نهضت مشروطه در استان آذربایجان غربی
از ویکی اطلس فرهنگی ایران
منابع
پس از مرگ ناصرالدين شاه، پسر وى مظفرالدين ميرزا در تبريز بر تخت شاهى نشست و پس از چهل روز كه طى آن اداره كشور در دست ميرزا علىاصغر خان امين السلطان بود، به تهران وارد گرديد.
بىكفايتى شاه و درباريان، اقتصاد نابسامان و وامهاى كلان، قراردادهاى استعمارى، دخالتهاى مستمر انگليس و روسيه در امور كشور، سرمايهدارى ضعيف ايران كه خود را مقابل استبداد فئودالى حكومت و سرمايه خارجى حقير مىديد، خشونت عين الدوله صدر اعظم و ... همگى دست به دست هم دادند و شرايط شكلگيرى انقلاب مشروطه را به وجود آوردند.
انقلاب مشروطه با واقعه به چوب بستن تجار تهران توسط عين الدوله حاكم تهران، به خاطر گران كردن ارزاق مردم به ويژه قند، شروع شد و با مهاجرت كبرى به اوج رسيد.
پس از مبارزات فراوان سرانجام فرمان اعطاء مشروطيت در 14 جمادى الثانى 1324 ه .ق صادر گرديد و اولين جلسه مجلس شوراى ملى در شعبان 1324 ه .ق گشايش يافت.
جنبش آزادى بخش مشروطيت در آذربايجان غربى خصوصا در اروميه از سال 1285 ه .ش آغاز گرديد.
مجاهدانى چون مشهدى اسماعيل افشار و مشهدى باقر خان رئيس به طرفدارى از مشروطيت قيام نمودند و مسلحانه رهبرى مشروطه خواهان را به دست گرفتند. مشهدى اسماعيل افشار جان خود را در اين راه فدا كرد.
از علماى معروف اروميه ميرزا على عسگر آبادى روحانى و واعظ توانا با نطقهاى آتشين خود مردم را به قبول آزادى و قيام در راه مشروطيت دعوت مىكرد.
نويسندگان و شاعران جوان چون حبيب الله خان آقازاده، ميرزا محمود غنىزاده سلماسى و ميرزا محمود اشرفزاده با انتشار جرايد و نوشتن مقالههاى آتشين، مردم را به مشروطيت دعوت مىكردند.
در اين استان نيز مانند ساير نقاط كشور، عدهاى به طرفدارى زمامداران وقت با مشروطه خواهى مردم مخالفت مىكردند. در راس مخالفان حاجى ميرزا ابوالقاسم مجتهد بود كه مردم را عليه مشروطيت دعوت مىكرد.
در دوران مشروطيت اختلافات مرزى با عثمانىها در اين منطقه به بزرگترين گرفتارى مردم تبديل شد، عثمانىها به اين بهانه لشگريان خود را در حدود مهاباد و اروميه نگهداشته، بعضى از اكراد ماجراجو را به غارت دهات و كشتار زارعين تحريك و تشويق مىنمودند و در مواقع لزوم لشگريان آنها نيز وارد معركه شده از اكراد حمايت مىكردند و موجبات قتل و غارت مردم را در شهرها و دهات فراهم مىساختند. در اين موقع اهالى اروميه بيشتر از پيشآمدهاى مشروطيت سرگرم و گرفتار عثمانى بودند.
قشون متجاوز عثمانى يكسال پس از مشروطه در سال 1286 ه .ق با ورود به خاك آذربايجان، بين بعضى ايلات اكراد اسلحه پخش نموده آنها را به طغيان و سركشى بر ضد دولت و هجوم به دهات و كشتن مردم و غارت اموال دهاتيان تحريك مىنمودند.
در اثر اين اعمال در تابستان سال 1286 ه .ش وضع اروميه در دهات اطراف آن بسيار وخيم گرديد. غارتگران هر روز به چندين روستا حمله نموده اهالى را كشته و اموال آنها را مىبردند، باقيمانده ساكنين دهات غارت شده دست زن و بچه خود را گرفته به سمت شهر سرازير مىشدند.
اعضاء انجمن اروميه اين پيشامدها را هر روز به تفصيل به تهران و تبريز تلگراف مىكردند و از دولت و والى آذربايجان تقاضاى اعزام قواى كمكى به اروميه مىنمودند. ولى متاسفانه در اين زمان وضع عمومى كشور طورى نبود كه دولت يا والى آذربايجان بتوانند به اهالى اروميه يارى نمايند.
با روى كار آمدن محمدعلىشاه و مشاورين وى، براى اينكه توده مردم را نسبت به مشروطه بدبين نمايند مايل بودند در هر نقطه كشور قتل، غارت و ناامنى توسعه يابد تا مردم از تحمل آن اوضاع به ستوه آمده دوباره به حكومت استبداد متمايل شوند. محمد على شاه خيال مىكرد بدين ترتيب خواهد توانست مشروطه را از بيخ ريشه كن نموده دوباره بساط استبداد و خودسرى را در سرتاسر كشور بگستراند.
