ÌÓÊÌæ ÇÑÊÈÇØ ÈÇ ãÇ ÎÇäå  

دانشمندان حوزه و دانشگاه استان کهگیلویه و بویراحمد

از ویکی اطلس فرهنگی ایران

ویرایش در تاریخ ‏۱۱ اردیبهشت ۱۳۹۱، ساعت ۱۶:۰۶ توسط 192.168.110.53 (بحث)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)
پرش به: ناوبری, جستجو

بهاء الدين كوه گيلويى

قاضى بهاء الدين، ابوالمحاسن عثمان بن على بن ابى بكر بن على شافعى كوه‏گيلويى از فقيهان بزرگ مذهب شافعى بود. او فقه را از محضر لسان الدين، نوح بن محمد سمنانى و خطيب شمس الدين، محمد بن مظفر خلخالى فرا گرفت و در مدرسه عضديه تدريس مى‏كرد و چون از درس و بحث فارغ مى‏شد، به تأليف كتاب مى‏پرداخت و همچنين به حل مشكلات و اختلافات مردم و عيادت از مريض‏ها و خدمتكاران خود مشغول بود و هرگز از انجام اين امور غفلت نمى‏كرد.

بهاء الدين در هجده سالگى از كهگيلويه به شيراز رفت و در مدرسه فرازيه از محضر درس لسان الدين استفاده كرد. آنگاه به تبريز رفت و خدمت مولانا علاء الدين طاووسى، مولانا فخر الدين جاربردى، مولانا شرف الدين طيبى و مولانا شمس الدين محمد خطيبى رسيد و از تمام اين دانشمندان استفاده علمى كرد. او ه بار به حج مشرف شد و در آخر عمر به گوشه عزلت آرميد.

تاريخ وفاتش در دوره سلطنت شاه شجاع آل مظفر به سال 782 ه .ق روى داده است.

از تأليفات اوست: ايجاز المتحسر لابن حاجب. بيان الفتاوى فى شرح الحاوى. الرساله البالغه فى الاجتهاد. شرح الشامل الصغير لابن العضر. شرح المنظومه فى الفرائض.

حاج سيد مير على صالح و آقا سيد حسين رضا توفيقى

اين دو عالم عاليقدر از بزرگان طوايف سادات رضا توفيقى كهگيلويه مى‏باشند، تاريخ دقيق حيات و درگذشتشان معلوم نيست؛ ولى آن دو در ايام سلطنت ناصرالدين شاه و احتشام الدوله قاجار ـ سال‏هاى 1267ـ1272 ه .ق ـ در حيات بوده‏اند. مؤلف فارسنامه ناصرى آورده است: «طايفه سادات رضا توفيقى قبيله‏اى از سادات بنى هاشم‏اند».

در گذشته همه چادرنشين و در بيشتر اوقات، عالمى ماهر از ميان آنها برخاسته است و مانند ايلات، ييلاق را در ناحيه طيبى كهگيلويه و قشلاق را در جلگاه ناحيه دهدشت كهگيلويه مى‏گذراندند.

آقا مير على صفدر

آقا مير على صفدر تقوى در سال 1293 يا 1294 ه .ق در كهگيلويه متولد شد. پس از فوت پدرش (مير محمد جعفر) مدتى در حوزه‏هاى علميه كازرون و شيراز به تحصيل علم پرداخت و سپس عازم نجف اشرف شد. او سالها از محضر بزرگان حوزه علميه اين شهر تلمذ كرد. از استادان آن مرحوم اطلاعى در دست نيست. اما مراوده صميمانه و مكاتبات او با فقهاى مشهورى همچون مرحوم آيت الله العظمى سيد محمد كاظم يزدى صاحب عروة الوثقى و مرحوم آيت الله العظمى سيد ابوالحسن اصفهانى صاحب وسيلة النجاة، از مقام علمى رفيع ايشان حكايت مى‏كند.

وى بعد از بازگشت به ايران، مدتى در بهبهان سكونت گزيد و پس از آن عازم كهگيلويه شد. مقام ممتاز در علم و تقوا، سكونت در مناطق مختلف كهگيلويه، ساده زيستى و همزيستى صميمانه با مردم و تلاش براى حل مشكلات زندگى آنان، حمايت از مظلومان و دستگيرى مستمندان موجب شد تا توجه و اعتماد عمومى به سوى او معطوف شود.

