ÌÓÊÌæ ÇÑÊÈÇØ ÈÇ ãÇ ÎÇäå  

پیشینه مذهبی استان ایلام

از ویکی اطلس فرهنگی ایران

ویرایش در تاریخ ‏۲۱ فروردین ۱۳۹۱، ساعت ۱۹:۲۷ توسط 172.16.1.19 (بحث)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)
پرش به: ناوبری, جستجو

پيشينه مذهبى

در دوره‏هاى قبل از ميلاد مسيح در ايلام باستان قبل از تشكيل حكومت هخامنشيان، رب النوع‏هاى مختلف مورد پرستش بوده‏اند. يكى ديگر از ويژگى‏هاى آن دوره پرستش و تقدس مار بوده است. مارها بر روى درها و دروازه‏ها به عنوان نشانه حراست در مقابل ابليس مى‏باشند.

از ويژگى خدايان ايلامى چنين بوده كه ازدواج كرده و داراى فرزند بودند. از ديگر ويژگى‏هاى خدايان اين دوره وجود سلسله مراتب در بين آنها بوده و هر منطقه براى خود خداى جداگانه داشته است. علاوه بر خدايان محلى، تعدادى خدايان ملى نيز وجود داشته كه در سراسر كشور پرستش مى‏شده است.

در دورانهاى اوليه خدايان مؤنث (الهه‏ها) در راس هرم قدرت خدايان قرار داشتند. ولى بعدها خدايان مذكر، جاى الهه‏ها را گرفته‏اند.

ايلاميان براى خدايان معابدى مى‏ساختند و هدايايى را به آنها تقديم مى‏نمودند. مثلا ريموش بخشى از غنايم به دست آمده از شوش را به معبد خدايان اختصاص داد كه از جمله پانزده كيلو طلا، يك هزار و هشتصد كيلو مس و شش برده زن و مرد براى معبد خداوند انليل بوده است.

در سال 539 قبل از ميلاد در دوره هخامنشيان، معبدهاى متروك ايلامى مرمت شد و با پيروى از سنت بابلى‏ها براى خداى «مردوك» قربانى شد.

در دوره هخامنشيان دين زرتشت در اين منطقه رايج بوده است.

در كتبيه بيستون آمده است:

«به لطف اهورا مزدا اينها هستند ممالكى كه من خارج از پارس گرفته‏ام.»

پس از سقوط سلسله هخامنشى و حكومت جانشينان اسكندر و سلوكى تشكيلات مذهبى دستخوش اغتشاش و بى نظمى‏هايى گرديد. نسخ اوستا از بين رفت و اوستا فقط در سينه موبدان و روحانيون بر جاى ماند.

در دوره هخامنشيان، سلوكيان و اشكانيان به علل تسامح و تساهلى كه شاهان درباره مذاهب مختلف روا داشتند، مذاهب مختلفى رواج يافت. ولى نفوذ مزدا پرستى و يا آئين يونان نتوانست اثر مذاهب كهنه آشور و بابل را در بين النهرين به كلى از بين ببرد. دردوره ساسانيان، آئين زرتشت احيا گرديد و اين مذهب در سراسر ايران و قلمرو ساسانى گسترش يافت.

ورود اسلام به ايلام

در سال‏هاى 12 و 13 ه .ق مسلمانان به ايران حمله كردند. در اين دوره تاخت و تازهاى مرزى اعراب عليه ايران ادامه داشت. در سال 14 ه .ق سعد ابن ابى وقاص مامور فتح ايران شد.

در اين زمان هرمزان حاكم ايلام بود. در اين حمله مردم اين منطقه در برابر اعراب مقاومت نمودند. پس از مدتها مقاومت و درگيرى، سرانجام دو گروه از سپاه عرب به فرماندهى ابو موسى اشعرى و نعمان ابن مقرن و به فرماندهى كل، ابو سبره، هرمزان و سپاهش را محاصره كردند و سرانجام هرمزان را اسير و نزد خليفه دوم فرستادند. با دستگيرى او، مردم مهرگان قزاق به اسلام گرويدند.

ابو موسى دينور را گرفت و مردم دينور جزيه و خراج پرداختند و بر جان و مال خود امان خواستند. ابو موسى آنها را امان داد و سپس به ماسبذان رفت اهالى آنجا با او جنگى نكردند. اهالى شيروان و چرداول نيز همچون دينور جزيه و خراج پرداختند و صلح كردند.

