ÌÓÊÌæ ÇÑÊÈÇØ ÈÇ ãÇ ÎÇäå  

فیلسوفان و عارفان استان آذربایجان غربی

از ویکی اطلس فرهنگی ایران

(تفاوت بین نسخه‌ها)
پرش به: ناوبری, جستجو
جز (۱ نسخه)
 
سطر ۱: سطر ۱:
  
 +
حسام الدين حسن چلبى
 +
 +
حسن بن محمد، مشهور به حسام الدين چلبى از بزرگترين عارفان عالم اسلام مى‏باشد. خاندان وى اهل اروميه بوده‏اند و به قونيه (در كشور تركيه) مهاجرت نمودند حسام الدين در سال 622 ه .ق در اين شهر به دنيا آمد.
 +
 +
حسام الدين در جوانى به محضر مولانا جلال الدين محمد بلخى، مشهور به «مولوى» حضور يافته و در تحت تربيت وى قرار گرفت و به عنوان خليفه وى پس از مرگ مولانا به تربيت مردان او پرداخته است. مولوى، مثنوى را به خواهش حسام الدين آغاز كرده و او اشعار استاد خويش را به رشته تحرير آورده و سپس براى جلال الدين مى‏خوانده است.
 +
 +
مولانا در دفترهاى مختلف مثنوى از حسام الدين ياد كرده، او در آغاز دفتر چهارم آورده است:
 +
 +
اى ضياء الحق حسام الدين تويى كه گذشت از مه به نورت مثنوى
 +
 +
و همچنين در آغاز دفتر پنجم آورده است:
 +
 +
اى ضياء الحق حسام الدين داد اوستادان صفا را اوستاد
 +
 +
مولانا در غزلياتش نيز اغلب حسام الدين را ستوده است:
 +
 +
خيزم و پس فغان كنم شور در اين جهان كنم راز دلم عيان كنم وه چلبى ز دست تو
 +
 +
مصاحبت حسام الدين با مولانا 15 سال به طول كشيده است.
 +
 +
سرانجام حسام الدين در سال 684 ه .ق دار فانى را وداع گفته است.
 +
 +
نصرت على شاه
 +
 +
ميرزا مسلم معروف به نصرت على شاه، از خلفاى به نام مجذوب على شاه همدانى كه در فضل و كمال مرتبه‏اى بس عظيم داشت. ميرزا مسلم پس از تحصيلات مقدماتى دل باخته‏ى على شاه همدانى شده و به سوى آن شهر شتافت و در محضر وى به مقامى بزرگ دست يافت و از جانب وى لقب نصرت على شاه را گرفت و جهت ارشاد مريدان به اروميه بازگشت.
 +
 +
از تاريخ ولادت و وفات وى اطلاعى در دست نيست ولى آنچه مسلم است اينكه وى در سال 1148 ه .ق در قيد حيات بوده است.
 +
 +
شيخ بابا
 +
 +
شيخ بابا سعيد در سال 1275 ه .ق در قريه غوث آباد چشم به دنيا گشود. او تا پانزده سالگى در نزد پدرش به تحصيل پرداخت و سپس در نزد ديگر عالمان كردستان به تحصيل پرداخت.
 +
 +
شيخ بابا سپس براى ادامه تحصيلات به كشور مصر رفت و در قاهره به تحصيل پرداخت. سپس به بغداد رفت و در خانقاه غوثيه به تحصيل و تهذيب پرداخت. او از عالم ربانى كاك احمد سليمانى به اخذ اجازه ارشاد و دريافت خرقه نايل آمد و سپس به هندوستان رفت و در كشمير به تحصيل پزشكى پرداخت. شيخ بابا سپس به بوكان بازگشت و به ارشاد مردم پرداخت.
 +
 +
سرانجام شيخ بابا به اتهام همكارى با نيروهاى روسيه تزارى از سوى نيروهاى عثمانى در بوكان اعدام گرديد و در روستاى غوث آباد مدفون گرديد.
 +
 +
از اشعار اوست:
 +
 +
هميشه من به دور خانه خمار مى‏گردم هواى عاشقى دارم پى دلدار مى‏گردم
 +
 +
ازل از باده وحدت مرا مست ابد كردند بسى مستم در اين عالم ولى هشيار مى‏گردم
