فقیهان و مفسران استان گلستان
از ویکی اطلس فرهنگی ایران
احمد بن داود گرگانى
احمد بن داود، ابو يحيى از محدثان سنى مذهب بود كه بعدها به اماميه گرويد. اين امر سبب شد تا بين او و محدثان اهل سنت اختلاف و مشاجرات شديد پيش آيد. ابن داود در سال 254 ه .ق مورد سعايت و خشم محمد بن طاهر قرار گرفت، بر او 1000 تازيانه زدند، سپس دست و پايش را قطع و پس از مصلوب نمودن او را به قتل رساندند. آثار مهم او خلافة عمر برواية الحشويه (در بيان مذهب حشويه)، مفاخر البكويه و العمريه، رد على الاخبار الكاذبه مىباشند.
عبد الملك بن محمد بن عدى
عبد الملك ابو نعيم از محدثان و فقهاى شافعى قرن چهارم هجرى در سال 242 ه .ق در گرگان متولد شد. جوانى را به سفر پرداخت و علم حديث را از يزيد بن محمد بن عبد الصمد و بكار بن قتيبه و عمار بن رجاء آموخت. مهمترين تأليف او «الضعفا» در ده جزء است. ابو نعيم در سال 323 ه .ق درگذشته است.
الصولى
الصولى از مورخان بزرگ قرن چهارم هجرى هم عصر خليفه مستكفى بوده است. وى نخست به آئين زرتشتى اعتقاد داشت ولى بعدها تغيير مذهب داد. الصولى در حدود سال 334 ه .ق فوت كرده و الصولى را برخى ابراهيم بن عباس بن محمد بن صول مؤلف كتابهاى «الرسل الدوله عباسيه» و «الطبيخ» دانستهاند.
ابو جعفر على بن عبدك
ابو جعفر محمد گرگانى مشهور به ابن عبدك از متكلمان بزرگ اواخر قرن چهارم هجرى قمرى بود. شيخ طوسى او را مؤلف تأليفات فراوان از جمله «تفسير ابن عبدك» يا «تفسير بزرگ» دانسته و تفسير وى را ستوده است. ابو جعفر را در كلام به ويژه مبحث امامت مرجع افاضل عصر خود معرفى نمودهاند. ابن عبدك در سال 347 ه .ق دار فانى را وداع گفته است. آثار او عبارتند از: الرد على الاسماعيليه، شرح الجامع الكبير، شرح جامع الصغير و الاقتداء به على.
ابو سعد اسماعيل اسماعيلى
ابو سعد اسماعيلى از افاضل گرگان و در علومى چون كلام، فقه، عربى و اصول سرآمد روزگار خود بوده است. او كتابهاى متعددى چون تهذيب النظر (در علم اصول فقه)، الاشربه را به رشته تحرير درآورده است. حلقه درس فقه او از آوازه و شهرت زيادى برخوردار بوده و شاگردان انبوهى در حلقه درسش از گرگان و طبرستان شركت داشتند. وى شاگردان معروفى را تربيت نمود. ابو سعد در سال 350 ه .ق دار فانى را وداع گفته است.
عمرو بن احمد بن محمد بن حسن ابو احمد فقيه سورابى استر آبادى
فقيه استر آبادى مدتها در مصر به تدريس اشتغال داشت. اواخر عمر به استر آباد بازگشت و در سال 362 ه .ق درگذشت.
على بن عبد العزيز گرگانى
على بن عبدالعزيز قاضى، اديب، فقيه و شاعر پرتوان مذهب شافعى در 15 سالگى به نيشابور رفت و پس از پايان تحصيلات به گرگان برگشت و قاضى شهر شد. اواخر عمر به سير و سياحت پرداخت. او به علت گستردگى دامنه علوم ادبىاش، در قرن چهارم هجرى دست به تأليف (الوساطه بين المبتنى و خصومه) پرداخت. بعدها عبدالقاهر جرجانى (اديب بزرگ) كار او را تكميل كرده است. از آثار ديگر او رسائل، ديوان شعر، تفسير قرآن، تهذيب التاريخ را مىتوان نام برد.
