ÌÓÊÌæ ÇÑÊÈÇØ ÈÇ ãÇ ÎÇäå  

ضرب المثلها در استان آذربایجان شرقی

از ویکی اطلس فرهنگی ایران

ویرایش در تاریخ ‏۱۹ شهریور ۱۳۹۱، ساعت ۱۶:۳۹ توسط Kabir (بحث | مشارکت‌ها)
پرش به: ناوبری, جستجو

باورها

1ـ مردم آذربايجان بر اين باورند كه اگر زن آبستنى از كسى چيزى قبول كند و بخورد بچه‏اش شبيه آن شخص خواهد شد و به همين سبب بايستى از اشخاص ناشناس دورى كرد.

2ـ اگر تفاله بلندى در استكان چاى شناور باشد، علامت آمدن ميهمان است.

3ـ خارش گوش علامت بازگشت مسافر از سفر است.

4ـ اگر روى گور كسى آب بپاشند، روح مرده آرامش خواهد يافت.

5ـ اگر مرغى مثل خروس بانگ بزند آن را به يك سيد مى‏بخشند.

6ـ اگر درحين‏بارندگى آفتاب‏بدرخشد، علامت‏اين‏است‏كه بچه‏گرگى درحال بدنياآمدن است.

7ـ اگر كف دست كسى بخارد، دليل پول به دست آوردن خواهد بود.

8ـ رنگين كمان را نشانه فراوانى خواروبار مى‏دانند.

9ـ اگر كسى بيش از حد بخندد مى‏گويد: «چوخ گلاوخ، زيانين چكمه ساق ياخشيدير» يعنى خيلى خنديديم ضررش را نبينيم خوب است.

10ـ در ميهمانى اگر ميهمان به طور اتفاقى ظرف چينى يا بلورى بشكند آنرا دفع بلا مى‏دانند.

11ـ در شب، ناخن نمى‏گيرند و اگر ناخن گرفته شود بايد در يك بسته جمع گردد، اگر پخش شود عقل شخص نيز پخش مى‏شود.

ضرب المثلها

قسمت مهم ادبيات آذرى را ضرب المثلها (آتالار سوزلرى) و چيستانها (تاپماجالار) تشكيل مى‏دهند. ضرب المثل‏ها يكى از بهترين ابزارها، براى انتقال معانى و تفهيم در صحبت‏هاى عاميانه مى‏باشد نظير:

1ـ مفته سركه بالدان شيرين اولار: سركه مفت از عسل شيرين‏تر است.

2ـ وئرنده تاپا نميرام، آلانده هاردان تاپيم: هنگام دادن نمى‏توانم پيدايت كنم، موقع پس گرفتن كجا پيدايت كنم.

3ـ دوس داشى يامان اولور: سنگ دوست كشنده است.

4ـ يومورتا اغورلييا، دوه اوغروسى اولار: تخم مرغ دزد شتر دزد مى‏شود.

5ـ كر ديدى، سَس گلير: كر گفت صدايى مى‏آيد.

6ـ كور ديدى، او دور گلير: كور گفت آنست مى‏آيد.

7ـ چولاق ديدى، درون قاچاق: چولاق گفت پاشيد فرار كنيم.

8ـ آباد اولار بلبلييم، خراب اولار بايقوشى: نظير هر كه در مى‏شود ما دالانيم، هر كه خر مى‏شود ما پالانيم. مراد آن كه تغيير اوضاع و احوال به حال ما فرق نمى‏كند.

9ـ آرواد بلا دور الله هيچ ايوى بلاسيز ايلمه سين: زن بلاست، خدا هيچ خانه‏اى را بى‏بلا نكند.

10ـ آز اولور كوسور چوق اولور قوسور: كمش دهى قهر مى‏كند، زيادش دهى قى مى‏كند.

11ـ آناسينا باخ، قيزى آل: مادر را ببين دختر را بگير.

12ـ باش يولداشى يوقدور، آش يولداشى چوقدور: يار جانى كم است و يار نانى بسيار.


منابع