آداب و رسوم و آئینها در استان یزد
از ویکی اطلس فرهنگی ایران
اكثريت مردم استان يزد پيرو دين اسلام و شيعه اثنى عشرى هستند. به همين خاطر نيز مجموعه مراسم و آيينهاى ملى مردم تحت تاثير رفتارها و كنشهاى فرهنگى اسلامى صورت مىگيرد. مراسم عروسى، اعياد ملى و مذهبى نظير عيد نوروز، عيد فطر و غدير خم، عيد مبعث، روزهاى تولد ائمه اطهار و پيامبر صلىاللهعليهوآله، مراسم عزادارى محرم و صفر و مراسم ماه مبارك رمضان همچون ساير نقاط ايران به طرزى باشكوه و مفصل برگزار مىشود.
آداب و رسوم ملى و مذهبى اقليتهاى دينى
آداب و رسوم زرتشتيان يزد
جشن نوروز
زرتشتيان بر اين باورند كه فروهر در گذشتگان از ده روز پيش از نوروز براى ديدار بستگان خود به زمين مىآيند و پس از سركشى و اقامت، دوباره به جايگاه خود باز مىگردند. بنابراين زرتشتيان از اوايل ماه اسفند خانه تكانى و پاكسازى محيط زندگى خود را آغاز مىكنند. پوشاك و وسايل تازه به خانه مىآورند و مقدمات جشن و شادى را فراهم مىسازند. در شب پيش از نوروز با افروختن آتش در بالاى خانهها، بازگشت فروهر از زمين را بدرقه مىنمايند و با نيايش هايشان، خشنودى آنان و باز آمدنشان را در سال بعد آرزو مىكنند.
يكى دو ماه پيش از نوروز، خانوادهها براى تهيه پوشاك افراد خانواده تلاش مىكنند، علاوه بر خانه تكانى، شيرينى و آجيل نوروزى را آماده مىكنند و سبزه نوروزى را مىكارند. ده روز مانده به نوروز پنجه كوچك آغاز مىشود و تا پايان روز انارام و اسفند ماه به مدت پنج شبانه روز ادامه مىيابد. در اين زمان خانه و كاشانه براى برگزارى نوروز آماده مىگردد. پنج روز پايان سال، پنجه بزرگ نام دارد. اين پنج روز جزء ماه گاتابيو به حساب مىآيد و ويژه برگزارى گاهنبار چهره همس پَت مَيديم يا گاهنبار پنجه است.
خويشاوندان و همسايگان در تدارك مراسم پنجه و نوروز به ويژه تهيه نان و خوراكىهاى سنتى يكديگر را يارى مىنمايند. براى سفره نوروزى، نان معمولى، نان شير و كماچ تهيه مىگردد. مراسم پنجه و ساير مراسم مذهبى زرتشتيان در محلى از منزل به نام پسكم برگزار مىشود. زمان برگزارى مراسم پنجه پسكم را جارو كرده و با محلول سفيد رنگى، زمين و ديوارهاى پسكم را مىآرايند. اين محلول از آب و گِل سفيد كه نوعى گِل معدنى است تهيه مىشود.
همچنين مقدارى از اين محلول را بر خشت خامى كه در مراسم مربوط به درگذشتگان به كار مىرود، مىمالند و آنرا در قسمت جلو و ميانى پسكم قرار مىدهند.
در كنار اين خشت سفيد شده، سفرهاى پهن كرده و تاس روزين، آب، كَلَچه (گلدان مسى يا آلومينيومى) محتوى مورد (گياهى خشبو و هميشه سبز) و آتشدان پر از آتش، سينى ميوه، سبزى خوراكىهاى تهيه شده و... را به طور منظم روى آن مىچينند. پس از آن موبد در مراسم حضور مىيابد و نيايش اوستايى آفرينگان گاهنبار را مىسرايد و همه اهل خانه نيز به طور جمعى و همنوا با موبد به نيايش و ستايش پروردگار مىپردازند.
پيش از سال تحويل سفره نوروزى را مىگسترانند. در اين سفره نيز علاوه بر نمادهايى از امشا سپندان، كتاب اوستا، آينه، گلابدان، كاسه پالوده، تخم مرغ ساده و رنگ كرده، چند نوع خشكبار ترش مزه، مقدارى پسته و فندوق و آجيل، مقدارى سبزى خوردن و پنير، كاهو، كوزه سفالى پر از آب و انواع ميوه و شيرينى وجود دارد.
