ÌÓÊÌæ ÇÑÊÈÇØ ÈÇ ãÇ ÎÇäå  

جشن‌ها و اعیاد در استان اردبیل

از ویکی اطلس فرهنگی ایران

پرش به: ناوبری, جستجو

محتویات

عيد فطر

با فرا رسيدن عيد سعيد فطر، در تمام نقاط استان، نماز عيد فطر برپا مى‏شود. در اين روز كسانى كه قبل از اين عيد يكى از افراد خانواده را از دست داده‏اند در خانه مى‏مانند و دوستان و آشنايان براى هم دردى نزد اينان مى‏آيند و تسليت خاطر مى‏دهند و بدين وسيله از غم و اندوه آنها، كه طبعا در چنين روزهايى بيشتر متأثر و پريشان حالند، اندكى مى‏كاهند و بعضى از مردم نيز براى تبريك به خانه برخى از روحانيون سرشناس و يا نزد بزرگان خانواده خود مى‏روند.

عيد قربان

عيد قربان يكى از اعياد بزرگ مسلمانان مى‏باشد. متمكنين اردبيل، به ويژه كسانى كه سالهاى پيش به مكه رفته‏اند و به انجام مناسك حج توفيق يافته‏اند در عيد اضحى قربانى مى‏كنند و گوشت آنرا بين فقرا قسمت مى‏نمايند. رسم بر اين است كه از اين گوشت سهمى براى اقربا اختصاص مى‏دهند.

در عيد قربان همانند عيد فطر دوستان و آشنايان براى همدردى به ديدن افرادى مى‏روند كه قبل از اين عيد عزيزى را از دست داده‏اند تا از غم و اندوه آنان بكاهند. ضمنا اشخاصى كه جداى از پدر و مادر خود زندگى مى‏كنند در اين روز به ديدن پدر و مادر خود و همسرشان مى‏روند و اظهار ادب مى‏كنند و عيد قربان را با گفتن اين جمله «حاجى لار ثوابيندا اولاسوز» يعنى اجرى معادل حُجاج داشته باشيد، به آنها تبريك مى‏گويند.

لازم به ذكر است كه در اين استان همانند نقاط ديگر ايران نماز عيد قربان در مناطق مختلف برگزار مى‏شود.

عيد مبعث و عيد غدير

در اين روزها مردم استان اردبيل ادارات و مغازه‏ها و معابر را چراغانى مى‏كنند و از مردم با نقل و شيرينى و شربت پذيرايى به عمل مى‏آيد. در اردبيل عيد غدير را روز سادات مى‏خوانند و براى احترام و عرض تبريك به خانه سادات مى‏روند.

سوم شعبان و نيمه شعبان

سوم شعبان كه روز ولادت حضرت حسين بن على عليه‏السلام است از جمله اعياد مذهبى در اردبيل مى‏باشد. در اين روز و همه اعياد مهم مذهبى بازار و مغازه‏ها با كشيدن پارچه‏هاى رنگين بر سر در دكانها و روشن كردن چراغهاى رنگارنگ آذين بندى مى‏شود ولى چراغانى و آذين بندى مفصل مخصوص روز پانزدهم شعبان است كه ميلاد حضرت حجت بن الحسن عليه‏السلام امام دوازدهم مى‏باشد.

اردبيليان مثل ديگر نقاط ايران نيمه شعبان را كه روز تولد آن حضرت است، به نحو بسيار زيبايى جشن مى‏گيرند و بازار و خيابانها را سه شبانه روز چراغانى مى‏كنند و با نقل و شيرينى از همديگر پذيرايى مى‏نمايند.

عيد نوروز

از سنن تاريخى مردم اردبيل بجاى آوردن مراسم جشن نوروز باستانى است. تشريفات برگزارى اين جشن در اين منطقه، نسبت به نقاط ديگر ايران، تا حدى مفصل و وسيعتر بوده و با آمدن «تكمچى»ها آغاز مى‏شده است.

