرين در كرمانشاه به آخر رسيده و در فارس نيز پليس جنوب غلبه يافته بود اما همچنان تنها جايى كه دليرانه ايستادگى مىكرد تنگستان، دشتى و دشتستان بود در حقيقت اين خطه همانگونه كه شاهد اولين مقاومت بود تا پايان نيز در اين راه استوار ماند.
انگلستان با آوردن تداركات و نيروهاى فراوان و وسايلى چون زره پوش، هواپيما براى عمليات از بوشهر تا شيراز آماده مىگرديد و مذاكرات براى تسليم كشاندن مبارزات جنوب نتايجى دربر نداشت.
با آمدن قواى بيگانه در اوايل ماه رمضان 1336 ه .ق رهبران مجاهدين يعنى غضنفر السلطنة برازجانى و شيخ حسين خان چاه كوتاهى و زائر خضر خان تنگستانى براى تصميمگيرى در مقابل اقدامات انگليسىها (كه به تازگى نيروهاى تازه نفس را در بندر بوشهر پياده كرده بودند و مقدمات طرح ريزى براى احداث خط آهن بوشهر ـ برازجان را فراهم مىكردند) تشكيل جلسه دادند و ميرزا على كازرونى را با درخواستهاى خود به عنوان پيك به نزد انگليسىها فرستادند اما كنسول انگليس در پاسخ به پيام سران مجاهدين با بىاعتنايى گفت:
«هيچ كدام از شرايط را نمىپذيريم و يك ساعت قبل هم دستور حمله به تنگستان را به فرماندهان لشگر دادهام».
در جنگى نابرابر كه در پى شكست مذاكرات رخ داد صرفا برترى تجهيزات، پيروزى نيروهاى بيگانه را به دنبال آورد.
صبح روز 19 ذيحجه 1336 ه .ق اردوى مهاجم انگليس به فرماندهى كلنل جى. اس. كورلت با اسواران «A» از نيروى پانزدهم نيزهدار و بخش توپخانه كوهستانى هند، گردان دوم از پياده نظام صدو سيزدهم متشكل از 800 تفنگدار و يك دسته از گروه سوم مسلسل و يك واحد از تيپ مخابرات و دو بخش از توپخانه صحرايى صد و نود و ششم هند به چغارك حمله برد ولى با دادن تلفات سنگين مجبور به عقب نشينى شد ولى تعداد تلفات انسانى و لطمات اقتصادى و ترس از توپخانه و تجهيزات مكانيزه و خيانت دولت مركزى باعث سست شدن مجاهدين شد.
حتى دولت مركزى در جهت منع از تقويت بنيه مالى مجاهدين دستور داده بود تا پانزده هزار تومان پول غضنفر السلطنة در بانك شاهى توقيف شود.
سرانجام در سوم محرم 1337 ه .ق لشگر انگليس چاه كوتاه را اشغال كرد و در روز 17 محرم نيز برازجان اشغال شد و غضنفر السلطنة در حالى كه حكم تبعيد را دريافت كرده بود به سمت گيسكان گريخت ولى با خيانت عوامل داخلى، محل او محاصره و اقدام به دستگيرى افراد تنگستانى نمودند ولى در حين بازگشت زنان مسلح گيسكان به آنان حمله برده و تلفات سنگين به نيروهاى انگليس وارد آوردند و عاقبت وى به شيراز گريخت.
زائر خضر خان كه به سمت كوههاى خانيز رفته بود بارها و بارها مورد حمله نيروهاى انگليسى و دريابيگى قرار گرفت و عاقبت با توطئه دشمنان، او و فرزندش، سام خان بدست عوامل داخلى ترور شدند و شيخ حسين خان «سالار اسلام» كه همچنان با قواى خود به نيروهاى انگليسى شبيخون مىزد و عليرغم بمباران هوايى دشمن در بوشكان مقاومت مىكرد در چاه كوتاه مورد محاصره نيروهاى انگليسى و مزدوران داخلى قرار گرفت و در جنگى نابرابر كشته شد.
بدينسان حماسه جاودانه نهضت جنوب در 12 شوال 1338 ه .ق با شهادت شيخ حسين خان و فرزند و عدهاى از ياران مومن و وفادارش به پايان رسيد.