ÌÓÊÌæ ÇÑÊÈÇØ ÈÇ ãÇ ÎÇäå  

ضرب المثلها در استان اصفهان

از ویکی اطلس فرهنگی ایران

(تفاوت بین نسخه‌ها)
پرش به: ناوبری, جستجو
 
سطر ۱: سطر ۱:
باورها
 
 
اگر فرد جنب در آينه نگاه كند، آينه تار و كدر مى‏شود.
 
 
اگر كودكى درب خانه را جارو كند، ميهمان مى‏آيد.
 
 
اگر بچه مريض را پيش دكتر ببرند و در مسير مرده‏اى را تشييع كنند، آن بچه هم خواهد مرد.
 
 
اگر كودك را در طاقچه بنشانند، دندانش دير بيرون مى‏آيد.
 
 
اگر كف پاى كودك را ببوسند، دير راه مى‏افتد.
 
 
اگر كف دست كودك را ببوسند، گدا مى‏شود.
 
 
اگر طفل انگشت بزرگ پاى خود را به دهان بگيرد خواهر يا برادر مى‏خواهد.
 
 
اگر پشت سر بچه را ببوسند، طفل بعد از او مى‏ميرد.
 
 
خواب زن چپ مى‏زند.
 
 
در هنگام ماه يا خورشيد گرفتگى اگر زن حامله دست به شكم خود بگذارد در بدن طفل خال سياه بيرون خواهد آمد.
 
 
اگر آب روى سينه ميت را به كسى بخورانند، قوى دل مى‏شود.
 
 
اگر كسى يك عطسه كند بايد صبر كند اما اگر دو عطسه كرد بايد عجله كند.
 
 
اگر چيزى در گلوى كسى افتد، سوغاتى خواهد گرفت.
 
 
اگر كسى بر سر سفره غذا برسد، مادر زنش دوستش دارد.
 
 
اگر دو لب قيچى را به هم بزنند جنگ مى‏شود.
 
 
اگر گهواره طفل را خالى بگردانند، طفل گوش درد مى‏گيرد.
 
 
جن و پرى موجب اذيت و آزار و مرگ و مير نوزادان و زنان زائو مى‏شوند. براى ايمن بودن از اينها مى‏بايست همراه نوزادان و زنان زائو چاقو، سوزن، سنجاق و بالاخره يك تكه شى آهن وجود داشته باشد. جن و پرى از آهن مى‏ترسند.
 
 
براى ايمن بودن و جلوگيرى از اذيت جن و پرى، موقع ريختن آب روى زغال سرخ شده، هنگام ريختن آب جوش روى زمين، هنگام عبور از آب و تاريكى در شب بايد بسم الله گفت.
 
 
اگر سنگى بدون بسم الله در چاهى انداخته شود، ممكن است بر سر اجنه فرود آيد و اگر آنها مجروح شوند به بعضى افراد خانواده اذيت و آزار مى‏رسانند.
 
 
اگر زن زائو كه هنوز حمام نرفته در خانه تنها بماند آل مى‏آيد و جگر او را بيرون آورده و همراه خود مى‏برد و آن زن از دنيا مى‏رود.
 
 
اگر شخصى بچه دار نشد، پارچه‏اى به صورت گهواره در گوشه حرم يا بر ضريح يك امام‏زاده ببندد و عروسكى در آن قرار دهد تا بچه‏دار شود.
 
 
در اردستان مردم معتقدند كه:
 
 
هرگاه باد از شمال بيايد مقدمه خشك شدن هوا است و هرگاه از جنوب بوزد حكايت از گرم شدن آن دارد.
 
هر وقت ماه هاله ببندد (آغل ببندد)، نشانه بارندگى است.
 
 
اگر روز ابرى كلاغ بر پشت‏بام‏ها و سطح خانه‏ها جست و خيز نمايد، برف خواهد باريد.
 
 
در شب‏هايى كه شغالها صدا مى‏كنند، فرداى آن، هوا آفتابى خواهد شد.
 
 
وقتى ابرى خاكى رنگ فضا را بپوشاند، برف خواهد باريد.
 
 
ضرب المثل‏ها
 
 
 
آنقدر شلوغ بود كه سگ صاحب خود را نمى‏شناخت.
 
آنقدر شلوغ بود كه سگ صاحب خود را نمى‏شناخت.
  

نسخهٔ کنونی تا ‏۲۹ مهر ۱۳۹۱، ساعت ۱۵:۵۳

آنقدر شلوغ بود كه سگ صاحب خود را نمى‏شناخت.

پايش را از گليم خود درازتر كرد.

آهسته بيا، آهسته برو تا گربه شاخت نزند.

اين دو نفر مانند عسل و خربزه هستند.

يك سوزن به خودت بكوب، يك جوال دوز به مردم.

تُف كه به هوا بيندازى به صورت خودت برمى‏خورد.

سر بى‏گناه پاى دار مى‏رود، بالاى دار نمى‏رود.

پايش روى دم مار است ولى حاضر نيست بردارد.

خداوند نجار نيست، ولى لت را به لت مى‏اندازند.

كاسه مى‏رود جايى كه برگردد قدحى.

بچه حلال زاده به دايى خود مى‏رود.

آه ندارد كه با ناله سودا كند.

پاى شمع تاريك است.

سر پيرى و معركه گيرى.

قابلامه به قزقون ميگه روت سيا.

انگور ميون كول (درخت انگور) نصيب شغاله.

كوزگر از كُلبِنْدَه (كوزه شكسته) اُوْ (آب) مى‏خورد.

كسى سُ‏با (فردا) را نئى دس (نديده است).

سيب سرخ بَخ (براى) دَسْ پا (دست و پا) چلاق خوبَسْ.

كاراش شِرتى قارتيس (بى‏وقت و عجولانه است).

همه حرفاش چِل اندر چارس (بى‏ارزش است).

چند سال كه خروس نخوند صبح نشد.

از خدا كج نياد.

خر خاك مى‏خوره، دل خودش درد مى‏آد.

خر همان خر است، پالونش عوض شده.


منابع