ÌÓÊÌæ ÇÑÊÈÇØ ÈÇ ãÇ ÎÇäå  

ضرب المثلها در استان سیستان و بلوچستان

از ویکی اطلس فرهنگی ایران

(تفاوت بین نسخه‌ها)
پرش به: ناوبری, جستجو
جز (۱ نسخه)
سطر ۱: سطر ۱:
 +
==باورها==
  
 +
بلوچ‏ها به جن اعتقاد دارند و بيمارى‏هايى چون جنون و ديوانگى را نتيجه حلول جن در بدن بيمار مى‏دانند و سعى مى‏كنند با تعويذ و نذورات و اجراى مراسم خاص جن را از بدن بيمار بيرون كنند. بلوچ‏ها روزهاى زوج هفته را خوش يمن مى‏دانند. لذا نام بسيارى از فرزندان پسر خود را جمعه يا شنبه مى‏گذارند.
 +
 +
برخى از بلوچ‏ها به خروس به ديده تقدس مى‏نگرند و از گوشت آن نمى‏خورند.
 +
 +
مردم بلوچ بر اين باورند كه اگر زن حامله، جنازه در حال حمل را ببيند و يا چشمش به مرده بيفتد، فرزند او چشم شور خواهد شد.
 +
 +
بنابر اعتقاد مردم سيستان هر كه را سكسكه پيش آيد يكى از دوستان او را ياد كرده، وقتى نامش را بيابد سكسكه او را رها مى‏كند.
 +
 +
طفلى كه سرخك گرفته باشد، نبايد صداى جنب به گوشش برسد.
 +
 +
روزهاى شنبه سر نمى‏شويند چون كه شگون ندارد.
 +
 +
پيش روى مسافر بعد از بيرون آمدن از منزل يا قريه اگر روباهى بيايد سفر نيك فرجام است.
 +
 +
اگر كسى خواب عروسى ببيند، نشانه عزا و ماتم است.
 +
 +
اگر زنى حامله در موقع خسوف و يا كسوف جايى از بدنش را بخاراند همان قسمت از بدن نوزاد سياه يا سرخ خواهد شد.
 +
 +
==ضرب المثل‏ها==
 +
 +
ـ مرد په نام مريت، نامرد په نان:
 +
 +
مرد براى نام مى‏ميرد، نامرد براى نان.
 +
 +
ـ شال آپوش، شال آنه شموش:
 +
 +
كهنه جامه خويش پيراستن، به از جامه عاريت خواستن.
 +
 +
ـ مرد آسر بروت و قول مروت:
 +
 +
سر مرد برود اما قولش نرود.
 +
 +
ـ سادهما جاها سديت كه بارگ ترنيت:
 +
 +
ريسمان از جايى پاره مى‏شود كه باريكتر است.
 +
 +
ـ جوهر بلوچ آغير تيثت:
 +
 +
اصل بلوچ غيرت و همت است.
 +
 +
ـ كور چلين همراهان قلاتى پهرمبند:
 +
 +
با دوستان بى عقل و بد، قلعه فخر درست مكن.
 +
 +
ـ دروگ په مرد آعيبنت:
 +
 +
دروغ براى مرد عيب است.
 +
 +
ـ هر جا كه گرنت راه په گورنت:
 +
 +
هر كجا ستيغ كوه باشد مسير اضطرارى در نظر گرفته مى‏شود.
 +
 +
كار برد اين ضرب المثل جايى است كه شخص مى‏خواهد كارى را انجام دهد و نمى‏تواند و به جاى آن كار راحترى ولو اينكه مخالف ميلش باشد انجام مى‏دهد.
 +
 +
ـ باهو كلامى:
 +
 +
در پناه قران مجيد هستى.
 +
 +
ـ واى وطن حشك دار:
 +
 +
دوست دارم تو را اى وطن حتى اگر چوب خشك باشى.
 +
 +
برخى از ضرب المثل‏هاى سيستانى به شرح زيرند:
 +
 +
ـ آدم گدا وطه بشه بيشتره ته جلاوطه:
 +
 +
آدم، گداى وطن باشد، بهتر است تا جلاى وطن.
 +
 +
ـ ارجا خاريه و پو خاكساريه:
 +
 +
هر جاى خارى است، به پاى آدم بدبخت و تيره روز فرو مى‏رود.
 +
 +
ـ از شهر خا رفته، از رسم خا، نرفته:
 +
 +
از شهر خود دور شده‏ايم، رسم خود را كه از دست نداده‏ايم.
 +
 +
ـ وَر آدم بى وايه پيه، گوشته:
 +
 +
براى آدم فقير و چيز نديده، جگر سفيد هم گوشت است.
  
