جشنها و اعیاد در استان لرستان
از ویکی اطلس فرهنگی ایران
محتویات |
عيد فطر
در آخرين روز ماه مبارك نيز مردم بدنبال هلال ماه شوال مىگردند و امروزه بيشتر افراد به راديو و تلويزيون گوش فرا مىدهند تا از رؤيت هلال ماه با خبر شوند. با اعلام عيد فطر از طريق صدا و سيما جمهورى اسلامى ايران مردم خود را براى نماز عيد آماده مىكنند.
نماز عيد فطر در مساجد هر محله برگزار مىگردد و مردم صبح زود در مساجد جمع شده و نماز عيد را برگزار مىنمايند و اين روز را به يكديگر تبريك مىگويند و پس از نماز عيد به ديدار بزرگترها مىروند.
در روز عيد فطر، مردم زكوة فطره خود را به فقرا و مستمندان مىپردازند و مقدارى از پول زكوة فطره را هم صرف بناى مسجد مىنمايند. در برخى جاها نيز پول زكوة فطره را به روحانى مىدهند. در برخى موارد هم كميته امداد در محل حضور مىيابد و به جمع آورى فطريه نمازگزاران مىپردازد.
از كهنترين زمانها تا به امروز برگزارى جشن و عيد از ويژگىهاى فرهنگى همه جوامع است. همه ملتها، اقوام و ايلها روزهايى از سال را جشن مىگيرند. برگزارى جشنها و آئينها به ويژگىهاى فرهنگى، اجتماعى، تاريخى، جغرافيايى و اعتقادى جامعه بستگى دارد. كمتر جشنى را مىتوان يافت كه در دو جامعه يكسان برگزار شود. در اين قسمت به نحوه برگزارى جشنهاى مذهبى و ملى در استان لرستان اشاره مىشود.
عيد مبعث
عيد مبعث حضرت رسول اكرم صلىاللهعليهوآله يكى از مهمترين اعياد مسلمين است. مسلمانان با برپايى مراسم جشن و سرور اين روز را گرامى مىدارند. در لرستان مردم شهرهاى مختلف، ميادين بزرگ شهر و خيابانها را با پرچم و پارچههاى رنگين آذين مىبندند. خيابانها و بازارچهها، مساجد و حسينيهها و مدارس و ساير اماكن را چراغانى مىنمايند. در بازارچههاى شهرهاى استان مجالس برپا مىشود و سرودهاى مذهبى از طريق راديو و يا نوار پخش مىگردد و از شركت كنندگان با شيرينى پذيرايى مىشود.
اداره فرهنگ و ارشاد اسلامى و برخى ادارات ديگر نيز مجالس را برپا مىسازند و با قرائت قرآن، خواندن سرود، شعر خوانى و سخنرانى و پذيرايى از شركت كنندگان اين روز را گرامى مىدارند. در برخى از منازل و تكايا نيز برخى افراد متدين مجالس جشن و سرود برپا نمايند. در روستاها كمتر مراسمى برگزار مىشود.
ميلاد حضرت رسول اكرم صلىاللهعليهوآله
مردم استان لرستان، در روز 17 ربيع الاول كه مصادف با ولادت پيامبر اكرم صلىاللهعليهوآلهو امام جعفر صادق عليهالسلام مىباشد، جشن مىگيرند. در اين روز خيابانها و بازارچهها و ميادين شهر را چراغانى مىنمايند. شهر را با پرچم و پارچههاى رنگين تزئين مىنمايند. در شهرهاى مختلف مجالس جشن و سرور برپا مىگردد و با چاى و شيرينى از شركت كنندگان پذيرايى مىشود.
در اين مجالس برنامههايى چون مديحه سرايى، آواز خوانى، شعر خوانى و سخنرانى اجرا مىگردد. در برخى منازل نيز مراسم ميلاد حضرت رسول صلىاللهعليهوآله نيز برگزار مىگردد.
عيد قربان
عيد قربان يكى از اعياد عبادى و اجتماعى بزرگ مسلمانان است. مردم لرستان به اين روز اهميت خاصى مىدهند و به مناسبت اين روز ماه ذى الحجه را ماه قربانى كشان (قرونى كشو) مىنامند. كسانى كه نذرى دارند براى رفع درد و بلا و همچنين و يا براى آمرزش اموات خود كسانى كه حاجى دارند و يا كسانى كه سالهاى قبل به حج رفتهاند اقدام به قربانى كردن گوسفند در روز عيد قربان مىنمايند. در اين روز بسيارى از مردم شهرها به منازل علما و روحانيون معروف شهر مىروند و عيد را به آنها تبريك مىگويند.
در اين روز كسانى كه قربانى مىكنند، گوشت قربانى را بين خانوادههاى مستمند و يا همسايه تقسيم مىكنند. اگر گوسفند را براى اموات قربانى كرده باشند، با گوشت آن غذايى تهيه مىكنند و عدهاى را به صرف غذا دعوت مىنمايند. مدعوين نيز پس از صرف غذا براى متوفى فاتحه مىخوانند.
در بين عشاير نيز، گوسفندى را ماهها قبل براى قربانى انتخاب كردهاند. با فرا رسيدن روز عيد، گوسفند را آب داده و دعاى مخصوص در گوش گوسفند خوانده مىشود و سپس گوسفند را ذبح مىنمايند.
در اين روز خانوادههايى كه حاجى دارند، مراسم جشنى برپا مىسازند و با حنا و شيرينى از مردم پذيرايى مىكنند.
عيد غدير
مردم استان لرستان روز هيجدهم ذى حجه را به مناسبت واقعه غدير خم و معرفى حضرت على عليهالسلام به پيشوايى مسلمانان، جشن مىگيرند. مردم لرستان اين روز بيش از ساير اعياد گرامى مىدارند و در شهرها و روستاهاى استان آئين جشن و سرور برگزار مىشود. در اين روز ميادين شهرها، خيابانها و سردر مغازهها و اماكن عمومى و مساجد را چراغانى مىكنند و با پرچمها و پارچههاى رنگين شهر و روستا را آذين مىبندند.
