ÌÓÊÌæ ÇÑÊÈÇØ ÈÇ ãÇ ÎÇäå  

فرق مذهبی استان لرستان

از ویکی اطلس فرهنگی ایران

پرش به: ناوبری, جستجو

حروفيه

در قرن هشتم هجرى فضل الله حروفى كه افكار و انديشه‏هايش از تشيع متأثر بود، دينى نو، بر بنيان اصالت حروف و تفسير آنها و ظهور امام غايب، به وجود آورد.

او قرآن را به طرز شگفت‏آورى معنى، و آيات كلام الله و سخنان پيامبر را به خواست خويش، تفسير مى‏كرد.

مذهب تازه او مشهور به حروفى بوده و پيروانش معتقد بودند كه فضل الله معانى واقعى قرآن را درك و به ياران وفادار خويش آموخته است. او سخت به مبانى اخلاق پايبند بوده و در دوران حياتش به «فضل حلال خور» معروف بود.

در سال 788 ه .ق معتقداتش را آشكار كرد و در سال 796 ه .ق يعنى زمانيكه به تأليف «جاودان نامه» اشتغال داشت، قربانى تعصبات مذهبى آن زمان گشت و به فرمان اميران‏شاه ـ فرزند سوم تيمور گوركانى ـ به وضع فجيعى به قتل رسيد.

شواهد موجود نشان مى‏دهد كه فضل الله استرآبادى در نيمه دوم قرن هشتم در بروجرد، پيروانى داشته و مسلم است كه گفتار وى از اين شهر به مناطق سلسله و دلفان يعنى لرستان شمالى راه يافته است و گروهى از مردم لرستان نيز مذهب او را به تشيع شبيه يافته و ادعايش را پذيرفته بودند و اين فرقه در لرستان پايگاهى به دست آورده بود. وليكن پس از مرگ فضل الله بيشتر پيروان مذهب حروفى تبعيد يا كشته شدند.

نقطويان

از ديگر فرقه‏هاى موجود در لرستان مى‏توان به «نقطويان» اشاره كرد. نقطويان كه در حقيقت جانشينان حروفيان بودند عقايد خود را از ايشان گرفته بودند و به جاى حروف، نقطه‏ها را داراى خاصيت بزرگ تفسير راستى كلام خدا و رسول دانسته‏اند. پيشواى ايشان از شاگردان فضل الله بوده و در راه نشر عقايد خود قربانى‏هاى بى‏شمار داده‏اند.

جهل و بيسوادى اتابكان لُر، و تعصبات خشك مذهبى شاهان صفوى و واليان سلويرزى، بن و بيخ اين قوم را بركنده و مانع توسعه بيشتر عقايد آنان گرديده است به طورى كه امروزه حتى يك نفر از حروفيان در لرستان ديده نمى‏شود.

على اللهى

از ديگر فرقه‏هاى موجود در لرستان مى‏توان به «على اللهى» اشاره كرد. در برخى از نقاط لُرستان پابرهنه‏هايى با بشره تيره، موهاى بلند و سبيل‏هاى پرپشت كه اغلب لب بالا را ناپديد ساخته، مى‏بينيم كه كارهايى شگفت از آنها به وقوع مى‏پيوندد و عقايد و زندگى اينان از جمله غرايب دنياست. اين مردم از پيروان فرقه على اللهى مى‏باشند. اين گروه به پيشواى خود عشقى جنون‏آميز دارند و گاهى در اين راه چنان اعمال عجيبى انجام مى‏دهند.

پيروان اين مذهب مجالس بزم و سرورى دارند و چون شُرب شراب را حرام نمى‏دانند، جشن‏هايى توأم با باده‏خوارى، برپا مى‏كنند و شيخ و شاب از مى ناب سرمست مى‏گردند و خودشان به ساختن عرق، شوقى وافر دارند، مخصوصا عرق ساخت طايفه چاوارى، بين آنها مشهور و معروف است.

اعياد بزرگشان از هجدهم دى ماه و اغلب در شب‏هاى مهتابى شروع مى‏شود و جمعا هفت عيد دارند از قبيل: پير موسى، شير قوطى، كمچه لِس و.... اين مجالس با شركت زن و مرد تشكيل مى‏گردد و هر سال نيز جشنى همگانى دارند كه به منزله فستيوالى از تيره‏هاى مختلف على اللهى است.

جشن مذكور با حضور مردان و زنان قبايل و پيرامون توده‏هاى سر به فلك كشيده آتش، صورت گرفته و مكان آن در بلندترين نقاط آن ناحيه مى‏باشد.

مثلاً در دلفان، كنار چشمه كلان ـ پشت سر طايفه چاوارى ـ و در طرهان، روى كوه بلوران آنان با خواندن اورادى فرياد زنان، كف بر لب آورده و نام على را زير لب، يا با صداى بلند تكرار مى‏كنند و شعله‏هاى آتش را به دهان فرو مى‏برند و آسيبى هم نمى‏بينند. به نماز چندان اعتقادى نداشته و به زيارت ائمه اطهار و يا خانه خدا هم نمى‏روند.