از اين رو حوزه اثر و عمل او به يك ناحيه يا قبيله خاص محدود نشد بلكه بخش اعظم استان كهگيلويه و بويراحمد كنونى به حوزه نفوذ ايشان تبديل شده بود. علاوه بر اين، وى داراى طبعى روان نيز بوده است و در سرودن شعر مهارت خاصى داشته است و در اشعار خود به موضوعاتى چون دين، سياست، حكومت و به ويژه نقد سياست‏هاى ضد ارزشى رضا شاه پرداخته است. در اينجا به گزيده‏اى از اين دو بيتى‏هاى وى اشاره مى‏كنيم:

اول عرضه حضور شاه ايران رساند مسلمى با چشم گريان خدا داده ترا اين فر شاهى تو در خوابى و ايران گشت ويران

اين عالم جليل القدر سرانجام در 27 فروردين 1317 ه .ش در سن 63 سالگى پس از عمرى خدمتگزارى دعوت حق را لبيك گفت و هم اكنون آرامگاه وى در شهر سوق در جوار ضريح امام‏زاده يوسف قرار داد.

آيت الله العظمى سيد ابوالحسن اصفهانى

از سادات طايفه محمودى ايلات طيبى و بويراحمد است. پدرش جناب حاج سيد و مادرش از اهل قريه مديس از قراى باغ بدران توابع اصفهان است و چون در شهر و نواحى اصفهان رشد كرد، به اصفهانى ملقب گرديد.

در كتاب شرح حال و آثار و افكار آيت الله سيد على بهبهانى آمده است: «آيت الله آقا سيد ابو الحسن اصفهانى مرجع عاليقدر عصر و رياست حوزه علميه نجف اشرف نظر محبت آميزى نسبت به آيت الله بهبهانى داشتند. چون آيت الله اصفهانى از طرف پدر از سادات صحيح النسب و اصيل موسوى اطراف بهبهان بودند، به همين جهت نيز اصفهانى خوانده شدند، به عكس علامه وحيد بهبهانى كه اصفهانى بود و به علت اقامت طولانى در بهبهان، به اين نام مشهور شد».

در هر صورت آيت الله اصفهانى در سال 1284 ه .ق متولد و بعد از گذراندن دوران بلوغ در شهر اصفهان، علوم مقدماتى را در محضر علماى بزرگ اصفهان آموخت، سپس جهت كسب علوم خارج به نجف اشرف رفت و در آنجا موفق به دريافت درجه اجتهاد از محضر آخوند ملا محمد كاظم خراسانى (متوفى 1329 ه .ق) گرديد.

اين بزرگوار پس از سالها مرجعيت عالم تشيع، سرانجام در سال 1325 ه .ش در نجف اشرف به رحمت ايزدى پيوست.

آقا صدرا

آقا سيد صدرالدين ملك حسينى معروف به «آقا صدرا» در منطقه بويراحمد سردسير زندگى مى‏كرد. او در شيراز از محضر بزرگانى چون آقا سيد حسام الدين لارى، حاج سيد جواد مهذب الدوله فرزند صاحب فارسنامه، آقا شيخ محمد باقر و آقا شيخ على بلورى كسب علم كرد و سرانجام به زادگاه خود بازگشت و به ارشاد مردم پرداخت.

در سال 1309 ه .ش كه قواى دولتى به فرماندهى امير لشكر شيبانى عازم سركوبى سران بويراحمد شدند، صولت الدوله قشقايى، آقا صدرا را مطلع ساخت كه قواى دولتى در سركوبى مردم به هيچ كس رحم نمى‏كنند و ضرورى است كه او منطقه را ترك كند.

از اين رو ايشان ناگزير شد به منطقه دز كرد كه تحت نفوذ ايلخان قشقايى بود مهاجرت كند. وى پس از شكست قواى دولتى مجددا به زادگاه خود بازگشت و در جوار امام‏زاده قاسم سكونت گزيد. اما پس از مدتى كه سرهنگ جهانبانى با سمت حاكم نظامى كهگيلويه در تل خسروى مستقر شد، آقا صدرا را مجبور كرد كه گوشه امام‏زاده قاسم را ترك و در تل خسروى سكونت كند.

از جمله خدمات آقا صدرا آن بود كه موفق شد سادات منطقه بويراحمد سردسير را از پرداخت غرامتى كه دولت پس از جنگ تنگ تامرادى بر عموم مردم تحميل كرد، معاف كند. اين بزرگوار تا پايان عمر به ارشاد مردم و اصلاح امور آنان مشغول بود و به ويژه در مبارزه با سنتهاى خرافى از قبيل ازدواج و طلاقهاى اجبارى و همچنين عوام‏فريبى‏هاى سران فرقه طلوع، مجاهدت بسيار كرد.

آيت الله ملك حسينى

آيت الله سيد كرامت الله ملك حسينى، فرزند سيد صدرالدين، در اوائل زمستان 1303 ه .ش در دهكده گوشه امامزاده قاسم در شهرستان بويراحمد در خانواده‏اى روحانى چشم به جهان گشود.