تكمچى‏ها تقريبا از يك ماه به عيد مانده به در خانه‏ها مى‏آمدند و با آوازهايى كه درباره بهار و عيد مى‏سرودند رسيدن بهار و نوروز را مژده مى‏دادند و مردم هم نسبت به آنها با مهر و محبت رفتار مى‏كردند و به قدر امكان با دادن هدايايى آنها را يارى مى‏كردند.

در اردبيل چهارشنبه آخر سال را همانند ساير نقاط ايران چهارشنبه سورى مى‏خوانند ولى سابقا اين روز را «گل چهارشنبه» مى‏گفتند زيرا همه خانه‏ها مثل گل تميز مى‏شد. در قديم در اين استان در ايام چهارشنبه سورى رسمهاى خاصى وجود داشته كه امروزه تقريبا منسوخ شده است.

با نزديك شدن عيد، جنب و جوش چشم‏گيرى در بين مردم ايجاد مى‏شود و مردم به تهيه لباس و لوازم مخصوص عيد مشغول مى‏شوند. يكى دو ساعت مانده به سال تحويل، سفره هفت سين را پهن مى‏كنند و اولين چيزى كه در آن قرار مى‏دهند قرآن مى‏باشد.

علاوه بر هفت سين، ميوه، شيرينى، آجيل و خشكبار هم مى‏گذارند. در ساعت تحويل سال، گرچه نيمه شب باشد، همه افراد خانواده بيدار مى‏شوند و سر سفره هفت سين مى‏نشينند. حتى كودكان خردسال، پيران و بيماران را حمام برده و لباس تميز مى‏پوشانند و بر سر سفره مى‏نشانند.

چون سال تحويل مى‏شود، اولين كار باز كردن قرآن و نگاه كردن به آن مى‏باشد و اين كتاب الهى را واسطه استجابت دعا و نيل به آرزوهاى خود قرار مى‏دهند.

بعد از اين كار اعضاء خانواده همديگر را بوسيده و اين عيد را به همديگر تبريك مى‏گويند و بقاى عمر همديگر را آرزو مى‏كنند. اگر فردى از خانواده در سال گذشته ديگران را از خود رنجيده خاطر كرده بود از او پوزش مى‏طلبيد و بدين ترتيب زنگار كدورتها را در آغاز سال از دلها مى‏زدودند.

بعد از تحويل سال ديد و بازديدها آغاز مى‏گردد و به ترتيب كوچك‏ترها، اول به ديدن بزرگ‏ترها مى‏روند و عيد را تبريك مى‏گويند و ميزبان نيز از آنها با شيرينى و ميوه پذيرايى مى‏كند و در خور شأن خود به آنها عيدى مى‏دهد.

اين ديد و بازديدها تا روز دوازدهم ادامه مى‏يابد و در روز سيزدهم فروردين مردم اين منطقه همانند ساير مردم ايران براى سيزده بدر به كوه‏ها، دشت‏ها و باغهاى اطراف مى‏روند و از هواى سالم و طبيعت مطبوع استفاده مى‏برند.

از مراسم زيباى مردم اردبيل در اين ايام، فرستادن شام و هديه براى ارحام است. اين رسم در گذشته نه چندان دور و تا سالهاى قبل از انقلاب در اردبيل معمول بود. ولى امروزه فقط تا حدودى در روستاها رايج مى‏باشد. اين شام در اصطلاح محلى به بايرام پايى معروف بوده و همواره از طرف خانواده دخترى كه به خانه شوهر رفته بود، فرستاده مى‏شد و اين رسم تا زمانى كه خانواده دختر استطاعت دارد ادامه مى‏يابد.

شب يلدا

شب يلدا كه بلندترين شب است مردم اين منطقه معمولاً به خانه بزرگ خانواده مى‏روند و بزرگترها در كنار كرسى داستانهايى از يلدا و گذشته‏ها نقل مى‏كنند و بر خلاف معمول امروز كه در اين شب غالبا هندوانه، انگور، انار و ... مى‏خورند. در قديم بيشتر، سبزه و مغز گردو يا نخودچى كشمش مى‏خوردند.