وى در سال 362 و يا 366 ه .ق در نيشابور درگذشت و سپس پيكر او را به گرگان آوردند و دفن نمودند.
عبدالله بن عدى
عبدالله بن عدى از محدثان بزرگ اهل سنت در سال 277 ه .ق در گرگان متولد شد. او سپس به مصر، شام، عراق و ديگر شهرهاى بزرگ براى استماع حديث مسافرت كرد و سالها شاگرد عبدالصمد بن عبدالله، عبدان اهوازى و ابو محمد صاعد بود. آثار مهم او عبارت از انتصار (مجموعه احاديث مالك بن أنس، اوزاعى، سفيان ثورى و...)، اسماء صحابه، الكامل فى الحرج و التعديل مىباشد. ابن عدى در سال 365 ه .ق در شهر استر آباد درگذشته است.
محمد بن قاسم جرجانى
وى از مدرسان سرشناس قرن چهارم هجرى است. محمد بن على بن بابويه قمى (معروف به شيخ صدوق) از فقها و محدثان بزرگ، از شاگردان او است.
محمد بن احمد گرگانى (جرجانى)
او معروف به «ابن ابى طيفور» است. كتاب وى به نام «ابواب الخلفاء» درباره خلفا و بسيارى از شخصيتهايى كه مورد مشورت خلفا بودند، مىباشد. او احتمالاً از علماى قرن چهارم هجرى مىباشد.
ابى بكر اسماعيلى گرگانى (جرجانى)
او از عالمان بزرگ مذهب شافعى در قرن چهارم هجرى در گرگان بوده است. وى در مسجدى به نام خودش در شهر گرگان در «وسط السوق» حلقه تدريس داشت و شاگردان بزرگى را پرورش داد. اجداد او از خاندانهاى علمى بزرگ گرگان در قرن چهارم بودهاند. بعد از ابىبكر پسرش ابو نصر جانشين او در كرسى تدريس گرديد و در سالهاى 366 ه .ق به بعد در مسجد «صفاران» گرگان به تدريس، املاء و حديث مشغول بود. امام غزالى در گرگان شاگردى او را كرده و تعليقه خود در فروع مذهب شافعى از افادات او كامل كرده است.
ابو عبدالله گرگانى (جرجانى) معروف به ابن البيع
ابن البيع از عالمان و محدثان سنى مذهب قرن پنجم هجرى است. او مدتها در نيشابور و گرگان به شغل قضاوت اشتغال داشته است و كتاب «المستدرك على الصحيحين» را از خود برجاى گذاشته است.
ابوالقاسم حمزة بن يوسف گرگانى (جرجانى)
حمزة بن يوسف گرگانى از محدثان و مورخان نامدار اهل سنت در سال 345 ه .ق متولد شد و در طلب استماع حديث به شهرها و كشورهاى مختلف مانند رى، اصفهان، نيشابور، عراق، شام، مصر و حجاز مسافرت كرد. او مؤلف كتاب معروف «تاريخ جرجان» يا «معرفة علماء اهل جرجان» است. او در اين كتاب اسامى حدود 1200 نفر از افاضل و دانشمندان بزرگ گرگان و استرآباد را بازگو نموده است. اثر ديگر او اربعين است كه چندان شهرتى ندارد. او در سال 427 ه .ق در نيشابور درگذشته است.
ابوالقاسم على بن عبدالله گوركانى (گرگانى)
او از مشاهير عرفا و از اقطاب سلسله معروفيه عصر غزنوى بود. رشته طريقتى او را با شش واسطه به حضرت امام رضا عليهالسلام رساندهاند. غالب تذكره نويسان از او به بزرگى ياد كردهاند. خوارزمى در مقدمه كتاب جواهر الاسرار او را صاحب نظر در تمام علوم دانسته و جامى در نفحات الانس او را هم طبقه با شيخ ابو سعيد ابى الخير و شيخ ابوالحسن خرقانى قرار داده است و شيخ عطار او را از عرفاى بزرگ و پيرو منصور حلاج معرفى نموده است.
