ÌÓÊÌæ ÇÑÊÈÇØ ÈÇ ãÇ ÎÇäå  

آموزش و پرورش در استان خراسان رضوی

از ویکی اطلس فرهنگی ایران

پرش به: ناوبری, جستجو

با ورود اسلام به سرزمين ايران، به تدريج ضرورت ساماندهى تعليمات دينى مردم، بويژه نسل‏هاى نو، به عنوان يك نياز اجتماعى جديد مطرح شد و در پى آن نياز به مكان‏هاى جديد تعليم و تربيت بيش از پيش احساس گرديد.


براى ساليان متمادى، قرآن تنها منبع اساسى در آموزش همگانى محسوب مى‏شد و اين امر مستلزم آشنايى با زبان عربى بود. بنابراين موضوع ديگر آموزش در ايران، آموزش زبان عربى بود.


مساجد نخستين مراكز آموزش اسلامى بودند و در بدو امر احكام اوليه و آشنايى‏هاى كلى با دين اسلام در مساجد آموزش داده مى‏شد.


كم‏كم موضوعات آموزش مساجد متنوع گرديد و آموزش همگانى در مساجد از انتظام و انسجام بهترى برخوردار گرديد.


از اوايل قرن سوم هجرى امر تعليم در مساجد شكل انسجام يافته‏ترى گرفت تا آنكه مساجد بزرگ در نيمه قرن سوم با تمركز بيشتر بر امر آموزش و پرورش عمومى تصوير روشن‏ترى از مسجد ـ مدرسه را به نمايش گذارد.


در اين دوره علاوه بر مساجد مكانهايى مثل مكتب خانه‏ها، كتابخانه‏ها و محافل دربار نيز براى امر تعليم و تربيت مورد استفاده واقع مى‏شد. در قرن سوم هجرى، در منطقه خراسان مدارس متعددى ساخته شد. اين مدارس بالغ بر نيم تا يك قرن پيش از تأسيس مدارس نظاميه فعال بوده‏اند. اين مدارس احتمالاً به دوره سامانيان و طاهريان مربوط هستند.


بقاياى مستندترين مجموعه اين مدارس در شهر نيشابور كشف گرديده كه تعداد آنها به بيست و هشت عدد تخمين زده مى‏شود. اداره اين گونه مدارس بر عهده مؤسس و احتمالاً مدرس آن بوده است.


مهمترين تحول آموزشى در قرون اوليه و ميانى اسلامى، تأسيس مدارس نظاميه توسط خواجه نظام الملك بوده است. اولين مدرسه نظاميه در نيشابور ساخته شده است.


پس از مدارس نظاميه، در شهرهاى درجه دوم مدارس شيعى تأسيس شد كه هدف آنها مقابله سياسى مذهبى با مدارس نظاميه بود. يكى از اين مدارس در طبس بوده است. مدرسه دومنار طبس از اين گونه مدارس مى‏باشد.


در دوره صفويه، آموزش و پرورش مطلقا وسيله اعتلاى دينى بوده و محتواى آموزشى مراكز تعليم و تربيت، مشتمل بر حوزه‏هاى مختلف علوم الهى بود.


در اين دوره آموزش علوم عقلى و فلسفه عملاً منسوخ شده و حتى مواردى تكفير گرديد. در اين دوره علوم تجربى، ادبيات و شعر نيز دچار ركود نسبى گرديد و بسيارى از دانشمندان، محققين و شعرا ممنوع التدريس شدند.


در دوره قاجار نخستين گام‏ها به سوى آموزش و پرورش جديد در سالهاى 1222 ه .ش تا انقلاب مشروطه صورت گرفت. در اين دوره شاهد تمايز فزاينده تعليم و تربيت سنتى و جديد هستيم كه هر يك مقصد جداگانه‏اى را دنبال مى‏كند.


در اين دوره بنياد آموزش و پرورش نوين توسط كسانى كه دانش جديد را آموخته بودند، پى ريزى شد و هم در محتوا و هم در روش كاملاً متأثر از غرب بود.


در سالهاى 1285 تا 1300 ه .ش تلاشهايى براى تثبيت برنامه جديد آموزشى صورت گرفت و يك سال قبل از مشروطيت نخستين برنامه تنظيمى براى مدارس از سوى وزارت علوم صادر گرديد.


در باب تأسيس مدارس نخستين قانون در سال 1286 ه .ش به تصويب رسيد و بر طبق اين قانون دولت رسما موظف به تأسيس مدرسه از محل بودجه عمومى كشور شد.


در سال 1290، آموزش و پرورش به دو بخش ابتدايى و متوسطه تقسيم شد و براى عموم رايگان اعلام گرديد.


دوره رضاخان پهلوى، در واقع، عصر تثبيت نظام تعليم و تربيت جديد در ايران و احداث مدارس به شيوه جديد در مقياس وسيع است. در اين دوره، دولت بر آموزش و پرورش نظارت كامل دارد.


از اين زمان در سراسر ايران مدارس جديد تأسيس گرديد. در خراسان تا سالهاى 1315 مكتب‏خانه‏هايى وجود داشت كه امر تعليم و تربيت را بر عهده داشتند و به آموزش قرآن و احكام اسلامى و زبان عربى مى‏پرداختند.


از سال 1315 با اشاعه مدارس جديد اين مكتب‏خانه‏ها به تدريج تعطيل شدند.


مدارس جديد از دوره مشروطيت در اين استان تأسيس شده‏اند.


مدرسه عوضيّه قوچان يكى از مدارسى است كه بعد از ماجراى مشروطيت تا 1328 ه .ق فعاليت داشته است.


پس از اعلام آموزش عمومى رايگان از سوى دولت، در استان خراسان دبستانهاى متعددى ساخته شد.


در سال 1295 يك باب دبستان ملى به نام احمدى در قوچان تشكيل شد.


از سال 1301 به بعد مدارس متعددى در اين استان تأسيس گرديد.



منابع