فقیهان و مفسران استان قزوین
از ویکی اطلس فرهنگی ایران
شيخ عبد الجليل رازى (قزوينى)
شيخ عبد الجليل، فرزند ابى الحسين قزوينى در سال 504 ه .ق ديده به جهان گشود. او پس از تحصيلات در حوزه علميه قزوين به خاطر نا امنى قزوين در اثر فشارهاى اسماعيليان و نزاعهاى مذهبى به رى مهاجرت كرد.
او از بزرگان علماى شيعه در دوران سلجوقيان است و در رى داراى مدرسهاى بزرگ بوده و بسيارى از شيعيان در قزوين، رى، ورامين و ديگر شهرها مشكلات كلامى خود را از او سؤال مىنمودند.
شيخ منتخب الدين رازى از معاصران وى، در كتاب فهرست، وى را عالمى ژرف انديش و به عنوان «الشيخ الواعظ» ياد كرده است. وفات رازى را در حدود سال 585 ه .ق دانستهاند.
برخى از تاليفات او عبارتند از: مثالب النواصب فى نقض بعض فضايح الروافض، البراهين فى امامة اميرالمؤمنين عليهالسلام، تنزيه عايشه، السؤالات و الجوابات (در 7 جلد)، مفاتيح التذكير نام برد. النقض (مهمترين و مشهورترين اثر شيخ).
امام رافعى
امام ابوالقاسم عبدالكريم بن محمد عبدالكريم رافعى قزوينى، از فقهاى پر آوازه شافعى در حدود سال 554 و يا 555 ه .ق ديده به جهان گشود. وى پس از تحصيل مقدمات نزد پدرش و ديگران راهى رى شد و نزد منتجب الدين رازى و صاحب بن عباد به تحصيل پرداخت وى در فقه، تفسير و حديث سر آمد عالمان شافعى مذهب به شمار مىرود.
رافعى چنانكه از نگارشات كتاب التدوين وى بر مىآيد با آنكه نزد عالمان بزرگ شيعه چون صاحب بن عباد تحصيل نموده نسبت به شيعه سخت متعصب بود و از نكوهش آنان فروگذارى ننموده است.
اگر چه رافعى را نبايد جزء شاعران دانست ولى امير عليشير نوايى در كتاب مجالس نفائس اشعارى را از وى نقل كرده است. وفات رافعى را به سال 623 ه .ق دانستهاند.
برخى از آثار رافعى عبارتند از: التدوين فى اخبار قزوين، شرح صغير، شرح كبير، شرح مسند شافعى.
مولى خليلا (رهبر اخباريه)
آخوند مولى خليل بن غارى قزوينى معروف به «مولىخليلا» از اعاظم فقها و متكلمين و از بزرگان اخباريه قزوين، در سال 1001 ه .ق چشم به جهان گشود.
وى پس از تحصيل دروس مقدماتى از محضر شيخ بهايى و ميرداماد بهره برد. وى در جوانى مورد توجه پادشاه صفوى قرار گرفت و به عنوان توليت آستانه حضرت عبدالعظيم انتخاب شد.
او پس از چند سال به قزوين بازگشت و رهبرى اخباريه قزوين را در مقابل اصولى پر آوازه قزوين شيخ محمد كاظم طالقانى بر عهده گرفت. ملا خليلا معتقد به حرمت تنباكو و حرمت اقامه نماز جمعه در زمان غيبت بود.
وى در سال 1089 ه .ق در سن 88 سالگى در قزوين در گذشت و در مدرسه خود به خاك سپرده شد.
برخى از آثار او عبارتند از: حاشيه بر مجمع البيان، حاشيه بر شرح شمسيه قطب راوندى، كتاب صافى (در شرح كافى).
ملا محمد ملائكه (برغانى)
ملا محمد ملائكه، فرزند شيخ مولى محمد تقى از علماء و حكماء قزوين، در طالقان متولد گرديد و در قزوين به تحصيل علوم دينى نزد پدر خود پرداخت همچنين نزد ديگران مانند شيخ اسماعيل خواجويى به تحصيل حكمت پرداخت.
