ÌÓÊÌæ ÇÑÊÈÇØ ÈÇ ãÇ ÎÇäå  

باورها در استان کرمانشاه

از ویکی اطلس فرهنگی ایران

پرش به: ناوبری, جستجو

اگر هنگام صرف چاى در پاى بساط سماور، استكانهاى چاى رديف بشود، نشانه اين است كه ميهمان مى‏رسد.

اگر برگ چاى روى استكان چاى قرار گيرد، ميهمان مى‏رسد.

اگر كسى آب پرتاب كند و آب صدا دهد، ميهمان مى‏رسد.

اگر سر سفره غذا ظروف در يك خط مستقيم گذاشته شود، ميهمان مى‏رسد.

ريختن آب جوش بدون بسم‏الله بر روى زمين موجب از بين رفتن بچه جن‏ها مى‏شود و انسان بعدا مورد خشم آنها قرار مى‏گيرد.

اگر كسى هنگام نشستن زانويش را در بغل بگيرد، مبتلا به غم و اندوه مى‏شود.

اگر كف پاى كسى خارش بگيرد، راه دورى در پيش دارد.

اگر جارو به تن كسى بكشند عمرش كم مى‏شود.

وقتى ميهمان به خانه كسى آمد روزيش هم با خودش مى‏آيد.

هر كس شب جارو كند تنگدست مى‏شود.

اگر در شب، ناخن بگيرى باور هست كه ارث اولادت را مى‏خورى.

هرگاه دو نفر بخواهند با هم عهد ببندند، دو انگشت كوچك دست راست خود را در يكديگر قفل مى‏كنند و دستشان را تكان مى‏دهند به نشانه اين كه پيمان آنها هيچ‏گاه گسسته نخواهد شد.

شب بچه را از چهار راه عبور نمى‏دهند، زيرا تب مى‏كند.

به گربه دست نمى‏اندازند، زيرا بر اين باورند كه گربه از پرى‏هاست.

براى رفع چشم زخم، تعدادى اسفند را مانند تسبيح نخ كشيده و در منزل آويزان مى‏كنند.

بچه نبايد به آينه نگاه كند، مى‏گويند ديوانه مى‏شود.

ناخن و پوست تخم‏مرغ جلوى پا نمى‏ريزند، زيرا شر آنها را مى‏گيرد.

هنگامى كه از مراسم فاتحه‏خوانى (مجلس ختم) برمى‏گردند، به منزل كسى نمى‏روند زيرا اين عمل را شوم مى‏دانند. در اصطلاح خود به آن مى‏گويند: پاپا به پُرس است خوب نيست.

به قدم بچه‏ها معتقدند مثلاً مى‏گويند اين بچه قدمش خير است يا شر.

به بستن دعا به خود يا فرزندان براى رفع بيمارى معتقدند.

لباس مشكى را شوم دانسته و به صبر در هنگام عطسه كردن اعتقاد دارند.

كسى كه هنگام خنديدن اشك از چشمانش سرازير بشود در غريبى مى‏ميرد.

اگر هنگامى كه شخصى كفشهاى خود را از پاى درمى‏آورد لنگه‏اى بر لنگه ديگر سوار شود براى آن شخص مسافرتى در پيش خواهد بود.

اگر كف دست راست كسى بخارد پول به دستش مى‏آيد و اگر كف دست چپ بخارد پول از دست مى‏دهد.

اگر گوش راست كسى صدا بدهد (به قول اهالى زرنگه كند)، از او به خوبى ياد مى‏كنند و اگر گوش چپ صدا بدهد كسانى مشغول بدگويى‏اش هستند.

اگر هنگام نوشيدن آب، آب وارد ناى شود و به سرفه بيفتد بزودى سوغات مى‏خورد.

براى دفع چشم زخم از بچه، مهره‏اى سفالى به رنگ آبى، موسوم به «كجى» از روى لباس به شانه بچه سنجاق مى‏كنند.

بر اين باورند كه اگر در خانه‏اى فرشته خير باشد ساكنان آن خانه به شادمانى و خوشبختى زندگى مى‏كنند و هميشه خير به راهشان مى‏آيد.

اگر كسى در روز سيزده نوروز به حمام برود تا سال ديگر دچار سردرد مى‏شود.

اگر زنى صورتش را در روز جمعه بند بيندازد، يا هوو بر سرش مى‏آيد يا طلاقش مى‏دهند.

مردم بيشتر نقاط كرمانشاهان متعقدند زائو كه بار نه ماهه‏اش را زمين نهاد و زاييد، آل در كمينش مى‏نشيند تا دل و جگر زائو يا نوزاد او را ببرد. براى پيشگيرى، ماما در چهارديوار اتاقى كه زائو در آن بسترى است، خطى به نام «كِرِ حضرت سليمان» (خط حضرت سليمان) مى‏كشد. مردم باور دارند كه آل از خط سليمان نمى‏تواند بگذرد. به سردر اتاق نيز دل و جگر مرغى را مى‏آويزند تا اگر آل به پيرامون اتاق زائو آمد، دل و جگر مرغ را ببرد و زائو آسوده باشد.

