جشنها و اعیاد در استان کرمان
از ویکی اطلس فرهنگی ایران
در تمامى اعياد مذهبى اعم از نيمه شعبان، عيد غدير، عيد قربان، هفده ربيعالاول، سيزده رجب، يازده ذىالقعده و ... شهرهاى استان جلوه خاصى پيدا مىكنند. بيشتر خيابانهاى شهرها و روستاها چراغانى مىشود ولامپهاى چشمكزن از گوشه و كنار خيابانها توجه هر بينندهاى را به خود جلب مىنمايد. مساجد تزئين مىشود و مجالس جشنى در مساجد برگزار مىشود و از مردم با چاى و شيرينى پذيرايى مىشود.
نيمه شعبان همه ساله در نيمه شعبان كه تولد حضرت صاحب الزمان(عج) است، از طرف مردم كرمان جشن و چراغانى مفصلى در مسجد بازار شاه برگزار مىشود و از مردم دعوت به عمل مىآيد و از دعوتشدگان با شربت و شيرينى پذيرايى مىشود. معمولاً در اين مراسم پيرامون فضايل و ويژگىهاى امام زمان(عج) سخنرانى و اشعارى در مدح آن امام همام خوانده مىشود.
محتویات |
عيد قربان
در كرمان عيد قربان با شكوه فراوان برگزار مىشود. خانوادهها نسبت به توانايى مالى و نذورات قبلى، گوسفند يا گاوى قربانى مىكنند و در ميان آشنايان و نيازمندان تقسيم مىنمايند. در روستاها و در ميان عشاير اكثر قريب به اتفاق مردم با قربانى كردن گوسفند، اين روز را جشن مىگيرند و بخشى از گوشت قربانى نيز بين خانوادههايى كه استطاعت مالى ندارند تقسيم مىشود.
نكته خاص عيد قربان در كرمان اين است كه گوسفند را به ياد شخص متوفى خانواده نذر و قربانى مىكنند. در واقع براى شادى روح شخص متوفى نذر ادا مىشود.
درايل بچاقچى، روز عيدقربان گوسفند يكساله را بعنوان قربانى ذبح مىنمايند و فرزندان و نزديكان جهت عرض تبريك و تهنيت به خانههاى يكديگر مىروند.
در بعضى نقاط استان بخصوص مناطق روستايى براى قربانى كردن، ابتدا چشمهاى گوسفند را سرمه مىكشند، دعا براى چاقو مىخوانند و گوسفند را به نيت شخص تازه گذشته ذبح مىنمايند. در بعضى از مناطق نيز نماز عيد قربان برگزار مىشود.
عيد غدير
روز هيجدهم ذىالحجه هر سال به مناسبت سالروز واقعه غدير خم، در تمام شهرها و روستاهاى استان كرمان از طرف مردم جشن و سرور و پذيرايى با شربت و شيرينى در اماكن عمومى و خانهها و مؤسسات ملى برپا مىشود. در اين روز جشن مىگيرند و به زيارت سادات مىروند و اين عيد را به سادات تبريك مىگويند و سادات به هر نفر يك عدد سكه [100 يا 250 ريالى] يا اسكناس مىدهند.
در روز عيد غدير، در ماهان كرمان، متولى حرم شاه نعمتالله ولى وظيفه دارد تا سفره عيد غدير را بدهد. در روز قبل از عيد، از استاندار وقت و رؤساى ادارات و اكابر صوفيه دعوت مىنمايد تا جهت صرف نهار در سالن آستانه حضور به هم رسانند و جهت دعوت شدگان غذاهاى گوناگونى از پلو، آب گوشت و خورشتهاى مختلف آماده مىنمايند.
مهمانان پس از صرف ناهار و كمى استراحت، جهت زيارت به حرم مىروند. سپس در صحن حرم اجتماع نموده عدهاى سخنرانى و بعضى در مدح على عليهالسلام اشعارى مىخوانند و با سلام و صلوات خاتمه مىپذيرد.
شب يلدا
امروز، شب يلدا، يعنى آخرين شب پاييز، نخستين شب زمستان، پايان قوس، آغاز جدى و درازترين شب سال را جشن مىگيرند. يلدا جزء جشنها و گردهمايىهاى خانوادگى است. در اين شب خويشاوندان نزديك در خانه بزرگ خانواده گرد مىآيند. در سرماى آغازين زمستان، دور كرسى نشستن و تا نيمه شب ميوه و آجيل و غذا خوردن و به فال حافظ گوش كردن از ويژگيهاى شب يلدا است.