ملامحمد ملائكه سپس به عتبات عاليات مهاجرت نمود و سالها به تدريس و فتوى در كربلا پرداخت.
او در سفرى كه به قصد زيارت امام رضا عليهالسلام به ايران آمده بود، در قزوين از او خواستند كه در آن شهر بماند او نيز پذيرفت و در آنجا به تدريس و زعامت دينى پرداخت. از حوادث مهم زندگى او، برخورد وى با فرقه اخباريه در قزوين است. قزوين در قرن دوازدهم همانند بسيارى از شهرهاى ديگر دچار اختلافات اخبارى و اصولى بود.
در قسمت شرق رودخانه بازار قزوين اصوليون به رهبرى ملا محمد ملائكه و در قسمت غرب آن اخباريون به رهبرى ملاخليل قزوينى سكونت داشتند. دامنه اين نزاع تا آنجا پيش رفت كه اخباريون در هنگام برداشتن كتب اصول با پارچه آن را بر مىداشتند كه دست آنها نجس نشود. با ورود شيخ يوسف بحرانى از بزرگان اخباريه به قزوين، بين او و ملامحمد ملائكه مناظرهاى در گرفت كه در آن مناظره شيخ يوسف بحرانى مجبور به تعديل نظريه خود گرديد. اما با شيوع اين خبر، اخباريه به قصد كشتن ملامحمد به منزل او هجوم بردند ولى به او دسترسى پيدا نكردند و منزلش را به آتش كشيدند.
پس از بروز اين حادثه ملامحمد از سوى حكومت قزوين به برغان تبعيد شد و در همان جا در سال 1200 ه .ق دار فانى را وداع گفت و مدفون گرديد. او سر سلسله آل برغانى و داراى فرزندانى چون شهيد ثالث و ملا محمد صالح برغانى از علماء بزرگ شيعه بوده است. از تاليفات اوست: تحفة الابرار فى تفسير القرآن (در دو جلد) و الدر الثمين (در امامت).
شهيد ثالث
حاج ملا محمد تقى برغانى از پرآوازهترين علماى قرن سيزدهم و از سرسلسله جنبانان مبارزه با شيخيه و بهائيه در قزوين مىباشد. وى در آغاز، تحصيلات خود را در قزوين طى نمود و سپس به قم عزيمت نمود و نزد محقق قمى (صاحب قوانين) تحصيل نمود.
برغانى سپس به اصفهان رفت و به آموختن حكمت پرداخت و سرانجام به عتبات عاليات مهاجرت نمود و در درس آقا سيد على (صاحب رياض) شركت نمود و از وى اجازه اجتهاد دريافت داشت.
او سپس به ايران بازگشت و پس از اقامتى كوتاه در اثر اختلاف با فتحعلى شاه به قزوين رفت. وى در قزوين مقام زعامت و قضاء را بر عهده گرفت و مبارزهاى سخت را بر عليه شيخيه بنيان نهاد. با ورود شيخ احمد احسايى به قزوين، طى مناظرهاى با او، وى را تكفير كرد.
با مرگ شيخ احمد احسايى و جانشين او سيد كاظم رشتى، قرة العين، دختر برادر او جانشين شيخ احمد گرديد.
با ورود قرة العين به قزوين آشوبى سخت قزوين را فرا گرفت و ملا محمد تقى در اين آشوب سرسختانه در برابر شيخيه و بهائيه ايستادگى كرد و سرانجام به تحريك قرة العين (بنابر مشهور) به وسيله چند تن از بهائيان در سال 1264 ه .ق در محراب عبادت، نيمه شب در مسجد مجروح و پس از دو روز به شهادت رسيد و در همان مسجد كه امروزه به نام «مسجد شهيد» مشهور است مدفون گرديد.
