ÌÓÊÌæ ÇÑÊÈÇØ ÈÇ ãÇ ÎÇäå  

جشن‌ها و اعیاد در استان لرستان

از ویکی اطلس فرهنگی ایران

پرش به: ناوبری, جستجو

محتویات

عيد فطر

در آخرين روز ماه مبارك نيز مردم بدنبال هلال ماه شوال مى‏گردند و امروزه بيشتر افراد به راديو و تلويزيون گوش فرا مى‏دهند تا از رؤيت هلال ماه با خبر شوند. با اعلام عيد فطر از طريق صدا و سيما جمهورى اسلامى ايران مردم خود را براى نماز عيد آماده مى‏كنند.

نماز عيد فطر در مساجد هر محله برگزار مى‏گردد و مردم صبح زود در مساجد جمع شده و نماز عيد را برگزار مى‏نمايند و اين روز را به يكديگر تبريك مى‏گويند و پس از نماز عيد به ديدار بزرگترها مى‏روند.

در روز عيد فطر، مردم زكوة فطره خود را به فقرا و مستمندان مى‏پردازند و مقدارى از پول زكوة فطره را هم صرف بناى مسجد مى‏نمايند. در برخى جاها نيز پول زكوة فطره را به روحانى مى‏دهند. در برخى موارد هم كميته امداد در محل حضور مى‏يابد و به جمع آورى فطريه نمازگزاران مى‏پردازد.

از كهن‏ترين زمان‏ها تا به امروز برگزارى جشن و عيد از ويژگى‏هاى فرهنگى همه جوامع است. همه ملت‏ها، اقوام و ايل‏ها روزهايى از سال را جشن مى‏گيرند. برگزارى جشن‏ها و آئين‏ها به ويژگى‏هاى فرهنگى، اجتماعى، تاريخى، جغرافيايى و اعتقادى جامعه بستگى دارد. كمتر جشنى را مى‏توان يافت كه در دو جامعه يكسان برگزار شود. در اين قسمت به نحوه برگزارى جشن‏هاى مذهبى و ملى در استان لرستان اشاره مى‏شود.

عيد مبعث

عيد مبعث حضرت رسول اكرم صلى‏الله‏عليه‏و‏آله يكى از مهمترين اعياد مسلمين است. مسلمانان با برپايى مراسم جشن و سرور اين روز را گرامى مى‏دارند. در لرستان مردم شهرهاى مختلف، ميادين بزرگ شهر و خيابان‏ها را با پرچم و پارچه‏هاى رنگين آذين مى‏بندند. خيابان‏ها و بازارچه‏ها، مساجد و حسينيه‏ها و مدارس و ساير اماكن را چراغانى مى‏نمايند. در بازارچه‏هاى شهرهاى استان مجالس برپا مى‏شود و سرودهاى مذهبى از طريق راديو و يا نوار پخش مى‏گردد و از شركت كنندگان با شيرينى پذيرايى مى‏شود.

اداره فرهنگ و ارشاد اسلامى و برخى ادارات ديگر نيز مجالس را برپا مى‏سازند و با قرائت قرآن، خواندن سرود، شعر خوانى و سخنرانى و پذيرايى از شركت كنندگان اين روز را گرامى مى‏دارند. در برخى از منازل و تكايا نيز برخى افراد متدين مجالس جشن و سرود برپا نمايند. در روستاها كمتر مراسمى برگزار مى‏شود.

ميلاد حضرت رسول اكرم صلى‏الله‏عليه‏و‏آله

مردم استان لرستان، در روز 17 ربيع الاول كه مصادف با ولادت پيامبر اكرم صلى‏الله‏عليه‏و‏آلهو امام جعفر صادق عليه‏السلام مى‏باشد، جشن مى‏گيرند. در اين روز خيابان‏ها و بازارچه‏ها و ميادين شهر را چراغانى مى‏نمايند. شهر را با پرچم و پارچه‏هاى رنگين تزئين مى‏نمايند. در شهرهاى مختلف مجالس جشن و سرور برپا مى‏گردد و با چاى و شيرينى از شركت كنندگان پذيرايى مى‏شود.

در اين مجالس برنامه‏هايى چون مديحه سرايى، آواز خوانى، شعر خوانى و سخنرانى اجرا مى‏گردد. در برخى منازل نيز مراسم ميلاد حضرت رسول صلى‏الله‏عليه‏و‏آله نيز برگزار مى‏گردد.

عيد قربان

عيد قربان يكى از اعياد عبادى و اجتماعى بزرگ مسلمانان است. مردم لرستان به اين روز اهميت خاصى مى‏دهند و به مناسبت اين روز ماه ذى الحجه را ماه قربانى كشان (قرونى كشو) مى‏نامند. كسانى كه نذرى دارند براى رفع درد و بلا و همچنين و يا براى آمرزش اموات خود كسانى كه حاجى دارند و يا كسانى كه سال‏هاى قبل به حج رفته‏اند اقدام به قربانى كردن گوسفند در روز عيد قربان مى‏نمايند. در اين روز بسيارى از مردم شهرها به منازل علما و روحانيون معروف شهر مى‏روند و عيد را به آنها تبريك مى‏گويند.

در اين روز كسانى كه قربانى مى‏كنند، گوشت قربانى را بين خانواده‏هاى مستمند و يا همسايه تقسيم مى‏كنند. اگر گوسفند را براى اموات قربانى كرده باشند، با گوشت آن غذايى تهيه مى‏كنند و عده‏اى را به صرف غذا دعوت مى‏نمايند. مدعوين نيز پس از صرف غذا براى متوفى فاتحه مى‏خوانند.

در بين عشاير نيز، گوسفندى را ماه‏ها قبل براى قربانى انتخاب كرده‏اند. با فرا رسيدن روز عيد، گوسفند را آب داده و دعاى مخصوص در گوش گوسفند خوانده مى‏شود و سپس گوسفند را ذبح مى‏نمايند.

در اين روز خانواده‏هايى كه حاجى دارند، مراسم جشنى برپا مى‏سازند و با حنا و شيرينى از مردم پذيرايى مى‏كنند.

عيد غدير

مردم استان لرستان روز هيجدهم ذى حجه را به مناسبت واقعه غدير خم و معرفى حضرت على عليه‏السلام به پيشوايى مسلمانان، جشن مى‏گيرند. مردم لرستان اين روز بيش از ساير اعياد گرامى مى‏دارند و در شهرها و روستاهاى استان آئين جشن و سرور برگزار مى‏شود. در اين روز ميادين شهرها، خيابان‏ها و سردر مغازه‏ها و اماكن عمومى و مساجد را چراغانى مى‏كنند و با پرچم‏ها و پارچه‏هاى رنگين شهر و روستا را آذين مى‏بندند.

