ÌÓÊÌæ ÇÑÊÈÇØ ÈÇ ãÇ ÎÇäå  

جشن‌ها و اعیاد در استان کرمان

از ویکی اطلس فرهنگی ایران

پرش به: ناوبری, جستجو

در تمامى اعياد مذهبى اعم از نيمه شعبان، عيد غدير، عيد قربان، هفده ربيع‏الاول، سيزده رجب، يازده ذى‏القعده و ... شهرهاى استان جلوه خاصى پيدا مى‏كنند. بيشتر خيابانهاى شهرها و روستاها چراغانى مى‏شود ولامپهاى چشمك‏زن از گوشه و كنار خيابانها توجه هر بيننده‏اى را به خود جلب مى‏نمايد. مساجد تزئين مى‏شود و مجالس جشنى در مساجد برگزار مى‏شود و از مردم با چاى و شيرينى پذيرايى مى‏شود.

نيمه شعبان همه ساله در نيمه شعبان كه تولد حضرت صاحب الزمان(عج) است، از طرف مردم كرمان جشن و چراغانى مفصلى در مسجد بازار شاه برگزار مى‏شود و از مردم دعوت به عمل مى‏آيد و از دعوت‏شدگان با شربت و شيرينى پذيرايى مى‏شود. معمولاً در اين مراسم پيرامون فضايل و ويژگى‏هاى امام زمان(عج) سخنرانى و اشعارى در مدح آن امام همام خوانده مى‏شود.

محتویات

عيد قربان

در كرمان عيد قربان با شكوه فراوان برگزار مى‏شود. خانواده‏ها نسبت به توانايى مالى و نذورات قبلى، گوسفند يا گاوى قربانى مى‏كنند و در ميان آشنايان و نيازمندان تقسيم مى‏نمايند. در روستاها و در ميان عشاير اكثر قريب به اتفاق مردم با قربانى كردن گوسفند، اين روز را جشن مى‏گيرند و بخشى از گوشت قربانى نيز بين خانواده‏هايى كه استطاعت مالى ندارند تقسيم مى‏شود.

نكته خاص عيد قربان در كرمان اين است كه گوسفند را به ياد شخص متوفى خانواده نذر و قربانى مى‏كنند. در واقع براى شادى روح شخص متوفى نذر ادا مى‏شود.

درايل بچاقچى، روز عيدقربان گوسفند يكساله را بعنوان قربانى ذبح مى‏نمايند و فرزندان و نزديكان جهت عرض تبريك و تهنيت به خانه‏هاى يكديگر مى‏روند.

در بعضى نقاط استان بخصوص مناطق روستايى براى قربانى كردن، ابتدا چشمهاى گوسفند را سرمه مى‏كشند، دعا براى چاقو مى‏خوانند و گوسفند را به نيت شخص تازه گذشته ذبح مى‏نمايند. در بعضى از مناطق نيز نماز عيد قربان برگزار مى‏شود.

عيد غدير

روز هيجدهم ذى‏الحجه هر سال به مناسبت سالروز واقعه غدير خم، در تمام شهرها و روستاهاى استان كرمان از طرف مردم جشن و سرور و پذيرايى با شربت و شيرينى در اماكن عمومى و خانه‏ها و مؤسسات ملى برپا مى‏شود. در اين روز جشن مى‏گيرند و به زيارت سادات مى‏روند و اين عيد را به سادات تبريك مى‏گويند و سادات به هر نفر يك عدد سكه [100 يا 250 ريالى] يا اسكناس مى‏دهند.

در روز عيد غدير، در ماهان كرمان، متولى حرم شاه نعمت‏الله ولى وظيفه دارد تا سفره عيد غدير را بدهد. در روز قبل از عيد، از استاندار وقت و رؤساى ادارات و اكابر صوفيه دعوت مى‏نمايد تا جهت صرف نهار در سالن آستانه حضور به هم رسانند و جهت دعوت شدگان غذاهاى گوناگونى از پلو، آب گوشت و خورشت‏هاى مختلف آماده مى‏نمايند.

مهمانان پس از صرف ناهار و كمى استراحت، جهت زيارت به حرم مى‏روند. سپس در صحن حرم اجتماع نموده عده‏اى سخنرانى و بعضى در مدح على عليه‏السلام اشعارى مى‏خوانند و با سلام و صلوات خاتمه مى‏پذيرد.

