نهضت مشروطه در استان کردستان
از ویکی اطلس فرهنگی ایران
1ـ نهضت مشروطيت
بعد از ناصرالدين شاه پسر و وليعهد 45 سالهاش مظفرالدينشاه به سلطنت رسيد. دوران حكومت 11 ساله وى را بايد دوران رشد اوليه مشروطيت در ايران دانست. بىكفايتى درباريان قاجار، استبداد شديد، اقتصاد نابسامان، دخالتهاى مستمر انگليس و روسيه در امورات كشور، سرمايه دارى ضعيف ايران كه خود را مقابل استبداد فئودالى حكومت و سرمايه خارجى حقير مىديد، خشونت عين الدوله صدراعظم و... همگى دست به دست هم دادند و شرايط شكلگيرى انقلاب مشروطه را بوجود آوردند.
انقلاب مشروطه با واقعه به چوب بستن تجار تهران توسط عين الدوله حاكم تهران به خاطرگران كردن ارزاق مردم به ويژه قند، شروع شد و با مهاجرت كبرى به اوج رسيد.
در مهاجرت كبرى (تير 1344 ه .ق) حدود 3000 نفر از تهران خارج شدند. آنگاه عين الدوله عزل و نصرالله خان مشيرالدوله جانشين او شد و با اعطاى فرمان مشروطيت از سوى مظفرالدين شاه انتخابات مجلس انجام گرفت و اولين قانون اساسى ايران تدوين گرديد.
در آستانه نهضت مشروطه نواحى كردنشين ايران داراى اقتصاد كشاورزى بودند و به جز سنندج شهر بزرگى كه در آن، طبقه متوسط شهرنشين به وجود آمد، در ديگر نقاط زمينداران بزرگ و اشراف محلى كه با نظام قاجار منافع مشترك داشتند و به طور قطع مخالف هرگونه تغيير ساختار قدرت و اصلاحات سياسى و اجتماعى بودند.
از آنجا كه در گستره كردستان شمار شهرنشينان بسيار كمتر از عشاير و روستائيان بود تنها بازاريان به مشروطيت و پيام آن، يعنى قانونمندتر شدن جامعه، علاقه نشان دادند و در اينجا هم مانند ديگر شهرهاى كشور روحانيت نقش رهبرى كننده مشروطه خواهان را به عهده گرفت از همان آغاز پيدا بود كه طرح شعارهاى آزادى خواهانه در كردستان با موانع بسيار جدى برخورد كرد، زيرا جامعه كرد در آن هنگام روابط اجتماعى خود را حتى در شهرها، بر پايه علقهها و پيوندهاى خونى و عشيرهاى تنظيم مىكرد و چون طبقات بالاى اجتماعى جهت گيريهاى سياسى را تعيين مىكردند، امكان مطرح شدن انديشهاى نو كه اصرار بر تحولات بنيادين در بسيارى از جنبههاى زندگى داشت به راستى كارى دشوار بود و بايد به تائيد اشراف و بزرگان مىرسيد.
با پيروزى مشروطه در نخستين انتخابات مجلس دارالشورا كه در اواسط سال 1324 ه .ق به پايان رسيد، امين التجار كردستانى به عنوان نماينده كردستان و جز طبقه پيشه وران انتخاب شد.
يك ماه پس از مذاكرات ثقة الملك، حاكم سنندج و شيخ محمد مردوخ، اولين انجمن مشروطه خواهان آن شهر بنام انجمن صداقت تشكيل شد و بيشتر اعضاء و هواداران آن از بازاريان، تجار، روحانيان و افراد طبقه متوسط شهر بودند.
رياست انجمن صداقت با شيخ محمد مردوخ بود و شخصيت وى به عنوان روحانى شاخص كردستان و مدرس و واعظ بزرگ سنندج به رشد انجمن بسيار كمك كرد.
در اولين اعلاميه اين انجمن اهميت مشروطيت را يادآور شد و آن را موافق اسلام نشان داد. دليل آن اين بود كه طرفداران استبداد در كردستان مدعى بودند كه اهل سنت به پيروى از آيه «اطيعوالله و اطيعو الرسول و اولى الامر منكم» بايد تنها از شاه اطاعت كنند و مشروطيت با اين اصل اسلامى منافات دارد.
با توجه به موضع گيريهاى موافقان و مخالفان انقلاب مشروطيت به مثابه تجلى بارز ناسيوناليزم ايرانى در سده بيستم، كردها سعى نكردند حقوقى جداگانه براى خود طلب كنند و به طور كامل يا به خدمت ناسيوناليزم ايرانى در آمدند يا به سلطنت وفادار ماندند.