ابوالقاسم مدتها در نيشابور و توس مىزيست و با ابوسعيد ابوالخير مراوده داشت. ابوبكر نساج توسى (استاد غزالى) و ابو على فضل بن محمد فريومدى (از عرفاى بزرگ قرن پنجم هجرى) از شاگردان نامدار وى بودند. تاريخ مرگ او را سال 450 ه .ق نوشتهاند. درباره دعا از او پرسيدند: كه چون دل راضى است فايده دعا چيست؟ گفت: اظهار عجز و نياز به درگاه بىنياز.
عبد القاهر بن جرجانى
عبد القاهر در سال 400 ه .ق در گور سرخ از قراء گرگان (جرجان) متولد و در همين ناحيه به كسب علم پرداخت. در زمانى كه «ابن اخت فارسى» وارد استر آباد شد جرجانى از شاگردان و ملازمان وى گرديد و علوم ادبى را از وى فرا گرفت. بعد از ابن اخت صاحب بن عباد وارد استر آباد شد و عبدالقاهر به او پيوست. برخى مذهب عبد القاهر را شافعى و بعضى نيز حنفى دانستهاند. او در علم بلاغت، معانى و بيان سرآمد روزگار خود بود. شهرت وى در علم معانى به حدى است كه تعدادى از دانشمندان او را مبتكر و مبدع علم معانى دانستهاند. كتاب دلائل الاعجاز و اسرار البلاغه او قرنها جزء متون درسى محسوب مىشده است. او در سال 471 ه .ق درگذشته است.
آثار ديگر او عبارتند از: التلخيص (در علم معانى)، الجمل يا جرجانيه (در علم نحو)، عوامل المائه (در علم نحو)، اعجاز القرآن صغير، اعجاز القرآن كبير، شرح الفاتحه، العروض و ... .
على بن محمد بن على ابوالحسن بن زيد استرآبادى
على بن محمد استرآبادى معروف به فصيحى گرگانى از اديبان و نحويان بزرگ شيعه در شهر استر آباد به دنيا آمد. وى از عبدالقاهر جرجانى علوم ادبى را فرا گرفت. پس از اتمام تحصيلات به بغداد رفت و بعد از مرگ خطيب تبريزى به جاى وى در نظاميه بغداد به تدريس پرداخت. چون تشيع او فاش شد، انكار مذهب خود نكرد و گفت: از فرق تا قدم شيعه هستم او را از نظاميه بيرون كردند. فصيحى سپس از مردم گوشه گرفت و در سال 516 ه .ق در انزوا درگذشت. فصيحى از استادان برجسته خوشنويسى در عصر خود بود و با اشعار خود از حريم تشيع دفاع كرده است.
امام موفق الدين حسينى بكر آبادى گرگانى (جرجانى)
امام موفق الدين از متكلمان، محدثان و خطباى بزرگ شيعه در قرن ششم هجرى است. عبدالجليل قزوينى در كتاب النقض وى را از اعاظم علماء عصر خويش ياد كرده است. وى مدتها شاگرد شيخ طوسى و فرزندش ابو على طوسى بوده و از آنها اجازه نقل روايت گرفته است. او خود نيز شاگردان بزرگى چون امين الدين فضل بن حسن طبرسى صاحب تفسير معروف (مجمع البيان) را تربيت كرده است. مرگ او را سال 536 ه .ق ثبت كردهاند.
ابو طالب استر آبادى
او از فقهاء و محدثين پرتأليف قرن ششم هجرى است كه آثار فراوانى از وى باقى مانده است. از جمله آثار او الابواب و الفصول لذوى الالباب و العقول، المقدمه، الحدود و مناسك الحج مىباشد. شيخ طوسى در كتاب المبسوط برخى از فتاواى او را ذكر كرده است.
امير ناصر الدين رغدى
امير ناصر الدين معروف به «ابن ابى بىبى» پسر مجدالدين محمد ترجمان گور سرخى گرگانى و از سادات گور سرخ گرگان بوده است. پدر امير ناصرالدين، يعنى، مجد الدين منشى جلال الدين خوارزمشاه و مادرش نيز زنى ستارهشناس و دختر كمال الدين سمنانى رئيس شافعيان نيشابور بود.
مرگ ناصر الدين را در سال 670 ه .ق دانستهاند.