شب يلدا

امروز، شب يلدا، يعنى آخرين شب پاييز، نخستين شب زمستان، پايان قوس، آغاز جدى و درازترين شب سال را جشن مى‏گيرند. يلدا جزء جشن‏ها و گردهمايى‏هاى خانوادگى است. در اين شب خويشاوندان نزديك در خانه بزرگ خانواده گرد مى‏آيند. در سرماى آغازين زمستان، دور كرسى نشستن و تا نيمه شب ميوه و آجيل و غذا خوردن و به فال حافظ گوش كردن از ويژگيهاى شب يلدا است.

خوراكيهاى ويژه اين شب ميوه‏هاى فصل تابستان چون خربزه، هندوانه، انگور، انار، سيب، خيار، به و مانند اينهاست. در اين شب تمام ميوه‏ها را بايد خورد و چيزى براى فردا نبايد باقى بماند.

عيد نوروز

هر ساله با سبز شدن طبيعت، مردم استان كرمان نيز همچون ساير ايرانيان به جشن و شادمانى مى‏پردازند. جشن نوروز از يك هفته قبل از نوروز آغاز مى‏شود و تا دو هفته بعد از آن ادامه دارد. قبل از نوروز مراسمى وجود دارد كه مردم خود را براى نوروز آماده مى‏كنند.

اين مراسم عبارتند از: پنجه يا خمسه مسروقه، چهارشنبه سورى، خانه تكانى، كاشتن سبزه، شب جمعه آخر سال، روز عرفه، تهيه كماچ سهن و تهيه لباس نو.

پنجه

بنا بر سال نماى كهن ايران، هر يك از دوازده ماه سال سى روز است و پنج روز باقى مانده سال را پنجه، پنجك و يا خمسه مسروقه مى‏گويند. اين پنج روز را جشن مى‏گيرند. مراسم پنجه تا سال 1304 برگزار مى‏شده است. از جمله آئين‏هاى اين جشن پنج روزه، براى شوخى و سرگرمى، حاكم و اميرى انتخاب مى‏كردند كه رفتار و دستورهايش خنده‏آور بود و در پايان جشن از ترس آزار مردمان فرار مى‏كرد. به اين مرد ميرنوروزى مى‏گفتند.

چهارشنبه سورى

يكى از آئين‏هاى نوروزى امروز، مراسم چهارشنبه سورى است كه آن را چهارشنبه آخر سال گويند. اين رسم در همه شهرها و روستاهاى ايران انجام مى‏شود. در شب آخرين چهارشنبه سال، نزديك غروب آفتاب سه شنبه، بيرون از خانه، جلو در، در فضايى مناسب، آتشى مى‏افروزند. اهل خانه، زن و كودك از روى آتش مى‏پرند و با گفتن زردى من از تو، سرخى تو از من، بيماريها و ناراحتى‏ها و نگرانى‏هاى سال كهنه را به آتش مى‏سپارند تا سال نو را با شادى آغاز نمايند.

بعضى خانواده‏ها در شب چهارشنبه آخر سال، مرد و زن، پسر و دختر در يك خانه دور هم جمع مى‏شوند و يكى از آنها كه صدايش از بقيه بهتر است و دوبيتى‏هايى را حفظ است در صدر مجلس مى‏نشيند و اشعارى در مدح ائمه عليهم‏السلام مى‏خواند و چون مجلس گرم شد به شخص اول نزديك خود مى‏گويد نيت كند. آن شخص نيت مى‏كند. خواننده هر بيتى كه به زبانش آمد مى‏خواند. سپس نفر دوم نيت مى‏كند و همينطور الى آخر و اگر بخواهند جشن ادامه پيدا كند نفر ديگرى كه صداى خوبى دارد شروع به خواندن مى‏كند. در اين مجلس نقل و كشمش و سنجد و نخودچى در ميان است، كه به آن آجيل مشكل‏گشا مى‏گويند.

خانه تكانى

سه يا چهار هفته قبل از عيد نوروز، مراسم خانه تكانى آغاز مى‏شود. تمامى اعضاء خانواده بويژه زنها به تكاپو مى‏افتند. در اين مراسم طى سه الى چهار هفته بايستى تمامى ابزار و وسايل خانه، جابه‏جا، تميز و تعمير شده و دوباره به جاى خود قرار گيرند.

كاشتن سبزه

كاشتن سبزه عيد به صورت نمادين و شگون از روزگار كهن در همه خانه‏ها و خانواده‏هاى استان كرمان مرسوم است. امروز در همه خانه‏ها ده روز يا دو هفته پيش از نوروز در ظرف‏هاى كوچك و بزرگ، كاسه، بشقاب، پشت كوزه و ... دانه‏هايى چون جو، گندم، لوبيا، نخود مى‏كارند. موقع تحويل سال روى سفره هفت‏سين بايد سبزه بگذارند. اين سبزه‏ها را تا روز سيزده نگه مى‏دارند و روز سيزده بدر آن را در آب روان مى‏اندازند.

