باورها در استان مرکزی
از ویکی اطلس فرهنگی ایران
باورها ريشه در فرهنگ، مذهب، طرز زندگى، آداب و رسوم اجتماعى مردم دارند. مردم استان مركزى مانند ساير نقاط كشور باورها و پندارهاى مخصوصى دارند كه برخى از اين باورها با باور مردم در ساير نقاط مشابه و برخى ديگر مخصوص و ويژه مردم اين منطقه مىباشد.
برخى از اين باورها عبارتند از:
1ـ اگر آب بر تن سگ يا گربه بريزى، دستت واروك (زگيل) در مىآورد.
2ـ اگر بارش باران با آفتاب همراه باشد گرگها در حال زاييدن هستند.
3ـ بچه، نه ماه و نه روز و نه ساعت و نه دقيقه تو شكم مادر است.
4ـ چه پنير بخورى، چه گوشت خرگوش را، هر دويش مكروه است.
5ـ خواندن مرغ خانگى را بعضى به فال نيك و بعضى به فال بد مىگيرند.
6ـ خوب نيست كسى دستهايش را چفت كند.
7ـ دو سر مداد را نبايد تراشيد چون پدر آدم مىميرد.
8ـ دهان قيچى باز بماند، غيبت ما را مىكنند.
9ـ روز شنبه، رخت شستن خوب است.
10ـ روز شنبه، ناخن گرفتن خوب نيست.
11ـ ريختن بركت خدا بر زمين گناه دارد.
12ـ زن سيابخت (مطلقه، يا شوى مرده) يا دو بخته (داراى هوو) نبايد انگشتر دست عروس كند، يا در هنگام عقد در اطاق عقد باشد يا كفش پاى عروس كند يا بساوبساو (قند ساييدن) كند، يا حنا سر عروس بندد، يا آرد عروس را آردبيز كند.
13ـ زير ناودان نَنِشين، بابات مىميرد.
14ـ [به فرد مجردى كه هنگام صرف غذا به خانهاى وارد مىشود مىگويند: ]«شب عروسىات باران مىآيد».
15ـ شب، ناخن گرفتن خوب نيست.
16ـ شصت، شير مىنشيند، هفتاد راه مىافتد، يعنى: شصتِ بهار (شصتمين روز بهار) شير گوسفندان كم مىشود. ده روز بعد باز زياد مىشود.