ÌÓÊÌæ ÇÑÊÈÇØ ÈÇ ãÇ ÎÇäå  

دوران جمهوری اسلامی در استان گلستان

از ویکی اطلس فرهنگی ایران

ویرایش در تاریخ ‏۲۰ فروردین ۱۳۹۱، ساعت ۱۴:۴۲ توسط 192.168.110.133 (بحث)
پرش به: ناوبری, جستجو

محتویات

دوران جمهوری اسلامی

انقلاب اسلامى حركتى مقدس و رهايى بخش بود كه به رهبرى امام خمينى(ره) صورت گرفت. نيروهاى زيادى در جهت تحقق آرمان‏هاى اين انقلاب از جان و مال خود گذشتند و پيام رهبر خود را با خون امضا كرده و بالاخره در بهمن 1357 آن را به پيروزى رساندند.

مردم و به ويژه علما و بزرگان استان گلستان نيز همگام با تمام مؤمنان تلاش فراوانى در راه پيروزى انقلاب اسلامى كرده‏اند.

جهت تبيين مبارزات علما و مردم استان گلستان به گوشه‏هايى از فعاليت‏ها اشاره مى‏كنيم.

به دنبال شهادت آيت الله سيد مصطفى خمينى فرزند امام خمينى(ره) سال 1356 در سرتاسر ايران به ويژه قم مراسم عزادارى و ختم برگزار شد و اين خود تبديل به حركتى سياسى عليه رژيم پهلوى شده بود.

بر اساس گزارش ساواك علماى گرگان در پى مراسم ختم برآمدند. حجت الاسلام و المسلمين نور مفيدى با حضور تعدادى از بازاريان جلسه‏اى تشكيل دادند تا مقدمات مراسم ختم را فراهم كنند.

افرادى نظير سيد حبيب طاهرى، شيخ رسول رضايى، محمد رئيس و شيخ محمد شعبانى بر طبق اين سند با آقاى نور مفيدى همكارى داشته‏اند.

در اين ايام آقاى نور مفيدى در مسجد آقا كوچك گرگان مشغول فعاليت بوده‏اند.

در تاريخ 7/11/1356 حجت الاسلام شيخ محمد صادق صديقى در مسجد قائميه گنبد كاووس سخنرانى مى‏كند و عليه فساد رژيم پهلوى سخن مى‏گويد و مردم را دعوت به قيام مى‏كند.

در تاريخ 17/11/1356 گزارش مى‏رسد كه در كتابخانه قريه يساقى گرگان نوارهاى مذهبى تحريك‏آميز وجود دارد كه به رايگان در اختيار افراد قرار داده مى‏شود.

از جمله اين نوارها سخنرانى دكتر حسن روحانى در مورد شهادت مصطفى خمينى بوده است.

همچنين در روز يازدهم و دوازدهم در مسجد قائميه گنبد كاووس سيد جمال الدين حجازى به منبر رفته و عليه رژيم پهلوى سخنرانى مى‏كند و مى‏گويد: «زمام‏داران ما آنچه را كه واقعيت باشد به مردم نمى‏گويند... چون اگر حقيقت را بگويند مردم متعصب قيام نموده و آنها را خواهند كوبيد. هر كس از ظلم و ستم آنها فرياد بكشد فورا صدايش را در نطفه خفه مى‏كنند و ... .»

حركت هر روز توفنده‏تر مى‏شود و موج حملات مبارزان عليه رژيم هر روز قوى‏تر مى‏گردد. مسجد قائميه گنبد تبديل به كانونى براى حركت در انقلابى شده است.

در چهاردهم اسفند 1356 مجلس سؤال و پاسخ در مسجد جامع گنبد با حضور جوانان و محصلين تشكيل مى‏گردد و شيخ على بهاء الدينى با شهامت تمام به رژيم پهلوى مى‏تازد و حقايق را افشا مى‏كند.

در پى اين سخنرانى‏ها، آقاى بهاء الدينى ممنوع المنبر مى‏شود و تحت تعقيب ساواك قرار مى‏گيرد.

در تاريخ 17/11/56 عده‏اى از اهالى على آباد و گنبد براى استماع سخنرانى آقاى بهاء الدينى به مسجد قائميه گنبد مى‏روند ولى متوجه مى‏شوند ايشان ممنوع المنبر شده است. افراد دست به تظاهرات مى‏زنند. نيروهاى امنيتى دخالت مى‏كنند و 54 نفر دستگير مى‏شوند.

روز بعد ساواك گزارش كرد كه:

«روز 18/11/56، اعلاميه‏هايى در برخى نقاط شهر گنبد نصب گرديده است. شعارهاى اعلاميه چنين بوده است: درود بر آزاد مردان راه حقيقت ـ درود بر شهيدان راه استقلال ايران ـ مرگ بر استعمار گران كثيف و خوانخوار ـ زنده باد نهضت بزرگ آيت الله خمينى».

حركت توفنده انقلابى مردم استان گلستان همگام با ساير ملت ايران همچنان ادامه داشت و هر روز پرشتاب‏تر مى‏شد.

در چهارم شهريور 1357 مردم انقلابى گرگان دست به يك راهپيمايى خشم‏آميز زدند.