خوراكيهاى ويژه اين شب ميوههاى فصل تابستان چون خربزه، هندوانه، انگور، انار، سيب، خيار، به و مانند اينهاست. در اين شب تمام ميوهها را بايد خورد و چيزى براى فردا نبايد باقى بماند.
عيد نوروز
هر ساله با سبز شدن طبيعت، مردم استان كرمان نيز همچون ساير ايرانيان به جشن و شادمانى مىپردازند. جشن نوروز از يك هفته قبل از نوروز آغاز مىشود و تا دو هفته بعد از آن ادامه دارد. قبل از نوروز مراسمى وجود دارد كه مردم خود را براى نوروز آماده مىكنند.
اين مراسم عبارتند از: پنجه يا خمسه مسروقه، چهارشنبه سورى، خانه تكانى، كاشتن سبزه، شب جمعه آخر سال، روز عرفه، تهيه كماچ سهن و تهيه لباس نو.
پنجه
بنا بر سال نماى كهن ايران، هر يك از دوازده ماه سال سى روز است و پنج روز باقى مانده سال را پنجه، پنجك و يا خمسه مسروقه مىگويند. اين پنج روز را جشن مىگيرند. مراسم پنجه تا سال 1304 برگزار مىشده است. از جمله آئينهاى اين جشن پنج روزه، براى شوخى و سرگرمى، حاكم و اميرى انتخاب مىكردند كه رفتار و دستورهايش خندهآور بود و در پايان جشن از ترس آزار مردمان فرار مىكرد. به اين مرد ميرنوروزى مىگفتند.
چهارشنبه سورى
يكى از آئينهاى نوروزى امروز، مراسم چهارشنبه سورى است كه آن را چهارشنبه آخر سال گويند. اين رسم در همه شهرها و روستاهاى ايران انجام مىشود. در شب آخرين چهارشنبه سال، نزديك غروب آفتاب سه شنبه، بيرون از خانه، جلو در، در فضايى مناسب، آتشى مىافروزند. اهل خانه، زن و كودك از روى آتش مىپرند و با گفتن زردى من از تو، سرخى تو از من، بيماريها و ناراحتىها و نگرانىهاى سال كهنه را به آتش مىسپارند تا سال نو را با شادى آغاز نمايند.
بعضى خانوادهها در شب چهارشنبه آخر سال، مرد و زن، پسر و دختر در يك خانه دور هم جمع مىشوند و يكى از آنها كه صدايش از بقيه بهتر است و دوبيتىهايى را حفظ است در صدر مجلس مىنشيند و اشعارى در مدح ائمه عليهمالسلام مىخواند و چون مجلس گرم شد به شخص اول نزديك خود مىگويد نيت كند. آن شخص نيت مىكند. خواننده هر بيتى كه به زبانش آمد مىخواند. سپس نفر دوم نيت مىكند و همينطور الى آخر و اگر بخواهند جشن ادامه پيدا كند نفر ديگرى كه صداى خوبى دارد شروع به خواندن مىكند. در اين مجلس نقل و كشمش و سنجد و نخودچى در ميان است، كه به آن آجيل مشكلگشا مىگويند.
خانه تكانى
سه يا چهار هفته قبل از عيد نوروز، مراسم خانه تكانى آغاز مىشود. تمامى اعضاء خانواده بويژه زنها به تكاپو مىافتند. در اين مراسم طى سه الى چهار هفته بايستى تمامى ابزار و وسايل خانه، جابهجا، تميز و تعمير شده و دوباره به جاى خود قرار گيرند.
كاشتن سبزه
كاشتن سبزه عيد به صورت نمادين و شگون از روزگار كهن در همه خانهها و خانوادههاى استان كرمان مرسوم است. امروز در همه خانهها ده روز يا دو هفته پيش از نوروز در ظرفهاى كوچك و بزرگ، كاسه، بشقاب، پشت كوزه و ... دانههايى چون جو، گندم، لوبيا، نخود مىكارند. موقع تحويل سال روى سفره هفتسين بايد سبزه بگذارند. اين سبزهها را تا روز سيزده نگه مىدارند و روز سيزده بدر آن را در آب روان مىاندازند.