مردم با تشكيل مجالس جشن و سرور در بازارچهها و بعضا در منازل و تكايا با شيرينى و چاى از شركت كنندگان پذيرايى مىكنند. در اين مجالس، برنامه هايى چون مديحه سرايى، شعر خوانى و موسيقى محلى اجرا مىشود. در تكايا و مساجد و منازل نيز مراسم جشن و سرور بر پا مىباشد و از وعاظ جهت سخنرانى دعوت مىشود. رفتن مردم به ديدار علما در اين روز مرسوم است. مردم به ديدار علما رفته و عيد ولايت را به آنها تبريك مىگويند.
در اين روز به سادات توجه خاصى مىشود. مردم به ديدار سادات رفته و با آنها روبوسى مىنمايند. معمولاً سعى مىكنند در اين روز صورت هفت سيد را بوسه بزنند و معتقدند كه اين عمل ثواب بسيار دارد. لازم به ذكر است كه مردم استان انجام كارهاى خير چون عقد و عروسى را به اين روز موكول مىنمايند.
نيمه شعبان
مردم استان لرستان روز پانزدهم شعبان را به مناسبت تولد حضرت مهدى(عج) گرامى مىدارند و آن را از اعياد بزرگ مىشمارند. در اين روز همانند ساير اعياد خيابانها و شهر را آذين بسته و چراغانى مىكنند و با برپايى مراسم جشن در مساجد و تكايا و حسينيهها و منازل اين روز را گرامى مىدارند. شركت در مراسم جشن، رفتن به ديدار علما، رفتن به اماكن مذهبى و زيارتگاهها، از جمله مراسم اين روز مىباشد. توزيع شيرينى در بين مردم در سطح شهر و روستاها از سوى صاحبان مغازهها جلوه خاصى به شهر و روستا مىبخشد و همگان را به وجد مىآورد. برخى از خانمها كه نذرى دارند، در اين روز در منزل خود مجلس جشنى را برپا مىسازند و از مدعوين با شيرينى و چاى و ميوه و ناهار پذيرايى مىنمايند.
در سالروز تولد ساير ائمه از جمله امام رضا عليهالسلام و امام حسين عليهالسلام نيز در سطح استان در مساجد مراسمى برگزار مىگردد.
شب يلدا
«شب يلدا» يا «شب چله» بلندترين شب سال مىباشد. مردم لرستان همانند مردم ساير نقاط ايران در اين شب دور هم جمع شده و جشن مختصرى برپا مىكنند. مردم اين شب تنقلاتى را از جمله: گندم، شاهدانه، آجيل و ميوههاى مختلف را تهيه مىكنند و به منزل بزرگ خانواده رفته و اين شب را در كنار هم مىگذارند.
افرادى كه وضع مالى شان خوب است در اين شب گاو يا گوسفندى را ذبح مىكنند كه به اين رسم «كُشتى كُشان» گفته مىشود و سپس گوشت آن را [بين همسايگان، آشنايان و فاميل] تقسيم مىكنند.
نام ديگر شب يلدا (اولين شب دى ماه) اول قاهاره يا اول قارَه كه برگرفته از شعرى است كه در حلول جشن شب چله خوانده مىشود. داستان آن از اين قرار است: موقعى كه خانوادهها مشغول خوردن شب چره شب چله (گندم بريان و كشمش و كنجد) هستند پسران خانوادههاى ديگر كه بين سنين ده تا بيست سالهاند هر كدام شالى را برداشته و بر پشت بام خانه همسايه مىروند و در حاليكه شال را از ديوار و يا ايوان خانهها آويزان كردهاند مىخوانند:
امشو اول قاهاره: امشب بلندترين شب سال است (اول قاهاره است)
خيره د حونهات باواره: خير و بركت در خانهات ببارد
نون و پنير و شيره: نان و پنير و شيره (همواره در خانهات باشد)
كيخا حونت نميره: بزرگ خانهات نميرد (زنده باشد)
و آنقدر اين شعر را تكرار مىكنند تا صاحب خانه متوجه حضور آنان شود و از تنقلاتى كه براى شب چره خود دارد مقدارى را لاى شالِ آويزان شده بسته و تكان مىدهد كه به اين وسيله بچهها متوجه مىشوند بايد شال را بالا بكشند و براى رفتن روى پشت بام همسايه ديگر عجله كنند. زيرا هر كس در اين كار چالاكتر باشد سهم بيشترى نصيبش مىشود و گاهى صاحب خانه براى شوخى و مزاح پوست ميوه، زغال، سنگ و يا چيزهايى بىارزش ديگرى را به شال ببندد و موجب خنده خانواده و دماغ سوختگى بچهها شود و اين زمانى است كه صاحب خانه شال را شناخته و مىداند كه اين شال دو يا سه بار آويزان شده است.
اين كار گاهى موجب مىشود كه لولهبخارى روى پشتبام چند لگد جانانه نوش جان كند و گوينده شعر اول قاهره با همين وزن به هجو صاحبخانه مىپردازد كه:
امشو اول قاهاره خير د حونهات نواره نون و پنير و حلوا كيخا حونهات لنگ والا
امشب اول قاهاره (بزرگترين شب سال)؛ خير و بركت در خانهات نبارد؛
نان و پنير و حلوا در خانهات باشد (حلواى مرگ)؛ بزرگ خانهات بميرد.
عيد نوروز
رسمها و آئينهاى نوروزى از روزگاران كهن برجاى مانده و از نسلى به نسل بعد به ارث رسيده است و با دگرگونى شيوههاى زندگى، تكنولوژى بدون آنكه هويت خود را از دست دهد تحول يافته است. از آداب و رسوم كهن پيش از نوروز بايستى از پنجه، چهارشنبه سورى و خانه تكانى ياد كرد كه در واقع پيش درآمد آماده سازى فضاى جشنهاى نوروزى است.
يك هفته قبل از نوروز مردم خود را براى عيد آماده مىنمايند و به قول خودشان «كاردُرِسى» مىكنند. در طول اين هفته به خانه تكانى مشغول مىشوند و در و پنجره و ديوارهاى خانه را گردگيرى و تميز مىنمايند. البته اين كار بيشتر بوسيله زنها و دختران انجام مىشود.