پنج شنبه آخر سال

يكى از آئين‏هاى كهن پيش از نوروز، ياد كردن اموات است. پنج شنبه آخر سال را اكثر مردم بويژه خانواده‏هايى كه در طول سال عضوى را از دست داده‏اند به زيارت اهل قبور مى‏روند. در اين روز خانواده‏ها، خوراك (پلو خورش)، نان، حلوا و خرما بر مزار نزديكان مى‏گذارند و نيز بر مزار آنان شمع يا چراغ روشن مى‏كنند.

مراسم روز عرفه يا علفه در آخرين روز سال يا به عبارت ديگر شب سال نو كه اين روز را عرفه و بعضى جاها علفه مى‏گويند، مردم سر خاك مردگانشان مى‏روند. ميوه، نقل و شيرينى و خرما خيرات مى‏كنند. در جيرفت، روز پيش از نوروز، خانواده‏هاى عزادار، از خويشاوندان و نزديكان با غذا و حلوا پذيرايى مى‏كنند و در سر مزار جمع مى‏شوند. در رفسنجان شب علفه يعنى عصر روز قبل از علفه، به مزار اموات مى‏روند و براى آنها خيراتى مى‏كنند و فاتحه مى‏خوانند.

تهيه كماچ سهن

تهيه كماچ سهن براى سفره هفت سين از رسوم مردم كرمان است. در فرهنگ ايرانيان باستان سهن قداست خاصى دارد و نمادى از رشد و بارورى است. برخى نيز آن را به حضرت زهرا نسبت مى‏دهند. بنا به گفته پيشينيان حضرت زهرا عليهاالسلام سهن را با نهايت پاكى و نظافت كامل تهيه مى‏كرد و با آن سمنو مى‏پخت و به صورت نذر تا هفت خانه مى‏برد. از اين جهت سمنو را شيرينى حضرت زهرا عليهاالسلام مى‏گويند.

در كرمان زنان مسن سمنو را با آداب و رسوم خاصى تهيه مى‏كنند. ديگ را در جاى خلوتى كه چشم ناپاك به آن نرسد بارمى‏گذارند. رسم بر اين است كه سمنو بايد سه اذان را طى كند تا آماده مصرف گردد. بار گذاشتن سمنو همراه با دعا و صلوات انجام مى‏گيرد و دختران دم بخت به نوبت ديگ را به هم مى‏زنند. پس از اذان صبح در ديگ برداشته مى‏شود. اعتقاد بر اين است كه حضرت زهرا اين سمنو را تبرك كرده است و به آن انگشت زده است.

براى تهيه اين كماچ، چهل روز مانده به عيد، گندم را در كماجدان متوسط ريخته و از حبوبات مختلف هفت رقم داخل آن مى‏ريزند. هفت گونه آن به هر طريقى بايد حفظ شود. ريختن سهن نيز بايد دور از چشم ناپاك انجام شود وگرنه گندم سياه مى‏شود. پس از اينكه گندم جوانه زد آن را داخل كيسه‏اى پارچه‏اى مى‏ريزند و هر روز آن را نم مى‏كنند. پس از آنكه جوانه‏ها بزرگ شد، آنها را از كيسه بيرون آورده و خشك مى‏كنند. سپس آن را آرد كرده و آماده براى پختن مى‏شود.

سفره هفت سين

هفت سين رسم و باورى كهن است كه همه اعضا خانواده در موقع تحويل سال، در كنار سفره هفت سين گردآيند. در سفره هفت سين، هفت روئيدنى خوراكى كه با حرف «س» شروع مى‏شود. چون سيب، سنجد، سبزه، سماق، سير، سركه، سمنو و مانند اينها، همچنين در اين سفره آئينه، شمع، ظرف شير، ظرف آبى كه در آن نارنج است، تخم مرغ رنگ كرده، تخم مرغ روى آئينه، ماهى قرمز، سبزى، گلاب، گل سنبل، سكه و كتاب دينى نيز وجود دارد و زينت بخش سفره مى‏باشند.

لباس نو

از ديگر رسوم مردم كرمان در ايام نوروز، پوشيدن لباس نو مى‏باشد. در روز نوروز تمام افراد از كوچك و بزرگ، زن و مرد همگى لباس نو به تن مى‏كنند و با ظاهرى آراسته سال نو را آغاز مى‏نمايند.