روز دوم آبان 57 مردم گرگان به ساواك حمله مى‏كنند و تظاهرات مردمى براى اظهار تنفر از شاه و اعلام آمادگى براى جانبازى در راه امام خمينى انجام مى‏شود.

در سوم آبان 57 عده‏اى فرصت طلب براى بدنام كردن مبارزات مردم دهها مؤسسه و مغازه را به آتش كشيدند.

در كنار اين حوادث ساخته دست دشمن، مردان و زنان آزاده در اين روز تظاهرات باشكوهى به راه انداختند كه با دخالت و تيراندازى مأموران رژيم 11 نفر مجروح شدند.

در روز ششم آبان حضور مردم در تظاهرات، گسترش چشمگيرى داشت. در اين راه‏پيمايى سى‏هزار نفر از طبقات مختلف از اولين ساعات بامداد دست به تظاهرات زدند.

در اين تظاهرات، عمليات افراد ماجراجو در به آتش كشيدن دهها مؤسسه، مغازه و بانك محكوم شد و از طرف علما و روحانيون گرگان درباره حوادث اخير اطلاعيه‏اى صادر شد كه در آن، عمل تخريب منازل و ايجاد حريق در خانه افراد و اقليتهاى مذهبى به وسيله افراد مشكوك محكوم شده بود.

در روز چهاردهم آبان 57 تظاهراتى با شركت حدود هشتاد هزار نفر در اعتراض به وقايع خونين دانشگاه تهران برپا شد.

تظاهرات مردم گرگان به مراحل حساسى رسيده بود.

در روز 22 آبان 57 مأموران آدم ربا شبانه يازده نفر از مردم مبارز اين شهر را بازداشت نمودند. اين امر سبب تعطيلى مغازه‏ها و برگزارى راه پيمايى باشكوهى در روزهاى بعد شد. انقلابيون آرام نگرفتند و گروهى براى آزادى آنها در دادگسترى متحصن شدند.

هر روز عده‏اى به درياى بيكران انسان‏ها مى‏پيوست و بر تعداد جمعيت افزوده مى‏شد. همه خود را براى راهپيمايى بزرگ در روزهاى تاسوعا و عاشورا آماده مى‏كردند.

در آن روز تظاهراتى در شهر برپا شد كه دشمن به وحشت افتاد. در اين راهپيمايى بيش از يكصد و بيست هزار نفر شركت داشتند كه تا آن زمان بى‏سابقه بود.

در روز 5 آذر 57 در اعتراض به وقايع مشهد راه پيمايى مردم به خاك و خون كشيده شد. نيروهاى امنيتى رژيم حتى به مجروحان حادثه رحم نكردند و جلوى بيمارستان مجروحان و مردم را به رگبار بستند و كشته‏هاى بسيارى بر زمين ريختند. در اين جريان حداقل 13 نفر شهيد و ده‏ها نفر زخمى شدند. به دنبال وقايع 5 آذر روز 6 آذر بين مردم و نيروهاى پليس رژيم زد و خورد شد و طبق نوشته مطبوعات از اين زد و خورد ده مقتول باقى ماند. در روز 16 آذر ماه همگام با ملت ايران مردم استان گلستان نيز دست به راهپيمايى زدند.

در روز 20 آذر ماه مصادف با عاشوراى حسينى همراه با عزادارى مردم شعارهاى سياسى سر دادند و از امام خمينى حمايت كرده و خواستار تشكيل حكومت اسلامى شدند.

روند مبارزه هر روز اوج مى‏گرفت و مردم مؤمن ايران و استان گلستان لحظه‏اى آرام نداشتند و قاطعانه خواهان تشكيل حكومت اسلامى بودند. در روز 25 آذر تظاهرات در سراسر ايران برگزار شد و شعار فقط رفتن شاه و رهبرى امام خمينى بود.

دو روز بعد در پى اعلام عزاى عمومى از سوى امام خمينى(ره) و ساير مراجع عظام كشور يكپارچه تعطيل بود.

دامنه مبارزات هر روز گسترده‏تر مى‏شد. انقلابيون گرگان و على‏آباد و بعضى از شهرهاى ديگر در سرتاسر استان فعاليت مى‏كردند و براى تشكيل جلسات مبارزاتى و تحريك مردم به تظاهرات به دفعات متعدد به شهرها سفر مى‏كردند و حتى در روستا براى مردم جلسات سخنرانى و نشست‏هاى خصوصى تشكيل مى‏دادند و در جهت انسجام فعاليت‏هاى مبارزاتى مردم را راهنمايى مى‏كردند.

عاقبت خون شهيدان راه حق به بار نشست و شاه خائن در 26 دى ماه 1357 فرار را برقرار ترجيح داد. مردم استان گلستان تا نيمه‏هاى شب با نقل و شيرينى از يكديگر پذيرايى مى‏كردند و در خيابان‏هاى شهرهاى استان به جشن و شادمانى مشغول بودند. و بعد از نيمه شب دو مجسمه شاه و پدرش را پايين كشيدند.

در روز 7 بهمن هزاران مرد و زن در خيابان‏ها به راهپيمايى و تظاهرات پرداختند اما مأموران دخالت و اقدام به تيراندازى نمودند. در اين درگيرى دو نفر شهيد و 35 نفر زخمى شدند.