يكى ديگر از آئينهاى قبل از نوروز، آئين چهارشنبه سورى است. در لرستان دو آيين چهارشنبه سورى برگزار مىشده است. يكى چهارشنبه آخر ماه صفر كه از اول شب چهارشنبه نوجوانان هر خانه كوزه مىشكستند و بر پارهاى از شكسته آن مقدارى اسپند و چند سكه به عنوان دفع شر و بلا و مرض در كوچهاى رو به قبله و در تاريكى آن را پرتاب مىكردند و بدون آنكه پشتسر را نگاه كنند از آن محل دور مىشدند.
در برخى از خانهها هم فال كوزه انجام مىشد. به اين صورت كه شب چهارشنبه هر كسى به نيتى مهره يا دكمه فلزى در كوزه مىانداخت و كوزه را شب زير يك ناودان رو به قبله مىگذاردند و فرداى آن شب همه مرادمندان جمع شده و كوزه را دخترى در دامن پنهان مىكرد و دانه دانه مهرهها را از كوزه بيرون آورده در دست مىگيرد كه كسى نبيند و يك نفر براى آن صاحب مهره يك فرد شعر از اشعار محلى مىخواند و صاحب مهره بايستى قصد و منظور خود را خوب يا بد از آن بيت شعر درك كند. فال گوش ايستادن هم يكى از كارهاى اين شب بوده است. روز چهارشنبه پيش از برآمدن آفتاب، زنان با چادر و روى پوشيده به دباغخانه مىرفتند و اعمالى انجام مىدادند به نيت كسب محبت شوهر و يا شوهر دادن دختران (بختگشايى).
يك چهارشنبه سورى ديگرى نيز در اين استان انجام مىگيرد كه اين آيين با آئينى كه تقريبا در تمام ايران انجام مىشود يكسان است. همچون ديگر نقاط ايران، اين جشن در لرستان در روز چهارشنبه آخر سال برگزار مىگردد.
شكوه برگزارى اين شب رنگ و حال ديگرى داشته و دارد. زيرا همگان در آن شركت دارند حتى در روستاها. در اين شب فضا پر از صداى ترقه مىشود و آتش افروزى در همه كوچهها و خانهها انجام مىشود. از روى شعله پريدن و گاهى رقص و پايكوبى در كنار شعلهها مرسوم است.
در مراسم آتش بازى كه بيشتر، بچهها و جوانان در آن شركت مىكنند، حلقههاى آتشى درست كرده و از سر آن مىپرند و از آتش سرخى آن را طلب مىكنند و زردى و ضعف را نثار آن مىكنند.
در چهارشنبه سورى حاجىفيروز پيام آور نوروز و بهار، نشاط و سرورى به جشن مىدهد. نواختن سرنا و دهل در روستاها و هم در شهرها در اين روز معمول بوده است. قاشق زنى يكى از مراسم اين شب بود.
كاشتن سبزه نوروزى از ديگر آيين قبل از نوروز است. از نيمه اول اسفند دانههاى گندم، عدس، باقلا، تخمه سفيد و كنجد را براى سبزه عيد خيس مىكنند و يك هفته بعد آنها را در ظرفهاى چينى يا مسى با سليقه و گاهى هم به اشكال هندسى مثلاً چهارترك يا شش ترك در اطراف و دايره (باقلا) در وسط، مىكارند و هر يك از تركهاى آن نيز گندم يا عدس مىباشد.
كوزه سبزى هم معمول است. به اين صورت كه كوزه را با پارچهاى پنبهاى مىپوشانند، سپس تخمه سفيد يا كنجد را در آب خيس كرده و بر روى كوزه به طور يكنواخت مىكشند و يك روز آن را مىگذارند تا بچسبد، پس از آن كوزه را پر آب مىكنند به طورى كه آب موجب ريختن دانهها نشود. از نفوذ آب از ديواره كوزه و به تدريج دانهها سبز مىشوند.
گاهى بر گرههاى چرخى چوب قليان نيز گندم مىكارند. مادر بزرگهاى خانواده نيز به تعداد و به نام كودكان خانواده و براى نوادگان گندم خيس شده را در پوسته تخم مرغ مىريزند و سبز مىشوند و پيش از تحويل سال آنها را به كودكان مىدهند كه بر سفره هفتسين خودشان بگذارند.
از جمله كارهاى پيش از آيين نوروزى، دو شب ويژه مردگان است كه هر خانوادهاى در اين شبها براى شادى و آمرزش مردگان خود آيينى برگزار مىنمايد. كه اين شبها بدين قرارند:
1. شب جمعه آخر سال يا آخرين پنج شنبه شب سال، كه مردم بعد از ظهر روز پنج شنبه به گورستان رفته و بر مزار مردگان خود دعا مىكنند و خرما و حلوا پخش نموده و يا بر آنها شمع مىافروزند.
2. يك شب قبل از شب عيد كه آن را الفه [عَرَفه] مىنامند، نيز همگان به گورستان مىروند و براى گذشتگان خود طلب آمرزش مىكنند و خيرات مىكنند. اگر دو شب جمعه آخر سال و الفه پى در پى هم باشد هر دو شب برگزار مىشود.
در شب الفه يا يك شب پيش از شب عيد، در هر خانواده پس از بازگشت از گورستان، به ياد مردگان حلوا مىپزند و نكته جالب آن است كه به هنگام پختن حلوا وقتى روغن كاملاً داغ شد، به نام هر يك از مردگان يك مشت آرد در روغن مىريزند و نام آن مرده را هم بيان مىكنند.
پس از آماده شدن حلوا آن را بين همسايگان پخش مىكنند و اعتقاد دارند كه در آستانه سال نو ارواح مردگان به خانهها مىآيند تا بدانند آيا به ياد آنها هستند يا نه؟ گاهى هم به نام و تعداد آنها در سقاخانه و اماكن مقدس شمع روشن مىكردند.
تهيه شيرينى نوروزى نيز يكى از مراسم جشن عيد نوروز است. خانوادهها در گذشته اقدام به تهيه چند نوع نان شيرينى مىكردند كه هنوز هم اين روش و سنت برجاست.
از آن جمله نوعى نام شيرينى به نام «كاك» است كه خمير آن از آرد گندم است با آب شكر يا قند، كه اين خمير با روغن گرم شده مالش (يا ورز) داده مىشود تا روغن كاملاً جذب خمير شود. پس يك ساعت يك بانو كه در پختن كاك مهارت دارد و اصولاً به كاك پز هم مشهور است و يك نفر از اهل آن خانه در كنار آتش و ساج نان پزى به پختن و تا كردن كاك مشغول مىشوند.
