ÌÓÊÌæ ÇÑÊÈÇØ ÈÇ ãÇ ÎÇäå  

جنگ جهانی اول در استان لرستان

از ویکی اطلس فرهنگی ایران

(تفاوت بین نسخه‌ها)
پرش به: ناوبری, جستجو
جز (۱ نسخه)
 
سطر ۱: سطر ۱:
 +
 +
جنگ جهانى اول در 4 جمادى الاول 1332 ه .ق، اندك زمانى پس از تاجگذارى احمدشاه، آغاز شد. ايران در اين جنگ اعلام بى‏طرفى كرد.
 +
 +
در جريان جنگ على رغم بى‏طرفى ايران، نيروهاى عثمانى قسمتهايى از ايران از جمله بروجرد را اشغال كردند. روسها نيز از شمال وارد كشور شدند، انگليسيها نيز از جنوب به كشور ايران حمله كردند.
 +
 +
چون لرستان به خاك خوزستان اتصال داشت و جز حوزه امتياز وارس بود و سياستمداران انگلستان مى‏خواستند اين دو منطقه را در همديگر ادغام كرده و حكومت نيمه مستقلى كه تابع ميل و دستور آنان باشد، بوجود آورند.
 +
 +
دولت انگليس براى اين كار پول و وسايل لازم را در اختيار شيخ خزعل گذاشت تا اعراب و لرستانيان و بختياريان را عليه دولت مجهز سازد ولى ساكنين شهرستان‏هاى بروجرد و ملاير و نهاوند و عراق و غيره با شكايات بسيار به مقامات كشور، آنان را وادار ساختند تا فردى صاحب قدرت به نام رضا قلى خان نظام السلطنة را بدانجا بفرستد. آلمان و عثمانى در اين وضعيت در صدد برآمدند كه جاى پايى براى خود باز كنند، اين بود كه آلمانى‏ها به سراغ دوست قديم خود نظام السلطنة كه حاكم لرستان بود رفتند و او را به رياست و فرماندهى نيرويى كه در نظر داشتند انتخاب و در الشتر با او ملاقات كرده و ترتيب كارها را دادند.
 +
 +
در سال 1333 ق قشون روس براى حمله به عثمانى از راه ايران خود را آماده نموده بودند. پس از اينكه قواى روسيه به ايران تجاوز كردند، عده‏اى از آزادى خواهان و مليون به عنوان اعتراض از تهران مهاجرت و در بروجرد به نظام السلطنه ملحق شدند و با نظام السلطنه و همراهان به سمت كرمانشاه رفته و در صحنه مستقر شدند. در آنجا فرماندهى قواى ملى به نظام السلطنه تفويض شد و او صحنه را به عنوان ستاد فرماندهى انتخاب كردد. پس از مدتى مقر فرماندهى به كرمانشاه منتقل شد.
 +
 +
در پى آن دو لشكر از قواى روس يكى از راه قزوين و همدان و ديگرى از راه قم و ملاير عازم كرمانشاه شدند. آتش جنگ در غرب شعله‏ور شد و قواى روسيه به سوى غرب كشور پيشروى كردند. در اين زمان قسمتى از نيروهاى عثمانى وارد خاك ايران شدند تا حملات روسيه را دفع نمايند. قواى مسلح ايرانى نيز با عثمانى‏ها همراه شدند. قواى روسيه براى چندين ماه متوقف شدند. با پايان يافتن فصل سرما، روسها حمله‏اى جديد را آغاز كردند و نيروهاى ايرانى شكست خورده و عقب نشينى كردند. سرانجام مهاجران و دولت ملى به بغداد رفتند. مدتى بعد اعضاء دولت موقت با جمع آورى قواى پراكنده به كرمانشاه بازگشتند.
 +
 +
با شكست ارتش ايران از روسيه آنان مجبور به تخليه حوزه لرستان و كرمانشاه و شهرستان‏هاى غربى شدند لذا ارتش روسيه در مقام اشغال بروجرد كه مقر اصلى نظام السلطنة برآمد ولى اين عده را هم على مردان خان بيرانوند سركرده رشيد و غيرتمند ايل بيرانوند(با وجودى كه از طرف روس‏ها به سمت كماندانى منصوب و مبالغ گزاف به عنوان حقوق از آنها دريافت مى‏داشت) با سياست و كاردانى بى‏سر و صدا به كام اجل فرستاد و در نتيجه مدت زيادى طول نكشيد كه از سالدات‏هاى روس جز چند نفر باقى نماند.
 +
 +
پس از 9 ماه استقرار حكومت ملى در كرمانشاه، به علت تصرف بغداد توسط انگليس، حكومت ملى نيز به قصر شيرين عقب نشينى كرد و سرانجام به كشور عثمانى پناهنده شدند و پس از دو سال دوباره به ايران بازگشتند.
 +
 +
ولى افسوس كه در مقابل احساسات تند و ضد روسيه لرستانيان، نظام السلطنة هدفش دوشيدن آلمانها و به جيب ريختن ليره بود و با اين كه در قرارداد منعقده با كنت كانيتز آلمانى متعهد شده بود كه در مرحله اول چهار هزار نفر قواى چريك در بروجرد سامان بدهد و پولى كه از آنها مى‏گرفت، متناسب با جيره و حقوق اين عده بود ولى مشار اليه براى اينكه همه پول را خرج نكند عليرغم دريافت ماهى پنج هزار تومان معادل امروزى او اين پول و مواجب را به عده قليلى از سواران و تفنگچيان واقعى خود داده و باقى را به جيب مى‏ريخت. وقتى كه لرستانيان احساس كردند غرض نظام السلطنة فقط انباشتن جيب است و آنها براى وى وسيله استفاده سرشار از آلمان‏ها شده‏اند و او مى‏خواهد خود آن‏ها را با مبلغ ناچيزى فريب دهد و به جان بازى وادارد، از او جدا شده به خانه‏هاى خود برگشتند. منجمله امير منظم با هفتصد نفر از طوايف حسنوند، يوسفوند و كوليوند، در بين راه از او جدا شده و عده ديگرى نيز دسته دسته او را رها ساختند و از لرستانيان تعدادى كمى باقى ماندند.
  