 +
 +
شيخ شمس الدين
 +
 +
شيخ شمس الدين برهانى از مشايخ مشهور نقشبنديه در قرن چهاردهم هجرى بوده است. او تحصيلات خود را در مهاباد به پايان رساند و سپس براى تعليم مبانى طريقت به حضور شيخ عثمان، ملقب به سراج الدين نقشبندى در خانقاه «طويله» رسيد.
 +
 +
او سپس به روستاى شرفكند آمد و خانقاهى بزرگ بنا كرد و قريه‏اى به نام «آتا» كه ملك شخصى او بود وقف خانقاه نمود و خود به تربيت مريدان پرداخت. شيخ شمس الدين در سال 1328 ه .ق دار فانى را وداع و در خانقاه خود مدفون گرديد.
 +
 +
سيد آقا
 +
 +
سيد آقا، از طريقه داران مسلك ذهبى، در نيمه قرن سيزدهم هجرى، در اروميه به دنيا آمد. وى در جوانى به سلسله دراويش ذهبى پيوست و به همت پير و استادش، مجدالاشراف به توليت حضرت شاهچراغ در شيراز منصوب شد.
 +
 +
سيد آقا داراى ديوانى بوده كه در حوادث سال 1336 ه .ق اروميه از بين رفته است. همچنين كتابى به نام ذخيرة العباد از وى به جاى مانده كه نسخه خطى آن در دست است.
 +
 +
سفير العارفين (زمان آقا)
 +
 +
زمان آقا، مشهور به سفير العارفين از سر سلسله فقراى ذهبيه در اروميه بوده است. او در جوانى به تصوف دل باخت و در سلك فقراى ذهبى درآمد و در نزد فقراى ذهبى به تعليم پرداخت و پس از چندى به رياست دراويش ذهبى در خوى و تبريز و اروميه منصوب شد و ملقب به سفير العارفين گرديد.
 +
سفير العارفين در سال 1313 ه .ق عازم مكه معظمه گرديد و پس از مراجعت از مكه دار فانى را وداع گفت.
 +
 +
از جمله اشعار اوست:
 +
 +
چو دلها را بتان كاشانه كردند دُر اشك از بصرها دانه كردند
 +
سر زلف پريشان شانه كردند زمان را در جهان افسانه كردند
 +
 +
پرويز خان سلماسى (صفير العارفين)
 +
 +
پرويز خان سلماسى فرزند فرج خان قطب سلسله ذهبيه در آذربايجان ملقب به سفير العارفين ابتدا در مدرسه شفيعيه خوى تحصيل علوم دينى نمود، بعد به وسيله ميرزا عبدالكريم زنجانى داخل سلسله ذهبيه شد تا اينكه به مقام مرشدى فرقه مزبور رسيد و قطب و سرسلسله آنها در آذربايجان گرديد.
 +
 +
محل اجتماعات آنها در خوى در بقعه ميرزا عبدالكريم زنجانى كه هم اكنون به بقعه ذهبيه شهرت دارد، مى‏باشد. نمونه‏اى از اشعارش چنين است:
 +
 +
جهد بنما كه راز دان گردى مالك ملك جاودان گردى
 +
ده به آيينه دلت صيقل فارغ از ظن و از گمان گردى
 +
مطمئن گشته با كمال يقين بسوى قرب حق روان گردى
 +
از «صفير» اين نصايح ار شنوى از رفيقان صادقان گردى
 +
 +
شيخ محمد سپهر الدين
 +
 +
شيخ محمد سپهر الدين، فرزند شيخ شمس الدين، در سال 1300 ه .ق در يكى از روستاهاى مهاباد به نام شرفكند به دنيا آمد و در دامن پدر خود به رشد و نمو پرداخت.
 +
 +
او سپس به ديگر نقاط كردستان براى كسب دانش عزيمت نمود و توانست در سال 1327ه .ق به اخذ اجازه افتاء و تدريس نايل گردد.
 +
شيخ محمد سپس به تدريس در مدارس علميه پرداخت و سرانجام در سال 1388 ه .ق دار فانى را وداع و در خانقاه شرفكند در كنار پدر خود مدفون گرديد.
  
