ÌÓÊÌæ ÇÑÊÈÇØ ÈÇ ãÇ ÎÇäå  

دوره پهلوی دوم در استان لرستان

از ویکی اطلس فرهنگی ایران

ویرایش در تاریخ ‏۲۰ فروردین ۱۳۹۱، ساعت ۱۵:۴۰ توسط 192.168.110.133 (بحث)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)
پرش به: ناوبری, جستجو

1ـ نهضت ملى نفت

در جريان ملى شدن صنعت نفت، مردم لرستان به حمايت از دكتر مصدق پرداختند و خواهان ملى شدن اين سرمايه ملى بودند. سيد محمدعلى كشاورز از نخستين كسانى بود كه در جريان ملى شدن صنعت نفت به صف مصدق پيوست. وى در سال 1323 شعبه‏اى از حزب دموكرات ايران (حزب قوام السلطنه) را در خرم‏آباد برپا كرد.

همچنين در زمان مصدق، آيت الله كمالوند به نفع مصدق فعاليت داشت و تلگرافى به تهران مخابره نمود. وى در اين زمان ساكن خرم‏آباد بوده و رياست روحانيون لرستان را بر عهده داشت.

در سال 1330 بعد از ترور رزم آرا تعداد زيادى از فدائيان اسلام به شهر خرم‏آباد تبعيد شدند و چندين ماه در اين شهر به سر بردند. در طول اين مدت آيت‏الله كمالوند از آنان حمايت كرده و آنان را به منزل خود دعوت مى‏نمود.

در 31 شهريورماه 1330 كه دولت وقت فرمان انتخابات دوره هفدهم مجلس شوراى ملى را صادر كرد، در شهرهاى ايران جنب و جوشى برپا شد. فضاى آن روز كشور بارقه اميدى در دل‏ها پديد آورده بود و مردم بر اين باور بودند كه براى اولين بار در سرنوشت خود مشاركت خواهند داشت.

در 25 آذر 1330 دكتر مصدق نخست وزير وقت درباره انتخابات دوره هفدهم نطقى در راديو ايراد كرد و متذكر شد: «انتخابات اين دوره براى اولين بار در تاريخ مشروطيت بدون دخالت و نفوذ عوامل داخلى و خارجى انجام مى‏گيرد و مردم بايد آزادانه رأى خود را به صندوق‏ها بريزند».

28 آذر ماه 1330 انجمن مركزى نظارت بر انتخابات دوره هفدهم تشكيل شد و آقا شيخ على مدرس به رياست اين انجمن تعيين گرديد. در خرم‏آباد نيز از ميان 108 تن 36 نفر براى نظارت بر انتخابات دوره هفدهم معرفى شدند. حسب المعمول در تهران روى دو نفر توافق شده بود.

از طرف امام جمعه وقت تهران، فقيهى شيرازى و از طرف جبهه ملى و پيروان دكتر مصدق، كشاورز صدر را براى نمايندگى لرستان در مجلس در نظر گرفته بودند. توافق به حدى سرى بود كه حتى مرحوم على محمد خان غضنفرى و طرفدارانش و همين طور ساير كانديداها از بند و بست پشت پرده بى اطلاع بودند.

قبل از ساعت 9 عده‏اى در جلو فرماندارى اجتماع مى‏كنند تا به انجمن نظارتى اعتراض نمايند. يك ربع به ساعت 9 مانده پيش از آن كه مدعوين در فرماندارى حضور پيدا كنند محمد حسين غضنفرى شهردار خرم‏آباد به اتفاق يك نفر از ميان جمعيت پيش فرماندار رفته كه ظاهرا اعتراض معترضين را به اطلاع فرماندار برساند. نامبرده با پرخاش و تندى بدون آنكه جانب ادب را رعايت كند به فرماندار و بازرس انتخابات توهين مى‏كند و حتى تلويحا آنها را تهديد به قتل مى‏نمايد و سپس نزد جمعيت مراجعت كرده و آنها را تهييج مى‏كند كه به فرماندارى حمله كنند.