مردم استان گلستان حالا خود را براى استقبال از امام خمينى(ره) آماده مى‏كردند. عده‏اى راهى تهران شده و عده‏اى آماده سفر بودند. همچنين تظاهرات روز 9 بهمن در گرگان و تعداد زيادى كشته و زخمى برجاى ماند.

روز 12 بهمن، روز به ياد ماندنى ملت ايران بود. امام خمينى به ميهن برمى‏گشتند. اعلام شده بود كه مراسم ورود استقبال از صدا و سيما پخش خواهد شد. مردم همه اطراف راديوها و تلويزيون‏ها جمع شده بودند.

به ياد دارم كه اگر در روستا يك تلويزيون در منزلى بود به جايى منتقل شد تا جمعيت زيادى بتوانند از آن استفاده كنند. خيابان‏ها خلوت بود. ناگهان امام در صفحه تلويزيون ظاهر شدند. صلوات‏ها بلند شد، اما بيست دقيقه بعد مردم به شدت عصبانى شدند، زيرا كه مراسم را نيروهاى رژيم قطع كردند. حتى شنيده شد كه بعضى تلويزيون‏ها را شكستند.

از 13 بهمن راهپيمايى‏هاى همه روزه شده است. بازرگان به عنوان رئيس دولت موقت از سوى امام خمينى انتخاب شد و مردم در تأثير اين انتصاب در راهپيمايى‏ها شعار مى‏دادند «بازرگان، بازرگان، نخست وزير ايران».

19 بهمن روز حادثه غم انگيزى براى مردم گرگان بود. تظاهرات مردم در اين روز براى تأييد دولت موقت خونين شد و نظاميان به سوى مردم آتش گشودند و مردم نيز ساختمان‏هاى دولتى را به آتش كشيدند. در اين ماجرا پنج كشته و يازده مجروح باقى ماند.

البته شاهدان و مدارك ديگر تعداد شهدا را بيش از اين مى‏دانند. مأموران رژيم مغازه‏ها و بازارها را به آتش كشيدند و كاميون‏هايى كه براى يارى صاحبان مغازه‏ها آمده بودند نيز توسط نيروهاى امنيتى به آتش كشيده شدند.

اين خبر به امام خمينى(ره) رسيد، ايشان در سخنرانى خود همان روز فرمودند:

«الآن به من اطلاع دادند كه در گرگان و بعضى جاهاى ديگر در اين روز كشتار شده است، چرا اين طور كارها مى‏شود؟... چرا اين قدر خون ريزى راه مى‏اندازند؟....».

صبح جمعه 20 بهمن جمعيتى حدود 30 الى 40 هزار نفر، شهدا را به سوى امام‏زاده عبدالله تشييع كردند.

در همين روز مردم انقلابى گنبد دست به راهپيمايى زده بودند كه چماق داران رژيم پهلوى به مردم حمله كردند و به ضرب و شتم آنان و آتش زدن مغازه‏ها و اتومبيل‏ها پرداختند. آنها حتى از حمله به حمام زنانه و كشتن زنان نيز دريغ نكردند. در اين هجوم وحشيانه جمعى از امت قهرمان گنبد شهيد و مجروح شدند. فرداى آن روز (21 بهمن 57) حضرت امام خمينى(ره) ضمن پيام كتبى فرمودند:

«ملت شجاع ايران، اهالى محترم تهران، به طورى كه مى‏دانيد اينجانب بنا دارم كه مسائل ايران به طور مسالمت‏آميز حل شود، لكن دستگاه ظلم و ستم چون خود را به حسب قانون محكوم مى‏بيند دست به جنايت زده و در شهرهاى گرگان و گنبد كاووس به مردم شجاع مسلمان حمله كرده و كشتار نموده است».

و بالاخره با اعلاميه ارتش در روز 21 بهمن مبنى بر بى‏طرفى در مناقشات داخلى و دستور بازگشت يگان‏هاى نظامى به پادگان‏ها، دولت بختيار سقوط كرد و غريو شادى در ميان مردم به آسمان برخاست و انقلاب اسلامى به رهبرى امام خمينى به ثمر نشست و در 22 بهمن 1357 صداى پيروزى انقلاب از تلويزيون و راديو شنيده شد و قدرت به دست نيروهاى انقلابى افتاد.

در طول مبارزات انقلاب اسلامى مردم استان گلستان تعداد چهل و يك شهيد تقديم انقلاب اسلامى نمودند.

حوادث سياسى از پيروزى انقلاب اسلامى تا كنون

1ـ نقش احزاب و گروهك‏هاى سياسى

استان گلستان بعد از پيروزى انقلاب اسلامى به رهبرى امام خمينى(ره) حوادث چندى را شاهد بوده است.

فعاليت‏هاى منافقين، حزاب توده و فدائيان خلق و نيز احزاب چپ به عنوان خلق تركمن و... حوادث زيادى را در استان به وجود آورد.

حوادث گنبد كه به دست نيروهاى چپ گراى كمونيست و به نام خلق تركمن و... ايجاد شد و ترورهاى متعدد در گرگان و بعضى شهرهاى ديگر خسارات زيادى بر فرزندان انقلاب وارد كرد.