 
{{منابع}}
 
{{منابع}}
 
[[رده:ضرب المثل‏ها]]
 
[[رده:ضرب المثل‏ها]]

نسخهٔ ‏۱۵ مهر ۱۳۹۱، ساعت ۱۵:۲۲

باورها

بلوچ‏ها به جن اعتقاد دارند و بيمارى‏هايى چون جنون و ديوانگى را نتيجه حلول جن در بدن بيمار مى‏دانند و سعى مى‏كنند با تعويذ و نذورات و اجراى مراسم خاص جن را از بدن بيمار بيرون كنند. بلوچ‏ها روزهاى زوج هفته را خوش يمن مى‏دانند. لذا نام بسيارى از فرزندان پسر خود را جمعه يا شنبه مى‏گذارند.

برخى از بلوچ‏ها به خروس به ديده تقدس مى‏نگرند و از گوشت آن نمى‏خورند.

مردم بلوچ بر اين باورند كه اگر زن حامله، جنازه در حال حمل را ببيند و يا چشمش به مرده بيفتد، فرزند او چشم شور خواهد شد.

بنابر اعتقاد مردم سيستان هر كه را سكسكه پيش آيد يكى از دوستان او را ياد كرده، وقتى نامش را بيابد سكسكه او را رها مى‏كند.

طفلى كه سرخك گرفته باشد، نبايد صداى جنب به گوشش برسد.

روزهاى شنبه سر نمى‏شويند چون كه شگون ندارد.

پيش روى مسافر بعد از بيرون آمدن از منزل يا قريه اگر روباهى بيايد سفر نيك فرجام است.

اگر كسى خواب عروسى ببيند، نشانه عزا و ماتم است.

اگر زنى حامله در موقع خسوف و يا كسوف جايى از بدنش را بخاراند همان قسمت از بدن نوزاد سياه يا سرخ خواهد شد.

ضرب المثل‏ها

ـ مرد په نام مريت، نامرد په نان:

مرد براى نام مى‏ميرد، نامرد براى نان.

ـ شال آپوش، شال آنه شموش:

كهنه جامه خويش پيراستن، به از جامه عاريت خواستن.

ـ مرد آسر بروت و قول مروت:

سر مرد برود اما قولش نرود.

ـ سادهما جاها سديت كه بارگ ترنيت:

ريسمان از جايى پاره مى‏شود كه باريكتر است.

ـ جوهر بلوچ آغير تيثت:

اصل بلوچ غيرت و همت است.

ـ كور چلين همراهان قلاتى پهرمبند:

با دوستان بى عقل و بد، قلعه فخر درست مكن.

ـ دروگ په مرد آعيبنت:

دروغ براى مرد عيب است.

ـ هر جا كه گرنت راه په گورنت:

هر كجا ستيغ كوه باشد مسير اضطرارى در نظر گرفته مى‏شود.

كار برد اين ضرب المثل جايى است كه شخص مى‏خواهد كارى را انجام دهد و نمى‏تواند و به جاى آن كار راحترى ولو اينكه مخالف ميلش باشد انجام مى‏دهد.

ـ باهو كلامى:

در پناه قران مجيد هستى.

ـ واى وطن حشك دار:

دوست دارم تو را اى وطن حتى اگر چوب خشك باشى.

برخى از ضرب المثل‏هاى سيستانى به شرح زيرند:

ـ آدم گدا وطه بشه بيشتره ته جلاوطه:

آدم، گداى وطن باشد، بهتر است تا جلاى وطن.

ـ ارجا خاريه و پو خاكساريه:

هر جاى خارى است، به پاى آدم بدبخت و تيره روز فرو مى‏رود.

ـ از شهر خا رفته، از رسم خا، نرفته:

از شهر خود دور شده‏ايم، رسم خود را كه از دست نداده‏ايم.

ـ وَر آدم بى وايه پيه، گوشته:

براى آدم فقير و چيز نديده، جگر سفيد هم گوشت است.


منابع