جنگ جهانی دوم در استان تهران
از ویکی اطلس فرهنگی ایران
مدیر سیستم (بحث | مشارکتها) جز (۱ نسخه) |
|||
سطر ۱: | سطر ۱: | ||
+ | پس از آنكه در ژوئيه سال 1941 .م (تير 1320 ه .ش) متفقين در مورد ايجاد جبهه مشتركى بر عليه آلمان به توافق رسيدند، مسلم بود كه اشغال ايران براى عملى كردن اين جنگ مشترك، در جبهه روسيه شوروى، شرط اساسى را تشكيل مىداد. اما از آنجا كه دولت ايران دو بار با صراحت بىطرفى خود را در جنگ اعلان داشته بود، متفقين به دنبال دستآويزى بودند تا بدان وسيله اشغال نظامى اين كشور را توسّط نيروهاى خويش در نظر جهانيان موجه جلوه دهند. اين دستآويز را متفقين در حضور آلمانيها در ايران يافتند. | ||
+ | |||
+ | آنها با توسل به حضور آلمانيها، اظهار مىداشتند كه وجود تعداد زيادى اتباع آلمانى در ايران (كه در حقيقت فقط 700 نفر بودند در حالى كه 2950 نفر انگليسى در ايران زندگى مىكردند) خطرى براى منافعشان ايجاد مىكرد. | ||
+ | |||
+ | سرانجام متفقين تصميم خود را گرفتند. ساعت چهار صبح روز 25 اوت 1941 .م (سوم شهريور 1320 ش.) نيروهاى نظامى انگليس و روسيه شوروى از مرزهاى ايران در شمال و جنوب غربى عبور كردند و به خاك كشور هجوم آوردند. | ||
+ | |||
+ | در همان روز سفراى انگلستان و روسيه شوروى يادداشتى را تسليم دولت ايران كردند كه در آن دليل حمله به خاك ايران توسط ارتشهاى كشورشان وجود اتباع آلمانى در ايران ذكر شده بود. گروههاى ارتش سرخ توانستند به سرعت نواحى شمالى ايران را به تصرف درآورند. | ||
+ | |||
+ | نيروهاى انگليسى كه از دو سو، يعنى عراق و بلوچستان وارد شده بودند به سرعت در داخل خاك ايران پيشروى كردند و تمام نقاط حساس در جنوب و بخصوص مناطق نفتى و تأسيسات شركت نفت ايران و انگليس در خوزستان را به تصرف درآوردند. | ||
+ | |||
+ | در تاريخ چهارم شهريور تهران و غالب شهرها مورد حمله هوايى قرار گرفت و تعداد زيادى از مردم، شهر را تخليه و به اطراف پناه بردند. به دنبال آن غالب مغازهها در تهران تعطيل شدند و مردم از لحاظ خواروبار دچار مضيقه گرديدند. مذاكرات دولت ايران با نمايندگان شوروى و انگليس به توافق نرسيد و قواى دو كشور به سرعت به سوى پايتخت در حركت بودند. | ||
+ | |||
+ | از طرف دولت در تهران حكومت نظامى اعلام شد و از هشتم شهريور سپهبد احمد امير احمدى تنها سپهبد ايران فرماندار نظامى شد و طى اعلاميهاى متذكر گرديد عبور و مرور مردم در تهران از ساعت نه شب به بعد ممنوع است. | ||
+ | |||
+ | در پادگان هوايى قلعهمرغى يك كودتاى نافرجام عليه فرمانده نيروهاى هوايى به وقوع پيوست. كودتا كنندگان سرتيپ احمد خسروانى فرمانده نيروى هوايى و چند تن از فرماندهان را بازداشت نموده، امور نيروى هوايى را در دست مىگيرند. سرانجام با رسيدن قواى كمكى از لشكر يك مركز و زد و خورد شديد، كودتاچيان با دو هواپيما فرار كردند كه در نتيجه با شليك هوايى، مردم تهران دچار وحشت و اضطراب شدند. | ||
+ | |||