شرارت آفرينى‏هاى اين مزدوران استعمار و جاهلان خود فروخته مردم انقلابى را بر آن داشت تا با تشكيل هسته‏هاى مقاومت و در قالب كميته‏هاى انقلاب اسلامى از دستاوردهاى انقلاب خود كه با دادن هزاران شهيد بدست آمده بوده، پاسدارى كنند.

گوشه‏هايى از جنايات احزاب كمونيست پيرامون حوادث گنبد را ياد آور مى‏شويم. در تركمن صحرا، سواى از مسئله مذهبى و قومى، مسئله زمين نيز منشاء بحران بود. گروه‏هاى سياسى، به ويژه چريك‏هاى فدايى، از همين روزن به قلب حساسيت‏هاى منطقه نفوذ كردند.

در اين سرزمين كه صحراى وسيعى شامل 31 كل مساحت مازندران را شامل مى‏شود، همواره برخورد و درگيرى و جنگهاى بين قبايل تركمن با ساكنان بومى منطقه ـ اعم از فارسها و تركها ـ وجود داشته است.

آنان به دستاويز تعصب‏هاى نژادى و قومى، يا به غيرت مسائل مذهبى و يا به بهانه انتقام و كينه‏هاى قديمى روياروى هم تيغ و تفنگ مى‏كشيدند و بدترين نزاعها همواره بر سر تصاحب مزارع و چراگاه‏هاى حاصلخيز اتفاق مى‏افتاد.

اين جريان، پس از پيروزى انقلاب، سبب شد تا فئودالها انتقام خود را از نهضت اسلامى با توجه به همين امكانات و زمينه‏ها سامان دهند. آنان توانستند اقشار وسيعى از تركمنها را با شعار قوميت تركمن و خودمختارى و باز پس گرفتن زمينها و اراضى آباء و اجدادى به دور خود گرد آورند و به مرور آنها را آماده ويرانگرى و جنگهاى خانمانسوز گنبد در مقابل ديگر قوميتها نمودند.

پس از انقلاب، تحولات اجتماعى چندى نيز در منطقه رخ داد. به دلايل مختلف، در امر كشت و كار مزارع بزرگ كه بازمانده بزرگ مالكان بود اختلال ايجاد شد و لذا عده زيادى از كشاورزان بومى و مهاجر بيكار شدند. اين مسئله، بر استعداد بحران در تركمن صحرا تأثير زيادى نداشت. در اين خصوص، نهادهاى انقلابى و به ويژه جهاد سازندگى و هيأتهاى 7 نفره واگذارى زمين سعى كردند با واگذارى موقت و تقسيم اراضى در ميان تعداد قابل توجهى از زارعان، بحران را كاهش دهند.

با اين حال، حل مسائل تركمن صحرا بسيار پيچيده‏تر بود و نياز به زمان و برنامه‏اى دراز مدت داشت.

از آنجا كه مسئله زمين با توجه به ساختار روستايى بيشتر نقاط كشور، مسئله‏اى حساس بود، امام خمينى و رهبران انقلاب، توجهى ويژه بدان مبذول داشتند. حتى از قول امام و بر در و ديوار نوشته مى‏شد كه «مالكين و سرمايه‏داران بزرگ را به پاى ميز محاكمه مى‏كشيم» و يا «سند دستهاى پينه بسته روستائيان است نه كاغذهاى جعلى تدوين شده».

اين مسائل در تركمن صحرا به ايجاد شرايط و وضعيتى بسيار پيچيده و انجاميد. تحريك قوم‏گرايى و اختلافات مذهبى، زمينه مناسبى را براى دخالت گروه‏هاى سياسى فراهم كرد.

در اين ميان چريك‏هاى فدايى خلق با تشكيل «ستاد خلق تركمن» در مناطقى كه آمادگى بيشترى داشت دست به مصادره اراضى و اموال زدند...

بزرگترين اثر منفى اين جريان خارج كردن كنترل و رهبرى مبارزات دهقانان از دست انقلاب و تبديل آن به يك جريان بى‏نظم و قاعده بود.

اين اعمال روى هم رفته جوّ تزلزل و عدم ثبات در مالكيت را تثبيت نموده و اين بار باعث شد غالب كشتها به طور سطحى و به منظور تصرف انجام پذيرد...».

در مقابل اين جريان، جهاد سازندگى و سپاه پاسداران سعى كردند با حمايت از دهقانان بى‏زمين، و اجراى طرح تقسيم اراضى و نيز تشكيل شوراهاى اسلامى از مشكلات و مسائل منطقه بكاهند.

در كنار اين مسئله، موضوع جمعيت سنى مذهب و عشاير تركمن كه همواره تحت فشار و در شرايط واپس ماندگى به سر مى‏برده‏اند نيز وجود داشت. مردم منطقه از اين زاويه نيز با موج تبليغات ضد سنى و تحريكات مذهبى، حساسيتهاى ويژه‏اى پيدا كرده بودند. درگيرى‏هاى گنبد، در چنين بيشه ناپيراسته‏اى زبانه كشيد.

وقايع گنبد، سرانجام در اسفند 58 با وقوع برخى رخدادها، وارد مرحله نهايى خود شد، اما بسيار بيشتر از آن مورد توجه همه جانبه رهبران نظام از يك سو و سركردگان ضد انقلاب از سوى ديگر بود.

