آموزش و پرورش در استان تهران
از ویکی اطلس فرهنگی ایران
تاريخ تعليم و تربيت به شيوه سنتى در تهران آميخته با تاريخ آموزش و پرورش رى باستان مىباشد. در آن روزگار شيوه آموزش مكتب خانهاى در بين كودكان معمول بوده است و بسيارى از محلات تهران به ويژه پس از استقرار حكومت قاجاريه و پايتخت قرار گرفتن تهران داراى مكتب خانه بوده است.
با گشوده شدن درهاى ايران به سوى غرب به وسيله مستشاران خارجى و ورود مستشرقين و مبلغان مذهبى و همچنين بازگشت دانشجويان ايرانى از خارج كشور و عدم كارآيى آموزش مكتبخانهاى، آموزش به سبك نوين در ايران رواج يافت.
اولين گامها به سوى آموزش و پرورش جديد در دوره قاجار و عمدتا در بين سالهاى 1222 ه .ش تا انقلاب مشروطه (1285) صورت گرفت.
نخستين برنامه تنظيمى براى مدارس از سوى وزارت علوم يك سال قبل از صدور فرمان مشروطيت باز مىگردد اين برنامه در حقيقت نظامنامهاى بود كه در آن رئوس كلى كتب درسى تعيين گرديد.
در سال 1290 ه .ش قانون معارف اسلامى، آموزش عمومى را براى عموم، رايگان اعلام نمود. اين قانون زمينهساز الزامى نمودن آموزش ابتدايى از سوى مجلس در سال 1300 گرديد و والدين را مكلف به فرستادن فرزندانشان از هفت سالگى به مدرسه نمود. اين قانون عصر نوينى را در تاريخ تعليم و تربيت ايران رقم زد.
با روى كار آمدن رضاخان و قدرت يافتن جناح تجدد طلب و تمركز گرايى وى و نظارت مستقيم دولت بر امر آموزش و پرورش، آموزش به شيوه جديد سرعت بيشترى پيدا كرد.
عليرغم بحرانهاى سياسى ـ اقتصادى در طى حكومت رضاخان به ويژه در دهه 1310 ه .ش انبوه مدارس به شيوه جديد بنا شد. اين مرحله ضمن تغييرات اندك عملاً تا پيروزى انقلاب اسلامى و حتى پس از آن ادامه يافت.
مدارس خارجيان
اولين مدرسه خارجيان در ايران به وسيله كشيش امريكايى، پركينز در سال 1217 ه .ش در اروميه بنا نهاده شد و سپس مبلغان مذهبى فرانسوى (لازاريسها) به طور گسترده در تهران، اصفهان و تبريز به تأسيس مدرسه مبادرت نمودند. ميسيونرهاى انگليسى نيز در تهران و شهرهاى جنوبى مدارسى احداث نمودند.
اولين مدرسه ابتدايى دخترانه نيز در ايران در سال 1268 ه .ش توسط مبلغان مذهبى انگليسى در تهران گشايش يافت. مدارس امريكايىها از نظر تعداد، كمتر ولى به لحاظ گستردگى، نظم و دوام فعاليتهاى آموزشى بهتر از ساير مدارس بود. از مهمترين مدارس امريكايىها در تهران مىتوان از مدرسه «البرز» (1252 ه .ش) نام برد.
با گسترش مدارس خارجى (افزون بر چهل مدرسه در اوايل قرن بيستم) و ورود بسيارى از كودكان ايرانى به اين مدارس، به تدريج هدف پنهان اين مدارس در ترويج مسيحيت در بين ايرانيان آشكار گرديد. اما به دليل استحكام شالوده فكرى و مذهبى مردم ايران، اين هدف به تغيير طرز تلقى نسل نو از غرب و اشاعه اخلاقيات غربى تبديل گرديد.