مردم با تشكيل مجالس جشن و سرور در بازارچه‏ها و بعضا در منازل و تكايا با شيرينى و چاى از شركت كنندگان پذيرايى مى‏كنند. در اين مجالس، برنامه هايى چون مديحه سرايى، شعر خوانى و موسيقى محلى اجرا مى‏شود. در تكايا و مساجد و منازل نيز مراسم جشن و سرور بر پا مى‏باشد و از وعاظ جهت سخنرانى دعوت مى‏شود. رفتن مردم به ديدار علما در اين روز مرسوم است. مردم به ديدار علما رفته و عيد ولايت را به آنها تبريك مى‏گويند.

در اين روز به سادات توجه خاصى مى‏شود. مردم به ديدار سادات رفته و با آنها روبوسى مى‏نمايند. معمولاً سعى مى‏كنند در اين روز صورت هفت سيد را بوسه بزنند و معتقدند كه اين عمل ثواب بسيار دارد. لازم به ذكر است كه مردم استان انجام كارهاى خير چون عقد و عروسى را به اين روز موكول مى‏نمايند.

نيمه شعبان

مردم استان لرستان روز پانزدهم شعبان را به مناسبت تولد حضرت مهدى(عج) گرامى مى‏دارند و آن را از اعياد بزرگ مى‏شمارند. در اين روز همانند ساير اعياد خيابان‏ها و شهر را آذين بسته و چراغانى مى‏كنند و با برپايى مراسم جشن در مساجد و تكايا و حسينيه‏ها و منازل اين روز را گرامى مى‏دارند. شركت در مراسم جشن، رفتن به ديدار علما، رفتن به اماكن مذهبى و زيارتگاه‏ها، از جمله مراسم اين روز مى‏باشد. توزيع شيرينى در بين مردم در سطح شهر و روستاها از سوى صاحبان مغازه‏ها جلوه خاصى به شهر و روستا مى‏بخشد و همگان را به وجد مى‏آورد. برخى از خانمها كه نذرى دارند، در اين روز در منزل خود مجلس جشنى را برپا مى‏سازند و از مدعوين با شيرينى و چاى و ميوه و ناهار پذيرايى مى‏نمايند.

در سالروز تولد ساير ائمه از جمله امام رضا عليه‏السلام و امام حسين عليه‏السلام نيز در سطح استان در مساجد مراسمى برگزار مى‏گردد.

شب يلدا

«شب يلدا» يا «شب چله» بلندترين شب سال مى‏باشد. مردم لرستان همانند مردم ساير نقاط ايران در اين شب دور هم جمع شده و جشن مختصرى برپا مى‏كنند. مردم اين شب تنقلاتى را از جمله: گندم، شاهدانه، آجيل و ميوه‏هاى مختلف را تهيه مى‏كنند و به منزل بزرگ خانواده رفته و اين شب را در كنار هم مى‏گذارند.

افرادى كه وضع مالى شان خوب است در اين شب گاو يا گوسفندى را ذبح مى‏كنند كه به اين رسم «كُشتى كُشان» گفته مى‏شود و سپس گوشت آن را [بين همسايگان، آشنايان و فاميل] تقسيم مى‏كنند.

نام ديگر شب يلدا (اولين شب دى ماه) اول قاهاره يا اول قارَه كه برگرفته از شعرى است كه در حلول جشن شب چله خوانده مى‏شود. داستان آن از اين قرار است: موقعى كه خانواده‏ها مشغول خوردن شب چره شب چله (گندم بريان و كشمش و كنجد) هستند پسران خانواده‏هاى ديگر كه بين سنين ده تا بيست ساله‏اند هر كدام شالى را برداشته و بر پشت بام خانه همسايه مى‏روند و در حاليكه شال را از ديوار و يا ايوان خانه‏ها آويزان كرده‏اند مى‏خوانند:

امشو اول قاهاره: امشب بلندترين شب سال است (اول قاهاره است)

خيره د حونه‏ات باواره: خير و بركت در خانه‏ات ببارد

نون و پنير و شيره: نان و پنير و شيره (همواره در خانه‏ات باشد)

كيخا حونت نميره: بزرگ خانه‏ات نميرد (زنده باشد)

و آنقدر اين شعر را تكرار مى‏كنند تا صاحب خانه متوجه حضور آنان شود و از تنقلاتى كه براى شب چره خود دارد مقدارى را لاى شالِ آويزان شده بسته و تكان مى‏دهد كه به اين وسيله بچه‏ها متوجه مى‏شوند بايد شال را بالا بكشند و براى رفتن روى پشت بام همسايه ديگر عجله كنند. زيرا هر كس در اين كار چالاكتر باشد سهم بيشترى نصيبش مى‏شود و گاهى صاحب خانه براى شوخى و مزاح پوست ميوه، زغال، سنگ و يا چيزهايى بى‏ارزش ديگرى را به شال ببندد و موجب خنده خانواده و دماغ سوختگى بچه‏ها شود و اين زمانى است كه صاحب خانه شال را شناخته و مى‏داند كه اين شال دو يا سه بار آويزان شده است.

اين كار گاهى موجب مى‏شود كه لوله‏بخارى روى پشت‏بام چند لگد جانانه نوش جان كند و گوينده شعر اول قاهره با همين وزن به هجو صاحبخانه مى‏پردازد كه:

امشو اول قاهاره خير د حونه‏ات نواره نون و پنير و حلوا كيخا حونه‏ات لنگ والا

امشب اول قاهاره (بزرگترين شب سال)؛ خير و بركت در خانه‏ات نبارد؛

نان و پنير و حلوا در خانه‏ات باشد (حلواى مرگ)؛ بزرگ خانه‏ات بميرد.

عيد نوروز

رسم‏ها و آئين‏هاى نوروزى از روزگاران كهن برجاى مانده و از نسلى به نسل بعد به ارث رسيده است و با دگرگونى شيوه‏هاى زندگى، تكنولوژى بدون آنكه هويت خود را از دست دهد تحول يافته است. از آداب و رسوم كهن پيش از نوروز بايستى از پنجه، چهارشنبه سورى و خانه تكانى ياد كرد كه در واقع پيش درآمد آماده سازى فضاى جشن‏هاى نوروزى است.

يك هفته قبل از نوروز مردم خود را براى عيد آماده مى‏نمايند و به قول خودشان «كاردُرِسى» مى‏كنند. در طول اين هفته به خانه تكانى مشغول مى‏شوند و در و پنجره و ديوارهاى خانه را گردگيرى و تميز مى‏نمايند. البته اين كار بيشتر بوسيله زنها و دختران انجام مى‏شود.

