ÌÓÊÌæ ÇÑÊÈÇØ ÈÇ ãÇ ÎÇäå  

شعرا و ادیبان استان قم

از ویکی اطلس فرهنگی ایران

پرش به: ناوبری, جستجو

جلال جعفر

سيد جلال‏الدين فراهانى فرزند سيد جعفر متخلص به جلال جعفر، از شعراى نيمه اول قرن هشتم هجرى به شمار مى‏رود. وى مردى خليق و گشاده دست بود و از راه كشاورزى گذران زندگى مى‏كرد. در شعر از سعدى پيروى مى‏نمود و مخزن الاسرار حكيم نظامى را با هزار بيت افزون‏تر پاسخ داده است. جلال در سال 736 ه .ق وفات يافته است.

از اشعار اوست:

دل كه با عشق ندارد كارى دل نباشد كه بود ديوارى تو هم آشفته‏تر از من گردى گر ببينى رخ يارم، بارى

(چون فراهان در دوره شاعر از توابع قم محسوب مى‏گرديد تذكره نويسان وى را در شمار شعراى قمى ذكر كرده‏اند).

مسعود قمى

خواجه مسعود قمى از شعراى نامدار نيمه دوم قرن نهم هجرى به شمار مى‏رود. وى مدتى در قم سكونت داشت و به شغل كلانترى و قضاوت در قم اشتغال داشته است. خواجه به خاطر رنجش از حكومت وقت، به دربار سلطان حسين بايقرا در هرات پناهنده شد. او داراى مثنوى‏هاى مختلفى چون يوسف و زليخا، مناظره شمس و قمر و نيز منظومه‏اى در دوازده هزار بيت در وقايع حكومت سلطان حسين بايقرا مى‏باشد. نسخه‏هايى از ديوان وى در كتابخانه‏هاى پاكستان، تركيه و ايران موجود است.

برخى از اشعار وى عبارت است از:

شب هجران مرا چون روز وصلش ياد مى‏آيد ز آه آتشينم چرخ در فرياد مى‏آيد به ياد لعل شيرين از پى چندين ستم‏كارى همه بوى وفا از تربت فرهاد مى‏آيد

شهيدى قمى

شهيدى قمى از شعراى نيمه دوم قرن نهم و اوايل قرن دهم هجرى قمرى است و ملك الشعراى دربار سلطان يعقوب، از امراى آق قرايونلو در تبريز بوده است. بعد از مرگ سلطان يعقوب به هند مهاجرت كرد و در سال 935 يا 936 ه .ق وفات يافته است. وى را مبتكر سبك «وقوعى» دانسته‏اند. از اشعار اوست:

بيا اى عشق و آتش زن دل افسرده ما را به نور خويش روشن كن چراغ مرده‏ى ما را

قاضى علائى كره رودى قمى

قاضى علايى قمى از قضات شاعر پيشه نيمه اول قرن دهم هجرى است. تخلص وى را «فاضلى» دانسته‏اند. ايشان به دستور شاه عباس در مسأله ولايت كتابى تدوين نموده كه مشتمل بر ده هزار بيت است و آن را «تحفه شاهيه» ناميده است. وى در سال 936 ه .ق وفات يافته است.

از اشعار اوست:

نبى مدينه‏ى علم و على در است او را دو گوشواره‏ى عرشند حلقه‏ى در او مقامش در دل و درد دلم راز آن نمى‏داند كه با دل در ميان ننهاده‏ام راز نهانش را ناله از نى، گريه از ابر بهار آموختم پيش هر اهل دلى، يك شمه كار آموختم

اشكى قمى

مير اشكى قمى از شعراى قرن دهم است. تعداد ابيات وى را برخى تا دوازده هزار بيت نوشته‏اند. او را از شاعرانى دانسته‏اند كه در سبك «وقوع»، طبع آزمايى نموده است. تاريخ مرگ او را به سال 972 ه .ق در آگره‏ى هند دانسته‏اند.

حضورى قمى

عزيزالله متخلص به حضورى فرزند امير سيد على محتسب از شاعران قرن دهم هجرى به شمار مى‏رود. وى از شاعران مستمرى بگير دربار شاه طهماسب اول بوده است. ديوان اشعارش بالغ بر سه هزار بيت است كه در كتابخانه دانشكده ادبيات دانشگاه تهران نگهدارى مى‏شود. سال وفات وى را به سال 1000 ه .ق نوشته‏اند.