اثر مهم امير ناصرالدين «الاوامر العلائيه فى امور العلانيه» است كه معروف به «تاريخ ابن بىبى» مىباشد. اين كتاب تاريخ سلجوقيان است و از سال 588 تا 679 ه .ق را شامل مىشود. اثر ديگر امير ديوان شعرى بر وزن شاهنامه فردوسى است.
محمد بن حسن الرضى استرآبادى
محمد بن حسن رضى ملقب به «فاضل رضى»، «شارح رضى» و «نجم الائمه» از دانشمندان شيعى در استرآباد متولد شد. نويسندگان او را ستودهاند و از او به «فخر اعاجم» و «صدر اعاظم» ياد كردهاند. تاريخ وفات او را در سال 686 ه .ق نوشتهاند.
آثار مهم او عبارتند از شرح كافيه يا شرح رضى در علم نحو كه شرحى بر كتاب نحو «ابن حاجب» است، شرح شافيه بر كتاب علم صرف ابن حاجب، شرح القصايد العلويات السبع از ابن ابى الحديد.
ابوالفضائل ركن الدين محمد حسن استرآبادى
ابوالفضائل فرزند محمد بن شرفشاه علوى حسينى استرآبادى و از حكما و متكلمان قرن هفتم هجرى كه مدتها شاگرد و سپس از ملازمان خواجه نصيرالدين طوسى بوده است و در رصد خانه مراغه هميار خواجه بود. سيد همراه خواجه به بغداد رفت و با مرگ خواجه در بغداد در همان سال به موصل رفت و به تدريس پرداخت. او در سال 717 ه .ق دار فانى را وداع گفته است.
آثار او عبارتند از: منهج الشيعه فى فضايل وصى خاتم الشريعه، حاشيه بر تجريد العقايد خواجه نصير الدين طوسى، شرح الكبير على الكافيه، شرح الشافيه در صرف، حواشى التجريد، شرح شمسيه و ... .
ركن الدين محمد استر آبادى
ركن الدين محمد فرزند على بن محمد، مدارج عاليه تحصيل را نزد علامه حلى (متوفاى 726 ه .ق) گذراند. سپس كرسى تدريس و فتوى را در نجف به خود اختصاص داد. مشهورترين تأليفات وى عبارتند از: غاية البادى فى شرح المبادى (در علم اصول)، البحاث فى تقويم الاحداث (در ردّ مسلك زيديه و اثبات امامت ائمه اثنى عشر)، الدعامة فى اثبات الامامه.
فضل الله فصيحى استرآبادى
فضل الله فصيحى معروف به فضل الله حروفى، موسس فرقه حروفيه در سال 740 ه .ق در استرآباد متولد شد. پدرش ابو محمد قاضى القضات استرآباد بود. شغل اصلى فضل الله طاقيه دوزى بود و از همين راه ارتزاق مىكرد و از كسى هديه قبول نمىكرد و طعام كسى را نمىخورد و از اين رو به «فضل الله حلال خور» لقب گرفت. او بنيان گذار نهضت حروفيه است. آنها خود را «اهل حق» و «اهل الحقيقه» لقب داده بودند.
اين فرقه را از غلات شيعه دانستهاند كه تا امام يازدهم را قبول داشتند. عقيده اصلى آنها از يكسو دنباله عقيده وحدت وجود است و از سوى ديگر به فرقههاى حلولى نزديك مىباشد. همچنين به دليل اهميتى كه در بيان رموز به حروف مىدادند، به علاوه از بخش فلسفى رسائل اخوان الصفا و اسماعيليه بهرهها برده بودند، با اسماعيليان نيز قرابتهايى داشتند.
فضل الله مرام خود را در عهد تيمور به سال 788 ه .ق علنى كرد و به تبليغ پرداخت. او به جاهاى مختلف سفر كرد تا آئين خود را ترويج كند. تبليغات او سبب نگرانى تيموريان شد به علاوه كه او از تيمور دعوت به گرويدن به آئين خود را كرده بود. همين امر باعث شد تا حكم به كيفر و الحاد او شود و به فرمان جلال الدين ميرانشاه پسر تيمور در سال 794 ه .ق در سن 54 سالگى كشته شد.