يكى ديگر از آئين‏هاى قبل از نوروز، آئين چهارشنبه سورى است. در لرستان دو آيين چهارشنبه سورى برگزار مى‏شده است. يكى چهارشنبه آخر ماه صفر كه از اول شب چهارشنبه نوجوانان هر خانه كوزه مى‏شكستند و بر پاره‏اى از شكسته آن مقدارى اسپند و چند سكه به عنوان دفع شر و بلا و مرض در كوچه‏اى رو به قبله و در تاريكى آن را پرتاب مى‏كردند و بدون آنكه پشت‏سر را نگاه كنند از آن محل دور مى‏شدند.

در برخى از خانه‏ها هم فال كوزه انجام مى‏شد. به اين صورت كه شب چهارشنبه هر كسى به نيتى مهره يا دكمه فلزى در كوزه مى‏انداخت و كوزه را شب زير يك ناودان رو به قبله مى‏گذاردند و فرداى آن شب همه مرادمندان جمع شده و كوزه را دخترى در دامن پنهان مى‏كرد و دانه دانه مهره‏ها را از كوزه بيرون آورده در دست مى‏گيرد كه كسى نبيند و يك نفر براى آن صاحب مهره يك فرد شعر از اشعار محلى مى‏خواند و صاحب مهره بايستى قصد و منظور خود را خوب يا بد از آن بيت شعر درك كند. فال گوش ايستادن هم يكى از كارهاى اين شب بوده است. روز چهارشنبه پيش از برآمدن آفتاب، زنان با چادر و روى پوشيده به دباغخانه مى‏رفتند و اعمالى انجام مى‏دادند به نيت كسب محبت شوهر و يا شوهر دادن دختران (بخت‏گشايى).

يك چهارشنبه سورى ديگرى نيز در اين استان انجام مى‏گيرد كه اين آيين با آئينى كه تقريبا در تمام ايران انجام مى‏شود يكسان است. همچون ديگر نقاط ايران، اين جشن در لرستان در روز چهارشنبه آخر سال برگزار مى‏گردد.

شكوه برگزارى اين شب رنگ و حال ديگرى داشته و دارد. زيرا همگان در آن شركت دارند حتى در روستاها. در اين شب فضا پر از صداى ترقه مى‏شود و آتش افروزى در همه كوچه‏ها و خانه‏ها انجام مى‏شود. از روى شعله پريدن و گاهى رقص و پايكوبى در كنار شعله‏ها مرسوم است.

در مراسم آتش بازى كه بيشتر، بچه‏ها و جوانان در آن شركت مى‏كنند، حلقه‏هاى آتشى درست كرده و از سر آن مى‏پرند و از آتش سرخى آن را طلب مى‏كنند و زردى و ضعف را نثار آن مى‏كنند.

در چهارشنبه سورى حاجى‏فيروز پيام آور نوروز و بهار، نشاط و سرورى به جشن مى‏دهد. نواختن سرنا و دهل در روستاها و هم در شهرها در اين روز معمول بوده است. قاشق زنى يكى از مراسم اين شب بود.

كاشتن سبزه نوروزى از ديگر آيين قبل از نوروز است. از نيمه اول اسفند دانه‏هاى گندم، عدس، باقلا، تخمه سفيد و كنجد را براى سبزه عيد خيس مى‏كنند و يك هفته بعد آنها را در ظرفهاى چينى يا مسى با سليقه و گاهى هم به اشكال هندسى مثلاً چهارترك يا شش ترك در اطراف و دايره (باقلا) در وسط، مى‏كارند و هر يك از ترك‏هاى آن نيز گندم يا عدس مى‏باشد.

كوزه سبزى هم معمول است. به اين صورت كه كوزه را با پارچه‏اى پنبه‏اى مى‏پوشانند، سپس تخمه سفيد يا كنجد را در آب خيس كرده و بر روى كوزه به طور يكنواخت مى‏كشند و يك روز آن را مى‏گذارند تا بچسبد، پس از آن كوزه را پر آب مى‏كنند به طورى كه آب موجب ريختن دانه‏ها نشود. از نفوذ آب از ديواره كوزه و به تدريج دانه‏ها سبز مى‏شوند.

گاهى بر گره‏هاى چرخى چوب قليان نيز گندم مى‏كارند. مادر بزرگ‏هاى خانواده نيز به تعداد و به نام كودكان خانواده و براى نوادگان گندم خيس شده را در پوسته تخم مرغ مى‏ريزند و سبز مى‏شوند و پيش از تحويل سال آنها را به كودكان مى‏دهند كه بر سفره هفت‏سين خودشان بگذارند.

از جمله كارهاى پيش از آيين نوروزى، دو شب ويژه مردگان است كه هر خانواده‏اى در اين شبها براى شادى و آمرزش مردگان خود آيينى برگزار مى‏نمايد. كه اين شب‏ها بدين قرارند:

1. شب جمعه آخر سال يا آخرين پنج شنبه شب سال، كه مردم بعد از ظهر روز پنج شنبه به گورستان رفته و بر مزار مردگان خود دعا مى‏كنند و خرما و حلوا پخش نموده و يا بر آنها شمع مى‏افروزند.

2. يك شب قبل از شب عيد كه آن را الفه [عَرَفه] مى‏نامند، نيز همگان به گورستان مى‏روند و براى گذشتگان خود طلب آمرزش مى‏كنند و خيرات مى‏كنند. اگر دو شب جمعه آخر سال و الفه پى در پى هم باشد هر دو شب برگزار مى‏شود.

در شب الفه يا يك شب پيش از شب عيد، در هر خانواده پس از بازگشت از گورستان، به ياد مردگان حلوا مى‏پزند و نكته جالب آن است كه به هنگام پختن حلوا وقتى روغن كاملاً داغ شد، به نام هر يك از مردگان يك مشت آرد در روغن مى‏ريزند و نام آن مرده را هم بيان مى‏كنند.

پس از آماده شدن حلوا آن را بين همسايگان پخش مى‏كنند و اعتقاد دارند كه در آستانه سال نو ارواح مردگان به خانه‏ها مى‏آيند تا بدانند آيا به ياد آنها هستند يا نه؟ گاهى هم به نام و تعداد آنها در سقاخانه و اماكن مقدس شمع روشن مى‏كردند.

تهيه شيرينى نوروزى نيز يكى از مراسم جشن عيد نوروز است. خانواده‏ها در گذشته اقدام به تهيه چند نوع نان شيرينى مى‏كردند كه هنوز هم اين روش و سنت برجاست.