با گسترش نا آرامى در كشور و عدم قدرت دولت مركزى ايل جلالى به شهر و روستاى منطقه ماكو حمله و آنجا را به خاك و خون كشيد. بنابر گزارش روزنامه حبل المتين در اين باره چنين آمده است:
«قتل و غارت دهات ماكو واقعا وحشتناك است، مردان را دو نيم كردهاند، سينه زنان را بريدهاند، اطفال را به رودخانه زنگمار انداخته، غرق كردهاند. هر كس نام انجمن را به زبان مىآورد زبانش را مىبرند».
در اين هنگام در اروميه لشگرى به فرماندهى مجد السلطنه آماده شد تا جهت سركوب اشرار وارد عمل گردد. اما در تاريخ نهم مرداد ماه سال 1286 ه .ش سپاه منظم عثمانى اردوى مجد السلطنه را در ميان گرفته و شروع به تيراندازى نمودند و چون آنان اجازه مقابله با عثمانى را نداشتند به اروميه بازگشتند.
اروميه به علت نزديك بودن به مرز صدمات بسيار ديد، از تهران كميسيونى براى گفتگو با نمايندگان عثمانى فرستادند و نمايندگان در اروميه گرد آمده و محمدعلى ميرزا اداره شهر را به حاجى محتشم السلطنه، رييس كميسيون واگذاشت. چون مجلس شوراى ملى در تهران بسته شد، محتشم السلطنه نيز انجمن شهر را بست و دستگاه مشروطه را برچيد، با اين همه آزادى خواهان از كار باز نايستادند.
هنگامى كه اهالى خوى با اكراد مىجنگيدند، مشهدى باقرخان و مشهدى اسماعيل و آقا ميرزا محمود كه سردسته مجاهدان اروميه بودند با دستهاى از مجاهدين به يارى امير حشمت و عمو اوغلى رفتند و تا مدتى در آنجا بودند.
بعد از مدتى امير حشمت به طرف اروميه رفت و اوضاع منطقه را به دست گرفت و حاجى محتشم السلطنه را به سلماس برد و مجددا نهضت مشروطه و آزادى خواهى در اروميه برپا گرديد.
تسلط ارتش روسيه و قلع و قمع مشروطه خواهان
با ورود ارتش روسيه به تبريز مجاهدان و مشروطه خواهان تبريز پس از آنكه با روسها جنگيدند، قرار گذاشتند اسلحه خود را به آنها تحويل دهند و دستگيرىهاى مجاهدان توسط روسها و صمدخان در تبريز آغاز گرديد. در پنجم دى ماه 1290 ه .ش ميرزا آقا بلورى، امير حشمت نيسارى، حاج اسماعيل امير خيزى، يكانى با عدهاى از مجاهدان از تبريز خارج شده به سلماس آمدند.
در سلماس مجاهدان دو دسته شدند، يك دسته بلورى و همراهانش از مرز گذشته وارد خاك تركيه مىشدند. دسته ديگر امير حشمت نيسارى و يارانش بودند كه نمىخواستند از ايران بيرون روند، بلكه مىخواستند در محلى مقاومت نموده با روسها بجنگند و براى اين كار اروميه را انتخاب كردند. در اين موقع حاكم اروميه اجلال الملك از مشروطه طلبان بود، آنان تصور مىكردند با جلب موافقت وى مىتوانند در اروميه با قواى روس بجنگند.
در روز هفدهم ديماه سال 1290 ه .ش با ورود آزادى خواهان تبريز به اروميه درگيرى آغاز شد، اجلال الملك از قبل به آزادىخواهان پيام فرستاد كه روسها شما را خواستهاند و من ناگزيرم خواهش آنان را انجام دهم اگر مىتوانيد بگريزيد و عدهاى از آزادىخواهان به اين خاطر به شهبندرخانه (كنسولگرى) عثمانى پناهنده شدند.
از آن سوى افراد اجلال الملك، مشهدى اسماعيل سردسته مجاهدان و حاجى آقا كشى بيك و مؤيد التجار و برخى ديگر را گرفتند. سپس خود روسها آقاى ابوطالب عليزاده و حاجى سيد حسين ملك التجار و حاجى عباسقلى وكيل التجار و برخى ديگر را گرفته و به لشگرگاه برده و در بند كردند كه در اين جريان مشهدى اسماعيل به دار آويخته شد ولى امير حشمت توانست با مبارزه با قواى روس و اكراد آنان را وادار به عقب نشينى كرده و خود به خاك عثمانى بگريزد.
در طول اين سال به علت جنگ عثمانى با ايتاليا در طرابلس مجبور به تخليه مناطق مرزى استان، از سپاهيان خود نمود و تمام منطقه آذربايجان در اختيار قواى روس قرار گرفت.