پنج شنبه آخر سال
يكى از آئينهاى كهن پيش از نوروز، ياد كردن اموات است. پنج شنبه آخر سال را اكثر مردم بويژه خانوادههايى كه در طول سال عضوى را از دست دادهاند به زيارت اهل قبور مىروند. در اين روز خانوادهها، خوراك (پلو خورش)، نان، حلوا و خرما بر مزار نزديكان مىگذارند و نيز بر مزار آنان شمع يا چراغ روشن مىكنند.
مراسم روز عرفه يا علفه در آخرين روز سال يا به عبارت ديگر شب سال نو كه اين روز را عرفه و بعضى جاها علفه مىگويند، مردم سر خاك مردگانشان مىروند. ميوه، نقل و شيرينى و خرما خيرات مىكنند. در جيرفت، روز پيش از نوروز، خانوادههاى عزادار، از خويشاوندان و نزديكان با غذا و حلوا پذيرايى مىكنند و در سر مزار جمع مىشوند. در رفسنجان شب علفه يعنى عصر روز قبل از علفه، به مزار اموات مىروند و براى آنها خيراتى مىكنند و فاتحه مىخوانند.
تهيه كماچ سهن
تهيه كماچ سهن براى سفره هفت سين از رسوم مردم كرمان است. در فرهنگ ايرانيان باستان سهن قداست خاصى دارد و نمادى از رشد و بارورى است. برخى نيز آن را به حضرت زهرا نسبت مىدهند. بنا به گفته پيشينيان حضرت زهرا عليهاالسلام سهن را با نهايت پاكى و نظافت كامل تهيه مىكرد و با آن سمنو مىپخت و به صورت نذر تا هفت خانه مىبرد. از اين جهت سمنو را شيرينى حضرت زهرا عليهاالسلام مىگويند.
در كرمان زنان مسن سمنو را با آداب و رسوم خاصى تهيه مىكنند. ديگ را در جاى خلوتى كه چشم ناپاك به آن نرسد بارمىگذارند. رسم بر اين است كه سمنو بايد سه اذان را طى كند تا آماده مصرف گردد. بار گذاشتن سمنو همراه با دعا و صلوات انجام مىگيرد و دختران دم بخت به نوبت ديگ را به هم مىزنند. پس از اذان صبح در ديگ برداشته مىشود. اعتقاد بر اين است كه حضرت زهرا اين سمنو را تبرك كرده است و به آن انگشت زده است.
براى تهيه اين كماچ، چهل روز مانده به عيد، گندم را در كماجدان متوسط ريخته و از حبوبات مختلف هفت رقم داخل آن مىريزند. هفت گونه آن به هر طريقى بايد حفظ شود. ريختن سهن نيز بايد دور از چشم ناپاك انجام شود وگرنه گندم سياه مىشود. پس از اينكه گندم جوانه زد آن را داخل كيسهاى پارچهاى مىريزند و هر روز آن را نم مىكنند. پس از آنكه جوانهها بزرگ شد، آنها را از كيسه بيرون آورده و خشك مىكنند. سپس آن را آرد كرده و آماده براى پختن مىشود.
سفره هفت سين
هفت سين رسم و باورى كهن است كه همه اعضا خانواده در موقع تحويل سال، در كنار سفره هفت سين گردآيند. در سفره هفت سين، هفت روئيدنى خوراكى كه با حرف «س» شروع مىشود. چون سيب، سنجد، سبزه، سماق، سير، سركه، سمنو و مانند اينها، همچنين در اين سفره آئينه، شمع، ظرف شير، ظرف آبى كه در آن نارنج است، تخم مرغ رنگ كرده، تخم مرغ روى آئينه، ماهى قرمز، سبزى، گلاب، گل سنبل، سكه و كتاب دينى نيز وجود دارد و زينت بخش سفره مىباشند.
لباس نو
از ديگر رسوم مردم كرمان در ايام نوروز، پوشيدن لباس نو مىباشد. در روز نوروز تمام افراد از كوچك و بزرگ، زن و مرد همگى لباس نو به تن مىكنند و با ظاهرى آراسته سال نو را آغاز مىنمايند.