از آن جمله نوعى نام شيرينى به نام «كاك» است كه خمير آن از آرد گندم است با آب شكر يا قند، كه اين خمير با روغن گرم شده مالش (يا ورز) داده مى‏شود تا روغن كاملاً جذب خمير شود. پس يك ساعت يك بانو كه در پختن كاك مهارت دارد و اصولاً به كاك پز هم مشهور است و يك نفر از اهل آن خانه در كنار آتش و ساج نان پزى به پختن و تا كردن كاك مشغول مى‏شوند.

كاك پز «چونه» را بر پشت مجمعه مى‏گذارد و با چوب مخصوص (لله) آن را نازك مى‏كند و آن را بر ساج يا «تابه» داغ مى‏اندازد. زن ديگرى نيز پس از پختن آن را بر روى ساج، چهارگوش جمع مى‏كند و يا آن را به شكل لوزى مى‏برد و بر روى آنها با آب زعفران كلمه «مرگ من نشكن» همچنين كلوچه‏هاى مختلفى از جمله خرمايى، آردى و برنجى نيز مى‏پختند. امروزه بسيارى از خانواده‏ها هنوز هم كاك عيد را مى‏پزند و پختن آن را به عنوان بخشى از جشن نوروزى خود مى‏دانند.

همان طورى كه در همه جاى ايران معمول است، در لرستان نيز چيدن سفره هفت سين از مهمترين آيين‏هاى نوروزى است. حالا چه بر طاقچه و چه بر كف اطاق، به شكلى مفصل يا ساده چيده شود.

در شهر از قديم سمنو، سپند، سير، سبزه، سكه، سماق و سرمه بر سفره مى‏نهادند ولى امروزه با امكان دستيابى به سنبل و سيب و ساير سين‏ها تغييراتى داده شده است. سفره را رو به افتوزنو يا آفتاب زنان يا مشرق و يا رو به جنوب پهن كرده و بر بالاى آن آيينه، در وسط يك كاسه چينى آب در ميان بشقاب كه يك يا دو ماهى كوچك در آن انداخته شده مى‏گذارند و بعد اطراف آن ظرف‏هاى محتوى (سين) به تعداد افراد خانواده شمع، كتاب آسمانى، گلاب پاش و ديوان حافظ گذاشته شده و ظرف سبزى و يك بشقاب تخم مرغ پخته رنگ‏آميزى شده و چند شاخه شكوفه يا بيدمشك، يك بشقاب نان شيرينى و كوزه‏هاى سبزى آرايش شده و نارنج نيز از جمله چيزهايى است كه بر سفره مى‏گذارند.

در كنار سفره در قديم كه برق نبود، يك لاله يا يك لامپا از چند ساعت قبل از تحويل سال يا سه روز يا بيشتر بايستى روشن باشد. امروزه از برق استفاده مى‏شود. از دقايقى پيش از تحويل سال و در هر ساعت از شبانه‏روز اعضاى خانواده با لباس نو در كنار سفره هفت‏سين مى‏نشينند، و در گذشته بزرگ خانواده دعاى تحويل سال را مى‏خواند، و به انتظار مى‏نشستند تا توپ تحويل شليك گردد. سپس كوچكترها دست بزرگتران را در همان كنار سفره مى‏بوسند و به عنوان دشت نخستين سكه يا پول كه قبلاً لاى قرآن گذاشته شده بر مى‏دارد.

اين نكته قابل ذكر است كه اگر خانواده‏اى عزادار باشد سبزه مى‏كارند اما هفت سين را براى سال اول نمى‏چينند و ديد و بازديد نمى‏روند. ولى اگر يك نفر از خانواده در سوگ خويشاوند خود سياه‏پوش باشد حتما به هنگام تحويل سال جامه خود را عوض مى‏كند و پس از يك ساعت دوباره سياه بر تن مى‏كند.

شام عيد

در لرستان دو شب عيد يعنى شب اول و دوم سال نو پلو مى‏پزند و بسته به اين است كه جشن خانواده و سنت ديرين چه باشد. مثلاً در يك خانواده حتما شب اول باقلاپلو و شب دوم چلو و خورش سبزى مى‏پزند و مى‏گويند جشن هر سال ما اين است و كسى ديگر نوعى ديگر. اما حتما در هر دو شب برنج پخته مى‏شود. در برخى مناطق استان غذاهاى مخصوص اين شب عبارتند از: آش دوغ، لى لى پلو، و... .

تهيدستان در جشن نوروز فراموش نمى‏شوند. خانواده‏هاى توانا شام عيد همسايه يا افراد تهيدست را به صورت خشكه يا پخته در اختيار آنها مى‏گذارند.

اگر دختر و پسرى نامزد و يا عقد كرده يكديگر باشند، از خانه داماد در شب عيد يك مجمعه شام مخصوص عروس با يك خوانچه محتوى يك بشقاب سبزه و هداياى نوروزى و شيرينى به خانه عروس مى‏فرستند و عروس بايد شام خود را از آن صرف كند.

ديد و بازديد نوروزى از ديگر آيين‏هاى جشن نوروز است كه با آغاز سال نو آغاز مى‏شوند.

آغاز ديد و بازديد بسته به ساعت تحويل سال است. اگر در نيمروز يا قبل از ظهر باشد در همان وقت و اگر ديرگاه يا نيمه سال باشد از بامداد روز بعد ديد و بازديد آغاز مى‏گردد.

نخست به ديدار روحانيون برجسته شهر براى گفتن مباركباد مى‏روند و هر يك از روحانيون به ديداركنندگان يك سكه عيدى مى‏دهد و با شيرينى از بازديد كنندگان پذيرايى مى‏شود. آن گاه هر كس با خانواده به ديدار بزرگ خاندان مى‏روند و رعايت احترام بزرگتران لازم و حتمى است.

آنها كه در طول سال با هم كدورتى داشته‏اند به وساطت بزرگترها، كينه‏ها را از دل بيرون كرده با هم آشتى و روبوسى مى‏كنند و مى‏گويند همان طورى كه خانه تكانى شده بايد دل تكانى و سينه‏تكانى هم بشود و كينه‏ها و دشمنى‏ها را نيز به دور ريخت.

در روستاها و مناطق عشاير نشين در روز اول فروردين همه مردان دسته جمعى به خانه مسن‏ترين و معتمدترين فرد آبادى مى‏روند و پس از صرف چاى و شيرينى به صورت گروهى تمام خانه‏هاى ده را مى‏گردند و عيد مباركى مى‏گويند. عيد مباركى زنان در روستاها و مناطق عشايرى پس از مردان آغاز مى‏شود.