  
 
{{منابع}}
 
{{منابع}}
 
[[رده:جنگ جهانی اول]]
 
[[رده:جنگ جهانی اول]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۲۰ فروردین ۱۳۹۱، ساعت ۱۵:۳۷

جنگ جهانى اول در 4 جمادى الاول 1332 ه .ق، اندك زمانى پس از تاجگذارى احمدشاه، آغاز شد. ايران در اين جنگ اعلام بى‏طرفى كرد.

در جريان جنگ على رغم بى‏طرفى ايران، نيروهاى عثمانى قسمتهايى از ايران از جمله بروجرد را اشغال كردند. روسها نيز از شمال وارد كشور شدند، انگليسيها نيز از جنوب به كشور ايران حمله كردند.

چون لرستان به خاك خوزستان اتصال داشت و جز حوزه امتياز وارس بود و سياستمداران انگلستان مى‏خواستند اين دو منطقه را در همديگر ادغام كرده و حكومت نيمه مستقلى كه تابع ميل و دستور آنان باشد، بوجود آورند.

دولت انگليس براى اين كار پول و وسايل لازم را در اختيار شيخ خزعل گذاشت تا اعراب و لرستانيان و بختياريان را عليه دولت مجهز سازد ولى ساكنين شهرستان‏هاى بروجرد و ملاير و نهاوند و عراق و غيره با شكايات بسيار به مقامات كشور، آنان را وادار ساختند تا فردى صاحب قدرت به نام رضا قلى خان نظام السلطنة را بدانجا بفرستد. آلمان و عثمانى در اين وضعيت در صدد برآمدند كه جاى پايى براى خود باز كنند، اين بود كه آلمانى‏ها به سراغ دوست قديم خود نظام السلطنة كه حاكم لرستان بود رفتند و او را به رياست و فرماندهى نيرويى كه در نظر داشتند انتخاب و در الشتر با او ملاقات كرده و ترتيب كارها را دادند.