شوراى انقلاب نيز قصد داشت تا با حل مناقشات ارضى و يافتن راه حل براى اين مسئله، ريشه‏ها و انگيزه‏هاى محلى در اغتشاشات تركمن صحرا را بخشكاند.

آنان تحليلى نسبتا درست از وضع ارضى منطقه داشتند و راه حلهاى آنها نيز مى‏بايست مؤثر باشد. اما مسئله ابعاد سياسى داشت و بيش از آنكه ريشه در مسائل دهقانى داشته باشد، از تحريكات شهرى، به ويژه در گنبد سرچشمه مى‏گرفت.

در گنبد، ستاد مركزى شوراى خلق تركمن، استراتژى آشوب سياسى را به بهانه‏هاى مختلف دامن مى‏زد.

دكتر بهشتى در جلسه شورا براى حل مشكل كشاورزى و امنيت منطقه‏اى گفت:

«پيشنهاد ما، شوراى انقلاب تكليف مالكيت و محصول را دو سه ماه، يا بدون مدت، در آينده نزديك معلوم مى‏كند. مشكل كشت و امنيت [بايد] حل شود.»

شوراى خلق تركمن نيز گاهى با مقامات سياسى و كارگزاران محلى، يا با سپاه پاسداران چانه مى‏زد.

سرانجام، در بهمن ماه درگيرى‏هاى مجدد، با شدت كم سابقه‏اى دوباره آغاز شد و چشم انداز اصلاحات و را بكلى تيره ساخت.

چند روز بعد، اتفاق مهمى افتاد. چهار تن از سران «كانون فرهنگى سياسى خلق تركمن» كه از نهادهاى سازمان يافته توسط چريكهاى فدايى بودند، به نام‏هاى توماج، مختوم، واحدى و جرجانى به قتل رسيدند.

اين چهار تن كه از وابستگان و هواداران چريكها بودند به نحوى كه هيچگاه دقيقا مشخص نشد كشته شده بودند و روزنامه‏ها، فقط خبر از يافته شدن جسد آنها دادند.

اين موضوع، فضاى شهر گنبد را ملتهب ساخت و چريكهاى فدايى آن را به صورت موضوعى سراسرى در كل كشور مطرح ساخته و در حول آن و عليه نظام مانور مى‏دادند.

سرانجام، هيأت ويژه‏اى از سوى رئيس جمهور تعيين شد تا به بررسى حوادث گنبد بپردازد. اين هيأت در 5 اسفند 1358 كار خود را آغاز كرد. روز بعد اعلام شد گروهى به نام «فدائيان تركمن» با ادعاى اينكه قصد دارند با نفوذ توده‏ايهايى كه «ستاد خلق تركمن» را غصب كرده‏اند مبارزه كنند، مسئوليت قتل رهبران خلق تركمن را بر عهده گرفتند.

در همين حال كه ماجراى قتل رهبران تركمن مسئله‏ساز شده بود، دادستان انقلاب مازندران از قتل مرموز 23 تن ديگر در گنبد خبر داد كه چند تن از سران تركمن نيز در ميان آنها بودند.

چريكهاى فدايى درباره اعلاميه گروه موسوم به فدائيان تركمن، اطلاعيه‏اى صادر كرد و آن را «توطئه جناحهايى از حاكميت براى لوث كردن مسئله قلمداد كرد».

خلخالى در موضع‏گيرى مجددى، نظرات چريكها را رد كرد و گفت:

«حدس زده مى‏شود كه كشته شدن عوامل ستاد خلق تركمن، زير سر طرفداران اشرف دهقانى باشد».

مهمترين مذاكرات، در نيمه اسفند ماه صورت گرفت و در آن، بنى صدر با اعضاى سپاه، استاندار، مسئولان ادارى و انتظامى گنبد و سه عضو مركزيت چريكهاى فدايى به مذاكره پرداخت. و آنها طى اعلاميه‏اى رضايت خود را اعلام كردند.

پس از آن، دولت توانست با از ميان بردن موانع ارضى، اقتصادى و تحكيم و ساماندهى نهادها و نيروهاى امنيتى و نظامى و تبليغات مناسب و به موقع، موقعيت نيروهاى مذهبى و طرفدار نظام را در برابر مخالفان استحكام بخشد و تا سال 1360 كه رويارويى‏هاى نهايى با گروهك‏ها رخ داد، خطرى به وسعت مسائل ياد شده در منطقه ديده نشد.

همچنين در جريان غائله گنبد يكى از روحانيون مبارز به نام شهيد محمد صادق فتحعلى جان خويش را در راه مبارزه با ضد انقلاب تقديم انقلاب اسلامى كرد.

2ـ گروهك‏ها در استان

در سال 1360 گروه‏هاى چپ به همراه نيروهاى منافقين اقدام به ترور افراد حزب اللهى و انقلابى مى‏نمودند كه در جريان اين ترورهاى كور در سطح استان تعداد 24 نفر از اهالى اين استان به شهادت رسيدند.

نماز جمعه

نماز عبادى، سياسى جمعه واجبى الهى است كه سال‏ها به دليل حاكميت طاغوت‏ها در كشور تشيع تعطيل بود. انقلاب اسلامى اين فريضه ارزشمند را كه مايه تجمع همگانى مسلمين در روز جمعه است احيا كرد. شهرهاى استان گلستان به ويژه گرگان، على‏آباد و گنبد از همان روزهاى آغازين انقلاب كه نماز جمعه در تهران برگزار شد، نماز جمعه داشتند.