غذاى نوروز

در كرمان از ايام گذشته مرسوم بوده است كه شب عيد نوروز را پلو بخورند. اين پلو شب نوروز براى مردم استان به عنوان يك ضرب‏المثل درآمده است. آنها مى‏گويند كه اعيان (ثروتمندان) يك شب در ميان پول مى‏خورند، ما فقرا هر شب نوروز پلو مى‏خوريم و با تصنيف‏هايى از قبيل: عيد آمد و ما پلو نداريم ...

ديد و بازديدهاى نوروزى

از جمله آئين‏هاى نوروزى، ديد و بازديد يا عيد ديدنى است. اين عيد ديدنى‏ها از شب اول نوروز آغاز مى‏شود و تا سيزده فروردين ادامه دارد و معمولاً تا پاسى از شب نيز ادامه دارد. در اين عيد ديدنى‏ها رسم است كه ابتدا كوچكترها به ديدن بزرگترها بروند و سپس بزرگترها به ديدن كوچكترها بيايند.

هديه نوروزى

عيدى دادن به مناسبت نوروز رسمى كهن است. امروزه رسم عيدى دادن در بين همه قشرها، خانواده‏ها، سازمانهاى دولتى و خصوصى پابرجاست و در سازمانهاى دولتى رسميت يافته است. عيدى امروز بيشتر به صورت نقد و اسكناس نو است.

نوروز اول

در ديد و بازديدهاى نوروزى رسم است كه نخست به خانه كسى بروند كه نوروز اول درگذشت عضوى از آن خانواده است. در اين روز خانواده‏هاى خويشاوند لباس سياه را از تن سوگواران درمى‏آورند. ديدار كنندگان در نوروز اول، به خانواده سوگوار تسليت نمى‏گويند، بلكه براى آنان آرزوى شادمانى مى‏كنند تا در آغاز سال نو فال بد نزنند.

در نوروز اول اقوام افراد تازه داماد نيز به ديدار آنها مى‏روند. افرادى كه در طول سال، از نوروز سال قبل تا نوروز تازه رسيده، ازدواج كرده‏اند، روز نوروز را در خانه مى‏مانند و اقوام و خويشان به ديدار آنها مى‏روند.

سيزده بدر

در همه شهرها، روستاها و عشيره‏هاى ايران، مرسوم است كه بايد روز سيزدهم فروردين از خانه بيرون آمد و به باغ و كشتزار رو آورد و به اصطلاح نحسى روز سيزده را از خانه بيرون كرد. خانواده‏ها در اين روز به صورت گروهى، غذاى ظهر را آماده كرده و نيز آجيل‏ها و خوردنى‏هاى سفره هفت سين را با خود برداشته و عازم دشت و بيابان مى‏شوند. در اين روز سبزى سفره هفت سين را در آب روان مى‏اندازند. به دامن صحرا رفتن، شوخى كردن، بازى كردن، دويدن، تاب خوردن و در هر حال جدى نبودن، از ويژگيهاى روز سيزده است. گره زدن سبزه، به نيت باز شدن گره دشوارى‏ها و برآورده شدن آرزوها از جمله بيرون كردن نحسى است. سبزه گره زدن دختران دم بخت، شگونى براى ازدواج و همسريابى مى‏باشد.

در سيرجان، از رسوم سيزده بدر، گهواره بستن و بار انداختن است. بدين منظور ريسمانى را به شاخه درختى دولايه مى‏بندند و در آن قرار مى‏گيرند و باد مى‏خورند. اين نوع گهواره را در كتب لغت «بانوچ» گويند.

جشن عروسى

ابتدا پسر دخترى را مى‏پسندد و موضوع را با مادر خود در ميان مى‏گذارد. مادر، موضوع را به پدر گفته و ضمن رضايت پدر، روزى مادر به بهانه‏اى به خانه دختر مى‏رود و پس از كمى گفتگو و ورانداز كردن عروس آينده به خانه برمى‏گردد.

اين ورانداز كردن مادر در انتخاب همسر نقش بسيار مهمى دارد. اگر مادر دختر را پسنديده باشد، با تعريفهايى كه از او مى‏كند، سايرين نيز رضايت خواهند داد. اما اگر عكس اين اتفاق افتاده باشد، ماجرا نيز معكوس خواهد شد و پس از اين دختر مى‏بايستى چشم بپوشد.