همچنين در اين سفره هفت سين نيز فراهم مىشود. قبل از تحويل سال نو، همه اهل خانه، سر و تن خود را مىشويند، لباسهاى نو مىپوشند و گرداگرد سفره نوروزى مىنشينند، چند دقيقه مانده به تحويل سال، با اشاره پدر خانواده، همه با هم سرودهايى از اوستا را كه در سپاس و ستايش اهورامزدا و ستايش زندگى و آفريدههاى نيك اهورايى است زمزمه وار مىخوانند. سپس همه به خود گلاب مىزنند و در آينه نگاه مىكنند و به يكديگر شادباش مىگويند. پدر خانواده نيز به ديگران اسكناس نو عيدى مىدهد. در نخستين روز سال نو همه مردم محل به آتشكده محل زندگى خود مىروند تا روز نو و سال نو را با وحدت و همبستگى در مكانى مقدس با نيايش به درگاه خداوند آغاز كنند.
ديد و بازديدهاى نوروزى از روز اول فروردين ماه آغاز مىگردد و تا روز بيست و يكم فروردين ماه ادامه مىيابد. روز ششم فروردين، خور داد نام دارد. در اين روز پيامبر ايرانى ـ زرتشت ـ متولد شده است. در سن چهل سالگى در همين روز به پيامبرى برگزيده شده است.
بنابراين زرتشتيان اين روز را جشن مىگيرند و گرامى مىدارند. آنها در اين روز به نيايش گاهها و آدريان محل سكونت خود مىروند و ضمن تهيه آش رشته و ديگر خوراكىهاى سنتى، مراسم آفرينگان و جشن خوانى را اجرا مىنمايند.
سيزده نوروز
سيزدهمين روز از ماه فروردين تير يا تشتر نام دارد. ايزد يا تشتر كه در اوستا يشنى هم به نام آن وجود دارد ايزد باران است. براى اينكه ايزد باران در سال جديد پيروز شود و ديو خشكسالى نابود گردد بايد مردمان در نيايش روز تير ايزد از ايزد ياد كنند و از او درخواست باران نمايند.
زرتشتيان از بامداد روز تشتر ايزد، سفره نوروزى را بر مىچينند و خوراكىهاى سفره را با خود به طبيعت مىبرند و سبزههاى سفره را نيز به دشت و صحرا و كنار چشمه و يا آب روان مىبرند و به آب مىاندازند تا خشنودى ايزد آب (آناهيتا) و ايزد باران (تير) را فراهم آورند و سالى پر بركت و خرم داشته باشند.
روز قبل از سيزده «ماه» و روز بعد از سيزده «گوش» ناميده مىشود. اين دو روز نَبُر نام دارند.
در روزهاى نَبُر زرتشتيان هيچ گونه خوراكى كه در آن گوشت باشد مصرف نمىكنند.
روزهاى نبر عبارتند از: وهمن، ماه، گوش و رام هستند.
جشن فروردينگان
زرتشتيان در هر ماه هنگامى كه نام روز با نام ماه برابر مىشود آن روز را جشن مىگيرند و هر يك از اين جشنها را به مناسبتى برگزار مىنمايند. نخستين جشن ماهيانه در هر سال فروردينگان نام دارد. روز فروردين از ماه فروردين برابر با نوزدهم فروردين است و به آن فرودگ هم مىگويند.
اين جشن به فَروَهر پاك در گذشتگان و نياكان مربوط است و همه براى شادى روان و فَرَوَهر در گذشته خود، به آرامگاه مىروند. در اين مراسم موبدان لباس سفيد ويژه اجراى مراسم مذهبى را بر تن مىكنند و آفرينگان خوانى را به صورت گروهى اجرا مىنمايند. شركت كنندگان نيز نيايش مىكنند و بر روان و فَرَوَهر در گذشتگان درود مىفرستند.
مراسم نيايشگاه شاه و رهرام ايزد
بيستمين روز از ماه را ورهرام مىگويند. ورهرام يعنى پيروزى و ورهرام ايزد يعنى پيروزى قابل ستايش.
زرتشتيان در بيستمين روز هر ماه ـ روز ورهرام ـ در نيايش گاهى به نام شاه ورهرام ايزد گرد هم مىآيند و اهورا مزدا را نيايش مىكنند و از او مىخواهند كه پيروزى را نصيب آنان نمايد و همه كسانى كه به پيروزى از پيام اشو زرتشت در «تازه گردانيدن زندگانى»، «پيش بردن جهان هستى» و «گسترش آئين راستى» مىكوشند، پيروز و سرافراز گرداند.