حجت الاسلام و المسلمين نور مفيدى كه قبل از انقلاب نماينده امام خمينى(ره) در اين منطقه بودند، از سوى امام امت(ره) به عنوان امام جمعه گرگان و نماينده ولى فقيه در منطقه گرگان و دشت منصوب شدند. حجت الاسلام و المسلمين عمادى نيز در گنبد كاووس از همان آغازين روزهاى تشكيل نمازهاى جمعه، امامت جمعه را به امر امام خمينى(ره) به عهده گرفتند و نقش مهمى نيز در حفظ روحيه انقلابى مردم گنبد در برابر ضد انقلابيون داشتند.

در على آباد هم ابتدا جناب حجت الاسلام و المسلمين آل غفور و بعد از ايشان حجت الاسلام و المسلمين حسينى شاهرودى به اقامه جمعه پرداختند و هم اكنون حجت الاسلام و المسلمين يعقوبى امام جمعه على آباد مى‏باشند. شهرهاى مينودشت، كلاله، آزاد شهر، راميان، كردكوى و... نيز سال‏هاست كه از نعمت نماز جمعه بهره‏مندند.

نكته مهم قابل توجه عوامل مؤثر بر ركود استقبال از نمازهاى جمعه است كه در بعضى شهرهاى استان قابل بررسى است.

آزادشهر (گلستان): حجت الاسلام محمود ترابى،

بندرتركمن: حجت الاسلام عبدالحسين بابايى،

بهاران: حجت الاسلام عين‏الله شهابى،

دلند و گلند: حجت الاسلام اصغر رستمى،

على‏آباد كتول: حجت الاسلام سيد قاسم يعقوبى،

فاضل‏آباد: حجت الاسلام سيد بابا ميرعمادى،

كردكوى: حجت الاسلام موسى شاعرى،

كلاله: حجت الاسلام على‏اكبر نصرتى،

گاليكش: حجت الاسلام ميرباقر موسوى خسروى،

گرگان: حجت الاسلام سيد كاظم نور مفيدى،

گنبد: حجت الاسلام محمد حسين سبحانى،

مينودشت: حجت الاسلام سيد محمد موسوى برزوكى.

نماز جمعه اهل سنت

برادران اهل سنت كه جمعيت زيادى در استان گلستان دارند همواره نماز جمعه داشته‏اند. روحانيون شناخته شده هر شهر و روستايى روز جمعه، نماز جمعه مى‏خوانند. (در مسئله نماز جمعه آنان نصب از جانب ولى را شرط جواز اقامه نماز جمعه از سوى روحانيون نمى‏دانند).

در شهرهاى آزاد شهر، گنبد، مينودشت، كلاله، گميشان، بندر تركمن، مراوه تپه و اكثر روستاهاى سنى نشين استان نماز جمعه اقامه مى‏شود.

آزادشهر (گلستان) محمود ترابى

2 بندرتركمن عبدالحسين بابايى

3 بهاران عين‏الله شهابى

4 دلند و گلند اصغر رستمى

5 على‏آباد كتول سيد قاسم يعقوبى

6 فاضل‏آباد سيد بابا ميرعمادى

7 كردكوى موسى شاعرى

8 كلاله على‏اكبر نصرتى

9 گاليكش ميرباقر موسوى خسروى

10 گرگان سيد كاظم نور مفيدى

11 گنبد محمد حسين سبحانى

12 مينودشت سيد محمد موسوى برزوكى

دفاع مقدس

استان گلستان مهد نيروهاى بسيجى و مخلص است. اگر اعزام نيروهاى اين استان مورد بررسى قرار گيرد روشن مى‏شود كه نيروهاى اين استان چه نقش مهمى در اداره جنگ تحميلى و پيروزيهاى آن داشته‏اند. در اين ميان هماهنگى و وحدت برادران تشيع و تسنن در اعزام‏ها و ساير امور مربوط به جنگ چشم گير بود. به طورى كه از تعداد 3749 شهيد استان گلستان 395 نفر از شهداى بزرگوار از اهل سنت مى‏باشند.

در دوران دفاع مقدس نيروهاى استان گلستان در قالب لشكر 25 كربلا و تيپ مستقل مهندسى جواد الائمه سازماندهى مى‏شدند و هنوز هم اين لشكر در دو استان مازندران و گلستان فعاليت دارد و تيپ‏هايى از آن در استان گلستان مستقر هستند. فعاليت گردان‏هاى عاشورا در شهرهاى استان چشم گير و نيروهاى بسيارى با شور و عشق در اين گردان‏ها فعال هستند.

طلاب و روحانيان اين استان نيز همواره پيشگامان دفاع از ارزش‏هاى اسلامى بوده و هستند. جنگ تحميلى كه جنگ حق و باطل بود، روحانيت را بر آن داشت تا در تمامى صحنه‏هاى نبرد حضور يابند. طلاب و روحانيان خطه گلستان نيز با تمام صفا و اخلاص جان در طبق اخلاص نهادند. تقديم 59 شهيد روحانى گواه صادقى بر حضور فعال روحانيت اين استان در جبهه‏هاى نبرد حق عليه باطل مى‏باشد.