هرگاه كسى بخواهد به سفر دور و درازى برود او را سه بار از زير قرآن مى‏گذرانند و در ميان راه از توشه‏اش پنهانى چيزى مى‏دزدند. پس از رفتن او، در خانه‏اش را تا روز ديگر جارو نمى‏كنند و معتقدند كه با اين كار مسافر پيش از تمام شدن مدت سفر پيروز باز مى‏گردد.

در گذشته عادت خالكوبى از صورت اشخاص و شاخه‏هاى گل در چانه، گردن، سينه و شكم بين زنان مرسوم بود و اكنون نيز در طبقات متوسط معمول است. در صحنه، بيستون و ... بعضى از زنان سينه‏هاى خود را خالكوبى مى‏كرده‏اند.

مردم اين ديار بر اين باورند كه خالكوبى چشم بد را به خود جلب مى‏كند و مانع از رسيدن گزند به شخص مى‏شود. زنان تصوير خروس را كه مايه سعادت مى‏دانند در بدن خود خالكوبى كرده و مردان تصوير كژدم را كه نشانه نيرو و دافع چشم زخم است در بدن خود خالكوبى مى‏كنند.

در كوه پراو در حوالى كرمانشاه چشمه‏اى جارى است كه مى‏گويند در يك سوى كوه سرد است و در سوى ديگر گرم، زيرا حضرت خضر پيامبر در اين كوه پنهان شده و تا روز رستاخيز در آنجا خواهد بود. در اين چشمه‏ها ماهيهاى فراوان وجود دارد كه يكى از آنها خيلى درشت بوده و حلقه‏اى زرين در بينى دارد. اگر كسى آن را صيد كند بى‏درنگ تبديل به سنگ خواهد شد.

در قصر شيرين آثار قناتى ديده مى‏شود مى‏گويند خسرو، پادشاه ساسانى اين آبراه را از تيسفون (مداين) تا قصر شيرين احداث كرد كه بدين وسيله براى دلارام خود شيرين، شير بفرستد.

به علت ترس از اجنه، نام آنها را بر زبان نمى‏آورند و به جاى آن عبارت «از ما بهتران» مى‏گويند. گويند نام جن را نبايد پيش مردم كرند بر زبان آورد.

مردم كرمانشاهان بر اين باورند كه حجاريهاى بيستون چهره‏هايى است كه فرهاد به عشق شيرين عزيزش در دل سنگ بر جاى نهاده است. كاخ شيرين بر فراز اين كوه جاى داشته است.

در باره پيكره خسرو پرويز، پادشاه ساسانى بر اين باورند كه چون حضرت محمد صلى‏الله‏عليه‏و‏آله نامه‏اى به خسروپرويز نوشته و او را دعوت به اسلام فرموده و خسروپرويز نامه حضرت را پاره كرده بود، به كيفر اين كار مبدل به سنگ شده است.

مردم اورامان بر اين باورند كه شَوَه يا شبه از موجودات نامرئى از جنس جن مى‏باشد و مانند جن به هر شكل و صورتى درمى‏آيد. شوه بيشتر دشمن سرسخت نوزادان تازه به دنيا آمده است. از اين رو طفلى كه متولد مى‏شود كارد يا چاقو و يا خنجر زير سرش مى‏گذارند و بايد چراغ بالاى سرش روشن باشد تا شوه نتواند او را خفه كند. اگر كسى ساختمان تازه‏اى بسازد براى خنثى ساختن اثر چشم زخم نزد ملاها و شيوخ مى‏روند تا برايشان دعاى دفع چشم زخم «چم‏داى» بنويسد، آنها معمولاً آيه «و ان يكاد الذين كفروا» را مى‏نويسند و يا آيه‏هاى قرآنى را كه به صورت زيبايى نوشته شده در محل ديد عموم و يا در ورودى حياط منزل خويش نصب مى‏كنند يا اينكه شاخ‏هاى قوچ و كل كوهى را بر ديوار و در ديد عمومى قرار مى‏دهند تا ساختمان و حتى افراد آن خانواده از گزند شور چشمان در امان باشند.

اگر بز، گوسفند يا گاو روستاييان و عشاير همراه ساير حيوانات شب به روستا يا زيستگاه عشاير نيايد و يا اينكه به واسطه ضعف، پيرى و بيمار بودن از گله عقب بماند، صاحبان آنها به چاره‏جويى افتاده و نزد ملا رفته، تقاضاى دعاى بستن دهان گرگ مى‏كنند. ملا بر چاقو و يا كاردى سوره والشمس و الضحى را خوانده تا نزديك به اتمام سوره رويه چاقو يا كارد را مى‏بندد و به كنارى مى‏نهد و تا پيدا شدن حيوان رويه كارد يا چاقو را باز نمى‏كند و معتقدند به اين وسيله ديگر دندانهاى گرگ بر حيوان مؤثر واقع نمى‏شود و هنگامى كه به گوسفند يا بز مى‏رسد دهانش بسته مى‏شود.


منابع