تحصيلات ابتدايى را در تل خسرو آغاز كرد و در سال 1315 براى ادامه تحصيل به شيراز رفت و تا سوم متوسطه را در آنجا گذراند و سپس به فراگيرى علوم دين پرداخت و در محضر والد بزرگوارش تلمذ نمود.

او در سال 1320 براى ادامه تحصيل به مدرسه منصوريه رفت و از محضر بزرگانى چون حكيم احمد دارابى و آيت الله آقا ميرزا عبدالكريم حايرى يزدى بهره برد.

در سال 1325 به قم عزيمت نمود و از محضر اساتيد بزرگى چون آيت الله العظمى بروجردى، آيت الله آقا سيد تقى خوانسارى، آيت الله حجت كوهكمرى، آيت الله سيد محمد داماد و حضرت امام خمينى(ره) كسب فيض نمود.

او در حدود سال 1340 ه .ش به درجه اجتهاد نائل آمد و در اواخر عمر آيت الله بروجردى به شيراز مهاجرت نمود و در مدرسه علميه خان به تدريس فقه، اصول، علم كلام و فلسفه پرداخت.

ايشان علاوه بر رياست مدرسه علميه خان به تدريس طلاب نيز مى‏پرداخت. فعاليت‏هاى سياسى او كه از سال 1342 به بعد شروع شد بيشتر در شيراز و برخى ديگر از شهرهاى استان فارس متمركز بود.

پس از فوت مرحوم والدش (سيد صدرالدين) ارتباط بيشترى با منطقه بويراحمد برقرار كرد. به اين منطقه سركشى مى‏كرد و ضمن ترويج عقايد دينى به تأسيس مسجد و مدرسه دينى در ياسوج اقدام كرد.

ايشان همچنين با علماى كهگيلويه به ويژه حجت الاسلام سيد ميراحمد تقوى روابط و همكارى نزديكى داشته است.

آيت الله ملك حسينى به سبب فعاليت‏هاى دينى و سياسى‏اش همواره تحت نظارت و تعقيب ساواك بوده و چند بار مورد بازجويى و بازداشت قرار گرفتند.

معظم له هم اكنون نمايندگى ولى فقيه در استان و نيز توليت مدرسه على بن موسى الرضا عليه‏السلام را بر عهده دارند.

حجت الاسلام و المسلمين مير احمد تقوى

حجت الاسلام و المسلمين مير احمد تقوى فرزند مير على صفدر، پس از طى دوره مقدمات علوم اسلامى در حوزه علميه بهبهان، عازم حوزه علميه نجف اشرف شد و سال‏ها از محضر علما و مراجعى چون آيت الله سيد اسد الله مدنى (شهيد محراب)، آيت الله العظمى خويى، على‏اصغر اراكى، سيد على سيستانى، ميرزا كاظم تبريزى و ديگر بزرگان آن حوزه استفاده كرد و پس از طى مدارج عالى علمى به ايران بازگشت.

تعدادى از متدينين بهبهان و اميديه از او خواستند كه در آن شهرها اقامت گزيند اما ايشان معتقد بودند كه منطقه كهگيلويه و مردم مستضعف آن در اولويت هستند. بدين سبب عازم كهگيلويه شد و فعاليتهاى خود را در مناطق مختلفى از قبيل سوق، چرام، دهدشت و كوشك دشمن زيارى آغاز كرد. علاوه بر اين با ساير مناطق و ايلات كهگيلويه از قبيل طيبى، بهمئى، بابويى و بويراحمد ارتباط داشته و علاوه بر ترويج عقايد دينى به حل و فصل امور مردم نيز مى‏پرداخت.

تأسيس ده‏ها مسجد و حسينيه در مناطق مختلف كهگيلويه و نخستين مدرسه علميه دهدشت، بخشى از اقدامات فرهنگى ايشان است. با اين همه، زندگى را از طريق كشاورزى و دامدارى مى‏گذراند و مصمم بود حتى در صورت نياز، از بيت المال مصرف نكند. علم و تقوا و بى تعلقى و ساده زيستى و گستره ارتباطات او با مردم نواحى مختلف منطقه، توجه عمومى را به سوى ايشان جلب كرد و مردم اعتماد عميقى به وى پيدا كردند.

همين اعتبار معنوى بود كه توانست در سال 1357 منطقه كهگيلويه را از خطرات بسيارى كه از ناحيه حكومت آن را تهديد مى‏كرد مصون داشته و جنبش انقلابى مردم را به سلامت تا پيروزى انقلاب اسلامى رهبرى و هدايت كند.

حجت الاسلام و المسلمين تقوى امروزه يكى از سرشناس‏ترين و با نفوذترين روحانى منطقه كهگيلويه به شمار مى‏رود كه روحيه ساده زيستى، دورى از تجملات، مردم دارى و زهد و تقواى او تاكنون چهره‏اى ممتاز و بى‏بديل ساخته است.

