باورها در استان مازندران
از ویکی اطلس فرهنگی ایران
باورهاى يك ملت ميزان رشد فرهنگى آنان را نشان مىدهد. در گذشته به علت ضعف و ناتوانى و گسترش آفات و بيمارىها بشر به موهومات و خرافات زيادى اعتقاد داشته است. اين باورها در ميان مردم از جمله مردم مازندران پراكندهاند و به علت داشتن ريشههاى كهن، برچيدن آنها مشكل است.
در ميان مردم اين سامان اعتقادات خوب و زيبا و همچنين اعتقادات خرافى و موهوم وجود دارد، كه به برخى اشاره مىشود:
ـ غول، ديو، پرى و ... سخت مورد توجه است و مردم از آنها مىترسند.
ـ گرفتن دعا، فالبينى در ميان مردم به ويژه زنان و بيشتر در روستاييان رواج دارد.
ـ اگر چيزى دزديده شود، سراغ دعانويسها، جنگيرها و آينهبينها مىروند.
ـ اگر گوش كسى تكان بخورد، به مسافرت خواهد رفت.
ـ اگر پوست پياز يا سير را درون آتشى بيندازند، ميان خانواده جدايى مىافتد.
ـ اگر دو همسايه عروسى كردند، نبايد تا سه روز دو عروس همديگر را ببيندد، چون يكى از آنها بىاولاد مىشود.
ـ چشم هر كه مىپرد به خانهاش مهمان مىآيد.
ـ دمپايى اگر پشت به پشت بيفتد مسافرت مىروى.
ـ اگر دستت زخمى شد، بگذار در گوش گربه تا خوب شود.
ـ اگر موهاى سر مرد دو تا پيچ داشته باشد، دو تا زن مىگيرد.
ـ اگر در روز جمعه پروانهاى دور آدم بچرخد، روح يكى از نزديكان است.
ـ اگر كف دست شخصى خارش بگيرد، پول گيرش خواهد آمد.
ـ هرگاه باران زياد ببارد، بايد اسم چهل نفر كچل نوشته روى درخت آويزان كنيد.
ـ اشاره كردن به گور مردگان موجب شومى است و كراهت دارد.
ـ اگر تيغههاى قيچى باز بماند، موجب دعوا و دشمنى مىشود.
ـ آب مهريه حضرت فاطمه زهرا عليهاالسلام است.
ـ اگر سم قاطر را پس از سائيدن به زنى كه زياد بچه مىزايد بخورانند، بارورى وى زايل مىشود.