اين شب را معمولاً تا نيمه‏هاى شب به گفتگو مى‏پردازند و اگر اهل دلى در جمع باشد شعرهايى در رابطه با اين شب مى‏خواند.

اردبيليها به شب اول چله كوچك «خدر نبى» مى‏گويند. در اين شب در خانواده‏هاى قديمى قووت تهيه مى‏كنند و مى‏خورند.

جشن عروسى

خواستگارى يكى از سنت‏هاى مرسوم در مراسم ازدواج مى‏باشد كه داراى مراحلى است و هر مرحله از اين مراسم داراى آداب خاصى است. مردم جهت برگزارى اين آداب به صورت مرحله‏اى تا آخر مراسم، اشتياق خاصى از خود نشان مى‏دهند و در صدد حفظ استحكام اين مراسمات هستند. خواستگارى در اردبيل به ايلچى گتمك خوانده مى‏شود.

انتخاب همسر بر خلاف امروز، كه بر عهده پسر و دختر مى‏باشد در گذشته از طرف مادر يا خواهر داماد صورت مى‏گرفت.

در انتخاب دختر، نخست نجابت خانوادگى و بعد وجاهت ظاهرى و معنوى مؤثر است. وقتى دخترى مورد نظر قرار مى‏گرفت، مادر پسر با يكى دو نفر از كسان خود به خانه دختر مورد نظر مى‏رفتند و دختر را از نزديك مى‏ديدند. اگر دختر مورد پسند قرار مى‏گرفت بعد از تحقيقات لازم اقدام به خواستگارى مى‏كردند.

اين مراسم كه با نام بله برون (هى آلماق) خوانده مى‏شود از وضعيت شغلى و تحصيلى و مادى داماد صحبت مى‏شود و پس از توافق در رابطه با خواسته‏ها و پيشنهادات خانواده عروس، ليستى تهيه و پس از توافق صورتجلسه مى‏شود. اولين مسأله‏اى كه در اين جلسه بحث مى‏شود مهريه (كابين) است. پس از آن در خصوص شيربها بحث مى‏شود كه در اين رابطه حساسيت زيادى از خود نشان مى‏دهند.

معيار شيربها مبلغى پول مى‏باشد كه بايستى از طرف خانواده داماد با حضور چند نفر از ريش سفيدان تحويل خانواده عروس مى‏شود.

دختر هم عده‏اى به اين مجلس كه به «شيرينى ايچدى» معروف است، دعوت مى‏شوند و بعد از صحبت‏هاى اوليه از جمله شرايط طرفين و ميزان مهريه و شيربها، تاريخ عقد را مشخص مى‏كنند و از اين تاريخ پسر و دختر با هم نامزد مى‏شوند.

در گذشته نامزدى رسمى وقتى صورت مى‏گرفت كه مراسم مخصوصى به نام «شال اوزوك» انجام مى‏گرفت. اوزوك به معنى انگشترى است و شال نيز به همان معنايى است كه در زبان فارسى نيز مصطلح است.

امروزه اين مراسم متروك گشته و به جاى آن دو عدد حلقه طلا معمول گرديده است كه در هنگام خواندن عقد پسر و دختر در انگشت هم مى‏نمايند.

بين نامزدى و عقد مدت زيادى طول نمى‏كشد و از كسان طرفين براى مجلس عقد دعوت به عمل مى‏آيد و پس از مجلس جشنى كه در خانه عروس گرفته مى‏شود، صيغه عقد توسط عاقد خوانده مى‏شود.

بعد از پايان صيغه عقد، حاضران مبارك باد مى‏گويند و آنگاه با چاى و شيرينى از حضار پذيرايى به عمل مى‏آيد.

از زمان عقد تا عروسى مدتى طول مى‏كشد، اگر در اين فاصله عيدى پيش بيايد از جانب خانواده داماد براى عروس هديه و خلعتى مى‏فرستند.

قبل از بردن عروس به خانه بخت جشن ديگرى گرفته مى‏شود كه مختص زنهاست و «پارچه كسدى» خوانده مى‏شود.