غذاى نوروز
در كرمان از ايام گذشته مرسوم بوده است كه شب عيد نوروز را پلو بخورند. اين پلو شب نوروز براى مردم استان به عنوان يك ضربالمثل درآمده است. آنها مىگويند كه اعيان (ثروتمندان) يك شب در ميان پول مىخورند، ما فقرا هر شب نوروز پلو مىخوريم و با تصنيفهايى از قبيل: عيد آمد و ما پلو نداريم ...
ديد و بازديدهاى نوروزى
از جمله آئينهاى نوروزى، ديد و بازديد يا عيد ديدنى است. اين عيد ديدنىها از شب اول نوروز آغاز مىشود و تا سيزده فروردين ادامه دارد و معمولاً تا پاسى از شب نيز ادامه دارد. در اين عيد ديدنىها رسم است كه ابتدا كوچكترها به ديدن بزرگترها بروند و سپس بزرگترها به ديدن كوچكترها بيايند.
هديه نوروزى
عيدى دادن به مناسبت نوروز رسمى كهن است. امروزه رسم عيدى دادن در بين همه قشرها، خانوادهها، سازمانهاى دولتى و خصوصى پابرجاست و در سازمانهاى دولتى رسميت يافته است. عيدى امروز بيشتر به صورت نقد و اسكناس نو است.
نوروز اول
در ديد و بازديدهاى نوروزى رسم است كه نخست به خانه كسى بروند كه نوروز اول درگذشت عضوى از آن خانواده است. در اين روز خانوادههاى خويشاوند لباس سياه را از تن سوگواران درمىآورند. ديدار كنندگان در نوروز اول، به خانواده سوگوار تسليت نمىگويند، بلكه براى آنان آرزوى شادمانى مىكنند تا در آغاز سال نو فال بد نزنند.
در نوروز اول اقوام افراد تازه داماد نيز به ديدار آنها مىروند. افرادى كه در طول سال، از نوروز سال قبل تا نوروز تازه رسيده، ازدواج كردهاند، روز نوروز را در خانه مىمانند و اقوام و خويشان به ديدار آنها مىروند.
سيزده بدر
در همه شهرها، روستاها و عشيرههاى ايران، مرسوم است كه بايد روز سيزدهم فروردين از خانه بيرون آمد و به باغ و كشتزار رو آورد و به اصطلاح نحسى روز سيزده را از خانه بيرون كرد. خانوادهها در اين روز به صورت گروهى، غذاى ظهر را آماده كرده و نيز آجيلها و خوردنىهاى سفره هفت سين را با خود برداشته و عازم دشت و بيابان مىشوند. در اين روز سبزى سفره هفت سين را در آب روان مىاندازند. به دامن صحرا رفتن، شوخى كردن، بازى كردن، دويدن، تاب خوردن و در هر حال جدى نبودن، از ويژگيهاى روز سيزده است. گره زدن سبزه، به نيت باز شدن گره دشوارىها و برآورده شدن آرزوها از جمله بيرون كردن نحسى است. سبزه گره زدن دختران دم بخت، شگونى براى ازدواج و همسريابى مىباشد.
در سيرجان، از رسوم سيزده بدر، گهواره بستن و بار انداختن است. بدين منظور ريسمانى را به شاخه درختى دولايه مىبندند و در آن قرار مىگيرند و باد مىخورند. اين نوع گهواره را در كتب لغت «بانوچ» گويند.
جشن عروسى
ابتدا پسر دخترى را مىپسندد و موضوع را با مادر خود در ميان مىگذارد. مادر، موضوع را به پدر گفته و ضمن رضايت پدر، روزى مادر به بهانهاى به خانه دختر مىرود و پس از كمى گفتگو و ورانداز كردن عروس آينده به خانه برمىگردد.
اين ورانداز كردن مادر در انتخاب همسر نقش بسيار مهمى دارد. اگر مادر دختر را پسنديده باشد، با تعريفهايى كه از او مىكند، سايرين نيز رضايت خواهند داد. اما اگر عكس اين اتفاق افتاده باشد، ماجرا نيز معكوس خواهد شد و پس از اين دختر مىبايستى چشم بپوشد.