مأمورين انتظامى با ملايمت مى‏خواهند از ورود جمعيت جلوگيرى كنند اما محمد حسين غضنفرى و خير الله مظفرى و محمدعلى سلاحورزى موكدا جمعيت را به حمله تشويق مى‏كنند. پاسبان‏ها و مأمورين انتظامى براى متفرق ساختن جمعيت و جلوگيرى از حمله آنها به هوا چند تير شليك مى‏نمايند.

در اين بين خير الله مظفرى و محمد حسين غضنفرى به جمعيت مى‏گويند نترسيد تيرها هوايى است و تيراندازى شدت گرفته و در نتيجه دو نفر بى گناه مقتول و چهار نفر به شدت زخمى مى‏شوند.

پس از اين زد و خورد قواى نظامى و دژبان مداخله نموده جمعيت را متفرق مى‏كنند و يك زره پوش مجهز به مسلسل در داخل شهر گردش مى‏نمايد و سپس تعدادى از عوامل قضيه را دستگير مى‏كنند.

در همان روزها اطلاعيه‏اى به شرح زير در سطح شهر خرم‏آباد پخش شد:

تلگراف حضرت آيت الله كاشانى دام ظله به حضرت حجت الاسلام و المسلمين كمالوند

جناب حجت الاسلام آقاى حاجى آقاى روح الله كمالوند

پس از سلام چون هماهنگى در امر انتخابات و حفظ آرامش و جلوگيرى از تأخير كار بر تمام مسلمانان فرض است به عموم طبقات خصوصا به بازرگانان و طبقات ديگر شهرى ياد آور شويد كه در حفظ آرامش و اتحاد و هماهنگى ساعى باشند و از امرى كه موجب اختلاف و تأخير انتخابات آزاد است پرهيز شود تا به خواست خداوند متعال هر چه زودتر نمايندگان واقعى ملت به مجلس رهسپار شوند. با وجود جنابعالى البته رعايت حق و حقانيت و مصلحت ديانت و مليت و مملكت با حسن وجه خواهد شد و نتيجه را انتظار دارم.

والسلام عليكم و رحمة ا... و بركاته سيد ابوالقاسم كاشانى

در جريان قيام 30 تير 1331 مردم اليگودرز طى تلگرافى به تهران حمايت خود را از دكتر مصدق اعلام نمودند و اين تلگراف توسط دكتر معظمى تقديم مجلس شد.

مردم الشتر و بروجرد نيز طى تلگرافى از دكتر مصدق حمايت كرده و از راى مجلس به دكتر مصدق و واقعه سى‏ام تير ابراز تاسف كرده‏اند. پس از كودتاى 28 مرداد 1332 كه بيشتر رهبران فعال سازمان‏هاى سياسى دستگير شدند، خرم‏آباد به عنوان يك تبعيدگاه انتخاب شد و برخى از افراد از جمله خليل ملكى در قلعه فلك افلاك زندانى شدند.

2ـ قيام پانزده خرداد

در تاريخ 15 مهر 1341 هيئت وزيران لايحه تشكيل انجمن‏هاى ايالتى و ولايتى را تصويب كرد و در آن قيد اسلام از شرايط انتخاب كنندگان و انتخاب شوندگان را حذف و به جاى سوگند به قرآن به كتاب آسمانى را قيد نمود و به زنان حق رأى داد. به دنبال آن، مخالفت علما و روحانيون حوزه علميه قم آغاز شد و خواستار لغو اين تصويب نامه شدند.

بدنبال آن علماى شهرهاى مختلف از جمله لرستان اعلاميه‏هايى مبنى بر مخالفت با اين لايحه صادر نمودند.

و با ارسال تلگرافهايى به دولت پرده از نارضايتى و اعتراض خود نسبت به لايحه انجمن‏هاى ايالتى و ولايتى برداشتند.

تلاش و پى‏گيرى علما سبب شد كه در تاريخ 8 آذرماه 1341 تصويب‏نامه فوق لغو گردد.

در 18 دى ماه 1341 شاه مواد ششگانه زير را تحت نام اصلاحات اجتماعى به رفراندم گذاشته شد.

1ـ الغاء رژيم ارباب رعيتى يا تصويب اصلاحات ارضى ايران.

2ـ تصويب لايحه قانون ملى كردن جنگلهاى سراسر كشور.

3ـ تصويب لايحه فروش سهام كارخانجات دولتى به عنوان پشتوانه اصلاحات ارضى.