شنبه به در و سيزده به در

مردم اولين شنبه سال را از بامداد يا بعد از صرف ناهار به باغ و صحرا مى‏روند. در اين روز اغلب زنان و دختران در مكان‏هاى نظر كرده و مورد احترام «ننو» كوچكى به نيت بخت‏گشايى و حاجت روايى مى‏بندند. اگر پس از ساعتى باد خاشاك يا پَر كاهى در آن مى‏ريخت نشانه آن بود كه حاجت روا خواهد شد. مردان به ورزش و دختران به تاب بازى مشغول مى‏شوند تا روز به پايان برسد.

در لرستان مراسم سيزده بدر را در روز چهاردهم فروردين برپا مى‏دارند و اعتقاد دارند كه اولين روز نوروز روز ويژه است و سيزده روز پس از آن را بايد حساب كرد و آيين سيزه به در را انجام داد.

به همين خاطر سيزده بدر را چهاردهم فروردين انجام داده و به آن چهارده بدر مى‏گويند و سيزده بدر رسمى كشور را سيزده بدر غريبه‏ها ناميده و چهارده بدر را سيزده لُرها گفته و به صحرا مى‏روند.

البته در برخى از نقاط استان نيز سيزده بدر در روز سيزدهم نوروز برگزار مى‏شود. مردم برخى شهرهاى استان در اين روز به مكان‏هاى سرسبز رفته و روز را در آنجا سپرى مى‏كنند.

در اين روز مردم گياهان سبز را به هم گره مى‏زنند و نيت مى‏كنند كه سال خوب و خوشى را در پيش رو داشته باشند.

آئين سيزده‏بدر در لرستان همانند ساير نقاط ايران يك جنبش و حركت عمومى و نمايش زيباى سنت ايرانى است كه مردم از بامداد و بعضى قبل از برآمدن آفتاب به باغ و صحرا مى‏روند.

عده‏اى به باغ‏هاى نزديك و گروهى كه وسيله نقليه داشته باشند به جنگل‏ها و دشت‏هاى اطراف مى‏روند، و جالب است كه باغداران براى رفاه مردم، درهاى باغ‏هاى پرشكوفه خود را به روى مردم مى‏گشايند.

جشن عروسى

از ديرباز واژه عروسى مترادف با شادى بوده و مردان و زنان همواره از عروسى و شب عروسى به عنوان به ياد ماندنى‏ترين شبهاى عمرشان ياد كرده‏اند. به همين سبب، اغلب باورهاى اين جشن، پُر سرور همراه آرزوهاى نيك و فال‏هاى نيكوست.

مردم برخى از نقاط استان مثلاً مردم بروجرد معتقدند كه حناى شب حنابندان مُراد مى‏دهد. نيازمندان، آن را به نيت كارى خير به انگشتان دست و پاى خود مى‏گيرند. حتى بى‏نيازان و شادكامان و سپيد بختان نيز كف دست خود را به حناى آغشته مى‏سازند تا از شگون بهره گيرند.

اغلب لرستانيها معتقدند كه عقد پسر عمو و دختر عمو را در آسمان بسته‏اند. همچنين اين ديار بر اين باورند كه نبايستى روز عروسى شيئى در خانه شكسته شود چرا كه شگون ندارد. در بسيارى از مناطق استان لرستان (بروجرد، چگنى، خرم‏آباد، ززو ماهر و و...)، خانواده داماد به عنوان نذر، وسيله‏اى هر چند كوچك از خانه عروسى مى‏ربايند كه بعضى نيز معتقدند اين دستبرد دوستانه بايستى كاملاً محرمانه باشد.

در باور مردم استان، هر روز خدا، داراى خصوصياتى است و به همين دليل روزى را براى سفر، روزى را براى نذر و دعا و غيره و روزى را هم براى شادى و برگزارى مراسم عروسى مناسب مى‏دانند.

بروجردى‏ها، معمولاً عروسى خود را شبهاى جمعه برپا مى‏كنند و خصوصا شنبه شب و چهارشنبه شب را براى عروسى، خوش يمن نمى‏دانند. بختيارى‏ها هرگز در شب شنبه عروس را به خانه داماد نمى‏برند.

در منطقه بختيارى سه روز بعد از شب عروسى زن‏هاى آبادى، نوعروس را به سرچشمه مى‏برند و از او مى‏خواهند تا هفت مشك آب را پر كند. آنگاه زن‏ها اين مشك‏ها را كه با دست نوعروس متبرك شده است به خانه‏ها مى‏برند تا مرادشان حاصل آيد.

تقريبا در بين تمام مردم لرستان جوانى كه دير زن گرفته جايگاه كوچكى در اجتماع دارد. همچنين مردم لرستان، حضور زنان بيوه و زنانى كه دو شوهر كرده‏اند را در محل آرايش و رتق و فتق امور عروسى بدشگون مى‏دانند.

در منطقه بروجرد، وقتى عروس مى‏خواهد پاى سفره عقد بله بگويد، پسركى را روى پايش مى‏گذارند. به اين نيت كه فرزند اول نوعروس پسر باشد.

اين باور را در ايل بختيارى [در برخى مناطق روستاى استان] و خصوصا در منطقه ززوماهرو به صورت ديگر مشاهد مى‏كنيم. وقتى روز عروسى، داماد براى بردن عروس مى‏آيد بعد از اين كه عروس را سوار بر اسب كردند. پسر بچه‏اى را به آغوش او مى‏گذارند به نيت اين كه فرزند اولش پسر باشد.

تقريبا در تمام مناطق لرستان [به ويژه روستاهاى استان] در شب عروسى برادر عروس شالى به كمر عروس مى‏بندد و مقدارى نان در آن مى‏نهد با اين آرزو كه خانه داماد همواره پر از نان [رزق و روزى] باشد.

آيين عروسى

در هر يك از مناطق مختلف لرستان آيين‏نامه‏هاى عروسى [نحوه جشن عروسى و آداب و رسوم مربوط به آن] به شيوه‏اى خاص برگزار مى‏شود.

مراسم عروسى گرچه داراى وجوه مشترك فراوانى است ولى از نگاهى ديگر ويژگى‏هاى خاص آئينى هر منطقه را داراست كه نمايانگر خصوصيات دينى ـ فرهنگى و گاه جغرافيايى قوم و طايفه مورد مطالعه مى‏باشد.

به عنوان مثال ناف‏برى و آيين دستمال (هنگاميكه در خانه‏اى نوزاد دخترى به دنيا مى‏آيد، صاحبان خانواده پسر، دستمال نوزاد دختر مى‏بسته‏اند با اين نيت كه دختر نامزد پسر مورد نظر مى‏باشد) رسومى است كه در تمام مناطق لرستان رسم بوده و هنوز هم جارى است.