+ | هواپيماهاى شوروى در اين روز در تهران و شهرستانها اعلاميه توزيع نمودند و شوراى عالى نظام دستور مرخصى سربازان وظيفه را تصويب نمود و به مرحله اجرا درآورد. در اثر اين تصميم تمام پادگانهاى تهران و شهرها خالى از سرباز شد و سربازان در خيابانها گرسنه و تشنه به راه افتادند و به سوى دهات خود روان شدند و شهر تهران از لحاظ آذوقه سخت در مضيقه قرار گرفت. | ||
+ | |||
+ | در بامداد 25 شهريور ماه رضا شاه پهلوى از سلطنت كنارهگيرى كرد و عازم اصفهان شد. | ||
+ | |||
+ | با استعفاى رضا شاه از سلطنت، در روز 26 شهريور سربازان روسى و انگليسى وارد پايتخت شدند و تا آخر جنگ دوم جهانى در تهران باقى ماندند. | ||
+ | |||
+ | با سقوط ديكتاتور، در زندانها باز شد و به زودى روزنامههاى آزاد بناى انتشار گذاشتند و رجالى كه در دوره ديكتاتورى كشور را ترك كرده بودند به تهران بازگشتند و احزاب مختلف سياسى فعال شدند. | ||
+ | |||
+ | دهه 1320 ه .ش سالهاى بحرانى بود كه به تظاهرات خيابانى گستردهاى اختصاص داشت. از همان آغاز به علت جنگ و بيكارى، فقر و گرسنگى چهره مهيب خود را نشان داد و مهاجرت به تهران شدت يافت. | ||
+ | |||
+ | تداوم سيل مهاجرت به تهران، به تشديد قحطى و بيكارى دامن زد و در آذر ماه 1321 مردم تهران در اعتراض به قحطى و گرانى، خانه نخست وزير وقت، قوام السلطنة را غارت كردند. | ||
+ | |||
+ | در اين روز ابتدا شمار زيادى از مردم تهران در خيابانها به تظاهرات اعتراضآميز دست زدند و در جلوى مجلس فرياد «ما نان مىخواهيم» فضاى تهران را مىشكافت و به آسمان مىرفت. | ||
+ | |||
+ | تظاهرات عمومى كم كم به شورش تبديل شد و به اندك زمانى چهره آشوب و بلوا به خود گرفت. | ||
+ | |||
+ | تهيدستان و بينوايان و گرسنگان به خشونت متوسل شدند و اوباش دست به غارت مغازهها و خيابانهاى شاه آباد و لاله زار و سعدى و فردوسى زدند، دولت بلافاصله حكومت نظامى اعلام كرد. مسلسلها در چهار گوشه ميدان مخبر الدوله و نبش شمالى و جنوبى تقاطع خيابانهاى لاله زار و استانبول بكار افتاد، شورش به شدت سركوب شد. | ||
+ | |||
+ | دومين رويداد بزرگ، تشكيل كنفرانس سران متفقين در سال 1322 در تهران بود (9 بهمن 1322 برابر با 29 ژانويه 1942). اين كنفرانس با شركت مارشال استالين، سرونيستون چرچيل و فرانكلين روزولت رؤساى كشورهاى شوروى، انگليس و آمريكا تشكيل يافت. اعلاميهاى به امضاى سران متفقين انتشار يافت كه مؤيد تضمين استقلال ايران بود. براى حفظ خاطره اين كنفرانس، سه خيابان از خيابانهاى تهران به نامهاى استالين، چرچيل و روزولت نامگذارى گرديد و لوحه آن بر خيابانهاى مذكور نصب گرديد. | ||
+ | |||
+ | با پايان جنگ وزارت امور خارجه ايران بيانيهاى صادر كرد كه در آن تقاضا شده بود كه نيروهاى انگليس و شوروى به موجب پيمان سه گانه (شش ماه پس از پايان جنگ با ژاپن) خاك ايران را تخليه نمايند. | ||
+ | |||
+ | در تاريخ 12 سپتامبر ارتش انگليس تخليه تهران را آغاز كرد، روسها هم بدون هيچگونه اخطار قبلى فرودگاه قلعه مرغى را تخليه و در شبهاى 18 و 19 سپتامبر تهران را ترك گفتند. ولى به جاى افراد نظامى اداره امور را به دست مأموران با لباس شخصى سپردند. | ||