در ميان شهداى روحانيت استان نام بعضى از طلاب اهل سنت نيز مى‏درخشد كه نشان از همبستگى و وحدت روحانيت اسلام است.

اسامى تعدادى از سرداران و فرماندهان شهيد استان گلستان:

رديفنام و نام خانوادگىمحل اعزام

1مصطفى صفائىمينودشت

2تقى كيانىكردكوى

3طهماسقلى زمانىكردكوى

4حاج غلامحسين رحمانىعلى‏آباد كتول

5احمد شكرعلى‏آباد كتول

6صمد اسعدىگنبد كاووس

7اسماعيل قهرمانىگنبد كاووس

8عليرضا كوهستانىآزاد شهر

9محمد رضا عسگرىگرگان

10حسن امام دوستگرگان

11حاج على احمدىگرگان

12صادق مكتبىگرگان

مشاركت سياسى

مردم استان گلستان همچون ديگر مردم ايران اسلامى همواره در صحنه‏هاى انقلاب حضور داشته‏اند و با حضور چشمگير خود از انقلاب و آرمان‏هاى آن دفاع نموده‏اند. مردم اين استان در طول 8 سال دفاع مقدس، بهترين جلوه‏هاى حضور خود را به نمايش گذاشتند. در راه پيمايى‏هاى مختلف شركت گسترده داشته‏اند.

حضور گسترده و چشمگير آنها در پاى صندوق‏هاى رأى دليل ديگرى بر مشاركت بالاى مردم اين خطه از سرزمين ايران در اداره كشور مى‏باشد. در اولين دوره‏ى انتخابات مجلس شوراى اسلامى 8/59 درصد واجدين شرايط اين استان در پاى صندوق‏هاى رأى حاضر شدنده‏اند و نماينده خود را در مجلس شوراى اسلامى انتخاب نمودند. در دومين دوره ميزان مشاركت مردمى به 47/71 درصد افزايش يافت.

در سومين دوره انتخابات مجلس شوراى اسلامى بيش از 70 درصد مردم اين استان در انتخابات شركت نمودند. در چهارمين دوره اين انتخابات ميزان حضور مردم به 95/74 درصد رسيد. در دوره پنجم انتخابات مجلس شوراى اسلامى از ميزان حضور مردم تا حدودى كاسته شد و به 9/70 درصد رسيد.

اين ميزان در دوره ششم نيز سير نزولى را پيمود و به 1/65 درصد كاهش يافت.

در هشتمين دوره انتخابات رياست جمهورى 3/75 درصد واجدين شرايط اين استان در پاى صندوقهاى رأى حاضر شده‏اند و رأى خود را به صندوق انداخته‏اند.

در ذيل به نمايندگان مردم اين استان در دوره‏هاى مختلف مجلس شوراى اسلامى اشاره مى‏شود.

ـ دوره اول

دوره اول مجلس شوراى اسلامى در تاريخ 7 خرداد ماه 1359 آغاز شد و نمايندگان ذيل به مجلس راه يافتند:

1ـ سيد ابوالحسن حسينى مينودشت

2ـ سيد حسين حسينى واعظ راميان

3ـ منوچهر متكّى كردكوى

4ـ محمد محمدى گرگان

5ـ محمد نوروزى گنبد كاووس

6ـ مظاهر حق شناس على آباد كتول

اين دوره از مجلس در تاريخ 6 خرداد ماه 1363 پايان يافت.

ـ دوره دوم

دومين دوره مجلس شوراى اسلامى در تاريخ 7 خردادماه 1363 آغاز شد و افراد ذيل به مجلس راه يافتند:

1ـ سيد ابوالحسن حسينى مينودشت

2ـ محمدباقر داودى كردكوى

3ـ حسن صادق لو راميان

4ـ سيد محمد حسن علوى حسينى گرگان

5ـ آنه محمد كوسه غراوى گنبد كاووس

6ـ سيد جواد حسينى على آباد كتول

اين دوره از مجلس شوراى اسلامى در تاريخ 5 خردادماه 1367 پايان يافت.

ـ دوره سوم

دوره سوم مجلس شوراى اسلامى در تاريخ 7 خردادماه 1367 گشايش يافت و نمايندگان استان بدينقرار به مجلس راه يافتند:

1ـ حسين اربابى فرد راميان

2ـ يوسف سنجيده كردكوى و بندر تركمن

3ـ خسرو ضياپور رازليقى گنبد كاووس

4ـ سيد محمد حسن علوى حسينى گرگان

5ـ تيمور قلى زاده مينودشت

6ـ عين الله علاء على آباد كتول

سومين دوره مجلس شوراى اسلامى در تاريخ 6 خرداد ماه 1371 پايان يافت.

ـ دوره چهارم

چهارمين دوره مجلس شوراى اسلامى در تاريخ 7 خرداد ماه 1371 آغاز شد و افراد ذيل به مجلس راه يافتند:

1ـ عبدالله ثانى سعيدى مينودشت

2ـ محمد قاسم كيا كردكوى و تركمن

3ـ معمى هلاكو راميان

4ـ سيد جواد حسينى على آباد كتول

5ـ اترك طيّار گنبد كاووس

6ـ سيد محمد حسن علوى حسينى گرگان

اين دوره از مجلس شوراى اسلامى در تاريخ 6 خرداد ماه 1375 پايان يافت.