 
{{منابع}}
 
{{منابع}}
 
[[رده:فیلسوفان و عارفان]]
 
[[رده:فیلسوفان و عارفان]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۲۲ فروردین ۱۳۹۱، ساعت ۱۸:۰۶

حسام الدين حسن چلبى

حسن بن محمد، مشهور به حسام الدين چلبى از بزرگترين عارفان عالم اسلام مى‏باشد. خاندان وى اهل اروميه بوده‏اند و به قونيه (در كشور تركيه) مهاجرت نمودند حسام الدين در سال 622 ه .ق در اين شهر به دنيا آمد.

حسام الدين در جوانى به محضر مولانا جلال الدين محمد بلخى، مشهور به «مولوى» حضور يافته و در تحت تربيت وى قرار گرفت و به عنوان خليفه وى پس از مرگ مولانا به تربيت مردان او پرداخته است. مولوى، مثنوى را به خواهش حسام الدين آغاز كرده و او اشعار استاد خويش را به رشته تحرير آورده و سپس براى جلال الدين مى‏خوانده است.

مولانا در دفترهاى مختلف مثنوى از حسام الدين ياد كرده، او در آغاز دفتر چهارم آورده است:

اى ضياء الحق حسام الدين تويى كه گذشت از مه به نورت مثنوى

و همچنين در آغاز دفتر پنجم آورده است:

اى ضياء الحق حسام الدين داد اوستادان صفا را اوستاد

مولانا در غزلياتش نيز اغلب حسام الدين را ستوده است:

خيزم و پس فغان كنم شور در اين جهان كنم راز دلم عيان كنم وه چلبى ز دست تو

مصاحبت حسام الدين با مولانا 15 سال به طول كشيده است.

سرانجام حسام الدين در سال 684 ه .ق دار فانى را وداع گفته است.

نصرت على شاه

ميرزا مسلم معروف به نصرت على شاه، از خلفاى به نام مجذوب على شاه همدانى كه در فضل و كمال مرتبه‏اى بس عظيم داشت. ميرزا مسلم پس از تحصيلات مقدماتى دل باخته‏ى على شاه همدانى شده و به سوى آن شهر شتافت و در محضر وى به مقامى بزرگ دست يافت و از جانب وى لقب نصرت على شاه را گرفت و جهت ارشاد مريدان به اروميه بازگشت.

از تاريخ ولادت و وفات وى اطلاعى در دست نيست ولى آنچه مسلم است اينكه وى در سال 1148 ه .ق در قيد حيات بوده است.

شيخ بابا

شيخ بابا سعيد در سال 1275 ه .ق در قريه غوث آباد چشم به دنيا گشود. او تا پانزده سالگى در نزد پدرش به تحصيل پرداخت و سپس در نزد ديگر عالمان كردستان به تحصيل پرداخت.

شيخ بابا سپس براى ادامه تحصيلات به كشور مصر رفت و در قاهره به تحصيل پرداخت. سپس به بغداد رفت و در خانقاه غوثيه به تحصيل و تهذيب پرداخت. او از عالم ربانى كاك احمد سليمانى به اخذ اجازه ارشاد و دريافت خرقه نايل آمد و سپس به هندوستان رفت و در كشمير به تحصيل پزشكى پرداخت. شيخ بابا سپس به بوكان بازگشت و به ارشاد مردم پرداخت.

سرانجام شيخ بابا به اتهام همكارى با نيروهاى روسيه تزارى از سوى نيروهاى عثمانى در بوكان اعدام گرديد و در روستاى غوث آباد مدفون گرديد.