كاك پز «چونه» را بر پشت مجمعه مىگذارد و با چوب مخصوص (لله) آن را نازك مىكند و آن را بر ساج يا «تابه» داغ مىاندازد. زن ديگرى نيز پس از پختن آن را بر روى ساج، چهارگوش جمع مىكند و يا آن را به شكل لوزى مىبرد و بر روى آنها با آب زعفران كلمه «مرگ من نشكن» همچنين كلوچههاى مختلفى از جمله خرمايى، آردى و برنجى نيز مىپختند. امروزه بسيارى از خانوادهها هنوز هم كاك عيد را مىپزند و پختن آن را به عنوان بخشى از جشن نوروزى خود مىدانند.
همان طورى كه در همه جاى ايران معمول است، در لرستان نيز چيدن سفره هفت سين از مهمترين آيينهاى نوروزى است. حالا چه بر طاقچه و چه بر كف اطاق، به شكلى مفصل يا ساده چيده شود.
در شهر از قديم سمنو، سپند، سير، سبزه، سكه، سماق و سرمه بر سفره مىنهادند ولى امروزه با امكان دستيابى به سنبل و سيب و ساير سينها تغييراتى داده شده است. سفره را رو به افتوزنو يا آفتاب زنان يا مشرق و يا رو به جنوب پهن كرده و بر بالاى آن آيينه، در وسط يك كاسه چينى آب در ميان بشقاب كه يك يا دو ماهى كوچك در آن انداخته شده مىگذارند و بعد اطراف آن ظرفهاى محتوى (سين) به تعداد افراد خانواده شمع، كتاب آسمانى، گلاب پاش و ديوان حافظ گذاشته شده و ظرف سبزى و يك بشقاب تخم مرغ پخته رنگآميزى شده و چند شاخه شكوفه يا بيدمشك، يك بشقاب نان شيرينى و كوزههاى سبزى آرايش شده و نارنج نيز از جمله چيزهايى است كه بر سفره مىگذارند.
در كنار سفره در قديم كه برق نبود، يك لاله يا يك لامپا از چند ساعت قبل از تحويل سال يا سه روز يا بيشتر بايستى روشن باشد. امروزه از برق استفاده مىشود. از دقايقى پيش از تحويل سال و در هر ساعت از شبانهروز اعضاى خانواده با لباس نو در كنار سفره هفتسين مىنشينند، و در گذشته بزرگ خانواده دعاى تحويل سال را مىخواند، و به انتظار مىنشستند تا توپ تحويل شليك گردد. سپس كوچكترها دست بزرگتران را در همان كنار سفره مىبوسند و به عنوان دشت نخستين سكه يا پول كه قبلاً لاى قرآن گذاشته شده بر مىدارد.
اين نكته قابل ذكر است كه اگر خانوادهاى عزادار باشد سبزه مىكارند اما هفت سين را براى سال اول نمىچينند و ديد و بازديد نمىروند. ولى اگر يك نفر از خانواده در سوگ خويشاوند خود سياهپوش باشد حتما به هنگام تحويل سال جامه خود را عوض مىكند و پس از يك ساعت دوباره سياه بر تن مىكند.
شام عيد
در لرستان دو شب عيد يعنى شب اول و دوم سال نو پلو مىپزند و بسته به اين است كه جشن خانواده و سنت ديرين چه باشد. مثلاً در يك خانواده حتما شب اول باقلاپلو و شب دوم چلو و خورش سبزى مىپزند و مىگويند جشن هر سال ما اين است و كسى ديگر نوعى ديگر. اما حتما در هر دو شب برنج پخته مىشود. در برخى مناطق استان غذاهاى مخصوص اين شب عبارتند از: آش دوغ، لى لى پلو، و... .
تهيدستان در جشن نوروز فراموش نمىشوند. خانوادههاى توانا شام عيد همسايه يا افراد تهيدست را به صورت خشكه يا پخته در اختيار آنها مىگذارند.
اگر دختر و پسرى نامزد و يا عقد كرده يكديگر باشند، از خانه داماد در شب عيد يك مجمعه شام مخصوص عروس با يك خوانچه محتوى يك بشقاب سبزه و هداياى نوروزى و شيرينى به خانه عروس مىفرستند و عروس بايد شام خود را از آن صرف كند.
ديد و بازديد نوروزى از ديگر آيينهاى جشن نوروز است كه با آغاز سال نو آغاز مىشوند.
آغاز ديد و بازديد بسته به ساعت تحويل سال است. اگر در نيمروز يا قبل از ظهر باشد در همان وقت و اگر ديرگاه يا نيمه سال باشد از بامداد روز بعد ديد و بازديد آغاز مىگردد.
نخست به ديدار روحانيون برجسته شهر براى گفتن مباركباد مىروند و هر يك از روحانيون به ديداركنندگان يك سكه عيدى مىدهد و با شيرينى از بازديد كنندگان پذيرايى مىشود. آن گاه هر كس با خانواده به ديدار بزرگ خاندان مىروند و رعايت احترام بزرگتران لازم و حتمى است.
آنها كه در طول سال با هم كدورتى داشتهاند به وساطت بزرگترها، كينهها را از دل بيرون كرده با هم آشتى و روبوسى مىكنند و مىگويند همان طورى كه خانه تكانى شده بايد دل تكانى و سينهتكانى هم بشود و كينهها و دشمنىها را نيز به دور ريخت.
در روستاها و مناطق عشاير نشين در روز اول فروردين همه مردان دسته جمعى به خانه مسنترين و معتمدترين فرد آبادى مىروند و پس از صرف چاى و شيرينى به صورت گروهى تمام خانههاى ده را مىگردند و عيد مباركى مىگويند. عيد مباركى زنان در روستاها و مناطق عشايرى پس از مردان آغاز مىشود.
شنبه به در و سيزده به در
مردم اولين شنبه سال را از بامداد يا بعد از صرف ناهار به باغ و صحرا مىروند. در اين روز اغلب زنان و دختران در مكانهاى نظر كرده و مورد احترام «ننو» كوچكى به نيت بختگشايى و حاجت روايى مىبندند. اگر پس از ساعتى باد خاشاك يا پَر كاهى در آن مىريخت نشانه آن بود كه حاجت روا خواهد شد. مردان به ورزش و دختران به تاب بازى مشغول مىشوند تا روز به پايان برسد.