از آداب ديگر آنان، مسأله «خواهر شرطى» را بايد نام برد و آن بدين ترتيب است كه جوانى در خواب مى‏بيند با فلان زن و يا دختر هم مسلك خود، عقد برادرى بسته است. پس از بيدار شدن، خواب خويش را طى مراسمى به گوش همه مى‏رساند و اين عقد در عالم واقع بسته مى‏شود و جوان به خانه آن دختر يا زن شوهردار مى‏رود و هديه‏اى مانند گوسفند و شيرينى و تنقلات براى او مى‏برد و سه شب پيش هم مى‏مانند و يك حبه قند بزرگ چارگوش را طرفين آنقدر مى‏ليسند كه به حالت گرد و بسيار محكم درآيد پس از اين سه شب آنها برادر و خواهر خواهند بود.

به دنبال اين تشريفات، جاى هيچ ايراد و اعتراضى بر اعمال پنهانى آنان نيست و جالب توجه اينكه تا به حال شنيده نشده كه جوانى از اين طايفه در رؤيا با پيرزنى يا حتى دختر جوان زشت رويى، عقد خواهرى و برادرى ببندد.

بيشتر على اللهى‏ها در نور آباد، كوهدشت و اليگودرز در نور آباد مركزيت آنها خليفه آباد پنج كيلومترى نور آباد بود. و در كوهدشت در محلى به نام بلوران در 25 كيلومترى كوهدشت سكنى دارند در ديگر شهرهاى استان در بروجرد عده‏اى از دراويش وجود دارند كه در منازل و تحت لواى حسينيه تشكيل جلسه مى‏دهند و در زاغه و دورود و ازنا بعضى از فرقه‏هاى خاكسارى سكونت داشته و در بلوران خانقاه دارند و در خليفه آباد زمينى را به مساحت چند هزار متر براى ساخت حسينيه تهيه كردند كه مردم مانع شدند.

در منطقه‏اى بين هرسين و نور آباد مركزى به نام «گره بان» در بيش از چند هكتار مساحت وسعت ساختمانى سه طبقه و تعدادى خدام دراند كه در آنجا نماز جماعت برگزار مى‏كنند.

در آذر يا دى ماه مراسمى را در طول يك هفته دارند اين مراسم در هر شب اسمى خاص دارد بر اين مراسم «كامريجان» مى‏گويند. هر شبى يك برنامه دارند. در يكى از شبها بايد حتما خروس بكشند در اين شب قيمت خروس بالا مى‏رود در يك شب انار مى‏خورند و...

در اهل حق ناسزا گفتن به خدا و پيامبر و ائمه به جز على عليه‏السلام رواج دارد و معتقدند كه با ناسزا گفتن ثروتمند مى‏شوند. اين موضوع حتى به شيعيان منطقه نيز گسترش يافته است و بچه‏هاى شيعيان نيز در كوچه به ناسزا گويى مى‏پردازند. اهل حق خودشان در خليفه آباد و بلوران شراب تهيه مى‏كنند و اين را سنت اميرالمؤمنين عليه‏السلام مى‏دانند.

لازم به ذكر است كه در ميان فرقه‏هاى موجود در لُرستان، موفقيت على اللهى‏ها بيشتر بوده و پيروان آن تا به امروز بر سر كيش خود، مانده‏اند البته اديانى مانند بهايى‏ها نيز كه اساس كارشان بر مبناى غيبت امام دوازدهم بود، كوشش‏هايى براى گردآورى مريدانى در لرستان داشته‏اند ولى به واسطه قدرت شيعه در اين سرزمين، ناچار به ترك آن شده‏اند.

اهل حق

از ديگر فرقه‏هاى مذهبى بسيار مهم استان مى‏توان به «اهل حق» اشاره كرد. اساس حركت نهضت حقه يا اهل حق در ابتدا بر پايه هشت اصل بنيانگذارى گرديد كه عبارت بودند از: برادرى، حق پرستى، مشاركت اقتصادى، آبونمان يا ماهانه (پولى كه ماهانه به مبلغان و يا متوليان تكايا داده مى‏شد)، مشورت و رايزنى، آزادى زنان، روش (اخلاقيات ويژه) و نظم و ترتيب در امور.

بزرگترين شرط ورود به دين اهل حق «سر سپردن» است كه بوسيله پير و دليل يكى از خاندان‏هاى اهل حق انجام مى‏گيرد.

اهل حق علاوه بر دستورالعمل‏هاى سلطان يا پيشواى خود به جم و جم خانه (جمع خانه)، نذر و نياز و روزه‏هاى قولطاس و مرنو، اماكن متبركه و عبادتگاه‏هاى مفيد، داشتن شارب، احترام به پير باطن‏دار و آرامگاه پيشوايان خود، اعتقاد دارند.