ـ دوره پنجم

پنجمين دوره مجلس شوراى اسلامى در تاريخ 12 خردادماه 1375 گشايش يافت و افراد ذيل به مجلس راه يافتند:

1ـ سيد محمود حسينى واعظ راميان

2ـ عين الله علاء على آباد كتول

3ـ قربانعلى قندهارى گرگان

4ـ عباسعلى گرامتلو مينودشت

5ـ عباس محمدى كردكوى

6ـ معمى هلاكو گنبد كاووس

اين دوره از مجلس شوراى اسلامى در تاريخ 6 خردادماه 1379 پايان پذيرفت.

ـ دوره ششم

ششمين دوره مجلس شوراى اسلامى در تاريخ 7 خردادماه 1379 گشايش يافت و افراد زير به مجلس راه يافتند:

1ـ على كوهسارى راميان و آزاد شهر

2ـ محمد صادق صادقى على آباد كتول

3ـ عظيم گل كردكوى، تركمن و بندر گز

4ـ قربانعلى قندهارى گرگان

5ـ غلامعلى هزار جريبى گرگان

6ـ اترك طيبار گنبد كاووس

7ـ سيد منصور حسينى مينودشت

در پى سانحه هوايى در ارديبهشت ماه سال 1380 كه باعث از دست دادن وزير راه به همراه تعدادى از نمايندگان اين استان در طى انتخابات ميان دوره‏اى افراد ذيل به نمايندگى از طرف مردم استان به مجلس ششم راه يافتند:

1ـ سيد نجيب حسينى مينودشت، كلاله، مراه تپه و گاليكش

2ـ على اصغر ابراهيمى على آباد كتول

3ـ نقدى گل چشمه گنبد كاووس

4ـ سيد سبحان حسنى حيدر آبادى گرگان

5ـ غلامعلى كوهسارى راميان، آزاد شهر و فندرسك

6ـ ناز محمد ولى پور كردكوى، بندر تركمن، بندر گز

7ـ عبدالحسين ناصرى گرگان

ـ دوره هفتم

نمايندگان فعلى استان (دوره هفتم مجلس شوراى اسلامى):

1ـ مراد على منصورى رضى آزادشهر و راميان

2ـ اسدالله قره خانى الوستانى على‏آبادكتول

3ـ محمد قلى حاجى ايرى كردكوى، تركمن و بندرگز

4ـ سيد سبحان حسينى حيدرآبادى گرگان و آق قلا

5ـ محمد عباسى گرگان و آق قلا

6ـ محمدقلى مارامايى گنبد كاووس

7ـ بايرام گلدى‏برمك مينودشت و كلاله

نگرش مردم نسبت به مسؤولان

هرچند وجود شاخصهاى دو جناح اوضاع سياسى را فعال نگه‏داشته است ولكن در ميان توده مردم‏نوعى تنفراز برخوردهاى نيروهاى طرفدار دو جناح به وجود آمده‏است. تجمل‏گرايى بعضى از مسؤلان به نوعى بى‏اعتمادى را در ميان مردم نسبت به عملكرد آنان به‏وجود آورده است.

مسائل سياسى خاص منطقه

وجود قوميت‏ها و مذاهب مختلف وضعيت خاصى به منطقه داده است. از طرف ديگر همجوارى با كشور تركمنستان نيز از نظر سياسى قابل دقت است. استان گلستان متشكل از اقوام بومى و مهاجر (بلوچ، سيستانى، ترك، كرد و...) است كه تركيب اين اقوام و قوم تركمن اوضاع سياسى استان را حساس كرده است.

تا سال 1360 فعاليت گروهك‏هاى سياسى چپ و منافقين با سوء استفاده از مردم مستضعف تركمن، زياد بود و اما درگيرى‏هاى گنبد و عملكرد زشت آنها باعث شد تا نه تنها به دست سربازان انقلاب اسلامى بلكه بدست خود مردم مسلمان منطقه و به ويژه تركمن‏ها از استان طرد شوند و عده‏اى هم به سزاى اعمال زشت خود برسند.

هم اكنون از آن گروه‏ها خبرى نيست اما طبق بعضى اطلاعات گروه‏هايى از اين سوى مرز با گروه‏هاى آن سوى مرز ارتباط دارند به گونه‏اى كه در يك سفر مراد نيازف رئيس جمهور تركمنستان به منطقه گنبد فعالان اين سوى مرز عده‏اى از تركمن‏ها را جمع كرده و در استقبال از او شعار «... رهبر ما خوش آمد» مى‏دادند.

نكته مهم قابل توجه حساسيت‏هاى به وجود آمده ناشى از وجود قوميت‏ها در منطقه در مسئله انتخابات مجلس شوراى اسلامى و حتى مجلس خبرگان است. زابلى‏هاى سيستانى (مهاجران) در پى بدست آوردن رأى و فرستادن نماينده‏اى به مجلس، تركمن‏ها همينطور و اقوام ديگر نيز همينگونه. البته حساسيت‏ها در مركز استان بيشتر سياسى و جناحى است ولى در بسيارى از شهرها و شهرستان‏هاى استان محور قوميت است.



منابع