مراسم سدره پوشى
هر فرد زرتشتى داراى يك نشان بيرونى است. نشان بيرونى و آنچه كه هر فرد زرتشتى بايد داشته باشد، در بر داشتن سدره و به كمر بستن كُشتى است. سدره پيراهنى سفيد و گشاد پنبهاى و آستين كوتاه است كه بدون يقه مىباشد و زير لباس بر تن مىنمايند.
كُشتى، بندى سفيد رنگ پشمى است كه آن را سه دور به روى سدره بر كمر مىبندند. هر پسر و دختر زرتشتى هنگامى كه به سن بلوغ مىرسد و خرد او اجازه مىدهد كه آموزشهاى پيامبرش را درك نمايد و در زندگى به كار گيرد، سدره مىپوشد.
پوشيدن سدره در مراسم خاصى كه توسط پدر و مادر نوجوان تدارك ديده مىشود و به طور رسمى انجام مىشود. اين جشن در منزل يا در تالار يا در يك زيارت گاه برگزار مىگردد. در اين جشن بسيارى از خويشان و آشنايان پسر يا دختر حضور دارند تا گواه بر برگزارى جشن سدره پوشى آنها باشند.
ميهمانان به جشن دعوت مىشوند و از آنها پذيرايى شود. نوجوان در حالى كه خود را شسته، سدره و لباس سفيد مىپوشد و كلاه يا روسرى سفيد بر سر مىگذارد و هرماه با موبد در كنار سفره سدره پوشى حاضر مىگردد.
كسى كه قرار است سدره بپوشد، بر روى سفره و در برابر روشنايى مىنشيند و موبد روبروى او قرار مىگيرد. موبد، اوستاى اورمزد تِشت را مىسرايد و كشتى را از هم باز مىكند.
سپس در پشت سر نوجوان مىايستد و انگشت ميانى دست چپ خود را به وسط بند كشى مىبرد و دو سوى ديگر كشتى را با انگشت ميانى دست راست خود مىگيرد. نوجوان دستهاى موبد را مىگيرد و با او اوستا مىخواند. در قسمتى از سرايش اوستا، كشتى توسط موبد به كمر نوجوان بسته مىشود و آنرا سه دور به دور كمر او مىچرخاند.
پس از آن سرود «مَزدَه يَسنوُ اَهمى» خوانده مىشود. در اين سرود نوجوان آئين نياكان خود را مىپذيرد. در پايان مراسم، اوستاى تندرستى توسط موبد خوانده مىشود و دانههاى برنج و جو و برگهاى خشك آويشن را بر سر و دوش نوجوان مىريزد و با اين عمل تندرستى و پايدارى او را به آئين راستى آرزو مىكند.
جشن اردى بهشتگان
روز دوم ماه اردى بهشت كه به نام اردى بهشت است، جشن برپا مىكنند. در اين روز لباس سپيد كه سمبل پاكى است مىپوشند و به آدريان يا آتشكده مىروند و نيايش به جا مىآورند.
جشن خوردادگان
در روز چهارم خرداد ماه كه خرداد نام دارد، زرتشتيان مراسم جشنى برپا مىكنند. در اين روز آنها در سالنها و نيايشگاهها حضور مىيابند و پس از نيايش و ستايش اهورامزدا، جشن خوردادگان را گرامى مىدارند و به شادمانى مىپردازند.
زرتشتيان همچنين در تاريخ 24 خرداد ماه هر سال در محل نيايشگاه ستى پير جمع شده و اهورامزدا را ستايش مىنمايند.
در اين ماه مراسم نيايش گاه پير سبز، چك چك نيز برگزار مىشود. زرتشتيان از روز اشتاد در ماه خرداد (24 خرداد) در پير سبز جمع مىشوند و اين تجمع تا روز انادام (28 خرداد) به مدت پنج شبانه روز ادامه مىيابد.
بسيارى از زرتشتيان از سراسر ايران و گروهى نيز از ساير كشورها در اين زمان به نيايش گاه پير سبز مىآيند.
زن و مرد، پير و جوان در گرداگرد نيايش گاه مىايستند. كلاه يا روسرى سفيد بر سر مىنهند و بخش هايى از اوستا را زمزمه مىكنند و خداوند را سپاس مىگويند. سپس از نيايش به محلهاى خاصى كه براى اقامت در آن جا ساخته شده و خيله نام دارد، مىروند و هر كس در خيله خود كارى را انجام مىدهد.
برخى خاطرات گذشته را تعريف مىكنند. در برخى خيلهها انديشمندان در زمينه موضوعات گوناگون فرهنگى، اجتماعى و علمى سخنرانى مىكنند. در برخى از خيلهها اربونه زدن و شادى كردن تا پاسى از شب ادامه مىيابد.
