نهضت مشروطه در استان چهارمحال و بختیاری
از ویکی اطلس فرهنگی ایران
نهضت مشروطه
انقلاب مشروطيت، از رويدادهاى مهم تاريخى ايران به شمار مىرود و با پيروزى اين انقلاب فصل نوينى در مناسبات سياسى ـ اجتماعى كشور گشوده شد. نهضت مشروطه در دسامبر 1323 ه .ق پس از به چوب بستن دو تن از تجار سرشناس بازار تهران، شكل گرفت، در نتيجه تجار حجرههاى خود را بستند و بازار تهران به نشانه اعتراض به عمل حاكم تهران تعطيل گرديد.
كم و بيش مردم از دريافت قرضههاى خارجى و نفوذ مسيو نوز بلژيكى مدير گمركات كشور ناراضى بودند و بتدريج اين ناخشنودى و مخالفت به ساير مناطق كشور سرايت كرد.
در اين موقع بحثى از ايجاد و برقرارى رژيم مشروطه به ميان نمىآمد و تنها مردم در خواست بركنارى بعضى از مامورين دولتى و ايجاد يك عدالتخانه را داشتند اما در تابستان همان سال مردم ار خواستههاى خود سرباز زدند و تقاضاى تاسيس مجلس شوراى ملى و تدوين قانون اساسى رانمودند.
سرانجام در سال 1324 ه .ق مظفر الدين شاه قول داد كه به تقاضاى مردم عمل كند و جمادى الثانى همان سال اعلام مشروطيت كرد. هشت روز بعد از امضاى فرمان مشروطيت مظفر الدين شاه درگذشت و محمد على ميرزا وليعهد به جاى او بر تخت نشست. شاه جديد نه تنها در تهران با رژيم مشروطه به مخالفت برخاست، بلكه به حكام و فرمانداران و لايات دستور داد تا با آزادى خواهان و مشروطه طلبان مبارزه كنند.
تسلط انگليسىها بر نمايندگان مجلس و تعدادى از درباريان و كشمكش روس و انگليس بر سر ايران، سبب گرديد روسها در اقدامات ضد مشروطه از محمدعلى شاه حمايت نمايند و با به توپ بستن مجلس شوراى ملى دوران استبداد صغير براى مدت يكسال به همراه سركوب آزاديخواهان مشروطه طلب آغاز گرديد.
در اين مدت اعتراضات سراسرى مردم ادامه داشت. از جمله مردم تبريز به رهبرى ستارخان وباقرخان با نيروى اعزامى دولت (به رياست عين الدوله) درگير شدند. پس از ده ماه نيروهاى دولتى بدون نتيجه بازگشتند. درگيلان نيز مردم به رهبرى محمد على خان تنكابنى بپا خاستند.
اصفهان نيز در اين دوره در التهاب و انقلاب به سر مىبرد. انجمن ملى اصفهان از تفنگچيان بختيارى دعوت كرد تا براى مبارزه با استبداد محمد على شاه مهيا شوند مرتضى قلى خان نيز پيام سردار اسعد را در حمايت از نهضت مشروطيت و مردم اصفهان را به سردار بهادر(پسرسردار اسعد) و برادرش صمصام السلطنه رساند.
اصفهان پس از انقلاب چند روزه و سوختن درآتش آشوب و اختناق سخت به وسيله اقبال الدوله كاشى حاكم اصفهان، به وسيله قواى بختيارى به فرماندهى حاج ابراهيم خان ضرغام السلطنه بختيارى فتح شد.
حاج على قلى خان، سردار اسعد با مراجعت به ايران و ورود به اصفهان مشغول تجهيز نيروشد و سپس به سوى قم حركت كرد و براى جلوگيرى از برخورد با امير افخم بختيارى (از حاميان محمدعلى شاه) كه دركاشان مستقر بود، از راه نيزار وارد قم گرديد.
از سوى ديگر با تصرف قزوين از سوى مجاهدان گيلانى و قفقازى و استقرار سردار اسعد در قم دستگاه قاجار براى جلوگيرى از ورود مجاهدين به تهران به سفارت روس و انگليس پناه برده و آنان نمايندگانى براى مذاكره با سردار اسعد و سپهدار تنكابنى فرستادند، اما نتيجهاى نبخشيد. محمد على شاه نيز، به منظور مقابله با نيروهاى بختيارى، قواى دولتى را به سركردگى امير افخم بختيارى به سوى آنها گسيل داشت. دو نيرو در حسن آباد، با يكديگر برخورد نمودند سردار اسعد نيز همراه گروهى از بختيارىها از طريق رباط كريم به قصد پيوستن به اردوى مجاهدان حركت كردند. در اين ميان سواران اميرافخم با شعار فريبنده «زنده باد مشروطه» در حاليكه پارچههاى قرمز به سرخود بسته بودند خود رابه مجاهدان نزديك مىكردند.
مجاهدان به تصور اينكه اينان سواران سردار اسعد هستند با هيجان به سوى آنان مىشتابند اما نيروهاى امير افخم با تير اندازى به سوى آنها عده زياد را از جمله شيخ على كرندانى (يكى از طلاب حوزه درسى آخوند خراسانى كه با مجاهدان پيوسته بود) را كشتند.
بار ديگر كه نيروهاى واقعى سردار اسعد به مجاهدان نزديك شدند مجاهدان به گمان آنكه دشمن دوباره نيرنگ مىزند، به سوى آنان تير اندازى كردند. آنها نيز به تصور آنكه باقواى محمدعلى شاه روبرو شدهاند، به سوى آنها تيراندازى كردند و در نتيجه در اين حادثه چند نفر از جمله برادر ضرغام السلطنه بختيارى كشته شد.
سپس در اطراف بادامك نيز نبرد سختى بين نيروهاى دولتى و مشروطه خواهان به سركردگى سپهدار و سردار اسعدرخ داد. مجاهدين پس از درگيرىهاى متعدد در 24 جمادى الثانى 1327 ه .ق از سه سو وارد تهران شدند. ليا خوف روسى پس از چند روز نبرد مجبور به تسليم شد و محمد على شاه نيز با برخىاز درباريان در 27 جمادى الثانى به سفارت روس پناه برد.
پس از فتح تهران و پناهنده شدن محمد على شاه به سفارت روسيه، محمد على شاه از سلطنت خلع و احمد شاه به پادشاهى برگزيده شد. سران بختيارى پس از استبداد صغير در تمام شئون كشور مداخله مىكردند. در هر كابينهاى چند بختيارى شركت داشتند، ايالات مهم به سران بختيارى تعلق مىگرفت، گذشته از اينها سرداران بختيارى كه خود را فاتح تهران مىدانستند در شهرها مخصوصا تهران مرتكب همه گونه كارهاى خلاف مىشدند.
سرانجام دولت تصميم به خلع سلاح آنها گرفت و ژاندارمرى اين مأموريت را يافت و پس از چند ساعت زد و خورد، تمام بختياريها را خلع سلاح كرد.