باورها در استان کهگیلویه و بویراحمد
از ویکی اطلس فرهنگی ایران
گذر زمان در بستر خويش حوادث و رخدادهايى را در زندگى يك قوم ترسيم مىنمايد و تكرار و تجديد آن حوادث از ديرباز تا كنون در قالب يك تجربه و سرانجام به شكل يك باور در فرهنگ و ادب آن قوم متجلى مىشود.
اين برداشتها و باورها در ميان يك قوم با قوم ديگر متفاوت مىباشد و متناسب با ذوق و سليقه و طرز فكر و پندارهاى هر جامعه و مطابق با روحيه و ساير اوضاع و احوال محيط مخصوص آن ملت مىباشد.
شايد در دنيا ملتى نباشد كه تعابير و باورهايى مخصوص به محيط و شرايط زندگى خويش نداشته باشد.
در اين نوشتار سعى ما بر اين است كه مختصرى از باورهايى را كه در طول زمان از دير باز تا كنون در فرهنگ و ادب مردم استان كهگيلويه و بويراحمد، خصوصا منطقه كهگيلويه شكل گرفته است را بيان نماييم. گفتنى است اعتقاد و استناد به بسيارى از اين تعابير و باورها امروزه در زمره خرافه پرستى و كهنه پرستى به شمار مىرود و ذكر آنها در اينجا فقط به جهت اشاره به وجود چنين باورهايى در قديم بوده و لكن امروزه هيچ كاربرد و سنديتى ندارد.
ـ اگر خروس دير وقت (مثلاً هنگام عصر) بانگ «آواز» سر درهد، تعابير و باورهاى مختلفى را در رابطه با آن بيان كردهاند.
از جمله:
ـ اگر رو به مشهد مقدس «حرم امام رضا عليهالسلام» بانگ سر دهد نشان اين مىدانند كه فرد دانايى به آن خانه مىآيد.
ـ اگر رو به قبله آواز سر دهد نشان بر اين است كه كسى مىميرد.
مىگويند: وجود مرغ سياه رنگ در خانه بسيار خوب مىباشد، زيرا بر اين باورند كه اين مرغ مىگويد:
«خدايا غير از من رو سياه در خانه نيايد».
ـ وجود خروس سفيد كه روى هر دو بالش قرمز باشد در خانه بسيار خوب است چرا بر اين باورند كه «بلا» از آن خانه و هفت خانه اطراف آن دور مىباشد.
ـ اگر روباه به طرف كوه بدود و زوزه بكشد نشان اين است كه خبر نابهنگامى «ناگهانى» مىرسد و يا نشان بر اين مىدانند كه كسى مىميرد.
ـ اگر زوزه بكشد و به طرف رودخانه برود و باردارى كه نزديك به وضع حمل باشد، در آن محله يا روستا باشد، بچهاش دختر مىشود.
ـ اگر گاوى دو گوساله به دنيا آورد يكى از دو گوساله را بين دو شاخ آن گاو مىكشند تا گاو سلامت باشد زيرا معتقدند كه اگر اينكار انجام نشود يا گاو مىميرد يا يكى از افراد آن خانه مىميرد.
ـ كله پاچه بز يا گوسفند را پس از شكستن و تمييز كردن براى جدا كردن دو فك از هم آنها را با فشار باز مىكنند به طورى كه از هم جدا شوند اگر دو فك را به نيت زن حاملهاى «باردارى» باز كنند، بعد از جدا شدن دو فك از هم اگر به استخوانهاى فك پايين گوشتى آويزان بود اين را نشان بر مو داشتن مىدانند و مىگويند كه بچه آن زن دختر مىباشد. اگر به استخوان گوشتى آويزان نبود و استخوانها صاف و بىگوشت بودند بچه آن زن پسر مىباشد.
ـ در هنگام شب چيز سفيدى مثل «شير، ماست، نمك» نبايد از خانه بيرون برده شود حتى براى همسايه. زيرا معتقدند كه با اين كار خير و بركت از خانه رخت بر مىبندد.