از اشعار اوست:

هميشه من به دور خانه خمار مى‏گردم هواى عاشقى دارم پى دلدار مى‏گردم

ازل از باده وحدت مرا مست ابد كردند بسى مستم در اين عالم ولى هشيار مى‏گردم

شيخ شمس الدين

شيخ شمس الدين برهانى از مشايخ مشهور نقشبنديه در قرن چهاردهم هجرى بوده است. او تحصيلات خود را در مهاباد به پايان رساند و سپس براى تعليم مبانى طريقت به حضور شيخ عثمان، ملقب به سراج الدين نقشبندى در خانقاه «طويله» رسيد.

او سپس به روستاى شرفكند آمد و خانقاهى بزرگ بنا كرد و قريه‏اى به نام «آتا» كه ملك شخصى او بود وقف خانقاه نمود و خود به تربيت مريدان پرداخت. شيخ شمس الدين در سال 1328 ه .ق دار فانى را وداع و در خانقاه خود مدفون گرديد.

سيد آقا

سيد آقا، از طريقه داران مسلك ذهبى، در نيمه قرن سيزدهم هجرى، در اروميه به دنيا آمد. وى در جوانى به سلسله دراويش ذهبى پيوست و به همت پير و استادش، مجدالاشراف به توليت حضرت شاهچراغ در شيراز منصوب شد.

سيد آقا داراى ديوانى بوده كه در حوادث سال 1336 ه .ق اروميه از بين رفته است. همچنين كتابى به نام ذخيرة العباد از وى به جاى مانده كه نسخه خطى آن در دست است.

سفير العارفين (زمان آقا)

زمان آقا، مشهور به سفير العارفين از سر سلسله فقراى ذهبيه در اروميه بوده است. او در جوانى به تصوف دل باخت و در سلك فقراى ذهبى درآمد و در نزد فقراى ذهبى به تعليم پرداخت و پس از چندى به رياست دراويش ذهبى در خوى و تبريز و اروميه منصوب شد و ملقب به سفير العارفين گرديد. سفير العارفين در سال 1313 ه .ق عازم مكه معظمه گرديد و پس از مراجعت از مكه دار فانى را وداع گفت.

از جمله اشعار اوست:

چو دلها را بتان كاشانه كردند دُر اشك از بصرها دانه كردند سر زلف پريشان شانه كردند زمان را در جهان افسانه كردند

پرويز خان سلماسى (صفير العارفين)

پرويز خان سلماسى فرزند فرج خان قطب سلسله ذهبيه در آذربايجان ملقب به سفير العارفين ابتدا در مدرسه شفيعيه خوى تحصيل علوم دينى نمود، بعد به وسيله ميرزا عبدالكريم زنجانى داخل سلسله ذهبيه شد تا اينكه به مقام مرشدى فرقه مزبور رسيد و قطب و سرسلسله آنها در آذربايجان گرديد.

محل اجتماعات آنها در خوى در بقعه ميرزا عبدالكريم زنجانى كه هم اكنون به بقعه ذهبيه شهرت دارد، مى‏باشد. نمونه‏اى از اشعارش چنين است:

جهد بنما كه راز دان گردى مالك ملك جاودان گردى ده به آيينه دلت صيقل فارغ از ظن و از گمان گردى مطمئن گشته با كمال يقين بسوى قرب حق روان گردى از «صفير» اين نصايح ار شنوى از رفيقان صادقان گردى

شيخ محمد سپهر الدين

شيخ محمد سپهر الدين، فرزند شيخ شمس الدين، در سال 1300 ه .ق در يكى از روستاهاى مهاباد به نام شرفكند به دنيا آمد و در دامن پدر خود به رشد و نمو پرداخت.

او سپس به ديگر نقاط كردستان براى كسب دانش عزيمت نمود و توانست در سال 1327ه .ق به اخذ اجازه افتاء و تدريس نايل گردد. شيخ محمد سپس به تدريس در مدارس علميه پرداخت و سرانجام در سال 1388 ه .ق دار فانى را وداع و در خانقاه شرفكند در كنار پدر خود مدفون گرديد.


منابع