در لرستان مراسم سيزده بدر را در روز چهاردهم فروردين برپا مىدارند و اعتقاد دارند كه اولين روز نوروز روز ويژه است و سيزده روز پس از آن را بايد حساب كرد و آيين سيزه به در را انجام داد.
به همين خاطر سيزده بدر را چهاردهم فروردين انجام داده و به آن چهارده بدر مىگويند و سيزده بدر رسمى كشور را سيزده بدر غريبهها ناميده و چهارده بدر را سيزده لُرها گفته و به صحرا مىروند.
البته در برخى از نقاط استان نيز سيزده بدر در روز سيزدهم نوروز برگزار مىشود. مردم برخى شهرهاى استان در اين روز به مكانهاى سرسبز رفته و روز را در آنجا سپرى مىكنند.
در اين روز مردم گياهان سبز را به هم گره مىزنند و نيت مىكنند كه سال خوب و خوشى را در پيش رو داشته باشند.
آئين سيزدهبدر در لرستان همانند ساير نقاط ايران يك جنبش و حركت عمومى و نمايش زيباى سنت ايرانى است كه مردم از بامداد و بعضى قبل از برآمدن آفتاب به باغ و صحرا مىروند.
عدهاى به باغهاى نزديك و گروهى كه وسيله نقليه داشته باشند به جنگلها و دشتهاى اطراف مىروند، و جالب است كه باغداران براى رفاه مردم، درهاى باغهاى پرشكوفه خود را به روى مردم مىگشايند.
جشن عروسى
از ديرباز واژه عروسى مترادف با شادى بوده و مردان و زنان همواره از عروسى و شب عروسى به عنوان به ياد ماندنىترين شبهاى عمرشان ياد كردهاند. به همين سبب، اغلب باورهاى اين جشن، پُر سرور همراه آرزوهاى نيك و فالهاى نيكوست.
مردم برخى از نقاط استان مثلاً مردم بروجرد معتقدند كه حناى شب حنابندان مُراد مىدهد. نيازمندان، آن را به نيت كارى خير به انگشتان دست و پاى خود مىگيرند. حتى بىنيازان و شادكامان و سپيد بختان نيز كف دست خود را به حناى آغشته مىسازند تا از شگون بهره گيرند.
اغلب لرستانيها معتقدند كه عقد پسر عمو و دختر عمو را در آسمان بستهاند. همچنين اين ديار بر اين باورند كه نبايستى روز عروسى شيئى در خانه شكسته شود چرا كه شگون ندارد. در بسيارى از مناطق استان لرستان (بروجرد، چگنى، خرمآباد، ززو ماهر و و...)، خانواده داماد به عنوان نذر، وسيلهاى هر چند كوچك از خانه عروسى مىربايند كه بعضى نيز معتقدند اين دستبرد دوستانه بايستى كاملاً محرمانه باشد.
در باور مردم استان، هر روز خدا، داراى خصوصياتى است و به همين دليل روزى را براى سفر، روزى را براى نذر و دعا و غيره و روزى را هم براى شادى و برگزارى مراسم عروسى مناسب مىدانند.
بروجردىها، معمولاً عروسى خود را شبهاى جمعه برپا مىكنند و خصوصا شنبه شب و چهارشنبه شب را براى عروسى، خوش يمن نمىدانند. بختيارىها هرگز در شب شنبه عروس را به خانه داماد نمىبرند.
در منطقه بختيارى سه روز بعد از شب عروسى زنهاى آبادى، نوعروس را به سرچشمه مىبرند و از او مىخواهند تا هفت مشك آب را پر كند. آنگاه زنها اين مشكها را كه با دست نوعروس متبرك شده است به خانهها مىبرند تا مرادشان حاصل آيد.
تقريبا در بين تمام مردم لرستان جوانى كه دير زن گرفته جايگاه كوچكى در اجتماع دارد. همچنين مردم لرستان، حضور زنان بيوه و زنانى كه دو شوهر كردهاند را در محل آرايش و رتق و فتق امور عروسى بدشگون مىدانند.
در منطقه بروجرد، وقتى عروس مىخواهد پاى سفره عقد بله بگويد، پسركى را روى پايش مىگذارند. به اين نيت كه فرزند اول نوعروس پسر باشد.
اين باور را در ايل بختيارى [در برخى مناطق روستاى استان] و خصوصا در منطقه ززوماهرو به صورت ديگر مشاهد مىكنيم. وقتى روز عروسى، داماد براى بردن عروس مىآيد بعد از اين كه عروس را سوار بر اسب كردند. پسر بچهاى را به آغوش او مىگذارند به نيت اين كه فرزند اولش پسر باشد.
تقريبا در تمام مناطق لرستان [به ويژه روستاهاى استان] در شب عروسى برادر عروس شالى به كمر عروس مىبندد و مقدارى نان در آن مىنهد با اين آرزو كه خانه داماد همواره پر از نان [رزق و روزى] باشد.
آيين عروسى
در هر يك از مناطق مختلف لرستان آييننامههاى عروسى [نحوه جشن عروسى و آداب و رسوم مربوط به آن] به شيوهاى خاص برگزار مىشود.
مراسم عروسى گرچه داراى وجوه مشترك فراوانى است ولى از نگاهى ديگر ويژگىهاى خاص آئينى هر منطقه را داراست كه نمايانگر خصوصيات دينى ـ فرهنگى و گاه جغرافيايى قوم و طايفه مورد مطالعه مىباشد.
به عنوان مثال نافبرى و آيين دستمال (هنگاميكه در خانهاى نوزاد دخترى به دنيا مىآيد، صاحبان خانواده پسر، دستمال نوزاد دختر مىبستهاند با اين نيت كه دختر نامزد پسر مورد نظر مىباشد) رسومى است كه در تمام مناطق لرستان رسم بوده و هنوز هم جارى است.
با وجود اشتراكهاى فراوان ميان آيينهاى عروسى در نقاط مختلف استان، تفاوتهاى فروانى نيز به چشم مىخورد. هم اكنون به ذكر چگونگى آيين عروسى در چند منطقه از لرستان مىپردازيم.