با وجود اشتراك‏هاى فراوان ميان آيين‏هاى عروسى در نقاط مختلف استان، تفاوتهاى فروانى نيز به چشم مى‏خورد. هم اكنون به ذكر چگونگى آيين عروسى در چند منطقه از لرستان مى‏پردازيم.

در برخى مناطق استان (نورآباد و...) كيفيت آيين عروسى از اين قرار است كه خانواده پسر جهت آگاه شدن از نظرات خانواده مقابل دو تن از ريش سفيدان محل را به منزل دختر مورد علاقه‏اش مى‏فرستد.

اگر خانواده موردنظر با وصلت موافقت كردند روزى را به عنوان «دستگيرونى» تعيين كرده و در روز مورد نظر مبلغ جهيزيه و شيربها را مشخص مى‏نمايند و موافقت‏نامه را طرفين با حضور چندين ريش سفيد امضاء مى‏كنند.

بعد از مجلس دستگيرونى پدر و مادر دختر، داماد را براى صرف شام به منزل خود فرا مى‏خوانند. در آن شب داماد بايستى هديه مناسبى براى پدرزن آينده خود همراه ببرد.

معمولاً هم سنگ اين سوغات و گاه بيشتر از مبلغ آن از شيربها كم مى‏كنند. سپس مجلس عقد منعقد مى‏گردد.

شب قبل از عروسى در نورآباد شب حنابندان است كه هزينه مجلس معمولاً از طرف داماد پرداخت شده و در خانه عروس برگزار مى‏شود در اين شب پدر و مادر و فاميل نزديك داماد كه به خانه دختر دعوت شده‏اند هر كدام هدايايى به عروس آينده خود مى‏دهند.

روز بعد از حنابندان داماد به همراه حدود صدنفر و گاه در حالى كه يك يا چند دسته نوازنده آنان را مشايعت مى‏كند به طرف منزل عروس حركت كرده تا با عزت و احترام عروس آينده خود را به خانه بخت بياورد، سه روز پس از شب زفاف مادر عروس در حالى كه توسط چند زن از اقوام مشايعت مى‏شود به طرف منزل جديد دختر خود رفته و در آنجا به اتفاق داماد و اقوام او غذايى را كه خود پخته صرف مى‏كنند آنگاه داماد جوان نيز هدايايى به مادرزن و زنان همراه اعطا كرده و به همسر تازه خود اجازه مى‏دهد تا همراه مادرش به خانه پيشين باز گردد. چند روز پس از اين آئين، خانواده عروس از داماد و همراهان دعوت مى‏كنند تا جهت بردن عروس خود براى صرف ناهار و يا شام به خانه آنها بروند.

در اين روز پدر عروس هديه‏اى مناسب به دختر خود مى‏دهد كه بوونى نام دارد. از فرداى اين روز رفت و آمد دو خانواده شكل عادى به خود گرفته و عروس مى‏رود تا پس از شركت در مجالس دعوت خصوصى با اقوام شوهر خود آشنا شود.

در برخى از مناطق استان (مناطق كوهستانى، [عشاير]، بختيارى خصوصا ززوماهرو، شول آباد، برنويد و...) مراسم ازدواج بدين گونه برگزار مى‏شود: ابتدا، خانواده پسر بى‏آنكه رسما علاقه خود را به ازدواج با دختر مورد علاقه اظهار دارند سعى مى‏كنند بطور پنهانى از نظر دختر و خانواده‏اش آگاه شوند كه به اين عمل اصطلاحا زير به زير مى‏گويند.

پس از حصول نتيجه مثبت براى دريافت رسمى نظرات آنان پيكى از جانب پدر و مادر پسر به خانه دختر رفته و موضوع خواستگارى را آشكار مى‏كند.

اين اولين پيغام بر شادى پس از اعلام موافقت خانواده دختر از جوان هديه‏اى دريافت مى‏كند و از اين پس با فرستادن حلقه و يا انگشترى به خانه دختر روى او نشانه گذاشته و اين بدان معناست كه دختر نامزد دارد، در شب بله برون خانواده پسر تعدادى از ريش سفيدان و بزرگان طايفه را با خود همراه كرده و با اطلاع قبلى به منزل دختر مورد نظر مى‏برد با موافقت رسمى بزرگ خانواده عروس، پاى داماد به خانه عروس باز مى‏شود.

در اين مرحله كه پسر جوان به دامادى خود اميدوار مى‏شود، يكدست لباس كامل زنانه به همراه يك سرى رخت و تن پوش به عنوان سررختى براى عروس و خانواده او هديه مى‏آورد.

معمولاً برگزارى مراسم عقد و عروسى يك‏سال بعد از اين آيين انجام مى‏پذيرد. ولى در اين يك‏سال اگر دو طايفه فرد رو به موتى داشته باشند قبل از فوت او مراسم را برگزار مى‏كنند (بختيارى‏ها مراسم عروسى را بعد از سالگرد متوفايشان برگزار مى‏كنند) بعضى از خانواده‏ها خصوصا اقوام وملاى آبادى را خبر مى‏كنند تا صيغه‏اى خوانده و پسر و دختر شرعا محرم شوند كه بهر حال عروسى سال بعد برگزار مى‏گردد.

بختياريها خصوصا اهالى ززوماهرو در روز عروسى جشنى، برگزار كرده و مهمانى مفصلى مى‏دهند. كه هزينه و زحمت پخت و پز اين غذا به عهده داماد و خانواده اوست و آن چنين است كه چند تن از بستگان و نزديكان داماد مقدارى روغن و برنج و قند و چاى را به همراه چند گوسفند به محل خانواده عروس برده و خود به طبخ غذا مى‏پردازند كه اين آيين را اصطلاحا «باروزى» مى‏نامند.

روز خرج بران روز تعيين شيربها و مهريه و چانه زدن براى كم يا زياد كردن آن است، در اين مجلس بزرگان دو طرف نقش اساسى را بازى كرده و پس از دريافت نظرات دو خانواده مبلغ نهائى را پيشنهاد كرده و آن را به دو خانواده اعلام مى‏دارند. وظيفه هر دو طرف قبول پيشنهاد بزرگان و ريش سفيدان است كه در اين لحظه داماد برخاسته و در حضور جمع دست پدر زن آينده خود را مى‏بوسد.

اما زبان گشو نيز آئينى است در ادامه همين مجلس و آن بدين صورت است كه هنگاميكه داماد مقدارى از شيربهاى تعيين شده را (نقدى يا جنسى) در حضور يكى دو ناظر پرداخته و توافق نامه اوليه توسط ريش سفيدان و بزرگان خانواده دو طرف امضا مى‏شود و عروس نيز طبق رسم، معمول بايستى آن را توشيح فرمايد تا در اين هنگام او از امضاء توافق نامه خوددارى مى‏ورزد و طبق رسم داماد هديه‏اى به او مى‏دهد كه پاى ورقه را امضاء نمايد به اين هديه در اصطلاح عاميانه زبان گشونه مى‏گويند.