از اشعار اوست:

ز جور مهر فزايش مرا شكايت نيست كه جور هم نبود هر كجا محبت نيست به حال مرگم و يك كس مرا نمى‏پرسد مگر عيادت بيمار عشق، عادت نيست؟

حسن قمى

ميرزا ابوالحسن قمى از شاعران قرن يازدهم است. وى در فراهان متولد گرديد و در جوانى به شيراز مهاجرت نمود و در نزد امام‏قلى‏خان و فرزند وى‏الله‏وردى‏خان جايگاهى رفيع داشت. وى به خاطر سعايت بدخواهان، در سال 1040 ه .ق به امر امام‏قلى‏خان به قتل رسيد. آذر مؤلف آتشكده، ديوان اشعار وى را بالغ بر 2000 بيت تخمين زده است. از ديگر آثار وى شرح ديوان انوارى است. از اشعار اوست:

در حشر گر از بوى تو بويى به من آيد برخيزم از آن پيش كه جان سوى تن آيد زندگانى داد عشق، از نو دل افسرده را آرى آتش آب حيوانست شمع مرده را

تنهاى قمى

حكيم ميرزا محمد سعيد قمى متخلص به تنها، فرزند حكيم محمد باقر قمى از شعراى نيمه دوم قرن يازدهم و اوايل قرن دوازدهم ه .ق است. وى از شاگردان ملا محسن فيض كاشانى و ملا عبدالرزاق لاهيجى بود.

او داراى تاليفات فراوانى در فلسفه و عرفان مانند: شرح توحيد صدوق، حاشيه‏ى شرح اشارات، اسرار الصلوة و ... مى‏باشد.

ديوان اشعار وى بالغ بر ده هزار بيت است. نمونه‏اى از اشعار وى عبارت است از:

ز دست قيل و قال ما نيايد حلّ مشكل‏ها كه از طى لسان نتوان نمودن طى منزل‏ها در اين كشور اسيران برق خرمن سوز هستى را به جاى شمع مى‏سوزند در خلوتگه دل‏ها

موسوى قمى

ميرزا معزالدين محمد موسوى خان قمى متخلص به «فطرت» و «موسوى» در سال 1050 در شهر قم به دنيا آمد. وى به منظور افزايش معلومات، از قم به اصفهان مهاجرت نمود و دو سال از محضر حاج آقا حسين خوانسارى استفاده كرد و در سال 1082 ه .ق به سوى هند رهسپار گرديد و در سال 1101 ه .ق در پنجاه و يك سالگى وفات يافته است.

ادبيات زير از اوست:

شب از پروانه شرح انتهاى درد پرسيدم كف خاكسترى افشاند بر دامان فانوسى در شبستان ازل شمع يكى بيش نبود بزم را از پر پروانه چراغان كردند

صفايى قمى

ميرزا محمد صفايى متخلص به صفايى فرزند ميرزا شرف‏الدين على قمى متخلص به «وفا» مى‏باشد. وى از شعراى اواخر قرن دوازدهم و اوايل قرن سيزدهم هجرى است. سال‏ها در هند زندگى كرده و در سال (1200 ه .ق) وفات يافته است. در تذكره گلزار جاويدان وى را داراى ديوان مفصلى دانسته‏اند. از اوست:

كى آن در شمار شهيدان عشق‏ست كه بر دل نشان خدنگى ندارد؟

اخگر قمى

حاج رشيد خان بيگدلى متخلص به اخگر، از مستوفيان دربار ناصرى بوده است. پدر و پدر بزرگ وى نيز شاعر بودند. وى با وجود قدرت و ثروت فراوان در قم به حضور پير طريقت مشتاق على شاه (استاد شيشه‏گر قمى) مى‏رسيد و در نزد وى به اصلاح نفس خويش همت مى‏گمارد. وى در يكصد و ده غزل خود كه به مشتاقيه مشهور است به نام «مشتاق على شاه» تبرك جسته است. نمونه‏اى از غزل مشتاقيه وى عبارت است از:

چون از زمانه مهر و وفايى نديده‏ايم لابد به كنج فقر و قناعت خزيده‏ايم اخگر چو ديد حضرت مشتاق شه بگفت مقصود حاصل است و به مقصد رسيده‏ايم

تذرو قمى

ملا محمد فرزند عباس متخلص به تذرو، از علماى مشهور و از شعراى دوره ناصرى است. وى از علماء قم و شاعرى بذله‏گو و نغمه‏پرداز بوده است. ديوان غزليات وى را قريب شش هزار بيت دانسته‏اند. در حال حاضر اثرى از ديوان وى بر جاى نمانده است. از اشعار اوست:

ز بوى يوسف ار يعقوب نابينا شدى بينا هزاران مرده از بوى تو يك‏دم زنده مى‏گردد



منابع