در برخى مناطق استان (نورآباد و...) كيفيت آيين عروسى از اين قرار است كه خانواده پسر جهت آگاه شدن از نظرات خانواده مقابل دو تن از ريش سفيدان محل را به منزل دختر مورد علاقهاش مىفرستد.
اگر خانواده موردنظر با وصلت موافقت كردند روزى را به عنوان «دستگيرونى» تعيين كرده و در روز مورد نظر مبلغ جهيزيه و شيربها را مشخص مىنمايند و موافقتنامه را طرفين با حضور چندين ريش سفيد امضاء مىكنند.
بعد از مجلس دستگيرونى پدر و مادر دختر، داماد را براى صرف شام به منزل خود فرا مىخوانند. در آن شب داماد بايستى هديه مناسبى براى پدرزن آينده خود همراه ببرد.
معمولاً هم سنگ اين سوغات و گاه بيشتر از مبلغ آن از شيربها كم مىكنند. سپس مجلس عقد منعقد مىگردد.
شب قبل از عروسى در نورآباد شب حنابندان است كه هزينه مجلس معمولاً از طرف داماد پرداخت شده و در خانه عروس برگزار مىشود در اين شب پدر و مادر و فاميل نزديك داماد كه به خانه دختر دعوت شدهاند هر كدام هدايايى به عروس آينده خود مىدهند.
روز بعد از حنابندان داماد به همراه حدود صدنفر و گاه در حالى كه يك يا چند دسته نوازنده آنان را مشايعت مىكند به طرف منزل عروس حركت كرده تا با عزت و احترام عروس آينده خود را به خانه بخت بياورد، سه روز پس از شب زفاف مادر عروس در حالى كه توسط چند زن از اقوام مشايعت مىشود به طرف منزل جديد دختر خود رفته و در آنجا به اتفاق داماد و اقوام او غذايى را كه خود پخته صرف مىكنند آنگاه داماد جوان نيز هدايايى به مادرزن و زنان همراه اعطا كرده و به همسر تازه خود اجازه مىدهد تا همراه مادرش به خانه پيشين باز گردد. چند روز پس از اين آئين، خانواده عروس از داماد و همراهان دعوت مىكنند تا جهت بردن عروس خود براى صرف ناهار و يا شام به خانه آنها بروند.
در اين روز پدر عروس هديهاى مناسب به دختر خود مىدهد كه بوونى نام دارد. از فرداى اين روز رفت و آمد دو خانواده شكل عادى به خود گرفته و عروس مىرود تا پس از شركت در مجالس دعوت خصوصى با اقوام شوهر خود آشنا شود.
در برخى از مناطق استان (مناطق كوهستانى، [عشاير]، بختيارى خصوصا ززوماهرو، شول آباد، برنويد و...) مراسم ازدواج بدين گونه برگزار مىشود: ابتدا، خانواده پسر بىآنكه رسما علاقه خود را به ازدواج با دختر مورد علاقه اظهار دارند سعى مىكنند بطور پنهانى از نظر دختر و خانوادهاش آگاه شوند كه به اين عمل اصطلاحا زير به زير مىگويند.
پس از حصول نتيجه مثبت براى دريافت رسمى نظرات آنان پيكى از جانب پدر و مادر پسر به خانه دختر رفته و موضوع خواستگارى را آشكار مىكند.
اين اولين پيغام بر شادى پس از اعلام موافقت خانواده دختر از جوان هديهاى دريافت مىكند و از اين پس با فرستادن حلقه و يا انگشترى به خانه دختر روى او نشانه گذاشته و اين بدان معناست كه دختر نامزد دارد، در شب بله برون خانواده پسر تعدادى از ريش سفيدان و بزرگان طايفه را با خود همراه كرده و با اطلاع قبلى به منزل دختر مورد نظر مىبرد با موافقت رسمى بزرگ خانواده عروس، پاى داماد به خانه عروس باز مىشود.
در اين مرحله كه پسر جوان به دامادى خود اميدوار مىشود، يكدست لباس كامل زنانه به همراه يك سرى رخت و تن پوش به عنوان سررختى براى عروس و خانواده او هديه مىآورد.
معمولاً برگزارى مراسم عقد و عروسى يكسال بعد از اين آيين انجام مىپذيرد. ولى در اين يكسال اگر دو طايفه فرد رو به موتى داشته باشند قبل از فوت او مراسم را برگزار مىكنند (بختيارىها مراسم عروسى را بعد از سالگرد متوفايشان برگزار مىكنند) بعضى از خانوادهها خصوصا اقوام وملاى آبادى را خبر مىكنند تا صيغهاى خوانده و پسر و دختر شرعا محرم شوند كه بهر حال عروسى سال بعد برگزار مىگردد.
بختياريها خصوصا اهالى ززوماهرو در روز عروسى جشنى، برگزار كرده و مهمانى مفصلى مىدهند. كه هزينه و زحمت پخت و پز اين غذا به عهده داماد و خانواده اوست و آن چنين است كه چند تن از بستگان و نزديكان داماد مقدارى روغن و برنج و قند و چاى را به همراه چند گوسفند به محل خانواده عروس برده و خود به طبخ غذا مىپردازند كه اين آيين را اصطلاحا «باروزى» مىنامند.
روز خرج بران روز تعيين شيربها و مهريه و چانه زدن براى كم يا زياد كردن آن است، در اين مجلس بزرگان دو طرف نقش اساسى را بازى كرده و پس از دريافت نظرات دو خانواده مبلغ نهائى را پيشنهاد كرده و آن را به دو خانواده اعلام مىدارند. وظيفه هر دو طرف قبول پيشنهاد بزرگان و ريش سفيدان است كه در اين لحظه داماد برخاسته و در حضور جمع دست پدر زن آينده خود را مىبوسد.
اما زبان گشو نيز آئينى است در ادامه همين مجلس و آن بدين صورت است كه هنگاميكه داماد مقدارى از شيربهاى تعيين شده را (نقدى يا جنسى) در حضور يكى دو ناظر پرداخته و توافق نامه اوليه توسط ريش سفيدان و بزرگان خانواده دو طرف امضا مىشود و عروس نيز طبق رسم، معمول بايستى آن را توشيح فرمايد تا در اين هنگام او از امضاء توافق نامه خوددارى مىورزد و طبق رسم داماد هديهاى به او مىدهد كه پاى ورقه را امضاء نمايد به اين هديه در اصطلاح عاميانه زبان گشونه مىگويند.