مراسم پير نارستانه
نارستانه نام نيايش گاهى در يزد است كه زرتشتيان از روز سپندار مذ در ماه تير (دوم تير) تا روز آذر ايزد (6 تير ماه) براى نيايش كردن به آن محل مىروند. برخى از زرتشتيان عقيده دارند كه اين زيارتگاه محل جان باختن شاهزاده اردشير ساسانى است.
زرتشتيان به مدت 5 روز در اين نيايش گاه حضور مىيابند و با نيايش خود، اهورامزدا را ستايش و به روان و فروهر در گذشتگان راه ميهن و ارزشهاى نيك انسانى درود مىفرستند.
گاهنبار ميديو شَهِم گاه
جشن ميديو شهم از تاريخ 8 تا 12 تيرماه برگزار مىگردد. ميديو شهم به معنى ميان تابستان است و زمان آفرينش آب از سوى اهورامزدا است. اين مراسم نيز همانند ساير جشنهاى مذهبى زرتشتيان در خانه يا تالار انجام مىشود و در آن پديدههاى نيك اهورامزدا را ستايش مىكنند.
جشن تيرگان
سيزدهمين روز در هر ماه زرتشتيان تير نام دارد. در ماه تير هنگامى كه روز تير فرا مىرسد آن روز را جشن تيرگان مىنامند. در اوستا تير نام ايزدى است كه به باريدن باران كمك مىكند.
برخى اين جشن را يادگار پيروزى ايرانيان بر تورانيان مىدانند كه در زمان پادشاهى منوچهر، سپاه افراسياب قسمت زيادى از سرزمين ايران را اشغال كرده بودند و قرار آشتى بر اين شد كه از سوى سپاه ايران از طبرستان تيرى رها شود و در هر جا كه تير فرود آمد، آنجا مرز ايران باشد. آرش تير انداخت و ميان فرغانه و تخارستان آن تير فرود آمد و آنجا مرز ايران شد.
مردمان در اين روز از حصار افراسياب رستند. در اين روزها زرتشتيان مراسم جشنى برگزار مىنمايند و از جمله خارج از شهر به كنار آب مىروند و در آنجا به روى هم آب مىريزند. يكى ديگر از مراسم روز جشن تيرگان، فال كوزه است كه زرتشتيان به آن چك و دوله مىگويند. زرتشتيان روز قبل از جشن تيرگان، دوشيزه ميانسالى را انتخاب مىكنند. كوزه سفالى دهان گشادى به نام دوله به او مىدهند.
او كوزه را پر از آب مىكند و آن را پيش همه مىبرد تا كسانى كه مايل هستند شيئى را داخل آن بيندازند و در دل خود نيتى داشته باشند. در روز جشن تيرگان كوزه را در زير درخت سبزى مىبرند و همه افرادى كه شيئى داخل آن انداختهاند حاضر مىشوند. افراد سالخورده در جمع با صدا بلند دو بيتىهايى مىسرايند و دختر اشياء داخل كوزه را يكى يكى بيرون مىآورد و صاحب شى از روى بيت خوانده شده به خوب يا بدى فال خود پى مىبرد.
مراسم پير بانو
به عقيده زرتشتيان نيايش گاه بانوى پارس محل جان باختن و ناپديد گشتن شهبانوى پارس به نام خاتون بانو است. اين نيايش گاه در جنوب شهر عقدا واقع شده است. از روز مهر تا ورهرام (13 تا 17) در ماه تير زرتشتيان در اين نيايش گاه حضور مىيابند و مراسم نيايش را برپا مىنمايند.
جشن مهرگان
زرتشتيان در روز مهر از ماه مهر به آتشكدهها و نيايشگاهها مىروند و با تهيه خوراكىهاى سنتى از يكديگر پذيرايى مىكنند و با نيايش و برنامههاى فرهنگى مانند سخنرانىهاى ملى و آئينى سرود شعر و دكلمه جشن مهرگان را با شادى برپا مىدارند.
در برخى از روستاهاى يزد جشن مهرگان در تقويم غير فصلى برگزار مىشود و آن جشن مهرايزد مىنامند. بعضى از خانوادهها خواركىهاى سنتى، گوشت بريان شده گوسفند و لووگ (نان مخصوص) تهيه مىكنند و با آنها خيرات انجام مىدهند.
در برخى از روستاها نيز جوانان در محل آدريان و يا سرچشمه قنات گرد مىآيند و يكى از آنها سرنا مىنوازد و يكى نيز با دف او را همراهى مىكند. آنها با هم حركت مىكنند و از اولين خانه روستا شروع مىكنند و با شادى به خانهها وارد مىشوند.