ملا محمد صالح برغانى
ملا محمد صالح برغانى از فقيهان نام آور قزوين، در سال 1200 ه .ق در برغان چشم به دنيا گشود. پدر وى ملا محمد ملائكه از عالمان و فقيهان برجسته قزوين بود. وى پس از طى مقدمات در نزد پدر خود و ديگران به اصفهان عزيمت نمود و در محضر ملامحمد بيدآبادى و ملا على نورى علوم عقلى را تلمذ نمود و سپس به عتبات عاليات هجرت نمود.
او در عراق از عالمانى مانند حاج شيخ جعفر كاشف الغطاء، سيد على طباطبايى (صاحب رياض) و ديگران بهره برد، و به درجه اجتهاد نايل آمد. برغانى سپس در تهران سكنى گزيد؛ اما در جلسه مباحثه بين او و ملامحمد على جدلى، در حضور فتحعلى شاه، در باب اختيارات فقيه و پادشاه و نقش رهبرى فقيه مورد خشم فتحعلى شاه قرار گرفت و به عراق تبعيد شد. او سپس با شفاعت كاشف الغطاء به ايران آمد و در قزوين ساكن شد.
ملا محمد صالح در منازعات ميان شيخيه و متشرعه در قزوين، با برادرش، شهيد ثالث در جلسات مناظره با شيخ احمد احسايى شركت و همراه برادرش حكم به تكفير شيخ احمد احسايى نمود.
اما دخترش قرهالعين و پسرش ملا محمد على گرايش شديدى نسبت به شيخ احمد داشتند و وى به علت تألمات روحى ناشى از رهبرى شيخيه توسط دخترش قرهالعين و قتل برادرش به تحريك قرهالعين (بنابر مشهور) و ديگر تالمات روحى مجبور به ترك قزوين و سكنى در نجف و كربلاء گرديد. وى در مدت اقامت در آنجا تاليقات متعددى از خود بر جاى گذاشت.
از آثار و خدمات ملا محمد صالح در قزوين مىتوان از مدرسه صالحيه نام برد.
سرانجام وى در اثر تألمات روحى در حدود سال 1271 ه .ق در كربلا در گذشت و در حاير حسينى مدفون گرديد.
برخى از آثار او عبارت است از: بحر العرفان و معدن الايمان فى تفسير القران (در 17 جلد)، مفتاح الجنان فى حل رموز القران (در 7 يا 8 جلد عربى)، مفتاح الجنان فى تفسير القرآن (در 2 جلد).
آية الله ميرزا هاشم قزوينى
حاج شيخ هاشم مدرس قزوينى خراسانى در سال 1270 ه .ق در روستاى «قلعه» شهر قزوين چشم به جهان گشود.
او از سنين جوانى به كسب علم پرداخت و پس از تكميل ادبيات عرب نزد اساتيد قزوين از جمله حاج ملاعلى طارمى، آخوند ملاعلىاكبر، فقه و اصول را تا پايان سطح فراگرفت و فلسفه اشراق و مشّاء را نزد حاج سيد موسى زرآبادى در قزوين فراگرفت و براى تكميل تحصيلات خود عازم اصفهان شد و شش سال در محضر مرحوم كلباسى و فشاركى تلمذ كرد.
پس از آن به قزوين بازگشت و پس از مدتى اقامت در قزوين به مشهد سفر كرد و در درس خارج فقه و اصول حاج آقا حسين قمى و ميرزا محمد آقازاده و ميرزا مهدى اصفهانى شركت كرد و از دو استاد اخير اجازه اجتهاد گرفت كه بعدها همين اجازه با عبارت «صدرت عن اهله فى محلّه» از سوى آية الله سيد ابوالحسن اصفهانى مورد تأييد قرار گرفت.
شيخ هاشم، از آغاز اقامت در مشهد به تربيت طلاب پرداخت و همه ساله ماه رمضان به زادگاه خود يعنى دهستان «قلعه» مسافرت مىكرد و مجالس وعظ داير مىنمود و خدمات عامه المنفعهاى در آن جا انجام داد.