چنانچه دوران نامزدى پسر و دختر به عيد نوروز بكشد، داماد به همراه والدين خود با عيدى مفصلى از قبيل يك گونى قند يك دست لباس، چند راس گوسفند، يك گونى برنج يك صندوق چاى و عطر و انگشتر و طلا به خانه پدر عروس رفته و ضمن بازديد و عيد ديدنى هدايا را تقديم مىدارد.
چنانچه بعد از عيد و دريافت عيدانه نامزدى توسط داماد به هم بخورد عيدانه به هيچ وجه مسترد نخواهد شد، ولى اگر عروس و يا خانواده او پيوند را بهم بزنند بايستى مخارج عيدانه را بطور كامل به داماد پرداخت نمايند.
مراسم عقد معمولاً نزد ملاى محل و در صورت امكان نزد روحانى محضردار برگزار مىگردد.
روز عروسى داماد به تناسب مدعوين چندين راس گوسفند كه گاه به پانزده راس مىرسد با مقدارى برنج و روغن و قند و چاى همراه چند فرستاده به خانه عروس روانه كرده تا فرستادگان غذا را طبخ نمايند.
در اين روز سواركارى و تيراندازى، چوب بازى و رقص با دستمال از جمله مراسمى است كه انجام مىگيرد.
چوب بازى مراسم بختيارى بسيار ديدنى و جذاب است كه معمولاً همراه با نواختن ساز و دهل صورت مىگيرد. كلاه وِرانى نيز از جمله بازيهائيست كه در روز عروسى انجام مىگيرد و آن بدين صورت است كه دو اسب سوار كنار هم مىتازند و هر كدام سعى مىكند كلاه ديگرى را بقاپد.
در اين بازى جايزه از آن كسى است كه كلاه سوار كار ديگر را بربايد. هنگاميكه مىخواهند عروس را به خانه داماد بفرستند برادر عروس يا پسرعموى او شالى را به همراه مقدارى قند و نبات دور كمر خواهر و يا دخترعموى خود مىبندد كه پس از آن تنها داماد است كه حق باز كردن شال از كمر عروس خود را دارد و عروس و داماد در صبح فردا عروسى قند و نبات را به نشانه شيرين شدن زندگى آتيه خود مىخورند.
هنگامى كه عروس را به خانه داماد مىبرند، جهيزيه را مقابل ديد همگان تحويل داماد داده و آنگاه عروس و داماد را سوار اسب كرده و پسركى را در آغوش مىگذارند به اين نيت كه فرزند اول او پسر باشد اسب از پيچ و خم كوچههاى باريك ده و يا فراز و نشيب جاده مالرو بين دو آبادى گذشته و به مقصد مىرسد، داماد پياده مىشود اما تا عروس هديهاى كه معمولاً گاو و يا گوسفندى است پر ارزش، از پدر شوهر خود نگيرد از اسب پياده نمىشود.
از هنگام پياده شدن عروس تا ورود به خانه داماد آيين ديگرى بنام «برهكُشون» اجرا مىشود و آن بدين صورت است كه معمولاً گوسفندى جلو منزل داماد سربريده و از عروس مىخواهند كه از روى خون رد شود اما عروس پا جلو نمىگذارد تا تكهاى طلا از دست شوهرش بگيرد.
آنگاه قدم به زمين خونرنگ مىنهد. اين در حالتيست كه خانواده عروس گوسفند و طبقى حلوا را جهت پذيرايى ميهمانان به خانه داماد فرستاده است.
در مراسم عروسى معمولاً نوازندگان و زنان آوازى دسته جمعى موسوم به هيوله مىخوانند و مردان جوان از سر شوق تيرهاى هوايى شليك مىكنند.
بختيارىهاى ززو ماهرو برخلاف بسيارى ديگر از مناطق لرستان، زن و يا زنانى را در شب زفاف براى يافتن خبر در خانه داماد نمىگذارند.
از همان اولين روز پس از عروسى بستگان عروس به خانه او رفته و هدايايى به نوعروس مىدهند كه به آن «رى گشا» مىگويند. عروس هم در مقابل، با بذل هدايايى مانند دستمال چيت كه در چمدانى نگاه داشته لطف آنان را پاسخ مىگويد.
سه روز پس از عروسى، زنهاى آبادى جمع شده و نوعروس را با خود به سرچشمه برده و از او مىخواهند تا هفت مشك آب را پر كند. زنهاى اهل ده از اين آب متبرك، با دست نو عروس پر شده مىنوشد و مرادشان را طلب مىكنند.
يكى دو روز پس از شب زفاف، داماد به همراه يكى از بستگان خود به خانه پدرزن رفته و دست وى را مىبوسد، در مقابل پدر زن نيز هدايايى به داماد و همراه او مىدهد اين آيين را «داماد سلام» مىگويند.
عروس تا يك هفته در خانه داماد مانده و سپس، بستگان وى، او را به منزل پدر خود مىبرند و نوعروس يك هفته دور از شوهر خود، در خانه پدرى به سر مىبرد، آنگاه داماد به خانه پدر زن رفته و پس از صرف ناهار، همسرش را به منزل خود دعوت مىكند و بعد از اين رفت و آمد عادى بين دو خانواده آغاز مىشود.
عروس هم كه آخرين هديهاش را كه معمولاً شامل لباس و يا گوسفند و يا گاويست از خانواده شوهر گرفته و به كار روزانه خود مىپردازد. اما پس از اين، نوبت اهل آباديست تا با دعوت از خانواده جوان و پرداخت هدايايى در حد توان خود، آنان را در كشيدن بار زندگى كمك كنند. از ديگر رسوم مربوط به ازدواج مىتوان به «جاهل نشين» و «داماد سلام» اشاره كرد كه در برخى از مناطق استان به ويژه در بروجرد رايج است.
جاهل نشين معمولاً دو شب قبل از عروسى است و آنهم بدين صورت كه خانواده داماد، جگر گوسفندى را به روش خاص طبخ كرده و با دعوت از رفقاى مجرد اجازه مىدهند تا وى آخرين شب تجرد را با دوستان جوانش بگذراند. اين جمع دوستانه تا نزديكيهاى صبح به گفتگو و خنده و شادى پرداخته و آنگاه داماد را تا حمام مشايعت مىكنند.