به هر خانه كه وارد مىشوند به آنها گلاب مىدهند و آينهاى در برابر چهره آنها قرار مىدهند و مقدارى آجيل نيز به آنها تعارف مىنمايند. آنگاه يكى از اعضاء گروه اسامى افراد فوت شده در آن خانه را بازگو مىنمايد و براى همه آنها طلب آمرزش و شادى روان مىنمايد. بقيه افراد گروه نيز شاباش مىگويند. سپس با دريافت بشقابى از لُرك و مبلغى پول به خانه بعدى مىروند.
در پايان هداياى جمع آورى شده را به آدريان مىآورند و در آنجا موبد نيز شركت مىكند و آفرينگان گهنبار را مىسرايد و در آن هنگام ميوهها را نيز با كارد برش مىزند.
برخى خانوادهها نيز گوشت بريان تهيه مىكنند و به آدريان مىآورند. در پايان ميوهها و نان لووگ با گوشت بين شركت كنندگان تقسيم مىشود.
جشن سده
زرتشتيان صدمين روز زمستان را جشن مىگيرند. آنها از اول آبان تا پايان اسفند را زمستان مىنامند. در روز 10 بهمن كه مصادف با صدمين روز زمستان است، جشن سده برگزار مىشود.
در اين روز به دشت و صحرا مىروند و هيزم و خار و خاشاك فراهم مىكنند و با فرا رسيدن شب آتش بزرگى مىافروزند به اميد اينكه روشنايى با فرا رسيدن روز بعد افزون گردد. پس از آن به شادى مىپردازند.
جشن هيرومبا
در روستاى شريف آباد اردكان رسمى شبيه آتش افروزى سده هر ساله در روزهاى آخر فروردين ماه برگزار مىشود كه هيرومبا نام دارد.
زرتشتيان اين روستا پيش از غروب آفتاب به نيايشگاه پير هريشت مىروند. هنگام سپيده دم پس از نيايش بامدادى به دشت مىروند و هيزم و خار جمع آورى مىنمايند. در اين روز در پير هريشت مراسم چوب زنى انجام مىشود.
به اين ترتيب كه به جوان يا مردى كه براى اولين بار در مراسم جمع آورى هيزم شركت كرده و يا اينكه در آن سال ازدواج كرده يا صاحب فرزند شده چوب مىزنند. جوانان شخص مورد نظر را روى دست بلند مىكنند و در ميان شادى و شاباش شركت كنندگان به او چوب مىزنند. بستگان اين شخص بايد در پايان كله قندى را به گروه برگزار كننده هيرومبا تقديم كنند كه با آن شربت درست نمايند و ميان جمعيت توزيع كنند. در غروب اين روز هيزمها را به روستا مىآورند و روى هم انباشته مىنمايند و در خانهها را مىزنند و از هر خانه نيز هيزمى مىگيرند.
در هنگام غروب مردم دور خرمن هيزم جمع مىشوند و موبد نيز با آتش دان پر از آتش در آنجا حاضر است.
موبد با صداى بلند پيام هيرومبا را آغاز مىكند و براى اموات طلب مغفرت مىنمايد.
افراد حاضر به دو گروه تقسيم مىشوند و در دو صف روبروى هم مىايستند. وقتى كه موبد براى اموات طلب مغفرت مىنمايد، يكى از گروهها، در حالى كه افراد گروه دست بر شانه يكديگر دارند با صداى بلند «هيرومبا» مىگويند و با هم به حالت تعظيم در مىآيند و مجددا به حالت ايستاده باز مىگردند.
پس از آنها گروه ديگر اين اعمال را تكرار مىكند و اين عمل تا پايان نام بردن اسامى افراد برجسته و نيكوكار زرتشتى ادامه مىيابد. هر بار كه موبد نام يكى از اين افراد نيكو كار را مىبرد و براى او طلب مغفرت مىنمود يك گروه اعمال فوق را انجام مىدهند.
پس از آن موبد خرمن هيزم را آتش مىزند و مردم در اطراف آن حلقه زده و شادى مىنمايند و آرزوى روشنايى و دل گرمى مىنمايند.
بامداد روز بعد خانمها گلولههاى آتش را از زير خاكستر بيرون آورده و در آتشدان مىگذارند و به خانه مىبرند و آن آتش را تا صد شبانه روز با افزودن چوب به آن، روشن نگه مىدارند و آن را با آتش پنجه روى بام پيوند مىزنند.