+ | |||
+ | در ضمن همچنان اداره راه آهن شمال را در دست خود گرفته در تهران نيز با گذاشتن افراد عادى در راه آهن به كار خود ادامه دادند كه بعدها با فشار بين المللى و طى توافق قوام و استالين از تهران رفتند. | ||
{{منابع}} | {{منابع}} | ||
[[رده:جنگ جهانی دوم]] | [[رده:جنگ جهانی دوم]] |
نسخهٔ کنونی تا ۱ خرداد ۱۳۹۱، ساعت ۱۵:۵۵
پس از آنكه در ژوئيه سال 1941 .م (تير 1320 ه .ش) متفقين در مورد ايجاد جبهه مشتركى بر عليه آلمان به توافق رسيدند، مسلم بود كه اشغال ايران براى عملى كردن اين جنگ مشترك، در جبهه روسيه شوروى، شرط اساسى را تشكيل مىداد. اما از آنجا كه دولت ايران دو بار با صراحت بىطرفى خود را در جنگ اعلان داشته بود، متفقين به دنبال دستآويزى بودند تا بدان وسيله اشغال نظامى اين كشور را توسّط نيروهاى خويش در نظر جهانيان موجه جلوه دهند. اين دستآويز را متفقين در حضور آلمانيها در ايران يافتند.
آنها با توسل به حضور آلمانيها، اظهار مىداشتند كه وجود تعداد زيادى اتباع آلمانى در ايران (كه در حقيقت فقط 700 نفر بودند در حالى كه 2950 نفر انگليسى در ايران زندگى مىكردند) خطرى براى منافعشان ايجاد مىكرد.
سرانجام متفقين تصميم خود را گرفتند. ساعت چهار صبح روز 25 اوت 1941 .م (سوم شهريور 1320 ش.) نيروهاى نظامى انگليس و روسيه شوروى از مرزهاى ايران در شمال و جنوب غربى عبور كردند و به خاك كشور هجوم آوردند.
در همان روز سفراى انگلستان و روسيه شوروى يادداشتى را تسليم دولت ايران كردند كه در آن دليل حمله به خاك ايران توسط ارتشهاى كشورشان وجود اتباع آلمانى در ايران ذكر شده بود. گروههاى ارتش سرخ توانستند به سرعت نواحى شمالى ايران را به تصرف درآورند.
نيروهاى انگليسى كه از دو سو، يعنى عراق و بلوچستان وارد شده بودند به سرعت در داخل خاك ايران پيشروى كردند و تمام نقاط حساس در جنوب و بخصوص مناطق نفتى و تأسيسات شركت نفت ايران و انگليس در خوزستان را به تصرف درآوردند.
در تاريخ چهارم شهريور تهران و غالب شهرها مورد حمله هوايى قرار گرفت و تعداد زيادى از مردم، شهر را تخليه و به اطراف پناه بردند. به دنبال آن غالب مغازهها در تهران تعطيل شدند و مردم از لحاظ خواروبار دچار مضيقه گرديدند. مذاكرات دولت ايران با نمايندگان شوروى و انگليس به توافق نرسيد و قواى دو كشور به سرعت به سوى پايتخت در حركت بودند.
از طرف دولت در تهران حكومت نظامى اعلام شد و از هشتم شهريور سپهبد احمد امير احمدى تنها سپهبد ايران فرماندار نظامى شد و طى اعلاميهاى متذكر گرديد عبور و مرور مردم در تهران از ساعت نه شب به بعد ممنوع است.
در پادگان هوايى قلعهمرغى يك كودتاى نافرجام عليه فرمانده نيروهاى هوايى به وقوع پيوست. كودتا كنندگان سرتيپ احمد خسروانى فرمانده نيروى هوايى و چند تن از فرماندهان را بازداشت نموده، امور نيروى هوايى را در دست مىگيرند. سرانجام با رسيدن قواى كمكى از لشكر يك مركز و زد و خورد شديد، كودتاچيان با دو هواپيما فرار كردند كه در نتيجه با شليك هوايى، مردم تهران دچار وحشت و اضطراب شدند.