گذشته از انجمن صداقت، انجمنهاى كارگران، حقيقت، اخوت و صلاحت نيز در ولايت كردستان تشكيل شد كه همگى فعاليت رسمى داشتند، ولى نقش آنها در برابر انجمن صداقت كمرنگ بود.
در شهر سقز انجمن زير نظر شاعر، خطاط و قاضى معروف، ملامحمد كريم تشكيل شد و او در تشويق مردم سقز براى پيوستن به انجمن و همكارى با مشروطه خواهان نقش عمدهاى داشت.
هم زمان با بمباران مجلس و سركوب آزادى خواهان، محمد عليشاه ثقة الملك را بر كنار و شاهزاده ظفر الملك را به حكومت آنجا نصب كرد.
مردوخ مىنويسد: «اولين اقدام حاكم جديد ايجاد دو دستگى ميان آزادى خواهان سنندج بود كه به تعطيلى انجمنها انجاميد.» مردوخ پس از اين واقعه به تهران رفت و به دنبال سقوط شاه و استقرار نهضت نظام مشروطه، آزاديخواهان كرد در چهار چوب هيئت ترقى و سيويليزاسيون متشكل شدند.
اين هيئت به شيوه حكومت كارگزاران دولتى نظارت مىكرد و اصرار داشت كه تشكيلات عدليه كردستان هر چه زودتر تأسيس شود و در اثر پىگيرى آنان سرانجام عدليه كردستان تأسيس شد.
سالارالدوله كه در اين زمان در مقابله با مشروطه خواهان شكست خورده و به اروپا و سپس به بغداد رفته بود، سعى كرد از آنجا عمليات براندازى رژيم قانونى مشروطه و بر قرارى تماس با سران ايلات و عشاير كُرد را آغاز نمايد.
در سال 1329 ه .ق شيخ محمد مردوخ از سوى قطبش شيخ حسام الدين نقشبندى به كردستان عثمانى احضار شد و چون از خلفاى مورد اعتماد قطب خود به شمار مىرفت، از وى شنيد كه شاهزاده سالارالدوله موافقت رؤساى كرد عثمانى و دولتهاى روسيه و عثمانى را براى سرنگونى دولت تهران كسب كرده است و لازم است كه مردوخ، مريدان كرد او را در داخل ايران را براى كمك به شاهزاده قاجار متقاعد سازد.
پس از بازگشت مردوخ (به عنوان امام جمعه) به سنندج، فتنه سالارالدوله آغاز شد و او نقش عمدهاى را در كمك به شاهزاده بازى كرد.
در اين زمان سالارالدوله كه در تركيه بود با اعضاى حزب اتحاد و ترقى وارد گفتگو شد و با اهداء پول به آنان سعى كرد آنان را همراه خود سازد، حتى شيخ عبدالقادر ناسيوناليست معروف كرد هم وعده داد در صورت لزوم به شاهزاده كمك كند.
به نوشته مردوخ تصميم شاهزاده براى حمله به سنندج موجب هراس آزادى خواهان و بازاريان شد و گروهى از اشراف محل از جمله آصف ديوان، مشيرديوان و امان الله خان وكيل الملك به همدان گريختند و اما مردوخ در شهر ماند.
به هر حال شاهزاده سالار الدوله پس از ورود به خاك ايران، به اشغال شهرهاى سنندج، كرمانشاه همدان پرداخت و طغيان و سركشى سالارالدوله نتيجهاى جز ويرانى، خونريزى و تضعيف دولت ايران و افزايش نفوذ بيگانگان در امور داخلى كشور به دنبال نداشت و مسلما رؤسا و عشاير كرد در ايجاد اين مصائب بيش از همه مقصر بودند.
كردستان بهاى سنگينى را براى اشتباهات عشاير پرداخته است. زيرا بر اثر مسلح شدن آنها به سلاحهاى تازه و مدرن، امنيت از نواحى كردنشين رخت بست و اقتصاد آنجا به حال فلج در آمد.
در چنين شرايطى مشروطيت جاذبه خود را از دست داد و معادل بى نظمى و انحطاط سياسى و اجتماعى گرديد و حكامى مثل ظفر الملك و سردار محيى كه از سالهاى 1329 تا 1332 ه .ق متولى اداره كردستان بودند كارى به جزء پيچيدهتر كردن اوضاع انجام ندادند و چون اشراف و زمينداران بزرگ محلى حاضر به دادن هيچگونه امتيازى به مردم نبودند.
در خشكسالى بزرگ پيش از جنگ جهانى اول بسيارى از كردها جان خود را از دست دادند، حال آنكه انبارهاى زمينداران بزرگ مملو از گندم بود ولى صاحبانشان از اطعام گرسنگان خوددارى مىورزيدند.