پس از آتش افروزى هيرومبا، به مدت سه شبانه روز در اين روستا جشنهايى برگزار مىشود. پس از غروب آفتاب جوانان به در خانهها مىروند و اسامى درگذشته هر خانه را نام مىبرند و هيرومبا مىگويند. صاحب خانه نيز مقدارى آجيل به آنها مىدهد. پس از آن مردم به خانه افرادى كه در نيايشگاه پير هريشت چوب خوردهاند و مجددا آنها را چوب مىزنند.
در پايان روز سوم مجددا اعمال و مراسم هيرومبا را تكرار و براى اموات طلب مغفرت مىنمايند. در روستاى اله آباد و فرسى آباد اين مراسم به نام «هيبيدوگ» و در روستاى خرمشاه به نام «شاخ شاخ دُربَند» برگزار مىشود.
مراسم پرسه همگانى
زرتشتيان در روز 29 خرداد به ياد روان و فروهر در گذشتگان پرسه همگانى را برپا مىنمايند. نخستين روز تير ماه نيز يكى از روزهاى پرسه همگانى (عزاى عمومى) است.
در روز پرسه همگانى، زرتشتيان در تالار آدريان محل زندگى خور جمع مىشوند و مراسمى برگزار مىنمايند.
در اين مراسم افرادى حضور دارند كه از يك سال پيش تاكنون عضوى از آنها از جهان درگذشته است.
ساير زرتشتيان نيز براى گرامى داشتن ياد و خاطره نيكوكارى اموات، در اين مراسم شركت مىنمايند. در اين مراسم، شركت كنندگان با قهوه پذيرايى مىشوند.
موبدان بخشى از گاتاها را مىسرايند و سخنرانان دينى مردم را به پيروى از زرتشت سفارش مىدهند. در عصر اين روز، مردم در آرامگاه حضور مىيابند و با نيايش خود به روان و فروهر درگذشتگان درود مىفرستند. در يزد اين مراسم در خانه فرد متوفى برگزار مىشود.
مراسم درگذشتگان
در آئين زرتشتيان مرگ انسان، پايان زندگى نيست، بلكه آغاز زندگى مينوى براى روان در گذشته به حساب مىآيد. بنابراين سوگ و عزاى پس از درگذشت هر زرتشتى، عملى ناپسند و ناروا به شمار مىآيد.
به عقيده زرتشتيان آدمى از تن، جان، روان و فروهر تشكيل شده است. آئين زرتشتى ارزش زيادى براى تن در زندگى قائل است.
تن را نبايد آزار داد و نيازهايش را بايد برآورده ساخت. آن را همواره بايد پاك نگه داشت و با جدا شدن جان از آن ارزش خود را از دست خواهد داد. فقط بايد به گونهاى عمل نمود كه محيط زيست براى زندهها آلوده نگردد.
در گذشته زرتشتيان جسد مردههاى خود را در دخمه قرار مىدادند ولى هم اكنون مردهها را به خاك مىسپارند.
در هنگام مرگ جان از بدن بيرون مىرود و فروهر به نيروهاى اهورايى مىپيوندد و روان حالت جاودانى مينوى خود را آغاز مىكند.
زرتشتيان جسد مردهها را در تاريكى شب به خاك نمىسپارند. با مراسمى ساده و بدون سوگوارى و شيون و در حالى كه اغلب لباس سفيد به تن دارند جسد مرده را به آرامگاه مىبرند.
موبد در آنجا بخشى از گاتاها را مىسرايند. پس از شستشو، بر تن مرده پارچه سفيد دوخته شدهاى مىكنند، آنگاه جسد را بر تابوتى آهنى مىگذارند و چهار نفر آن را به قبرستان مىبرند.
اغلب زرتشتيان در مراسم تدفين شركت مىكنند. فرزند بزرگ متوفى، دستمال سبزى بر بازويش مىبندد و در پيشاپيش جمعيت حركت مىكند و اين نشان مىدهد كه زندگى در اين خاندان تداوم خواهد داشت.
پس از دفن ميت، مقدارى آب بر روى خاك قبر مىپاشند و بر سر قبر عود مىسوزانند و براى شادى روان متوفى نيايش مىكنند.
در پايان جمله «ايريس تَنام اوروانُو يَزَ مئيده يا اَشَه او نام فرَه و شَه يُو» را بر زبان مىآورند و سه بار اشم و هو مىخوانند. ترجمه اين جمله اوستايى چنين است «بر روان و فروهر پاك همه درگذشتگان درود باد».
روز سوم پس از دفن ميت، مراسمى در منزل برگزار مىگردد. در عصر روز سوم خويشان و آشنايان به خانه متوفى مىآيند و با خود شاخه هايى از مورد يا عود مىآورند و در پسكم مَس ـ محل ويژه مراسم مذهبى ـ مىگذارند و به اين شيوه زندگى خرمى را براى بازماندگان و شادى را براى روان درگذشتگان آرزو مىنمايند.