پس از پسند شدن عروس، روزى ديگر مادر با يكى يا چند زن ديگر از اقوام معمولاً دختر يا خواهران خود به خانه دختر مىرود و موضوع را با مادر دختر در ميان مىگذارد.
مادر دختر نيز موضوع را با شوهرش مطرح كرده و با شور و مشورت با بزرگان تصميم مىگيرند. يك يا دو روز بعد دوباره مادر داماد به خانه دختر مىآيد و جواب مىخواهد. البته اين بار نيز به او جوابى نمىدهند. در مرحله سوم به او جواب مىدهند. اگر جواب مثبت بود، يك روز با داماد و پدر داماد و عدهاى از اقوام به خانه عروس آمده و نشان مىآورند. با خود انگشتر، يا پارچه و يا لباسى مىآورند. در اين زمان رفت و آمد خانوادهها آغاز مىشود.
در اين رفت و آمدها مهريه و زمان عقد و خريد مشخص مىگردد. اما يك زمانى را براى رسمى كردن آنها مشخص مىكنند. در روز موعود تمام اقوام و فاميل و آشنايان را دعوت مىكنند و ميزان مهريه را مشخص مىكنند. به اصطلاح صداق تِى (تعيين) مىكنند. يكى دو روز قبل از عقد، مراسم خريد را دارند. در اين روز پدر و مادر عروس و داماد و عدهاى از خويشاوندان نزديك آنها، به بازار مىروند و لوازم آرايش عروس و داماد، لباس، چمدان، آئينه و شمعدان، يك جلد قرآن، ساعت، سرويس طلا و چيزهاى ديگر مىخرند.
رسم است كه خانواده عروس براى اقوام نزديك داماد كفش يا لباس بخرد و خانواده داماد براى اقوام عروس چيزى بخرد.
در پايان آنچه را براى عروس خريدهاند نزد خانواده داماد و آنچه را براى داماد خريدهاند، نزد خانواده عروس باقى مىماند تا روز عروسى. يك روز قبل از عروسى مراسم جهيزبران دارند. جهازيه عروس را كه قبلاً آماده كرده و داخل كارتن و بستهبندى شده است. با رسم و تشريفات خاصى به خانه داماد مىبرند.
در برخى مناطق چندين ماشين پشت سر هم رديف مىشود و در هر ماشين يك يا دو وسيله مىگذارند و ماشينها، بوقزنان روانه خانه داماد مىشوند و زنان در اين زمان با دايره و تنبك به شادى و رقص مىپردازند و اسفند دود مىكنند و جهاز عروس را از زير آينه قرآن عبور مىدهند.
جهاز عروس را در خانه داماد از داخل كارتن خارج نموده و همه آنها را طورى مىچينند كه هر فردى بتواند تمام آنها را ببيند و چيزى را از قلم نيندازد. حتى قاشقها و چنگالها را يكى يكى مىگذارند. قوطى كبريت را از بسته خود بيرون مىآورند.
البته بايد يادآورى كرد كه جهازيه شامل تمامى وسايل زندگى و منزل از قبيل: يخچال، فريزر، كولر، بخارى، پنكه، گاز، لباسشويى، اتو، تلويزيون، راديو ضبط، چرخ خياطى، چرخ گوشت، چرخ رشتهبرى، آب ميوهگيرى، آسياب برقى، مخلوط كن، همزن، بشقاب چندين دست از ملامين، استيل، چينى و پيركس، كاسه به همين ترتيب، لحاف و تشك پنج عدد، متكا و بالش دوازده عدد، پشتى چهار تا شش عدد، قالى ماشينى سه عدد، انواع حبوبات از هر كدام دو الى سه كيلو و ...
در برخى مناطق مثل سيرجان، كهنوج، تهيه جهاز به عهده داماد مىباشد. داماد بايد پول جهاز را به خانواده عروس بپردازد، تا آنها براى دخترشان جهاز تهيه نمايند.
پس از مهيا شدن جهاز عروس، خود را براى روز عروسى آماده مىكنند. در برخى مناطق استان شب قبل از عروسى، مراسم حنابندان دارند.
در اين مراسم مقدارى حنا در كف دست عروس مىگذارند و دختران دم بخت از آن حنا جهت باز شدن بخت برمىدارند. مراسم عروسى اكثرا در بعدازظهر انجام مىشود. البته در بيشتر جاها عقد و عروسى با هم مىباشد و در بعضى مناطق قبل از غروب آفتاب مراسم خاتمه مىيابد.