حاج شيخ هاشم، سطوح عاليه يعنى رسائل، مكاسب و كفايه و نيز خارج كفايه را در مدرسه فاضل خان و مدرسه نواب تدريس مىكرد. از شاگردان حاج شيخ هاشم مىتوان از رهبر معظم انقلاب اسلامى، آية الله خامنهاى ياد كرد.
ميرزا هاشم يكى از هشت مجتهدى بود كه پيش از واقعه گوهرشاد، در منزل آية الله سيد يونس اردبيلى، طى تصميم شجاعانهاى به رضاخان تلگراف زدند و عمل وى را نكوهيدند و او را از كشف حجاب منع كردند.
به همين دليل، صبح روز يك شنبه 12 ربيع الثانى سال 1314 ه .ش همراه امضا كنندگان ديگر بازداشت و پس از هفت روز، شب هنگام از سوى رژيم با دست و پاى بسته به تهران فرستاده شد و تا شهريور 1320 ه .ش اجازه بازگشت به مشهد را نداشت. بعد از سقوط رضاخان با توجه به توصيه آية الله ميرزا مهدى اصفهانى و در خواست عدهاى از فضلاء به مشهد آمد.
سرانجام وى به سال 1339 ه .ش در قزوين چهره در نقاب خاك كشيد. مشهد با خبر ارتحال ايشان تعطيل و عزادار شد.
آية الله حاج شيخ مجتبى قزوينى
شيخ مجتبى قزوينى خراسانى، از اركان بزرگ «مكتب تفكيك» در سال 1318 ه .ق در قزوين در خانوادهاى روحانى چشم به جهان گشود.
پس از تحصيلات مقدماتى همراه پدر به نجف اشرف عزيمت نمود و از محضر عالمانى چون سيد محمد كاظم يزدى (صاحب عروة الوثقى)، ميرزاى نائينى و ميرزا محمد تقى شيرازى بهره برد. سپس به قزوين بازگشت. در قزوين با افكار سيد موسى زرآبادى آشنا گشت و بعد از دو سال اقامت در قزوين به سوى قم شتافت و از محضر شيخ عبدالكريم حايرى يزدى بهرهمند گرديد.
وى سپس به مشهد عزيمت نمود و از درسهاى سلوكى ميرزا مهدى اصفهانى استفاده نمود. همچنين از محضر عالمان ديگرى چون حاج آقا حسين قمى، آقا بزرگ حكيم و ديگران بهره برد و خود نيز به مدت 40 سال در حوزه علميه مشهد به تدريس دروس خارج، تفسير و فلسفه (اشارات و اسفار) پرداخت. شيخ مجتبى قزوينى در طى سالهاى 1334 ـ 1329 بيان الفرقان در تفسير قرآن را در 5 جلد منتشر ساخت. ايشان به شدت با فلسفه صدرايى مخالف بود و آن را آميزهاى از فلسفه و اعتقادات شخصى و عرفانى مىدانست و خود بيشتر به فلسفه مشاء گرايش داشت. قزوينى با آن كه اهل زهد و مورد توجه مقدسان بود از فعاليتهاى سياسى نيز باز نماند و از فعاليتهاى وى مىتوان حمايت از رهبر انقلاب امام خمينى(ره) در قضاياى خرداد 1342 ه .ش را نام برد.
او سرانجام او در سال 1346 ه .ش چهره در نقاب خاك كشيد و در صحن عتيق حرم رضوى مدفون گرديد.
آية الله حاج ميرزا رحيم سامت
حضرت آية الله حاج ميرزا رحيم سامت در سال 1281 ه .ش، در يك خانواده كه همه از قبيله عالمان دين بودند، ديده به جهان گشود. آية الله سامت پس از سپرى كردن مرحله كودكى و گذراندن دوران مكتبخانه آن روزگار، به مدرسه نوبنيادى كه علوم جديده را به دانش آموزان مىآموختند، وارد شد و تا پايان دوره اول دبيرستان تحصيلات خود را ادامه داد.
چون در قزوين آن روزگار دبيرستانى كه دوره دوم را به واجدين شرايط بياموزد وجود نداشت، به كسب و كار در بازار روى آورد و چند سال نيز معاونت مدرسه ديانت، دومين مدرسه قزوين كه به روش جديد اداره مىشد، را پذيرفت.