هواپيماهاى شوروى در اين روز در تهران و شهرستانها اعلاميه توزيع نمودند و شوراى عالى نظام دستور مرخصى سربازان وظيفه را تصويب نمود و به مرحله اجرا درآورد. در اثر اين تصميم تمام پادگانهاى تهران و شهرها خالى از سرباز شد و سربازان در خيابانها گرسنه و تشنه به راه افتادند و به سوى دهات خود روان شدند و شهر تهران از لحاظ آذوقه سخت در مضيقه قرار گرفت.
در بامداد 25 شهريور ماه رضا شاه پهلوى از سلطنت كنارهگيرى كرد و عازم اصفهان شد.
با استعفاى رضا شاه از سلطنت، در روز 26 شهريور سربازان روسى و انگليسى وارد پايتخت شدند و تا آخر جنگ دوم جهانى در تهران باقى ماندند.
با سقوط ديكتاتور، در زندانها باز شد و به زودى روزنامههاى آزاد بناى انتشار گذاشتند و رجالى كه در دوره ديكتاتورى كشور را ترك كرده بودند به تهران بازگشتند و احزاب مختلف سياسى فعال شدند.
دهه 1320 ه .ش سالهاى بحرانى بود كه به تظاهرات خيابانى گستردهاى اختصاص داشت. از همان آغاز به علت جنگ و بيكارى، فقر و گرسنگى چهره مهيب خود را نشان داد و مهاجرت به تهران شدت يافت.
تداوم سيل مهاجرت به تهران، به تشديد قحطى و بيكارى دامن زد و در آذر ماه 1321 مردم تهران در اعتراض به قحطى و گرانى، خانه نخست وزير وقت، قوام السلطنة را غارت كردند.
در اين روز ابتدا شمار زيادى از مردم تهران در خيابانها به تظاهرات اعتراضآميز دست زدند و در جلوى مجلس فرياد «ما نان مىخواهيم» فضاى تهران را مىشكافت و به آسمان مىرفت.
تظاهرات عمومى كم كم به شورش تبديل شد و به اندك زمانى چهره آشوب و بلوا به خود گرفت.
تهيدستان و بينوايان و گرسنگان به خشونت متوسل شدند و اوباش دست به غارت مغازهها و خيابانهاى شاه آباد و لاله زار و سعدى و فردوسى زدند، دولت بلافاصله حكومت نظامى اعلام كرد. مسلسلها در چهار گوشه ميدان مخبر الدوله و نبش شمالى و جنوبى تقاطع خيابانهاى لاله زار و استانبول بكار افتاد، شورش به شدت سركوب شد.
دومين رويداد بزرگ، تشكيل كنفرانس سران متفقين در سال 1322 در تهران بود (9 بهمن 1322 برابر با 29 ژانويه 1942). اين كنفرانس با شركت مارشال استالين، سرونيستون چرچيل و فرانكلين روزولت رؤساى كشورهاى شوروى، انگليس و آمريكا تشكيل يافت. اعلاميهاى به امضاى سران متفقين انتشار يافت كه مؤيد تضمين استقلال ايران بود. براى حفظ خاطره اين كنفرانس، سه خيابان از خيابانهاى تهران به نامهاى استالين، چرچيل و روزولت نامگذارى گرديد و لوحه آن بر خيابانهاى مذكور نصب گرديد.
با پايان جنگ وزارت امور خارجه ايران بيانيهاى صادر كرد كه در آن تقاضا شده بود كه نيروهاى انگليس و شوروى به موجب پيمان سه گانه (شش ماه پس از پايان جنگ با ژاپن) خاك ايران را تخليه نمايند.
در تاريخ 12 سپتامبر ارتش انگليس تخليه تهران را آغاز كرد، روسها هم بدون هيچگونه اخطار قبلى فرودگاه قلعه مرغى را تخليه و در شبهاى 18 و 19 سپتامبر تهران را ترك گفتند. ولى به جاى افراد نظامى اداره امور را به دست مأموران با لباس شخصى سپردند.
در ضمن همچنان اداره راه آهن شمال را در دست خود گرفته در تهران نيز با گذاشتن افراد عادى در راه آهن به كار خود ادامه دادند كه بعدها با فشار بين المللى و طى توافق قوام و استالين از تهران رفتند.