ـ وقتى براى اولين بار قبل از اينكه كسى ببيند پسرى جوجههاى تازه از تخم درآمده مرغى را نگاه كند بيشتر آنها پسر مىشوند اگر دخترى آنها را نگاه كند بيشتر آنها مرغ مىشوند.
ـ اگر در موقع رعد و برق مرغى بر روى تخمهايى خوابيده باشد كه نزديك به جوجه شدن مىباشد مقدارى نمك و آتش و يك سيخ كنار آن مىگذارند، زيرا بر اين باورند كه با اين كار اثر رعد و برق بر تخمها خنثى مىشود و جوجهها سالم از تخم بيرون مىآيند.
ـ عشاير چه شب و چه روز مايه ماست به همديگر نمىدادند زيرا معتقدند كه با اين كار خير و بركت از خانه بيرون مىرود.
ـ عشاير هنگام شب بر اين باورند كه «آتش» از اين خانه به آن خانه برده نشود زيرا بر اين باورند كه با اين كار خير و بركت از خانه بيرون مىرود.
ـ عشاير در روزهاى «21 و 24 و 25» ماه و دوشنبهها كوچ نمىكردند و هنگام قمر در عقرب نه مسافرت و نه كوچ و نه عروسى هيچ كارى انجام نمىدادند. چون اين روزها را نحس مىدانستند.
ـ اگر كسى مسافرتى طولانى در پيش داشت دنبال او آب مىريزند زيرا بر اين باورند كه با اين كار، زودتر به خانه برمىگردد.
اگر قرار است كسى از خانهاى به مسافرت برود بر اين باورند كه آن روز نبايد آن خانه را جارو زد و نبايد خانم آن خانه سر خود را بشويد، زيرا بر اين باورند كه با اين كار آن فرد مسافر براى هر كارى كه از خانه بيرون رفته باشد، كارش به درستى انجام مىشود.
ـ وقتى كسى مىميرد تا يك هفته چراغى روى قبرش مىگذارند چرا كه معتقدند كه با اين كار درون قبرش نيز روشن مىباشد.
ـ به خاطر چشم زخم و حِرض هر شب جمعه مقدارى اسپند و نمك در آتش مىريزند تا دود كند. ـ وجود خروس سفيد كه روى بالهاى آن قرمز و پاهايش سبز باشد در هر خانهاى باعث ثواب و خير و بركت براى صاحبخانه مىباشد.
ـ هنگامى كه خانهاى قرار است عروسى در آن برپا شود، مقدارى نمك و اسپند روى آتش مىريزند تا اينكه جلوى زبان ديگران و كسانى كه ممكن است حسادت بورزند را بگيرند.
ـ مرد خستهاى كه از راه دور «سفر» آمده باشد نبايد در خانهاى وارد شود كه نوزاد آن خانه از چهل روز كمتر سن داشته باشد، زيرا معتقدند كه وارد شدنش در چنين مواقعى باعث مىشود كه به «قولنج» يا به اصطلاح محلى آن «خَسْتِهْ گِرَكْ» شود.
ـ اگر در خواب ديده شود كه مار كسى را نيش زده و خون از جاى نيشهاى آن خارج شد، خوب است چرا كه معتقدند خون اثر آن خواب را باطل مىكند.
ـ اگر شخصى در خواب ببيند كه به او نقره دادند نشانه اين است كه فرزندش پسر خواهد بود.
ـ اگر شخصى در خواب ببيند كه مردهاى به او چيزى مىدهد آن خوش يمن است.
ـ اگر انسان در خواب ببيند كه پرندهاى را گرفته است آن خوش يمن است و علامت آن است كه چيزى گيرش خواهد آمد.
ـ اگر شخصى در خواب ببيند كه پرندهاى را پرواز مىدهد نشانه آن است كه آنچه در دستش و فكرش است از دست مىدهد