موبد نيز در اين مراسم شركت مىكند و بخش هايى از اوستا را براى شادى روان اموات مىسرايد.
سپيده دم روز چهارم نيز به خانه متوفى مىروند. مردان به ويژه جوانان در اين مراسم شركت مىنمايند.
موبد اوستاى گاه اُشَهِن را مىسرايد و شركت كنندگان نيز گوش فرا مىدهند. هنگامى كه سپيده دم آغاز مىگردد دهموبد با صداى بلند از شركت كنندگان مىخواهد كه رو به سوى خورشيد نمايند و براى سلامتى خود و شادى روان متوفى دعا نمايند.
پس از نيايش موبد نيز بخش هايى از اوستا را در زمان هاون ـ هنگام نيايش پس از سپيده دم ـ مىخواند.
زرتشتيان عقيده دارند كه هنگامى كه روان از تن جدا مىشود، پس از سه شبانه روز، در سپيده دم بامداد روز چهارم روان متوفى از پل چينود عبور خواهد كرد اگر روان از آنِ شخص نيكوكار باشد از اين پل به راحتى عبور خواهد كرد و در سراى نور و سرور قرار مىگيرد و چنانچه فرد گناهكار باشد روان او از اين پل عبور نخواهد كرد و در سراى سكوت و تاريكى خواهد ماند.
همچنين زرتشتيان علاوه بر مراسم روز چهارم، در روزهاى دهم، سىام و در هر ماه تا يك سال پس از درگذشت متوفى مراسمى همانند روز چهارم برگزار مىكنند. مراسم سال اموات تا سى سال ادامه مىيابد.
ازدواج
مراسم عروسى و همسر گزينى يكى از جشنهاى مرسوم بين زرتشتيان است كه با آداب و شيوههايى خاص و جالب برگزار مىشود. اولين مرحله از برگزارى اين مراسم مربوط به خواستگارى است كه معمولاً بعد از موافقت پدر و مادر دختر بدين گونه صورت مىگيرد:
مادر و خواهر و يكى از بستگان نزديك پسر در وقت تعيين شده براى خواستگارى، براى گرفتن رضايت دختر به خانه عروس مىروند. خانواده داماد نامهاى بر كاغذ سبز به امضاى داماد خطاب به پدر و مادر دختر مىنويسند و در پاكت سبز رنگى قرار مىدهند و همراه با يك دستمال سبز، يك كله قند، سنجد و آويشن به پدر دختر تقديم مىكنند و پس از صرف چاى و شيرينى مرخص مىشوند. چند روز بعد جواب نامه خواستگارى را با تشريفاتى مشابه، توسط خواهر و مادر و خويشان عروس آينده در خانه داماد به پدر وى تحويل مىدهند.
مدتى پس از خواستگارى مراسم نامزدى انجام مىگيرد. در اين مراسم اقوام داماد پيشكشها و هدايا و حلقه نامزدى را به خانه عروس مىبرند و از سوى خانواده عروس نيز هدايايى به همراه حلقه نامزدى به داماد داده مىشود. در اين مراسم عروس و داماد حلقهها را در دست يكديگر مىكنند و بدين ترتيب نامزد يكديگر مىگردند.
زمان نامزدى در نزد زرتشتيان تا سى و سه روز و حداكثر تا سه ماه ادامه مىيابد. در مدت نامزدى عروس و داماد و خانوادههاى آنها با هم رفت و آمد دارند تا يكديگر را بهتر بشناسند. اگر در دوره نامزدى جشنى فرا رسد داماد هدايايى به نام جشنى براى عروس مىبرد. پس از نامزدى مراسم گواهگيرى انجام مىگيرند. اين مراسم در خانه، تالار، آتشكده و آدريان انجام مىشود.
در اين مراسم بستگان و آشنايان عروس و داماد حضور دارند. حداقل هفت نفر بايد در گواهگيرى شركت كنند تا شاهد و گواه بر اين قسمت از پيوند زناشويى باشند.
موبد نيز با كلاهى سفيد به جمع گواه گيران مىپيوندد و در كنار داماد قرار مىگيرد و با سرودن قسمتهايى از اوستا مراسم شروع مىشود و سپس از عروس مىپرسد كه آيا داماد را به همسرى خود مىپذيرد.
عروس در مرتبه سوم بلى مىگويد و شركت كنندگان با شادى هابير و شاباش مىگويند و كف مىزنند. پس از آن موبد از داماد نيز مىپرسد كه آيا عروس را به همسرى خود مىپذيرد.