چنانچه دوران نامزدى پسر و دختر به عيد نوروز بكشد، داماد به همراه والدين خود با عيدى مفصلى از قبيل يك گونى قند يك دست لباس، چند راس گوسفند، يك گونى برنج يك صندوق چاى و عطر و انگشتر و طلا به خانه پدر عروس رفته و ضمن بازديد و عيد ديدنى هدايا را تقديم مى‏دارد.

چنانچه بعد از عيد و دريافت عيدانه نامزدى توسط داماد به هم بخورد عيدانه به هيچ وجه مسترد نخواهد شد، ولى اگر عروس و يا خانواده او پيوند را بهم بزنند بايستى مخارج عيدانه را بطور كامل به داماد پرداخت نمايند.

مراسم عقد معمولاً نزد ملاى محل و در صورت امكان نزد روحانى محضردار برگزار مى‏گردد.

روز عروسى داماد به تناسب مدعوين چندين راس گوسفند كه گاه به پانزده راس مى‏رسد با مقدارى برنج و روغن و قند و چاى همراه چند فرستاده به خانه عروس روانه كرده تا فرستادگان غذا را طبخ نمايند.

در اين روز سواركارى و تيراندازى، چوب بازى و رقص با دستمال از جمله مراسمى است كه انجام مى‏گيرد.

چوب بازى مراسم بختيارى بسيار ديدنى و جذاب است كه معمولاً همراه با نواختن ساز و دهل صورت مى‏گيرد. كلاه وِرانى نيز از جمله بازيهائيست كه در روز عروسى انجام مى‏گيرد و آن بدين صورت است كه دو اسب سوار كنار هم مى‏تازند و هر كدام سعى مى‏كند كلاه ديگرى را بقاپد.

در اين بازى جايزه از آن كسى است كه كلاه سوار كار ديگر را بربايد. هنگاميكه مى‏خواهند عروس را به خانه داماد بفرستند برادر عروس يا پسرعموى او شالى را به همراه مقدارى قند و نبات دور كمر خواهر و يا دخترعموى خود مى‏بندد كه پس از آن تنها داماد است كه حق باز كردن شال از كمر عروس خود را دارد و عروس و داماد در صبح فردا عروسى قند و نبات را به نشانه شيرين شدن زندگى آتيه خود مى‏خورند.

هنگامى كه عروس را به خانه داماد مى‏برند، جهيزيه را مقابل ديد همگان تحويل داماد داده و آنگاه عروس و داماد را سوار اسب كرده و پسركى را در آغوش مى‏گذارند به اين نيت كه فرزند اول او پسر باشد اسب از پيچ و خم كوچه‏هاى باريك ده و يا فراز و نشيب جاده مالرو بين دو آبادى گذشته و به مقصد مى‏رسد، داماد پياده مى‏شود اما تا عروس هديه‏اى كه معمولاً گاو و يا گوسفندى است پر ارزش، از پدر شوهر خود نگيرد از اسب پياده نمى‏شود.

از هنگام پياده شدن عروس تا ورود به خانه داماد آيين ديگرى بنام «بره‏كُشون» اجرا مى‏شود و آن بدين صورت است كه معمولاً گوسفندى جلو منزل داماد سربريده و از عروس مى‏خواهند كه از روى خون رد شود اما عروس پا جلو نمى‏گذارد تا تكه‏اى طلا از دست شوهرش بگيرد.

آنگاه قدم به زمين خونرنگ مى‏نهد. اين در حالتيست كه خانواده عروس گوسفند و طبقى حلوا را جهت پذيرايى ميهمانان به خانه داماد فرستاده است.

در مراسم عروسى معمولاً نوازندگان و زنان آوازى دسته جمعى موسوم به هيوله مى‏خوانند و مردان جوان از سر شوق تيرهاى هوايى شليك مى‏كنند.

بختيارى‏هاى ززو ماهرو برخلاف بسيارى ديگر از مناطق لرستان، زن و يا زنانى را در شب زفاف براى يافتن خبر در خانه داماد نمى‏گذارند.

از همان اولين روز پس از عروسى بستگان عروس به خانه او رفته و هدايايى به نوعروس مى‏دهند كه به آن «رى گشا» مى‏گويند. عروس هم در مقابل، با بذل هدايايى مانند دستمال چيت كه در چمدانى نگاه داشته لطف آنان را پاسخ مى‏گويد.

سه روز پس از عروسى، زن‏هاى آبادى جمع شده و نوعروس را با خود به سرچشمه برده و از او مى‏خواهند تا هفت مشك آب را پر كند. زن‏هاى اهل ده از اين آب متبرك، با دست نو عروس پر شده مى‏نوشد و مرادشان را طلب مى‏كنند.

يكى دو روز پس از شب زفاف، داماد به همراه يكى از بستگان خود به خانه پدرزن رفته و دست وى را مى‏بوسد، در مقابل پدر زن نيز هدايايى به داماد و همراه او مى‏دهد اين آيين را «داماد سلام» مى‏گويند.

عروس تا يك هفته در خانه داماد مانده و سپس، بستگان وى، او را به منزل پدر خود مى‏برند و نوعروس يك هفته دور از شوهر خود، در خانه پدرى به سر مى‏برد، آنگاه داماد به خانه پدر زن رفته و پس از صرف ناهار، همسرش را به منزل خود دعوت مى‏كند و بعد از اين رفت و آمد عادى بين دو خانواده آغاز مى‏شود.

عروس هم كه آخرين هديه‏اش را كه معمولاً شامل لباس و يا گوسفند و يا گاويست از خانواده شوهر گرفته و به كار روزانه خود مى‏پردازد. اما پس از اين، نوبت اهل آباديست تا با دعوت از خانواده جوان و پرداخت هدايايى در حد توان خود، آنان را در كشيدن بار زندگى كمك كنند. از ديگر رسوم مربوط به ازدواج مى‏توان به «جاهل نشين» و «داماد سلام» اشاره كرد كه در برخى از مناطق استان به ويژه در بروجرد رايج است.

جاهل نشين معمولاً دو شب قبل از عروسى است و آنهم بدين صورت كه خانواده داماد، جگر گوسفندى را به روش خاص طبخ كرده و با دعوت از رفقاى مجرد اجازه مى‏دهند تا وى آخرين شب تجرد را با دوستان جوانش بگذراند. اين جمع دوستانه تا نزديكيهاى صبح به گفتگو و خنده و شادى پرداخته و آنگاه داماد را تا حمام مشايعت مى‏كنند.