برخى از آثار او عبارتند از: ديوان اشعار، نوم نامه، جاودان كبير (كتاب تفسير).
شيخ ابو المحاسن حسين بن حسن جرجانى (گرگانى)
شيخ ابوالمحاسن معروف به سيد گازر، از مفسران شيعه در اواخر قرن نهم و مطلع قرن دهم هجرى است. تفسير مشهور و مهم جلاء الاذهان (تفسير گازر) از اين مرد بزرگ است. تفسير گازر در ده جلد به همت محدث ارموى در سال 1337 ه .ش به طبع رسيده است. تكمله السعادات فى كيفيه العبادات نيز از اوست كه مؤلف در سال 922 ه .ق از تأليف آن فراغت يافته است.
سلطان محمد استرآبادى
او معروف به «صدقى» و از خاندانهاى اهل علم و ادب و شاعر پرور بود. علوم اوليه را در استرآباد فراگرفت. سپس به كاشان رفت. به گفته سام ميرزا «در اكثر علوم چه شعر و چه كلام و چه انشاء يگانه دوران بود». محتشم كاشانى مدتى در كاشان در محضر او تلمذ كرده است.
تاريخ مرگ او را 925 ه .ق نوشتهاند و در كاشان مدفون است.
آثار معروف وى عبارتند از: شرح مطالع الانوار، ساقى نامه، ديوانى مشتمل بر قصايد و غزليات.
امير نظام الدين عبدالحى استرآبادى
امير نظام الدين، معروف به «اشرفى گرگانى» در استرآباد به دنيا آمد. علوم مقدماتى را در همين شهر آموخت و مدتى نيز قضاوت اين شهر را بعهده داشت. او در سال 902 ه .ق از استرآباد به هرات رفت و به تحصيل علوم عقلى و نقلى پرداخت. پس از كسب مدارج عاليه به درخواست سلطان حسين بايقرا به تدريس در مدرسه گوهر شاد آغا مشغول گرديد. وى در اين سالها از دانشمندان نامدار خراسان بود.
بعد از فوت شيخ على كركى، نظام الدين عبدالحى جزو كسانى بود كه نام وى براى رياست علما بر سر زبانها جارى بود ولى چون دربار صفويه بيشتر به علماى جبل عامل تمايل داشتند، از انتخاب وى صرف نظر كردند. او در اواخر عمر به كرمان رفت و در سن 70 سالگى در سال 959 ه .ق درگذشت.
آثار او عبارتند از: لسان الافهام، حاشيه شرح تجريد، رساله المعضلات، اصول دين، شرح الفيه شهيد، حاشيه بر شرح الهداية ابهرى.
مير فضل الله حسينى استرآبادى
او فرزند محمد كيا حسينى استرآبادى و از افاضل اواخر قرن دهم ه .ق است كه در محضر درس شيخ احمد اردبيلى (مقدس) به كسب علم پرداخت. در هنگام مرگ مقدس اردبيلى سيد مير فضل الله را مرجع پاسخگويى به مسايل عقلى پس از خود قرار داد. آثار وى عبارتند از: تعليقات بر الهيات شرح التجريد، تعليقات بر آيات الاحكام مقدس اردبيلى.
محمد بن على بن ابراهيم استرآبادى
ميرزا محمد استرآبادى معروف به «صاحب رجال»، از محدثان و مشاهير فقهاء، رجال نويسان معروف شيعه در اواخر قرن دهم محسوب مىشود. وى پس از فراگيرى علوم اوليه در استرآباد به نجف رفت و مدتها در محضر درس مقدس اردبيلى و ظهير الدين ابو اسحاق شركت نمود و موفق به دريافت اجازه روايت از آنها گرديد.
استرآبادى از جمله مشايخ اجازه محمد امين استرآبادى پايه گذار مكتب اخبارى بوده است.
اين دانشمند بزرگ به سال 1026 يا 1028 ه .ق در مكه درگذشت و در نزديكى قبر حضرت خديجه عليهاالسلام مدفون گرديد.
برخى از تأليفات او عبارتند از: رجال صغير، رجال وسيط، رجال كبير (دوره سه گانه كتاب او از معروفترين كتب رجال است)، الوجيز، آيات الاحكام.