با پاسخ بله داماد، صداى شاباش و هابير و كف شركت كنندگان فضا را پر مىنمايد. پس از آن موبد براى عروس و داماد آرزوى سعادت و خوشبختى مىنمايد و آنها را پند و اندرز مىدهد. در اين اندرزها و پندها از داماد مىخواهد كه روزى را براى دستگيرى از مستمندان انتخاب نمايد.
داماد نيز روز خاصى را انتخاب مىكند و از آن پس بايد در هر ماه و در روزى كه برگزيده است كارهاى نيك انجام دهد. نيازمندان را دستگيرى نمايد و به اندازه توانمندى خود ديگران را يارى نمايد. همچنين موبد از داماد مىخواهد كه فردى را براى راهنمايى خود برگزيند و داماد نيز چنين مىكند و چنانچه در زندگى مشترك خود به مواردى برخورد نمايد و تصميمگيرى براى او دشوار باشد، از شخص راهنما نظر خواهى مىكند. موبد پس از مدتى پند و اندرز سرانجام در پايان مجددا از عروس و داماد آزادى گزينش يكديگر را سؤال مىكند و پاسخ بلى مىگيرد و آنگاه با خواندن اوستاى تندرستى، دانههاى جو و برنج و برگهاى آويشن بر سر و دوش عروس و داماد مىريزد.
پس از آن آشنايان و بستگان عروس و داماد به آنها تبريك و شادباش مىگويند و پس از پذيرايى از ميهمانان مراسم گواهگيرى تمام مىشود. پس از مراسم گواهگيرى جشن عروسى برپا مىگردد كه زرتشتيان به آن سور مىگويند. جشن عروسى معمولاً در يك تالار يا سالن با حضور بستگان عروس و داماد اجرا مىشود. در اين جشن عروس و داماد با هم شركت مىكنند.
در گذشته مراسم عروسى در دو محل جداگانه برگزار مىگرديد. خانواده عروس و داماد هر كدام براى خود مجلس جشنى برپا مىكردند و سرانجام خانواده داماد به سراغ عروس مىآمده و او را به خانه داماد مىبرده است. در برخى از روستاها نيز هم اكنون اين مراسم جداگانه برگزار مىشود.
پس از مراسم عروسى و بردن عروس، مراسم پاتختى انجام مىشود. براى انجام اين رسم موبد به خانه عروس و داماد مىآيد و داماد را به همراه موبد و چند تن ديگر به كنار آب روان مىبرد.
آنها با خود ظرف شيرى را مىبرند و موبد در كنار آب روان مىايستد و اوستاى آبزور (بخشى از اوستا كه در ستايش آب سروده شده است) را مىخواند و در واژههاى ويژهاى از اين اوستا، با قاشق شير را داخل آب جارى مىريزد و سپس به خانه بر مىگردند.
در همان زمان عروس نيز با چند زن ديگر به پشت بام مىرود و دولگى (ظرفى) كه در آن برگهاى خشك آويشن و دانه سنجد ريختهاند در دست مىگيرد و هنگام بازگشت داماد، مقدارى از آن آويشن و سنجد را بر سر و دوش داماد مىريزد و پس از آن عروس از پشت بام پايين مىآيد و داماد نيز وارد خانه مىگردد و جماعت همراه شادى مىكنند و شاباش مىگويند.
عروس و داماد كنار هم مىنشينند. عروس پنجه يكى از پاهاى خود را روى پاى داماد مىگذارد. خواهر يا يكى از بستگان عروس، پاى عروس و داماد را با شير و مور شستشو مىدهد. سپس آنها را با گلاب مىشويد و با حوله خشك مىنمايد و با اين عمل مهر و دوستى در پيوند زناشويى آنها گسترش خواهد يافت. در مراسم پاتختى خويشان و آشنايان عروس و داماد حضور مىيابند و به همه شركت كنندگان آينه و گلاب و نقل و شيرينى داده مىشود.
در آئين زناشويى زرتشتيان مهريه مرسوم نيست. جهيزيه نيز وجود ندارد. پدر و مادر عروس تنها لوازم شروع زندگى ساده را براى دختر خود فراهم نمايند. بنابراين آشنايان و خويشان در مراسم پاتختى با هماهنگى و مشورت با هم، بسيارى از اثاث و لوازم مورد نياز زندگى عروس و داماد را فراهم مىنمايند.
در مراسم پاتختى ابتدا مادر عروس و داماد هداياى خود را به عروس و داماد تقديم مىنمايند. سپس ساير خويشان و آشنايان هداياى خود را به عروس و داماد مىدهند.