داماد سلام، معمولاً سه روز بعد از عروسى، خانواده عروس، زوج جوان را با چندتن از اطرافيان داماد دعوت كرده و داماد به دست بوسى پدر زن خود مىرود، پدر عروس هم هديهاى در خور به داماد و هدايايى نيز به همراه او داده و اين گونه باب رفت و آمد، باز مىشود.
عروسان بروجردى نيز چند روز پس از عروسى به خانه پدر خود رفته و چند روزى را در آنجا، سر مىكنند.
در روستاهاى بروجرد نيز كمابيش همين آيين مرسوم است و عروسى در پنج مرحله مذكور انجام مىگيرد.
منتها هداياى عروسى، كمتر توسط زنان و بيشتر بدست مردان پرداخته مىشود.
اهداء هداياى عروسى در مراسمى موسوم به «دوه تو» صورت مىپذيرد و آن بدين صورت است كه يكى از مردان سر و زبان دار، مقدارى آجيل و چندين دستمال به تعداد افراد مجلس با خود به ميان جمع برده و ابتدا، جلو بزرگ و ريش سفيد مجلس رفته و مشتى آجيل، به همراه دستمالى بدو داده و سينى را جلو او مىگيرد.
بزرگ قوم هم مبلغى به عنوان هديه در سينى انداخته و مرد سينى بدست با صداى بلند اعلام مىكند، فلانى، چقدر هديه داده و مىگويد «خونهاش او دو» يعنى خانهاش آبادان. و اينگونه سينى در مجلس گردانده مىشود. ضمنا هيچ كس نبايستى مبلغى بالاتر از هديه بزرگ مجلس در سينى بيندازد كه اين خود توهينى بزرگ بدو محسوب مىشود.
عشاير استان و مردم برخى از نقاط از قبيل مردم روستاهاى جنوب و شرق بروجرد، مردم منطقه چغلوندى و... در مراسم عروسى خود از اسب و تفنگ استفاده مىكنند.
و اما ازدواج در مركز استان لرستان يعنى شهرستان خرمآباد و روستاهاى اطراف آن بيشتر بر اساس پيوندهاى طايفگى، رفع كدورتها و قرابتها و هم خونىها و گاه پيوند با مال و مكنت بوده است، اگرچه امروز رسوم عروسى خرمآباد نيز دستخوش دگرگونىهايى شده است.
مراسم ازدواج در مركز استان به ويژه در مناطق روستايى بدين شرح است:
در گذشته معمولاً پدر براى پسرش دخترى را به عنوان همسر انتخاب مىكرده است و طبيعتا بزرگ طايفه و يا بزرگ خانواده، به عنوان قاصد، يا صاحب اختيار، در مقابل ريش سفيد، طايفه مقابل صحبت مىكرده است و حتى گاه دختر و پسر در محضر عقد نبوده و شىاى (مانند سوزن، سنجاق و...) را به نيابت از طرف داماد و عروس با خود برده و عقد را برگزار مىكردهاند. وليكن امروزه شرايط كاملاً متفاوت است.
بستگان پسر به خانه دختر مورد نظر [كه توسط پدر و مادر داماد و يا خود شخص انتخاب شده] رفته، تا در مورد شيربها، جهيزيه و مهريه صحبت كنند. مبلغ و حدود شيربها و جهيزيه و مهريه، بسته به توان و توافق طرفين متفاوت است، گاه شيربها زمين، پول نقد يا گوسفند، گاو و تفنگ تعيين مىشود.
به بستگان عروس نيز خلعتى از طرف داماد تعلق مىگيرد كه گاه لباس و يا تفنگ است. سر سفره عقد داماد مبلغى موسوم به «دم چفتونه» براى گفتن بله به دختر مىدهد.
در گذشته، معمولاً عقد و عروسى در يك روز انجام مىگرفته ولى اينك، چند ماهى را بين مراسم عقد و عروسى فاصله مىاندازند. اگر بين عروسى، يكى از اعياد پيش آيد، معمولاً داماد، عيدانهاى به خانه همسر آينده خود مىبرد.
اگر دو دلداده اهل ده باشند، در اين مدت نيز پسر، بايستى در كارهاى كشاورزى به پدر زن آينده خود كمك كند. شب عروسى معمولاً داماد بر اسبى سوار شده به همراه عدهاى از همراهان به خانه عروس مىرود. و معمولاً پسرى كوچك را به نيت اينكه فرزند اول عروس پسر باشد جلويش راهى مىكنند.
وقتى عروس، قدم به خانه داماد گذاشت، بر سرش نقل و سكه ريخته و زنان كل مىزنند. مردان نيز در كنار آبادى، همراه با نواى ساز و دهل به سواركارى و تيراندازى مشغول مىشوند و [در گذشته] چنين رسم بوده اگر سوار، بز و يا مرغى را زد، حيوان شكار شده از آن او مىشده است. پس از سواركارى و تيراندازى و رقص و پايكوبى، مردان و زنان در مكانهايى جداگانه مىنشينند تا شام صرف شود.
بعد از صرف شام، خانواده داماد مهمانان را به خانههاى خود روانه كرده خواص مىماندند. تا عروس و داماد را به حجله روانه كند. صبح فرداى عروسى، عسل و نيمرو و زيره جوش به عروس و داماد خورانده مىشود. اين صبحانه را خانواده عروس تهيه كرده و عموما توسط نوجوان و يا زنى به حجله برده مىشود.
در اين روز داماد به اتفاق يكى از بستگان خود، جهت دستبوسى به خانه پدر عروس رفته و در آنجا دست پدر زن خود را بوسيده و در اين مراسم پدر عروس، هدايايى را كه از قبل براى داماد و همراهان تهيه كرده است تحويل مىدهد. اين هديه در قديم شال و سترهاى بوده و امروز قواره كت و شلوار و يا ساعتى مچى مىباشد.
يك هفته بعد از اين روز مادر عروس به خانه داماد خود مىرود و دختر را به عنوان پاگشا به خانه خود دعوت مىنمايد. معمولاً چند روز پس از پاگشا داماد به خانه پدر زن رفته و نوعروس را به خانه مىآورد و اين گونه زندگى عادى آنها آغاز مىشود.