پس از پسند شدن عروس، روزى ديگر مادر با يكى يا چند زن ديگر از اقوام معمولاً دختر يا خواهران خود به خانه دختر مى‏رود و موضوع را با مادر دختر در ميان مى‏گذارد.

مادر دختر نيز موضوع را با شوهرش مطرح كرده و با شور و مشورت با بزرگان تصميم مى‏گيرند. يك يا دو روز بعد دوباره مادر داماد به خانه دختر مى‏آيد و جواب مى‏خواهد. البته اين بار نيز به او جوابى نمى‏دهند. در مرحله سوم به او جواب مى‏دهند. اگر جواب مثبت بود، يك روز با داماد و پدر داماد و عده‏اى از اقوام به خانه عروس آمده و نشان مى‏آورند. با خود انگشتر، يا پارچه و يا لباسى مى‏آورند. در اين زمان رفت و آمد خانواده‏ها آغاز مى‏شود.

در اين رفت و آمدها مهريه و زمان عقد و خريد مشخص مى‏گردد. اما يك زمانى را براى رسمى كردن آنها مشخص مى‏كنند. در روز موعود تمام اقوام و فاميل و آشنايان را دعوت مى‏كنند و ميزان مهريه را مشخص مى‏كنند. به اصطلاح صداق تِى (تعيين) مى‏كنند. يكى دو روز قبل از عقد، مراسم خريد را دارند. در اين روز پدر و مادر عروس و داماد و عده‏اى از خويشاوندان نزديك آنها، به بازار مى‏روند و لوازم آرايش عروس و داماد، لباس، چمدان، آئينه و شمعدان، يك جلد قرآن، ساعت، سرويس طلا و چيزهاى ديگر مى‏خرند.

رسم است كه خانواده عروس براى اقوام نزديك داماد كفش يا لباس بخرد و خانواده داماد براى اقوام عروس چيزى بخرد.

در پايان آنچه را براى عروس خريده‏اند نزد خانواده داماد و آنچه را براى داماد خريده‏اند، نزد خانواده عروس باقى مى‏ماند تا روز عروسى. يك روز قبل از عروسى مراسم جهيزبران دارند. جهازيه عروس را كه قبلاً آماده كرده و داخل كارتن و بسته‏بندى شده است. با رسم و تشريفات خاصى به خانه داماد مى‏برند.

در برخى مناطق چندين ماشين پشت سر هم رديف مى‏شود و در هر ماشين يك يا دو وسيله مى‏گذارند و ماشينها، بوق‏زنان روانه خانه داماد مى‏شوند و زنان در اين زمان با دايره و تنبك به شادى و رقص مى‏پردازند و اسفند دود مى‏كنند و جهاز عروس را از زير آينه قرآن عبور مى‏دهند.

جهاز عروس را در خانه داماد از داخل كارتن خارج نموده و همه آنها را طورى مى‏چينند كه هر فردى بتواند تمام آنها را ببيند و چيزى را از قلم نيندازد. حتى قاشقها و چنگالها را يكى يكى مى‏گذارند. قوطى كبريت را از بسته خود بيرون مى‏آورند.

البته بايد يادآورى كرد كه جهازيه شامل تمامى وسايل زندگى و منزل از قبيل: يخچال، فريزر، كولر، بخارى، پنكه، گاز، لباس‏شويى، اتو، تلويزيون، راديو ضبط، چرخ خياطى، چرخ گوشت، چرخ رشته‏برى، آب ميوه‏گيرى، آسياب برقى، مخلوط كن، هم‏زن، بشقاب چندين دست از ملامين، استيل، چينى و پيركس، كاسه به همين ترتيب، لحاف و تشك پنج عدد، متكا و بالش دوازده عدد، پشتى چهار تا شش عدد، قالى ماشينى سه عدد، انواع حبوبات از هر كدام دو الى سه كيلو و ...

در برخى مناطق مثل سيرجان، كهنوج، تهيه جهاز به عهده داماد مى‏باشد. داماد بايد پول جهاز را به خانواده عروس بپردازد، تا آنها براى دخترشان جهاز تهيه نمايند.

پس از مهيا شدن جهاز عروس، خود را براى روز عروسى آماده مى‏كنند. در برخى مناطق استان شب قبل از عروسى، مراسم حنابندان دارند.

در اين مراسم مقدارى حنا در كف دست عروس مى‏گذارند و دختران دم بخت از آن حنا جهت باز شدن بخت برمى‏دارند. مراسم عروسى اكثرا در بعدازظهر انجام مى‏شود. البته در بيشتر جاها عقد و عروسى با هم مى‏باشد و در بعضى مناطق قبل از غروب آفتاب مراسم خاتمه مى‏يابد.