پايگاه معنوى او حجره‏اى است در مدرسه ولى عصر(عج) دهدشت، كه از بدو تأسيس اين مدرسه (1359 ه .ش)، تاكنون هيچگونه تغييرى در وضع فيزيكى آن ايجاد نشده است و همواره مأمن و پناهگاه مردم محروم منطقه بوده است و دوست و دشمن از سفره احسان او بهره‏مند بوده‏اند. كليد حل اختلافات قومى و قبيله‏اى و خانوادگى در اين حجره رقم مى‏خورد و كمتر كسى از اين حجره ناراضى برمى‏گردد.

از خدمات برجسته ايشان مى‏توان از تأسيس مدرسه علوم دينى ولى‏عصر(عج) در دهدشت، كمك به امر مسجد سازى در مناطق محروم شهرستان و به ويژه اقدام تحسين برانگيز او در احياء و بازسازى مرقد شريف امام‏زاده سيد محمود به عنوان مشهورترين امام‏زاده شهرستان و ... نام برد.

حجت الاسلام صالحى زاده

حجت الاسلام و المسلمين سيد بمونى صالحى زاده فرزند مير محمود از سادات رضا توفيق و ساكن شهرستان كهگيلويه، پس از اتمام تحصيلات در شهرهاى بهبهان و اهواز، به منظور تبليغ و ترويج احكام دين مبين اسلام، در منطقه طيبى گرمسير، بخش لنده، رحل اقامت افكند.

روحيه زهد، پارسايى، احساس مسؤليت، همدردى با محرومان و سادگى و عدم تكلف، از وى شخصيتى بى‏نظير ساخته است. كلام او ساده و بى‏پيرايه است و چون از دل برمى‏آيد لاجرم بر دل مى‏نشيند.

وى با نفوذترين شخصيت روحانى منطقه طيبى گرمسير به شمار مى‏رود و بدون ترديد آنچه امروز در اين منطقه در مقايسه با ساير مناطق استان از توجه عميق به معارف اسلامى و اعتقاد قلبى به مبانى مذهب حقه جعفرى رواج دارد، مرهون تلاش‏هاى خالصانه اين سيد بزرگوار در طول ساليان متمادى اقامتش در اين منطقه و تبليغ بدون اجر او در ميان ساكنان آن مى‏باشد.

از خصوصيات بارز وى، اكتفا به عمل بازوى خود در تأمين معاش و عدم استفاده از وجوهات شرعيه است.

خانه او از گذشته تا حال مأمن ارباب حاجت بوده است و علاوه بر كمك به مستمندان، در حل اختلافات محلى و خانوادگى نقش بسزايى ايفا مى‏كنند. معظم له در سال‏هاى اخير به شهرك سوق مهاجرت كرده است و همچنان به انجام وظايف شرعيه خود مشغول مى‏باشند.

ساير علما و بزرگان

مير يحيى يزدانى، در بهمئى گَرمسير،

سيد ضياء الدين پرهيزگارى، در دشمن زيارى و بخشى از طيبى سردسير

سيد محمد على حجازى در دشمن زيارى

سيد محمود رايگانى، چند سالى در سوق واطراف آن وسپس به‏رامهرمز عزيمت نموده‏است،

مير عبدالحسين ميرى، در طيبى گرمسير و بخشى از بهمئى گرمسير،

شيخ محمد على دشمن زيارى در طيبى گرمسير،

مير محمود توفيقيان در اطراف دهدشت و چرام،

سيد حجت الله رايگانى، طيبى گرمسير و حومه بهبهان،

سيد محمد على مطهرى در باشت،

سيد تقى فروزنده، در سادات ميرسالار و تشان،

سيد محمد تقوى، در چرام،

سيد عبدالرسول تقوى در چرام،

سيد محمد جواد تقوى در ديل و بويراحمد گرمسير.

آقا مير محمد لطيف،

مرحوم آقا مير مؤمن از سادات،

آقا مير على اكبر از سادات،

مرحوم آقا سيد محمد تقى از سادات مير سالار،

مرحوم آقا سيد احمد معروف به حاجى آقا سيد محمد تقى از سادات مير سالار،

مرحوم آقا سيد احمد معروف به حاجى آقا از سادات امام‏زاده على،

مرحوم آقا سيد على باز از سادات امام‏زاده على.

طبيعى است كه اين بزرگواران از نظر فضل و تقوا مراتب متفاوتى داشته‏اند، اما همه آنان در حد توان در ترويج احكام شريعت و تعظيم و احياء شعائر دينى و اصلاح امور مردم مى‏كوشيدند و آنچه از فرهنگ دينى به نسل كنونى منتقل شده محصول تلاشهاى آنان است.



منابع