شرف الدين على حسينى غروى استرآبادى
شرف الدين حسينى از شاگردان نورالدين على بن عبدالعالى كركى است. او مدتها در قزوين و عتبات به كسب علم پرداخت و سپس در نجف ساكن گرديد. آثار مهم وى عبارتند از: تاويل الآيات الطاهرة (الباهره) فى فضائل العترة الطاهرة (از منابع بحارالانوار)، الفوائد الغرويه فى شرح الجعفريه، جامع الفوايد و دفع المعاند.
محمد نقى بن ابوالحسن حسينى استرآبادى
وى در اوان جوانى به اصفهان رفت و در محضر استادانى همچون شيخ بهايى و مير داماد استرآبادى به كسب علوم پرداخت. وى در فقه و اصول صاحب رأى بود. مهمترين آثار شايان ذكر وى بدين قراراند: تذكرة العابدين در فقه، شرح خطبه الشرايع، منهاج الصواب در شرح خلاصه الحساب شيخ بهايى، مرقاة الوصول الى علم الاصول در شرح زبده الاصول شيخ بهايى.
محمد امين استرآبادى (اخبارى معروف)
وى فرزند محمدشريف استرآبادى، فقيه، متكلم، محدث و از بزرگان مكتب اخبارى است كه در اواخر قرن دهم هجرى در استرآباد متولد شد. در جوانى به عتبات رفت و در محضر درس ميرزا محمد بن على، جمال الدين ابو منصور حسن بن زين الدين معروف به «صاحب معالم» و محمد بن على موسوى عاملى معروف به «صاحب مدارك» به كسب علم پرداخت و از آنها اجازه روايت دريافت نمود.
اواخر عمرش را در مكه گذراند و در همانجا درگذشت. وى در آغاز در زمره اصوليان بود ولى اندكى بعد به توصيه استادش ميرزا محمد استرآبادى به احياء و ترويج مكتب اخبارى پرداخت و از مخالفان سرسخت مجتهدان و پيروان مكتب اصولى شد. او بر خلاف اصولىها كه مردم را به دو دسته مجتهد و مقلد تقسيم مىكردند، همه مردم را مقلد معصومين دانسته و تقليد مردم از مردم را روا نمىدانست.
وى در سال 1033 ه .ق در مكه درگذشته است.
مهمترين آثار وى عبارتند از: الفوائد المدنيه به عربى در رد معتقدان به اجتهاد و تقليد در احكام الهى، دانشنامه شاهى در مسائل متفرقه علم كلام كه در مكه به پايان برده است، رساله فى طهارة الخمر و نجاستها، شرح الاستبصار، رسالة البداء.
محمد مؤمن استرآبادى
محمد مؤمن فرزند دوست محمد حسينى استرآبادى، پدرش از دانشمندان عصر خويش و متولى كتابخانه آستان قدس رضوى بود. محمد علوم اوليه را نزد پدرش و سيد نور الدين على بن حسين عاملى موسوى فرا گرفت و از او اجازه روايت دريافت داشت. سپس با دختر محمد امين پايهگذار مكتب اخبارى ازدواج كرد. علامه مجلسى در همين سالها مدتى نزد محمد مؤمن به تحصيل علم حديث پرداخت و از وى اجازه نقل حديث و روايت گرفت.
اثر معروف وى «الرجعه و ظهور الحجه» نام دارد. او در اواخر عمر به مكه رفت و همانجا به اتهام آلودن كعبه همراه پنج تن از بزرگان ديگر به دست تركان كشته شد.
محمد كاظم استرآبادى
محمد كاظم فرزند محمد شفيع در استرآباد متولد شد. سطح را در محضر پدر آموخت و سپس به اصفهان رفت و حكمت و فلسفه را نزد محمد بيد آبادى گذراند. در كربلا فقه و اصول را از باقر بهبهانى آموخت و به مدارج عاليه رسيد و از سيد على طباطبايى «صاحب رياض» و ميرزا مهدى شهرستانى اجازه اجتهاد گرفت.