بعضى عقيده دارند كه ابو موسى ماسبذان را پيش از جنگ نهاوند گرفت و پس از آن دامادش سائب ابن اقرع ثقفى را به صيمره (دره شهر) فرستاد سائب آن جا را با صلح گشود. بدين ترتيب همه دهات مهرجان قذف فتح شد.

برخى‏نيز فتح ماسپذان را به وسيله مزار بن خطاب مى‏دانند. ابن اثير در كتاب الكامل در شرح وقايع سال 16 ه .ق آورده است كه سعد، ضرار بن خطاب را به مقابله آذين پسر هرمزان فرستاد، سپاهيان عرب پس از دستگيرى و قتل آذين تا حوالى سيروان جلو رفته و ماسبذان را فتح كردند.

مردم آن شهر به جبال فرار كردند. ضرار، آنها را به مصالحه دعوت نمود و آنها نيز پذيرفتند، ضرار تا انتقال سعد به كوفه در ماسبذان بود و پس از خود، پسر هذيل اسدى را در ماسبذان جانشين خود ساخت.

ايرانيان در بدو امر بر طريقه اهل سنت بودند.

در زمان طاهريان شيعيان در ايران نفوذ زيادى پيدا كردند. آل بويه نيز شيعه بودند و سعى زيادى در ترويج آن نمودند. در اين زمان مذهب شيعه در ايران رسميت پيدا كرد و عزادارى براى امام حسين عليه‏السلام آزاد شد.

در دوره آل بويه حكومت جبل در دست على (عماد الدوله) بود.

تال سال 414 حكومت جبل در دست خاندان آل بويه و كاكويه بود و مذهب آنها شيعه بود. يكى از شيعيان با فضيلت و پر قدرت اين خاندان، بدربن حسنويه بود. او هر ساله مبالغ زيادى را صرف كارهايى چون اصلاح كفش حجاج، كفن مردگان، ساخت مسجد و... مى‏كرد.

در دوره سلجوقيان، اهل سنت در ايران نفوذ بيشترى پيدا كردند سلجوقيان تركان متعصبى بودند كه سهمى در اشاعه مذهب خويش در ايران داشتند.

در اين زمان برسقيان كه از حكام و عمال موثر سلجوقى بودند بر منطقه ايلام و لرستان حكومت مى‏كردند.

در اواخر دوره سلجوقى، اتابكان در نواحى مختلف كشور دولتهايى محلى تشكيل دادند.

در منطقه ايلام نيز اتابكان تشكيل حكومت دادند و اتكابكان سنيان شافعى مذهبى بود كه بر مذهب خويش سخت پايبند بودند از جمله اين متعصبان بدر الدين مسعود بود كه سر آمد اتابكان به شمار مى‏رفت.

تا سال 730 ه .ق حكومت در دست اتابكان سنى مذهب بود. بعد از سال 730 حكومت به شاخه‏اى ديگرى از اتابكان منتقل شد كه خود را از نسل على عليه‏السلاممى‏دانستند و لقب ملك را به جاى اتابك به كار مى‏بردند.

بنابراين اين گروه داراى مذهب شيعه بوده‏اند. يكى از افراد اين خاندان، شاهوردى خان بود كه از خانداهاى قديم شيعه واز نسل عباس بن على عليه‏السلام بوده است و در دوره صفويه حكومت منطقه لر كوچك را به عهده داشته است.

در دوره صفوى، مذهب رسمى ايران شيعه اعلام شد.

در اين زمان در منطقه لر كوچك نيز خاندان شيعه حاكم بودند. از اين دوره به بعد روز به روز بر جمعيت شيعيان ايران و ايلام افزوده شده است.

در حال حاضر اكثر قريب به اتفاق مردم استان ايلام پيرو دين اسلام و مذهب جعفرى اثنى عشرى هستند و اقليت كوچكى از اديان ديگر چون زرتشتى، كليمى، مسيحى نيز در اين استان وجود دارد.

در سال 1375، 94/99 درصد جمعيت استان ايلام، مسلمان بوده‏اند. در سال 1365، 05/0 درصد جمعيت استان ايلام را زرتشتيان تشكيل مى‏دادند كه در سال 1375 به 03/0 (158 نفر) درصد كاهش يافته است. در سال 1375، 2 نفر مسيحى و يك نفر كليمى در استان ايلام سكونت داشته‏اند.


منابع