اشتياق تحصيل علوم دينى او را به حوزه علميه قزوين كشيد و مقدمات و بخشهايى از معقول و منقول را نزد بزرگانى همچون شيخ يحيى مفيدى ـ سيد هبة الله تلاترى، حاج شيخ تقى مدرسى و علامه سيد موسى زرآبادى، حاج ميرزا محمود رئيسى، و حاج على اكبر الهيان فرا گرفت.
آنگاه به حوزه مقدس قم روى آورد و سپس جهت تكميل دانش خود به اصفهان، كه در آن هنگام هنوز از دوران رونق خود كم و بيش برخوردار بود، رفت و از خرمن علم و فضيلت آيات سيد مهدى درچهاى، سيد محمد و سيد على نجف آبادى و حاج آقا رحيم ارباب، خوشهها چيد.
وى در پى كسب بيشتر معارف، ديگر بار به حوزه قم، كه پس از نجف اشرف از رونق بسزايى برخوردار بود، مشرف شد و پس از پنج سال اقامت در قم رحل اقامت به نجف اشرف افكند.
حضرت آية الله سامت پس از بازگشت به قزوين به تعليم شاگردان پرداخت.
سرانجام اين عالم فرزانه پس از حدود يك قرن زندگى با عزت و تربيت شاگردان فراوان در 25 بهمن 1378 ه .ش به ديار معبود شتافت. آثار علمى اين عالم وارسته عبارتند از: تقريرات مباحث درسى خارج فقه حاج سيد ابوالحسن اصفهانى. تقريرات كامل دروس خارج اصول فقه آقا ضياء عراقى. تقريرات خارج فقه آية الله نائينى در خيارات.
آية الله حاج شيخ محمد مظفرى قزوينى
آية الله مظفرى فرزند ملا ابراهيم آقا بابائى، در سال 1304 ه .ش ديده به جهان گشود و پس از دوران كودكى در سن 20 سالگى وارد حوزه علميه قزوين و در حدود شش سال مشغول تحصيل و تدريس بودند. سپس به شهر مقدس قم هجرت نمود در حدود دو سال در قم از آية الله نجفى مرعشى و حضرت آية الله العظمى بروجردى بهره بردند.
وى سرانجام به نجف اشرف عزيمت نمود و از محضر عالمانى چون امام خمينى و ديگر آيات عظام چون سيد ابوالقاسم خويى، سيد محسن حكيم و شاهرودى بهره برد و پس از 20 سال سكونت در آنجا در سال 1352 به قزوين بازگشت و از آن تاريخ تاكنون در اين شهر عالم پرور مشغول به تدريس و تأليف و اقامه نماز جماعت و بيان مسائل و احكام دين مبين اسلام اشتغال دارند.
آية الله سيد محمد كاظم قزوينى
آية الله حاج سيد محمد كاظم قزوينى در روز 12 شوال 1348 ه .ق در شهر مقدس كربلا ديده به جهان گشودند.
وى تربيت دينى واخلاقى را از پدر بزرگوار خود آموختند و در ده سالگى مادرشان را از دست داده و در دوازه سالگى فراق پدر را تحمل كردند. وى در حوزه علميه كربلا به فراگيرى علم و دانش پرداخت و پس از تكميل سطح، سالها در دروس خارج فقه و اصول علماء بزرگ آن سامان بهرهمند گشت. آية الله سيد محمد كاظم قزوينى قدرت عجيبى در منبر داشته و مردم جذب سخنان ايشان شده و تحت تاثير كلمات شيوا و ذكر مصيبتشان قرار مىگرفتند.