در روز عروسى اقوام و نزديكان و آشنايان در مراسم شركت مى‏كنند و از آنان با شيرينى و ميوه و احيانا شام پذيرايى مى‏شود. در روز عروسى پس از آرايش عروس او را بر سر سفره عقد نشانده و عاقد براى گرفتن وكالت به اتاق عقد مى‏آيد و خطبه مى‏خواند.

در اين هنگام دو نفر بالاى سر عروس قند مى‏سايند، يك نفر براى جلوگيرى از چشم زخم قيچى را باز و بسته مى‏كند و همه نگاهها به دهان عروس خيره است. براى بار اول كه خطبه خوانده مى‏شود، مادر عروس مى‏گويد عروس رفته گل بچيند، معمولاً بايد خطبه را براى سه يا پنج بار خواند تا عروس جواب بله را بدهد. با بله گفتن عروس، هلهله‏اى در بين زنان راه مى‏افتد. عروس خانم پس از امضاء دفتر عقد بر سر سفره نشسته و عاقد به سراغ داماد كه در محل ديگرى است مى‏رود.

مراسم زنانه معمولاً در منزل پدر عروس و مراسم مردانه در خانه يكى از همسايگان عروس برگزار مى‏شود.

از طرف داماد نيز يك نفر وكيل مى‏شود و جواب عقد را مى‏دهد. سپس وكيلان و شاهدان دفترچه ازدواج را امضاء مى‏كنند. داماد نيز دفتر عقد را امضاء مى‏نمايد.

در اين زمان جلسه با صلوات بر محمّد شكلى ديگر به خود مى‏گيرد. غوغاى پذيرايى آغاز مى‏شود. از ميهمانان با شيرينى و ميوه پذيرايى مى‏شود.

در نزديكيهاى غروب، داماد را به مجلس زنانه فرا مى‏خوانند و اگر مراسم عقد بود، پس از مدتى مدعوين به منازل خود مراجعت مى‏كنند و عروس و داماد شام را با هم صرف نموده و از هم جدا مى‏شوند و در برخى جاها تا زمان عروسى، عروس و داماد حق صحبت كردن با هم را ندارند.

هنگام بردن عروس، پدر عروس دست او را به دست داماد مى‏سپارد و هديه‏اى به عنوان رونما به آنها مى‏دهد و هر يك از اقوام عروس و داماد نيز مى‏بايستى هديه‏اى را به عروس و داماد بدهند.

در نهايت با خداحافظى عروس از پدر و مادر كه لحظه‏اى بسيار احساسى و عاطفى است، غم و شادى توأم مى‏شود، عروس خانه پدر را ترك مى‏گويد و اقبال خود را در خانه‏اى ديگر جستجو مى‏نمايد. عروس بر ماشين تزئين شده سوار شده و بوق زنان در حالى كه ماشينهاى متعددى آنها را همراه مى‏كنند، روانه خانه بخت مى‏شود. نزديكيهاى خانه كه رسيدند با پياده شدن عروس و داماد، گوسفندى را قربانى مى‏نمايند.

در اين هنگام، عروس از پدر و مادر و اقوام داماد مبلغى به عنوان پاگشا مى‏خواهد و تا وقتى كه به او چيزى ندهند، عروس قدمى برنمى‏دارد. جلو درب منزل كه رسيد عروس از پدر داماد و داماد خير خانه مى‏خواهد. خيرخانه معمولاً قول بردن به زيارت امام رضا عليه‏السلام يا سوريه و كربلا و يا مكه و مدينه مى‏باشد. پس از ساعتى رقص و شادى، عروس و داماد را تنها مى‏گذارند و صبح فردا به سراغ آنها مى‏آيند.

در روز سوم عروسى، مراسم پاتختى دارند.

در اين روز تمام كسانى كه در عروسى شركت داشته‏اند هديه‏اى را براى عروس و داماد مى‏آورند كه به آن جا خالى وا مى‏گويند. معمولاً اقوام عروس، هديه‏اى كه مى‏آورند، جنس و كالاست. اما اقوام داماد مبلغى پول را هديه مى‏آورند.

در روز هفتم عروسى، در خانه عروس و داماد آش مى‏پزند و پس از آن عروس و داماد را پاگشا مى‏كنند. يعنى از آنها دعوت مى‏كنند كه به خانه اقوام برود. ابتدا پدر داماد، سپس پدر عروس، آنها را پاگشا مى‏نمايد.