در روز عروسى اقوام و نزديكان و آشنايان در مراسم شركت مىكنند و از آنان با شيرينى و ميوه و احيانا شام پذيرايى مىشود. در روز عروسى پس از آرايش عروس او را بر سر سفره عقد نشانده و عاقد براى گرفتن وكالت به اتاق عقد مىآيد و خطبه مىخواند.
در اين هنگام دو نفر بالاى سر عروس قند مىسايند، يك نفر براى جلوگيرى از چشم زخم قيچى را باز و بسته مىكند و همه نگاهها به دهان عروس خيره است. براى بار اول كه خطبه خوانده مىشود، مادر عروس مىگويد عروس رفته گل بچيند، معمولاً بايد خطبه را براى سه يا پنج بار خواند تا عروس جواب بله را بدهد. با بله گفتن عروس، هلهلهاى در بين زنان راه مىافتد. عروس خانم پس از امضاء دفتر عقد بر سر سفره نشسته و عاقد به سراغ داماد كه در محل ديگرى است مىرود.
مراسم زنانه معمولاً در منزل پدر عروس و مراسم مردانه در خانه يكى از همسايگان عروس برگزار مىشود.
از طرف داماد نيز يك نفر وكيل مىشود و جواب عقد را مىدهد. سپس وكيلان و شاهدان دفترچه ازدواج را امضاء مىكنند. داماد نيز دفتر عقد را امضاء مىنمايد.
در اين زمان جلسه با صلوات بر محمّد شكلى ديگر به خود مىگيرد. غوغاى پذيرايى آغاز مىشود. از ميهمانان با شيرينى و ميوه پذيرايى مىشود.
در نزديكيهاى غروب، داماد را به مجلس زنانه فرا مىخوانند و اگر مراسم عقد بود، پس از مدتى مدعوين به منازل خود مراجعت مىكنند و عروس و داماد شام را با هم صرف نموده و از هم جدا مىشوند و در برخى جاها تا زمان عروسى، عروس و داماد حق صحبت كردن با هم را ندارند.
هنگام بردن عروس، پدر عروس دست او را به دست داماد مىسپارد و هديهاى به عنوان رونما به آنها مىدهد و هر يك از اقوام عروس و داماد نيز مىبايستى هديهاى را به عروس و داماد بدهند.
در نهايت با خداحافظى عروس از پدر و مادر كه لحظهاى بسيار احساسى و عاطفى است، غم و شادى توأم مىشود، عروس خانه پدر را ترك مىگويد و اقبال خود را در خانهاى ديگر جستجو مىنمايد. عروس بر ماشين تزئين شده سوار شده و بوق زنان در حالى كه ماشينهاى متعددى آنها را همراه مىكنند، روانه خانه بخت مىشود. نزديكيهاى خانه كه رسيدند با پياده شدن عروس و داماد، گوسفندى را قربانى مىنمايند.
در اين هنگام، عروس از پدر و مادر و اقوام داماد مبلغى به عنوان پاگشا مىخواهد و تا وقتى كه به او چيزى ندهند، عروس قدمى برنمىدارد. جلو درب منزل كه رسيد عروس از پدر داماد و داماد خير خانه مىخواهد. خيرخانه معمولاً قول بردن به زيارت امام رضا عليهالسلام يا سوريه و كربلا و يا مكه و مدينه مىباشد. پس از ساعتى رقص و شادى، عروس و داماد را تنها مىگذارند و صبح فردا به سراغ آنها مىآيند.
در روز سوم عروسى، مراسم پاتختى دارند.
در اين روز تمام كسانى كه در عروسى شركت داشتهاند هديهاى را براى عروس و داماد مىآورند كه به آن جا خالى وا مىگويند. معمولاً اقوام عروس، هديهاى كه مىآورند، جنس و كالاست. اما اقوام داماد مبلغى پول را هديه مىآورند.
در روز هفتم عروسى، در خانه عروس و داماد آش مىپزند و پس از آن عروس و داماد را پاگشا مىكنند. يعنى از آنها دعوت مىكنند كه به خانه اقوام برود. ابتدا پدر داماد، سپس پدر عروس، آنها را پاگشا مىنمايد.