يكى از برنامههاى ايشان سفر به كشورهاى مختلف و اطلاع بر اوضاع مسلمين از نزديك بود بدين منظور آية الله قزوينى جهت تبليغ دين مبين اسلام به چند كشور دنيا از جمله مراكش، استراليا، عربستان، پاكستان، هند، سوريه، لبنان، تايلند و... مسافرت نمود و خدمات ارزندهاى از خود بجا گذاشت. اين عالم بزرگوار قزوينى در ماه رجب سال 1400 ه .ق از كويت به ايران مهاجرت نموده و در شهر عالم پرور و شهر علم و اجتهاد قم ساكن شدند و مردم شهرهاى مختلف ايران مانند تهران، اصفهان، يزد، قزوين و مشهد مجذوب ايشان گشته و براى مناسبتهاى مذهبى مانند ايام عاشورا و ماه مبارك رمضان از ايشان دعوت بعمل مىآورند.
سرانجام اين شخصيت كم نظير، پس از عمرى با بركت و خدمت به دين مبين اسلام و تبليغ علوم دينى پس از مدت 2 سال بيمارى در روز پنجشنبه 13 جمادى الثانى 1415 ه .ق دارفانى را وداع گفت.
برخى از آثار ايشان عبارت است از: الاسلام الصحيح ـ يتجلى فى مذهب اهل البيت عليهالسلام، فاجعه الطف او مقتل الحسين عليهالسلام، الامام الحسين من المهد الى اللحد، الفقه الواضح(شرح توضيحى بر كتاب شرايع الاسلام)، شرح نهجالبلاغه ( 3 جلد آن تا كنون به زيور طبع آراسته شده است).
حجهالاسلام حاج شيخ هادى باريك بين
حاج شيخ هادى باريك بين در سال 1309 ه .ش در خانوادهاى مذهبى در شهرستان قزوين متولد شد. پس از پايان تحصيلات ابتدايى مشغول فراگيرى علوم دينى شد و دروس مقدمات را در حوزه علميه قزوين نزد آيات عظام يحيى مفيدى و سيد ابوالحسن رفيعى آموخت.
آنگاه براى ادامه تحصيل و تكميل تحصيلات به حوزه علميه قم عزيمت كرده دوره سطح عالى را محضر حضرات آيات مشكينى، سلطانى، منتظرى و نورى گذراند. پس از آن به حوزه درس خارج فقه آية الله بروجردى و فقه و اصول امام خمينى(ره) حاضر شد و از محضر آنان بهرهمند گرديد. سپس به عراق هجرت كرد و در حوزه علميه نجف اشرف نزد آية الله محمد باقر زنجانى كسب فيض كرد و پس از سه سال به ايران مراجعت كرد و تا سال 1341 در قم به تحصيل خود ادامه داد.
پس از شروع مبارزات روحانيت به رهبرى امام خمينى (ره) به شهرستان قزوين بازگشت و در صدد احياى مدارس قديمى و متروكه، از جمله مدرسه شيخ الاسلام، بر آمد. وى همزمان با اشتغالات درسى و تربيت طلاب به تشكيل جلسات مختلف درباره مسائل اجتماعى و سياسى مبادرت ورزيد.
بعد از پيروزى انقلاب عظيم اسلامى در كنار ديگر وظايف و فعاليتها مانند به تشكيل كميتههاى انقلاب اسلامى، تأسيس دانشگاه علوم پزشكى، تشكيل بنياد مستضعفان قزوين و تأسيس مدارس و خوابگاهها براى دانشگاه مبادرت ورزيد و از طرف مردم استان زنجان به عنوان نماينده در مجلس خبرگان قانون اساسى تعيين شد.
ايشان در سال 1360 از سوى حضرت امام(ره) به نمايندگى ايشان و امامت جمعه شهرستان قزوين منصوب شد، كه هم اكنون نيز به اين مسؤليت اشتغال دارد.
در دوره دفاع مقدس نيز نقش چشمگيرى در بسيج تودههاى مردمى و نيز تداركات جبهههاى نبرد داشت تا آن جا كه فرزند ايشان نيز به خيل شهيدان پيوست. همچنين وى در دو دوره متوالى به نمايندگى مجلس خبرگان رهبرى از سوى مردم شهيد پرور قزوين برگزيده شد.