بعد از مرگ استادش، بهبهانى، متصدى كرسى فتوى و تدريس در كربلا شد و بعد از فوت صاحب رياض (1231 ه .ق) مرجعيت به او تفويض شد. اما مرگ به او امان نداد و سال 1238 ه .ق دار فانى را وداع گفت و در رواق شرقى حرم امام حسين عليهالسلام به خاك سپرده شد.
مؤلفات وى افزون از 50 اثر است. برخى از آثار او عبارت است از: آداب العشرة (فارسى)، ارشاد الصبيان (فارسى)، ارشاد المنصفين و الزام الملحدين در ردّ صوفيه، تحفة الاخيار، الجبر و الاختيار، تنبيه الغافلين.
محمد مهدى استرآبادى
محمد مهدى فرزند محمد شفيع استرآبادى در استرآباد متولد شد و مقدمات را در نزد پدر و ساير فضلا آموخت و سپس به كربلا رفت و شاگرد سيد على طباطبايى (صاحب رياض شد. چند سال بعد به قزوين رفت و مدارج عاليه را نزد شهيد ثالث، محمد صالح برغانى و ميرزا عبدالوهاب قزوينى گذراند.
او در سال 1234 به كرمانشاه رفت كه مصادف شد با اقامت شيخ احمد احسايى (رهبر شيخيه) در اين شهر و با حكم تكفير احسايى از سوى شهيد ثالث، استرآبادى بلافاصله دو كتاب به نامهاى (اعانة البارى فى دفع شبهات الاخبارى) و (الاستيقان فى بيان اركان الايمان) را در ردّ شيخيه تأليف نمود.
سال 1240 ه .ق عازم هندوستان شد و در لكنهو اقامت گزيد. در آنجا كرسى تدريس و فتوى را به خود اختصاص داد و مرجع تقليد شيعيان هندوستان شد.
برخى از آثار او عبارتند از: احسن الاقوال فى تحقيق ما هو الراجع بالالفاظ عند تعارض الاصول، چهل حديث، ترجمه احاديث خمسه.
محمد شفيع استرآبادى
در استرآباد متولد شد و مقدمات علوم را در محضر درسى پدرش (مؤلف كتاب المشتركات) به پايان برد. سپس به كربلا رفت و مدارج عاليه را در محفل درس آقا باقر بهبهانى و سيد مهدى بحر العلوم گذراند. آنگاه به استرآباد برگشت و از مراجع مشهور ناحيه استرآباد شد.
صاحب جواهر در مكاتبات خود او را بسيار ستوده است. محمد اكمل بهبهانى (پدر وحيد بهبهانى) از وى كسب «اجازه» نموده است. مرگ او را سال 1245 ه .ق ثبت نمودهاند.
آثار مهم وى عبارتند از: اربعون حديثا، رساله السباء، منهج الاعمال، شرح قصيده فرزدق، حاشيه بر الشافى سيد مرتضى.
نصر الله حسينى استرآبادى
وى فرزند حسن است و تحصيلات را در استرآباد، تهران و عتبات تمام كرده است. وى در عتبات در نزد آخوند خراسانى، سيد محمد كاظم يزدى و سيد على اكبر كربلايى به تحصيل پرداخت و در تهران مقيم شده و به تدريس و قضاوت پرداخت. او دانشمندى فرزانه بوده كه آثار متعددى دارد و اكثر نسخ خطى آثار وى در مدرسه عالى شهيد مطهرى (سپهسالار سابق تهران) نگهدارى مىشود.
از جمله آثار او نتقيح البيان فى شرح ارشاد الاذهان و موازين القسط اثرى منظوم در 70000 بيت. او در سال 1255 ه .ق وفات كرده است.
محمد جعفر استرآبادى
محمد جعفر استرآبادى معروف به شريعت مدار و متخلص به والى از بزرگان فقهاء و مجتهدين در نوكنده از روستاهاى استرآباد به دنيا آمد.
وى مقدمات علوم را در استر آباد فرا گرفت. در بابل به تكميل علوم پرداخت و مدتى در عتبات شاگرد صاحب رياض (طباطبايى) بود و از او اجازه دريافت كرد.