ازدواج بده بستان

در شهرستان رفسنجان نوعى ازدواج به نام بده بستان وجود دارد. در اين ازدواج خانواده‏اى كه دختر و پسر دم‏بخت داشته باشد، به دنبال خانواده‏اى مى‏گردد كه آنها نيز دختر و پسر دم بخت داشته باشند. براى پيدا كردن اين خانواده‏ها به دلالان متوسل مى‏شوند. دلالى كه توانست خانواده‏اى را براى آنها رديف كند كه حاضر باشند دخترشان را بدهند و دختر اين خانواده را بگيرند، مبلغى را از طرفين مى‏گيرد. در اين ازدواج در همان مراسم خواستگارى، شرط مى‏كنند كه اگر شما دختر ما را بگيريد، ما نيز دختر شما را مى‏گيريم نه اينكه بگويند اگر دخترتان را به ما بدهيد، ما دخترمان را به شما مى‏دهيم. (دعوا بر سر جنس كمياب يعنى پسر است). در اين ازدواج دختر كمترين اختيار را دارد. از طرفى بايد تابع پدر و مادر باشد و از طرف ديگر بايد مطيع برادر. اگر برادر حاضر به ازدواج نباشد، او نيز نمى‏تواند شوهر كند.

اين ازدواج بيشتر در خانواده‏هايى اتفاق مى‏افتد كه دختر بزرگى دارند و كسى براى ازدواج با او پيدا نشده است. ولى هم اكنون به صورت يك پديده عمومى درآمده است و تمامى اقشار جامعه به اين ازدواج روى آورده‏اند. و كم كم براى خانواده‏هايى كه پسرى ندارند، به صورت يك معضل درمى‏آيد. زيرا كمتر كسى حاضر به ازدواج پسر تنهاست بلكه هر خانواده‏اى مى‏خواهد كه با ازدواج پسرش، دخترش نيز به خانه بخت برود.

در اين نوع ازدواج‏ها، اين خانواده‏ها هستند كه به دنبال شوهر براى دختر خود هستند و شوهر او را خود انتخاب مى‏كنند و به سراغش مى‏روند. در واقع اين پسر است كه بايد پسنديده شود.

عروسى عشاير

پس از انجام مراسم خواستگارى و موافقت پدر عروس، خانواده داماد براى عروس يك دست لباس، يك انگشتر به عنوان نشانه مى‏آورد. براى عروسى تمام افراد ايل دعوت مى‏شوند. اما در ايلات مختلف برگزارى مراسم با هم متفاوت است. در اين جا به ذكر برخى از رسومات در بعضى ايلهاى استان كرمان مى‏پردازيم:

در ايل جبال بارز پس از تعيين صداق، هزينه و مدت جشن عروسى، خانواده داماد مقدارى گندم را آرد مى‏كند. سپس دو خانواده لباس و وسايل لازم را براى عروس و داماد از شهر تهيه مى‏كنند. پس از آن، خانواده داماد، سياه چادرهاى خود را نزديك خانه پدر عروس برپا مى‏نمايند. از اين تاريخ جشن عروسى آغاز مى‏گردد. در مراسم عروسى رقص و نوازندگى، اسب سوارى و تيراندازى وجود دارد. زنان به همراه آواى ساز و دهل به رقص و پايكوبى مى‏پردازند و به صورت گروهى مى‏رقصند. هر نيم ساعت گروه زنان عوض مى‏شود.

هنگام شب، جوانان و مردان به دور خرمنى از آتش مشغول رقص چوبى مى‏شوند روزها مردها به مسابقه تيراندازى مشغول هستند. جشن حدود ده الى پانزده روز به طول مى‏انجامد. روز آخر تعدادى از عشاير، يك پلاس و لوازم گرم كردن آب را به كنار رودخانه مى‏برند.

ساعتى بعد داماد را با اسب با همراهى زنان و مردان و شادى كنان به آن محل مى‏برند. داماد را به داخل چادرى مى‏برند و او را استحمام مى‏كند. در اين موقع زنان پيرامون چادر مى‏رقصند و شادى مى‏كنند. مردان نيز سرگرم سواركارى، چوب بازى و تيراندازى هستند.