در سال 1333 ق قشون روس براى حمله به عثمانى از راه ايران خود را آماده نموده بودند. پس از اينكه قواى روسيه به ايران تجاوز كردند، عده‏اى از آزادى خواهان و مليون به عنوان اعتراض از تهران مهاجرت و در بروجرد به نظام السلطنه ملحق شدند و با نظام السلطنه و همراهان به سمت كرمانشاه رفته و در صحنه مستقر شدند. در آنجا فرماندهى قواى ملى به نظام السلطنه تفويض شد و او صحنه را به عنوان ستاد فرماندهى انتخاب كردد. پس از مدتى مقر فرماندهى به كرمانشاه منتقل شد.

در پى آن دو لشكر از قواى روس يكى از راه قزوين و همدان و ديگرى از راه قم و ملاير عازم كرمانشاه شدند. آتش جنگ در غرب شعله‏ور شد و قواى روسيه به سوى غرب كشور پيشروى كردند. در اين زمان قسمتى از نيروهاى عثمانى وارد خاك ايران شدند تا حملات روسيه را دفع نمايند. قواى مسلح ايرانى نيز با عثمانى‏ها همراه شدند. قواى روسيه براى چندين ماه متوقف شدند. با پايان يافتن فصل سرما، روسها حمله‏اى جديد را آغاز كردند و نيروهاى ايرانى شكست خورده و عقب نشينى كردند. سرانجام مهاجران و دولت ملى به بغداد رفتند. مدتى بعد اعضاء دولت موقت با جمع آورى قواى پراكنده به كرمانشاه بازگشتند.

با شكست ارتش ايران از روسيه آنان مجبور به تخليه حوزه لرستان و كرمانشاه و شهرستان‏هاى غربى شدند لذا ارتش روسيه در مقام اشغال بروجرد كه مقر اصلى نظام السلطنة برآمد ولى اين عده را هم على مردان خان بيرانوند سركرده رشيد و غيرتمند ايل بيرانوند(با وجودى كه از طرف روس‏ها به سمت كماندانى منصوب و مبالغ گزاف به عنوان حقوق از آنها دريافت مى‏داشت) با سياست و كاردانى بى‏سر و صدا به كام اجل فرستاد و در نتيجه مدت زيادى طول نكشيد كه از سالدات‏هاى روس جز چند نفر باقى نماند.

پس از 9 ماه استقرار حكومت ملى در كرمانشاه، به علت تصرف بغداد توسط انگليس، حكومت ملى نيز به قصر شيرين عقب نشينى كرد و سرانجام به كشور عثمانى پناهنده شدند و پس از دو سال دوباره به ايران بازگشتند.

ولى افسوس كه در مقابل احساسات تند و ضد روسيه لرستانيان، نظام السلطنة هدفش دوشيدن آلمانها و به جيب ريختن ليره بود و با اين كه در قرارداد منعقده با كنت كانيتز آلمانى متعهد شده بود كه در مرحله اول چهار هزار نفر قواى چريك در بروجرد سامان بدهد و پولى كه از آنها مى‏گرفت، متناسب با جيره و حقوق اين عده بود ولى مشار اليه براى اينكه همه پول را خرج نكند عليرغم دريافت ماهى پنج هزار تومان معادل امروزى او اين پول و مواجب را به عده قليلى از سواران و تفنگچيان واقعى خود داده و باقى را به جيب مى‏ريخت. وقتى كه لرستانيان احساس كردند غرض نظام السلطنة فقط انباشتن جيب است و آنها براى وى وسيله استفاده سرشار از آلمان‏ها شده‏اند و او مى‏خواهد خود آن‏ها را با مبلغ ناچيزى فريب دهد و به جان بازى وادارد، از او جدا شده به خانه‏هاى خود برگشتند. منجمله امير منظم با هفتصد نفر از طوايف حسنوند، يوسفوند و كوليوند، در بين راه از او جدا شده و عده ديگرى نيز دسته دسته او را رها ساختند و از لرستانيان تعدادى كمى باقى ماندند.



منابع