ازدواج بده بستان
در شهرستان رفسنجان نوعى ازدواج به نام بده بستان وجود دارد. در اين ازدواج خانوادهاى كه دختر و پسر دمبخت داشته باشد، به دنبال خانوادهاى مىگردد كه آنها نيز دختر و پسر دم بخت داشته باشند. براى پيدا كردن اين خانوادهها به دلالان متوسل مىشوند. دلالى كه توانست خانوادهاى را براى آنها رديف كند كه حاضر باشند دخترشان را بدهند و دختر اين خانواده را بگيرند، مبلغى را از طرفين مىگيرد. در اين ازدواج در همان مراسم خواستگارى، شرط مىكنند كه اگر شما دختر ما را بگيريد، ما نيز دختر شما را مىگيريم نه اينكه بگويند اگر دخترتان را به ما بدهيد، ما دخترمان را به شما مىدهيم. (دعوا بر سر جنس كمياب يعنى پسر است). در اين ازدواج دختر كمترين اختيار را دارد. از طرفى بايد تابع پدر و مادر باشد و از طرف ديگر بايد مطيع برادر. اگر برادر حاضر به ازدواج نباشد، او نيز نمىتواند شوهر كند.
اين ازدواج بيشتر در خانوادههايى اتفاق مىافتد كه دختر بزرگى دارند و كسى براى ازدواج با او پيدا نشده است. ولى هم اكنون به صورت يك پديده عمومى درآمده است و تمامى اقشار جامعه به اين ازدواج روى آوردهاند. و كم كم براى خانوادههايى كه پسرى ندارند، به صورت يك معضل درمىآيد. زيرا كمتر كسى حاضر به ازدواج پسر تنهاست بلكه هر خانوادهاى مىخواهد كه با ازدواج پسرش، دخترش نيز به خانه بخت برود.
در اين نوع ازدواجها، اين خانوادهها هستند كه به دنبال شوهر براى دختر خود هستند و شوهر او را خود انتخاب مىكنند و به سراغش مىروند. در واقع اين پسر است كه بايد پسنديده شود.
عروسى عشاير
پس از انجام مراسم خواستگارى و موافقت پدر عروس، خانواده داماد براى عروس يك دست لباس، يك انگشتر به عنوان نشانه مىآورد. براى عروسى تمام افراد ايل دعوت مىشوند. اما در ايلات مختلف برگزارى مراسم با هم متفاوت است. در اين جا به ذكر برخى از رسومات در بعضى ايلهاى استان كرمان مىپردازيم:
در ايل جبال بارز پس از تعيين صداق، هزينه و مدت جشن عروسى، خانواده داماد مقدارى گندم را آرد مىكند. سپس دو خانواده لباس و وسايل لازم را براى عروس و داماد از شهر تهيه مىكنند. پس از آن، خانواده داماد، سياه چادرهاى خود را نزديك خانه پدر عروس برپا مىنمايند. از اين تاريخ جشن عروسى آغاز مىگردد. در مراسم عروسى رقص و نوازندگى، اسب سوارى و تيراندازى وجود دارد. زنان به همراه آواى ساز و دهل به رقص و پايكوبى مىپردازند و به صورت گروهى مىرقصند. هر نيم ساعت گروه زنان عوض مىشود.
هنگام شب، جوانان و مردان به دور خرمنى از آتش مشغول رقص چوبى مىشوند روزها مردها به مسابقه تيراندازى مشغول هستند. جشن حدود ده الى پانزده روز به طول مىانجامد. روز آخر تعدادى از عشاير، يك پلاس و لوازم گرم كردن آب را به كنار رودخانه مىبرند.
ساعتى بعد داماد را با اسب با همراهى زنان و مردان و شادى كنان به آن محل مىبرند. داماد را به داخل چادرى مىبرند و او را استحمام مىكند. در اين موقع زنان پيرامون چادر مىرقصند و شادى مىكنند. مردان نيز سرگرم سواركارى، چوب بازى و تيراندازى هستند.