در دين و روش اهل حق خدا يكتا و قادر لايزال واحد و «احد» است و خدا نزاد و غير و فاعل بر اراده خود است و او خالق كُل و ابدى و قديمى محسوب مى‏شود. در مورد مقام حضرت على عليه‏السلام در عقايد اهل حق بايد گفت كه يارستان و اهل حق‏هاى واقعى هيچگاه حضرت على عليه‏السلام را خدا نمى‏دانند و آنچه مسلم و مشخص است نسبت‏هايى كه به اهل حق به عنوان على اللهى بودن داده‏اند و يا در بعضى كتب و مقاله‏ها على اللهى را شعبه‏اى از اهل حق مى‏دانند، خلاف محض است و خط اهل حق‏هاى يارستانى كاملاً از على اللهى‏ها دور است. مردم اهل حق مى‏گويند على خدا نيست، اما از خدا هم جدا نيست.

اهل حق در جمع خانه [مكان مقدسى كه به اعتقاد اهل حق خانه مولا على عليه‏السلاممحسوب مى‏شود] آهنگهاى مذهبى مى‏نوازند كه نام آنها عبارتند از: يارى، طرز، على مولا، و كلام كه ابيات آن به صورت دسته جمعى اجرا مى‏شود. اين آهنگ‏ها با تنبور نواخته مى‏شود.

مقدسات سنتى اهل حق

علاوه بر مقدسات مشهور دينى، اهل حق پنج چيز را طبق سنت خود مقدس مى‏دانند: 1ـ بيابس؛ 2ـ كلامها؛ 3ـ جمع و جمع خانه؛ 4ـ نذر؛ 5ـ شرط و اقرار.

جمع يا جم

جمع يعنى اجتماع جماعتى از اهل حق در محلى به نام جمع خانه براى عبادت و اذكار و اوراد اختصاصى. جمع و جمع خانه را جم و جمخانه هم مى‏گويند. جمع خانه اختصاص به محل خاص و يا ساختمان مخصوصى ندارد، بلكه هر جايى ممكن است اهل حق با خلوص نيت به قصد عبادت جمع شوند.

ذكر

ذكر را به دو صورت جلى و خفى انجام مى‏دهند. ذكر جلى را هميشه با آلات موسيقى انجام مى‏دهند. با اينكه آلات موسيقى را هيچكدام منهى نمى‏دانند، ولى بنا بر سنت گذشتگان خود بيشتر از تنبور، دف و گاهى نى نيز استفاده مى‏كنند. هنگام ذكر جلى، برخى از اوقات، افراد به حالى مى‏افتند كه آتش خورى مى‏كنند.

عبادات اهل حق

اهل حق، در هفته يك يا چند بار در جمع خانه با حضور پير جمع مى‏شوند و معمولاً اين جمع‏ها در شب جمعه تشكيل مى‏شود. اين مراسم با تشريفات خاصى اجرا مى‏شود.

اين جمع‏ها كه با عبادات خاصى انجام مى‏شود حلال مشكلات مى‏دانند و شركت هفته‏اى يك بار در جم و جم خانه‏ها را به جاى عبادات دائمى كافى مى‏دانند. اهل حق نماز نمى‏خوانند و در واقع به جاى نماز، نياز دارند گرچه منكر وجوب نماز در شريعت نيستند.

روزه اهل حق

بر هر اهل حق مكلف واجب است كه هر ساله در وقت معين سه روز متوالى روزه بگيرد. اين سه روز روزه در خاندان‏هاى اهل حق مختلف است، اما همين قدر مى‏توان گفت كه موعد آن فصل زمستان است.

در مورد نام اين روزه نيز اختلاف است ولى اكثريت آن را نيت «مرنوى» مى‏نامند. مرنو يعنى غار نو، و مربوط به زمانى است كه سلطان اسحق به اتفاق سه تن از يارانش مورد تعقيب دشمنان قرار گرفت و در «شندر كوه» مرز ايران و عراق فعلى، در غارى كه پديدار شده بود سه شبانه روز، به حالت روزه گذراندند. از آن پس هر ساله اهل حق در همان موعد روزه مى‏گيرند. اهل حق براى اين روزه اهميت روحى و عرفانى خاصى قائلند.

محدوده جغرافيايى و جمعيت اهل حق

اين مسلك امروزه در بيشتر نقاط كشور به طور پراكنده پيروانى دارد كه داراى جم خانه نيز مى‏باشند، اما بيشتر در استان كردستان، كرمانشاه، فارس، گيلان، لرستان و آذربايجان وجود دارند. اهل حق تعداد خود را شش ميليون نفر مى‏دانند اما اين رقم مستند به سندى نيست.

از كتابهايى كه اهل حق درباره آيين، اصول، اعتقادات و مراسم خود نوشته‏اند مى‏توان از: شاهنامه حقيقت، برهان الحق، آثار الحق و معرفت الروح تأليف مرحوم حاج نعمت الله جيحون آبادى و فرزندش حاج نور على الهى، دفتر رموز يارستان سلطان صحاك، گردآورى سيد قاسم افضلى شاه ابراهيمى، رهروان عشق على نوشته داود موحد بشيرى و برخى از كتابهاى ديگر نام برد.

در حال حاضر اكثر مردم استان، شيعه مى‏باشند. تمسك مردم لرستان به خاندان رسالت و معصومين ريشه در اعتقادات واقعى و درونى دارد.


منابع