پس از استحمام لباسهاى نو و مخصوص را به تن داماد كرده و برمى‏گردند. در بين راه داماد را به زيارتگاهى مى‏برند. سپس داماد را در كلبه‏اى چوبى روى تشكى (تختى) مى‏نشانند و مردان هم در پيرامون او مى‏نشينند. آنگاه مدعوين هر كدام پولى را به عنوان كمك به داماد در دستمالى كه در وسط پهن شده مى‏اندازند، و يك نفر مبلغ و نام پرداخت كننده را در دفترى يادداشت مى‏كند.

در نزديكى خانه عروس، چادر سفيدى را براى حجله برپا مى‏كنند. داخل آن را قاليچه‏هايى فرش كرده و رختخوابى هم در گوشه چادر مى‏گسترانند. حدود سه ساعت بعد از نيمه شب داماد را با شكوه خاصى به چادر مذكور مى‏برند. سپس عروس كه صورتش پوشيده است به حجله راهنمايى مى‏شود. داماد رو به قبله مى‏نشيند. عروس را در كنار داماد مى‏نشانند بطورى كه قسمتى از چادر عروس جلو داماد پهن شود. ملاى ايل مهر و تسبيحى روى قسمت گسترده چادر عروس مى‏گذارد و سپس داماد به توصيه ملا، دو ركعت نماز به جا مى‏آورد و با اين عمل به عصمت و پاكى عروس گواهى مى‏دهد. سپس پدر عروس دست دخترش را در دست داماد مى‏گذارد و عروس و داماد تا سه روز در چادر مى‏مانند.

در ايل بچاقچى، همه مردم ايل براى عروسى دعوت مى‏شوند. در اين جشن مراسم شتردوانى و تيراندازى اجرا مى‏شود. بدين ترتيب كه شاخه بلندى از چوب به نام طراده در زمينى فرو كرده و سر آن سكه طلا يا پول نقره و غيره مى‏آويزند. ميهمانان يكى پس از ديگرى تيراندازى مى‏كنند. هر كس برنده شد، سكه‏ها به وى تعلق مى‏گيرد.

در اين هنگام، سلمانى سر و صورت داماد را اصلاح نموده و زنان نيز به سر و صورت او نقل پاشيده و شادى مى‏كنند. نوازندگان مى‏نوازند و پاى‏كوبى مى‏كنند. سپس داماد را سوار شتر كرده و با هلهله و شادى به حمام يا كنار آب رودخانه يا چشمه مى‏برند. پس از استحمام، كاروان به سمت خانه عروس به راه مى‏افتد.

در اين هنگام عمل «سرابى»، به اصطلاح محلى بخشيدن اغنام و احشام و زمين از سوى پدر عروس به داماد، صورت مى‏گيرد. پس از صرف شام، در نيمه شب عروس و داماد را به حجله مى‏برند.

عشاير ارزوئيه بافت مراسم عروسى را به اين شكل برگزار مى‏كنند كه ابتدا اكثريت دامداران، گوسفندان خود را جهت تهيه پنير به منزل داماد مى‏برند. در هر مراسم عروسى 100 كيلوگرم پنير تهيه مى‏شود، تا داماد بتواند جهت پذيرايى از آن در هنگام برگزارى عروسى استفاده نمايد. انجام رقص‏هاى محلى و پايكوبى با سازهاى محلى از جمله دهل يكى از آداب عشاير منطقه مى‏باشد. اين رقص و سازها گاهى تا يك ماه طول مى‏كشد.

جمع‏آورى هيزم، براى پختن غذا همراه با رقص و شادمانى انجام مى‏شود و از كوه هيزم جمع كرده و به خانه داماد مى‏آورند. هنگامى كه مى‏رسند داماد به هر كدام يك عدد دستمال هديه مى‏دهد. مراسم نان پزان كه زنان و دختران انجام مى‏دهند و نوعى لواش بسيار نازك تهيه مى‏كنند و نيز مراسم حنابندان كه عمدتا شب سوم انجام مى‏گيرد و با رقص و پايكوبى و ساز و دهل و چوب بازى همراه است از ويژگى‏هاى عروسى عشاير است. هنگام انجام اين امور، زنان شور و هلهله مى‏كنند و به سبك محلى به پايكوبى مى‏پردازند و مى‏خوانند:

عروس حنا بندونشه طوق طلا گردنشه

عروس حنادارى، حنا بوى گلاب از تو مياد

پاشو شتاب كن اى عروس پا در ركاب كن اى عروس

در روز چهارم، اهالى داماد را بر اسبى سوار كرده و به فاصله‏اى دورتر از آبادى مى‏برند. تا رخت دامادى بر تن او نمايند. در بين راه به داماد هدايايى داده مى‏شود و در دفترى يادداشت مى‏گردد.


منابع