مراد از اين جشن آن بود كه كسان طرفين دور هم بنشينند و لباسهاى عروس را بريده و بدوزند. ولى در طول زمان اين كار صورت تشريفاتى به خود گرفته و مبدل به يك مجلس جشن رسمى براى نشان دادن لباسها و زينت آلات عروس به ديگران شده است.

پس از آنكه لباسها دوخته و آماده شد و تاريخ عروسى معين گرديد، جشن ديگرى منعقد مى‏گردد كه به «حنا گجه سى» معروف است. حنا گجه، شبى است كه فرداى آن عروس را به خانه داماد مى‏برند. اين جشن هم در خانه عروس و هم در خانه داماد برگزار مى‏شود.

لازم به ذكر است كه يكى دو روز به عروسى مانده جهيزيه دختر را به خانه داماد مى‏برند. بعد از بردن جهيزيه در روزى كه معين شده بود، جشن عروسى برپا مى‏شود و از ميهمانان با شيرينى و شام پذيرايى مى‏شود.

بعد از شام، ميهمانان عروس و داماد را تا منزلشان مشايعت مى‏كنند و از آنجا به خانه‏هاى خود مى‏روند.

معمولاً يك يا سه روز بعد از جشن عروسى، مراسمى به عنوان «پاينده تخت» گرفته مى‏شود كه اقوام و دوستان دو خانواده هدايايى را شامل لوازم خانگى، پول و ساير اقلام ديگر براى عروس و داماد مى‏آورند. اين مراسم معمولاً مختص خانمها مى‏باشد.

در بين عشاير حوزه خلخال، وقتى پسر و دخترى همديگر را پسنديدند، هر دو با هم فرار مى‏كنند كه به اين عمل دختر ربايشى (قيز قاچر دماق) گفته مى‏شود.

اين دو حالت دارد؛ يا دختر و پسر به همديگر علاقه داشته باشند در اين صورت آن دو با هم قرار مى‏گذارند و در فرصت مناسب و دور از چشم خانواده دختر ربايى به آسانى صورت مى‏گيرد زيرا دختر با ميل خود همراه پسر مى‏رود و يا اينكه دختر با ازدواج مخالفت مى‏كند در اين حالت پسر به تنهايى نمى‏تواند دختر را فرارى دهد و مجبور مى‏شود كه همراه با يكى از اقوام و يا دوستان به اين كار مبادرت مى‏ورزد. پس از اطلاع خانواده دختر، مشاجره و درگيرى لفظى و بعضا فيزيكى بين دو خانواده صورت مى‏گيرد كه با پا در ميانى ريش سفيدان محل به پايان مى‏رسد و بيشتر اين دختر ربايى منجر به ازدواج مى‏شود.

عمل دختر ربايى در نزد تاتها بيشتر است. اما در مناطق كردنشين با توجه به تعصب حاكم بر اين مناطق ربايش دختر خيلى كم اتفاق مى‏افتد.

تا زمانى كه اولياى آنان ترتيب ازدواجشان را ندهند به منزل باز نمى‏گردند. اين عمل را خلاف رويه و عفت نمى‏دانند و وقتى كه اولياى آنان مقدمات ازدواج را فراهم كردند، بازمى‏گردند و عروسى را راه مى‏اندازند. البته اين عروسى مفصل برگزار نمى‏شود. فقط عاقدى خطبه عقد را جارى مى‏كند و پيوند زناشويى مى‏بندند. اما اگر ابتدا عروس و داماد فرارى نباشند، عروسى با تشريفات صورت مى‏گيرد.

بعد از مراسم شيرينى خوران (شيرينى ايشماق) و توافق بر سر مهريه و شيربها، مراسم عقد برگزار مى‏شود و به دو صورت انجام مى‏شود يا اينكه پدر عروس و داماد به منزل روحانى محل مى‏آيند تا صيغه عقد را جارى كند، ديگر اينكه در منزل عروس مراسمى برگزار مى‏شود كه به مراسم عقد معروف است. بعد از مراسم عقدكنان، حنابندان (حنا گجه) سپس حمام عروس و داماد و بعد عروس كشان (گلين گنذى) و شب زفاف مى‏باشد.


منابع