پس از استحمام لباسهاى نو و مخصوص را به تن داماد كرده و برمىگردند. در بين راه داماد را به زيارتگاهى مىبرند. سپس داماد را در كلبهاى چوبى روى تشكى (تختى) مىنشانند و مردان هم در پيرامون او مىنشينند. آنگاه مدعوين هر كدام پولى را به عنوان كمك به داماد در دستمالى كه در وسط پهن شده مىاندازند، و يك نفر مبلغ و نام پرداخت كننده را در دفترى يادداشت مىكند.
در نزديكى خانه عروس، چادر سفيدى را براى حجله برپا مىكنند. داخل آن را قاليچههايى فرش كرده و رختخوابى هم در گوشه چادر مىگسترانند. حدود سه ساعت بعد از نيمه شب داماد را با شكوه خاصى به چادر مذكور مىبرند. سپس عروس كه صورتش پوشيده است به حجله راهنمايى مىشود. داماد رو به قبله مىنشيند. عروس را در كنار داماد مىنشانند بطورى كه قسمتى از چادر عروس جلو داماد پهن شود. ملاى ايل مهر و تسبيحى روى قسمت گسترده چادر عروس مىگذارد و سپس داماد به توصيه ملا، دو ركعت نماز به جا مىآورد و با اين عمل به عصمت و پاكى عروس گواهى مىدهد. سپس پدر عروس دست دخترش را در دست داماد مىگذارد و عروس و داماد تا سه روز در چادر مىمانند.
در ايل بچاقچى، همه مردم ايل براى عروسى دعوت مىشوند. در اين جشن مراسم شتردوانى و تيراندازى اجرا مىشود. بدين ترتيب كه شاخه بلندى از چوب به نام طراده در زمينى فرو كرده و سر آن سكه طلا يا پول نقره و غيره مىآويزند. ميهمانان يكى پس از ديگرى تيراندازى مىكنند. هر كس برنده شد، سكهها به وى تعلق مىگيرد.
در اين هنگام، سلمانى سر و صورت داماد را اصلاح نموده و زنان نيز به سر و صورت او نقل پاشيده و شادى مىكنند. نوازندگان مىنوازند و پاىكوبى مىكنند. سپس داماد را سوار شتر كرده و با هلهله و شادى به حمام يا كنار آب رودخانه يا چشمه مىبرند. پس از استحمام، كاروان به سمت خانه عروس به راه مىافتد.
در اين هنگام عمل «سرابى»، به اصطلاح محلى بخشيدن اغنام و احشام و زمين از سوى پدر عروس به داماد، صورت مىگيرد. پس از صرف شام، در نيمه شب عروس و داماد را به حجله مىبرند.
عشاير ارزوئيه بافت مراسم عروسى را به اين شكل برگزار مىكنند كه ابتدا اكثريت دامداران، گوسفندان خود را جهت تهيه پنير به منزل داماد مىبرند. در هر مراسم عروسى 100 كيلوگرم پنير تهيه مىشود، تا داماد بتواند جهت پذيرايى از آن در هنگام برگزارى عروسى استفاده نمايد. انجام رقصهاى محلى و پايكوبى با سازهاى محلى از جمله دهل يكى از آداب عشاير منطقه مىباشد. اين رقص و سازها گاهى تا يك ماه طول مىكشد.
جمعآورى هيزم، براى پختن غذا همراه با رقص و شادمانى انجام مىشود و از كوه هيزم جمع كرده و به خانه داماد مىآورند. هنگامى كه مىرسند داماد به هر كدام يك عدد دستمال هديه مىدهد. مراسم نان پزان كه زنان و دختران انجام مىدهند و نوعى لواش بسيار نازك تهيه مىكنند و نيز مراسم حنابندان كه عمدتا شب سوم انجام مىگيرد و با رقص و پايكوبى و ساز و دهل و چوب بازى همراه است از ويژگىهاى عروسى عشاير است. هنگام انجام اين امور، زنان شور و هلهله مىكنند و به سبك محلى به پايكوبى مىپردازند و مىخوانند:
عروس حنا بندونشه طوق طلا گردنشه
عروس حنادارى، حنا بوى گلاب از تو مياد
پاشو شتاب كن اى عروس پا در ركاب كن اى عروس
در روز چهارم، اهالى داماد را بر اسبى سوار كرده و به فاصلهاى دورتر از آبادى مىبرند. تا رخت دامادى بر تن او نمايند. در بين راه به داماد هدايايى داده مىشود و در دفترى يادداشت مىگردد.