سال 1321 ه .ق به استرآباد بازگشت و سپس مدت كوتاهى به قزوين رفت. وى به همراه سيد محمد مهدى و شريف العلماء مازندرانى 1245 ه .ق حكم به تكفير شيخ احمد احسايى (بنيانگذار فرقه شيخيه) داد. اين حكم باعث تنش شد و پيروان شيخ احمد (شيخيه) قصد جان استرآبادى را كردند.
در سالهاى 1246 ه .ق طاعون شديدى در عراق رواج يافت. در اين طاعون زن و برخى از فرزندان شيخ مردند. اين عالم جليل القدر در صفر 1263 ه .ق در تهران درگذشت و جسدش به نجف برده شده و در آنجا مدفون شد. برخى از آثار او عبارتند از آب حيات (در اصول دين)، اجوبة المسائل، الاشارات، اصل الاصول، انيس الزاهدين و جليس العابدين، البراهين القاطعه.
احمد استرآبادى
استرآبادى در سال 1208 ه .ق در نوكنده متولد شد. مقدمات علوم را در بابل فراگرفت. مدتى نزد پدر بزرگش به تحصيل پرداخت و سپس به قزوين رفت و نزد شهيد ثالث و محمد صالح برغانى تلمذ نمود و مدارج عالى تحصيل را گذراند. مرگ وى به سال 1293 ه .ق اتفاق افتاد.
آثار مهم وى عبارتند از: مسلك الافهام فى شرح شرايع الاسلام، ارجوزه در ارث، ارجوزه در رضاع، شرح دعاء صباح، رساله در ردّ شيخيه و ديوان اشعار.
سيف الدين على شريعتمدار استرآبادى
سيف الدين على شريعتمدار فرزند محمد جعفر استرآبادى در سال 1242 يا 1245 ه .ق متولد شد. مدتها نزد صاحب جواهر و شيخ انصارى درس خواند. عدهاى او را از نوابغ عصر دانستهاند. او مخترع نوعى تفنگ ته پر، ساعت شب كوك و دزدگير بود. وى در سال 1315 و يا 1318 ه .ش درگذشته است.
آثار او را تا 70 اثر دانستهاند. برخى از آثار او عبارتند از: تكميل منظومه درج المضامين، الدرر الايتام، جامع ناصرى، رمز الاقوال، غاية الآمال، انيس الغربا، ايضاح التحرير، بحر الدرر، برد اليمانى، جواهر المعادن.
محمد حسن شريعتمدار استرآبادى
سال 1249 ه .ق در تهران متولد شد. او فرزند محمد جعفر شريعتمدار و برادر سيف الدين استرآبادى بود. در تهران و عتبات به تحصيل پرداخت. پس از اتمام تحصيلات به تهران بازگشت و تا آخر عمر همانجا ماند. آثار مهم او عبارتند از: اثبات الفرقه الناصبيه (در مورد مذهب شيعه و ساير مذاهب اسلامى)، مجمع الآرا در الادله (در فقه)، مظاهر آلآثار (در دقايق متون اخبار و علم حديث). او در سال 1318 ه .ق در گذشته است.
بىبى خانم
وى يكى از زنان متفكر استرآباد در عصر ناصرالدين شاه بود كه كتاب معايب الرجال اثر اوست. او در اين كتاب از حقوق و قابليتهاى زنان دفاع كرده است.
سيد حسين استرآبادى
او فرزند سيد محمد رضا استرآبادى و متولد شعبان 1288 است. سرسلسله يكى از شعبات طريقه عرفانى نعمت اللهى به نام سلسله «شمس العرفا» يا «شمسيه» بود. وى با چهار واسطه نسب سلسلهاى خود را به مجذوب عليشاه همدانى مىرساند. مدتها در عتبات زيست، سپس به تهران آمد و در جنوب تهران خانقاهى داير نمود تا عصرهاى يكشنبه و پنج شنبه مريدانش جهت برگرفتن بهره به دورش جمع شوند. او در سال 1353 ه .ق فوت كرده است.
آثار وى عبارتند از: شمسيه رسالهاى در سير و سلوك، تصحيح كتاب مرصاد العباد، تصحيح ديوان وحدت كرمانشاهى، زندگانى شمس العرفا.