داماد سلام، معمولاً سه روز بعد از عروسى، خانواده عروس، زوج جوان را با چندتن از اطرافيان داماد دعوت كرده و داماد به دست بوسى پدر زن خود مى‏رود، پدر عروس هم هديه‏اى در خور به داماد و هدايايى نيز به همراه او داده و اين گونه باب رفت و آمد، باز مى‏شود.

عروسان بروجردى نيز چند روز پس از عروسى به خانه پدر خود رفته و چند روزى را در آنجا، سر مى‏كنند.

در روستاهاى بروجرد نيز كمابيش همين آيين مرسوم است و عروسى در پنج مرحله مذكور انجام مى‏گيرد.

منتها هداياى عروسى، كمتر توسط زنان و بيشتر بدست مردان پرداخته مى‏شود.

اهداء هداياى عروسى در مراسمى موسوم به «دوه تو» صورت مى‏پذيرد و آن بدين صورت است كه يكى از مردان سر و زبان دار، مقدارى آجيل و چندين دستمال به تعداد افراد مجلس با خود به ميان جمع برده و ابتدا، جلو بزرگ و ريش سفيد مجلس رفته و مشتى آجيل، به همراه دستمالى بدو داده و سينى را جلو او مى‏گيرد.

بزرگ قوم هم مبلغى به عنوان هديه در سينى انداخته و مرد سينى بدست با صداى بلند اعلام مى‏كند، فلانى، چقدر هديه داده و مى‏گويد «خونه‏اش او دو» يعنى خانه‏اش آبادان. و اينگونه سينى در مجلس گردانده مى‏شود. ضمنا هيچ كس نبايستى مبلغى بالاتر از هديه بزرگ مجلس در سينى بيندازد كه اين خود توهينى بزرگ بدو محسوب مى‏شود.

عشاير استان و مردم برخى از نقاط از قبيل مردم روستاهاى جنوب و شرق بروجرد، مردم منطقه چغلوندى و... در مراسم عروسى خود از اسب و تفنگ استفاده مى‏كنند.

و اما ازدواج در مركز استان لرستان يعنى شهرستان خرم‏آباد و روستاهاى اطراف آن بيشتر بر اساس پيوندهاى طايفگى، رفع كدورت‏ها و قرابت‏ها و هم خونى‏ها و گاه پيوند با مال و مكنت بوده است، اگرچه امروز رسوم عروسى خرم‏آباد نيز دستخوش دگرگونى‏هايى شده است.

مراسم ازدواج در مركز استان به ويژه در مناطق روستايى بدين شرح است:

در گذشته معمولاً پدر براى پسرش دخترى را به عنوان همسر انتخاب مى‏كرده است و طبيعتا بزرگ طايفه و يا بزرگ خانواده، به عنوان قاصد، يا صاحب اختيار، در مقابل ريش سفيد، طايفه مقابل صحبت مى‏كرده است و حتى گاه دختر و پسر در محضر عقد نبوده و شى‏اى (مانند سوزن، سنجاق و...) را به نيابت از طرف داماد و عروس با خود برده و عقد را برگزار مى‏كرده‏اند. وليكن امروزه شرايط كاملاً متفاوت است.

بستگان پسر به خانه دختر مورد نظر [كه توسط پدر و مادر داماد و يا خود شخص انتخاب شده] رفته، تا در مورد شيربها، جهيزيه و مهريه صحبت كنند. مبلغ و حدود شيربها و جهيزيه و مهريه، بسته به توان و توافق طرفين متفاوت است، گاه شيربها زمين، پول نقد يا گوسفند، گاو و تفنگ تعيين مى‏شود.

به بستگان عروس نيز خلعتى از طرف داماد تعلق مى‏گيرد كه گاه لباس و يا تفنگ است. سر سفره عقد داماد مبلغى موسوم به «دم چفتونه» براى گفتن بله به دختر مى‏دهد.

در گذشته، معمولاً عقد و عروسى در يك روز انجام مى‏گرفته ولى اينك، چند ماهى را بين مراسم عقد و عروسى فاصله مى‏اندازند. اگر بين عروسى، يكى از اعياد پيش آيد، معمولاً داماد، عيدانه‏اى به خانه همسر آينده خود مى‏برد.

اگر دو دلداده اهل ده باشند، در اين مدت نيز پسر، بايستى در كارهاى كشاورزى به پدر زن آينده خود كمك كند. شب عروسى معمولاً داماد بر اسبى سوار شده به همراه عده‏اى از همراهان به خانه عروس مى‏رود. و معمولاً پسرى كوچك را به نيت اينكه فرزند اول عروس پسر باشد جلويش راهى مى‏كنند.

وقتى عروس، قدم به خانه داماد گذاشت، بر سرش نقل و سكه ريخته و زنان كل مى‏زنند. مردان نيز در كنار آبادى، همراه با نواى ساز و دهل به سواركارى و تيراندازى مشغول مى‏شوند و [در گذشته] چنين رسم بوده اگر سوار، بز و يا مرغى را زد، حيوان شكار شده از آن او مى‏شده است. پس از سواركارى و تيراندازى و رقص و پايكوبى، مردان و زنان در مكان‏هايى جداگانه مى‏نشينند تا شام صرف شود.

بعد از صرف شام، خانواده داماد مهمانان را به خانه‏هاى خود روانه كرده خواص مى‏ماندند. تا عروس و داماد را به حجله روانه كند. صبح فرداى عروسى، عسل و نيمرو و زيره جوش به عروس و داماد خورانده مى‏شود. اين صبحانه را خانواده عروس تهيه كرده و عموما توسط نوجوان و يا زنى به حجله برده مى‏شود.

در اين روز داماد به اتفاق يكى از بستگان خود، جهت دستبوسى به خانه پدر عروس رفته و در آنجا دست پدر زن خود را بوسيده و در اين مراسم پدر عروس، هدايايى را كه از قبل براى داماد و همراهان تهيه كرده است تحويل مى‏دهد. اين هديه در قديم شال و ستره‏اى بوده و امروز قواره كت و شلوار و يا ساعتى مچى مى‏باشد.

يك هفته بعد از اين روز مادر عروس به خانه داماد خود مى‏رود و دختر را به عنوان پاگشا به خانه خود دعوت مى‏نمايد. معمولاً چند روز پس از پاگشا داماد به خانه پدر زن رفته و نوعروس را به خانه مى‏آورد و اين گونه زندگى عادى آنها آغاز مى‏شود.


منابع