4ـ تصويب لايحه قانون سهيم كردن كارگران در سود منافع كارگاه‏هاى توليدى و صنعتى.

5ـ لايحه اصلاحى قانون انتخابات.

6ـ لايحه ايجاد سپاه دانش.

موارد شش گانه مورد تصويب كنگره قرار گرفت و قرار شد رفراندوم عمومى در سراسر كشور جهت تحكيم آن انجام گيرد.

امام خمينى (ره) حكم به تحريم رفراندوم صادر كرد و با انتشار نامه امام خمينى ابتدا در تهران سپس در ساير شهرهاى كشور تظاهرات شروع شد.

در اين ارتباط مردم خرم‏آباد در تاريخ 3/11/1341 بازار را تعطيل نمودند.

و آيت الله كمالوند براى هماهنگى با مراجع از خرم‏آباد به قم آمد. از سوى امام خمينى به عنوان نماينده روحانيت انتخاب شد كه نزد شاه برود و انگيزه اصلى شاه را از رفراندوم جويا شود و حتى المقدور او را از اين امر منصرف نمايد.

آيت‏الله كمالوند در ملاقات با شاه، ديدگاه مراجع و نگرانى‏هاى آنان را به اطلاع شاه رساند و شاه ضمن انتقاد شديد از علما گفت: «من مصمم هستم به هر قيمتى شده است اين برنامه را اجرا كنم».

او همچنين ادامه مى‏دهد: «روحانيون ايران بايد شاه‏دوستى را از علماى اهل تسنن ياد بگيرند، آنها بعد از انجام هر فريضه و نماز به پادشاه خود دعا مى‏كنند، ولى علماى ما چه بگويم؟»

آقاى كمالوند در پاسخ علماى اهل سنت را كارمندان رسمى دولت مى‏شمرد و يادآور مى‏شود كه دعا كردن آنها بر اساس مأموريت است. ولى علماى شيعه در تاريخ هزار ساله خود هيچ گاه مأمور حكومت‏ها نبوده و نيستند.

آيت‏الله كمالوند در مورد رفراندوم نيز فرمودند كه شما دولت مصدق را به جرم رفراندوم توبيخ و تحت تعقيب قرار داديد. اكنون چگونه خود به آن مبادرت مى‏كنيد؟

ولى شاه حاضر به تنزل از رفراندوم نبود و براى خلع سلاح علما دستور داد كه به جاى واژه رفراندوم از تصويب ملى استفاده كنند.

اما علما به مبارزات خود ادامه دادند و امام خمينى طى اعلاميه‏اى نوروز سال 1342 را به عنوان عزا و تسليت به امام زمان اعلام كرد. متعاقب آن حملات رژيم به فيضيه و دستگيرى طلاب و اعزام آنها به سربازى و سرانجام دستگيرى امام صورت گرفت. اين اعمال موجب خشمگين شدن مردم سراسر كشور گرديد.

با دستگيرى امام در شامگاه خرداد 1342، موج حمايت از امام سراسر كشور را فرا گرفت و به دنبال آن نهضت 15 خرداد به وجود آمد. پس از آن مردم فقط به فكر امام بودند و براى آزادى و نجات جان امام تلاش مى‏كردند.

مردم شهرستان‏ها به علما و مراجع مراجعه و اظهار نگرانى مى‏كردند. علماى نقاط مختلف كشور از جمله لرستان به تهران هجرت نمودند. از خرم‏آباد حاج آقا كمالوند به تهران مهاجرت نمود و همراه ساير علما در صدد اين بود كه امام را به عنوان مرجع تقليد معرفى نمايند تا برايشان مصونيت قضايى پيدا شود و سرانجام در اين امر موفق شدند.

يكى ديگر از چهره‏هاى مبارز خرم‏آباد در سال 1342 شهيد سيد فخرالدين رحيمى بود. وى در سال 1342 پس از اينكه از حبس رژيم پهلوى آزاد شد، از قم به خرم‏آباد مراجعت كرد و پايگاه مبارزاتى خود را در مسجد علوى بنا نهاد و لحظه‏اى براى مبارزه با دستگاه پهلوى نياسود. او سخنرانى‏هاى تندى عليه دستگاه دولتى انجام مى‏داد.



منابع