فرق مذهبی استان تهران
از ویکی اطلس فرهنگی ایران
اقليتهاى دينى
زرتشتيان
در آغاز اسلام و با تسلط عباسيان فشار بر جامعه زرتشتى در ايران فزونى يافت. با آمدن مغولان به ايران زرتشتيان صدمه بيشترى خوردند. مغولان در قرن هفتم آتشكده كركويه را در سيستان ويران كردند. در برابر اين سيل خروشان، زرتشتيان راهى بيابانها و كوهها شدند و عدهاى به يزد و كرمان رفتند.
با آغاز سده بيستم ميلادى زندگى روستايى جامعه زرتشتى دچار مشكل شد و تا نيمه دوم اين سده بيشتر زرتشتيان شهرنشين شدند.
ر اين اثناء تهران نقش مهمى را در اين مهاجرتها ايفاء كرد. با باز شدن فضاى سياسى در سالهاى پايانى پادشاهى ناصرالدين شاه در سال 1277 ه .ش زرتشتيان تهران، انجمن زرتشتيان را بنيان نهادند و 10 سال بعد يك آتش آدران ايجاد كردند كه روحانيون يزدى نگاهدارى آن را بر عهده داشتند.
در دورران مشروطيت يكى از توانگران و متنفذان زرنشتى به نام جمشيد بهمن جمشيديان به حمايت از جنبش مشروطه برخواست و پس از تشكيل مجلس شوراى ملى در زمره نخستين نمايندگان برگزيده قرار گرفت.
در سال 1339 ه .ش نخستين گنگره زردتشتيان در تهران برگزار شد و كنگرههاى سراسرى ديگر چهارم و پنجم در هند، ششم در تهران و كنگره هفتم در سال 1379 آمريكا برگزار شد.
در حال حاضر انجمن زرتشتيان مهمترين مجمع و گروه رسمى در جامعه زرتشتى كشور خصوصا شهر تهران است. اين انجمن از بدو تأسيس (1286 ه .ش) تا امروز هر سه سال يكبار 21 نفر را برمىگزيند.
انجمن زرتشتيان تهران داراى كميسيونهاى فرهنگى، آموزشى، دينى، ورزشى، ساختمان، موقوفات، خدمات، بهداشت و روابط عمومى است. از جمله وظايفى كه بر عهده اين انجمن است رسيدگى به امور مدارس، آرامگاه و ديگر موسسات زرتشتيان تهران است.
اين اقليت در تهران در كنار مردم زندگى آرام و رضايت بخشى را دارند و در انجام مراسمهاى مذهبى ـ علمى و فرهنگى و هنرى و آداب و رسوم خود آزاد و در اماكن مناسبى كه براى منظورهاى ذكر شده دارند به فعاليت مىپردازند و در زمينه سياسى فعال و داراى يك نماينده در مجلس شوراى اسلامى هستند و حاكميت جمهورى اسلامى را پذيرفته و هماهنگ مىباشند و جامعه زرتشتى تهران مطبوعات ويژه خود مانند مجله ماهيانه فروهر، دو هفته نامه امرداد و منور و نيز نشرياتى كوچكى «واچك وابسته انجمن زرتشتيان كرج، نويكيد وابسته به كانون دانشجويان زرتشتى مىباشد.
در حال حاضر نزديك پانصد نفر از زرتشتيان در كرج ساكن هستند زرتشتيان شهرستان كرج معبد و آتشكده مستقلى ندارند.
يهوديان
قوم يهود در ايران در حدود 2700 سال سابقه دارد. در حدود سال 700 پيش از ميلاد، سالاما نازار پادشاه آشور، دولت اسرائيل را كه پايتخت آن شهر سامره بود منقرض كرد و قريب 60000 نفر از يهوديان تبعه دولت اسرائيل را به اسارت گرفت و به اطراف بابل و ماد كوچانيد و از مسقط الرأس خود به كلى دور كرد. از اين مهاجران و اسيران يهودى عدهاى به طرف گيلان و دماوند رهسپار شده، در اين نواحى به واسطه موقعيت و محل مناسب آن ساكن شدند.
پس از حدود 200 سال، كورش كبير، اعلاميه آزادى يهوديان را صادر كرد، به آنها همه گونه مساعدتهاى سياسى و مالى نمود اما عدهاى از يهوديان در ايران باقى ماندند.
در عهد داريوش اول و خشايار شاه عده كثيرى از يهوديان به شوش و تخت جمشيد و همدان مهاجرت كرده و در آنجا مقيم شدند خصوصا در شوش و تخت جمشيد كه پايتخت و مركز مبادلات تجارتى بزرگ بود.
در سال 1160 ه .ق، در اواخر سلطنت نادرشاه افشار يهوديان به تدريج به شهر تهران رو آوردند و در سال 1207 ه .ق يهوديان ديگرى از شيراز و دامغان و كاشان به سمت تهران آمدند.
باپايتخت قرار گرفتن تهران در دوره آقا محمد خان قاجار يهوديان ديگرى به اميد آنكه اقتدارديگرى به تهران مهاجرت كردند.
در عصر فتحعلى شاه و خصوصا از اوايل سلطنت محمد شاه قاجار در اندرونى شاه يك زن يهوديه وجود داشت و باعث توجه شاه به يهوديان شد و عده بيشترى از يهوديان از شهرهاى شيراز، كاشان، يزد، اصفهان، دماوند و خوانسار، گلپايگان و همدان به سمت تهران سرازير شدند و اولين كنيسه تهران و كنيسه بزرگ و كنيسه كوچك، كنيسه حاجى، كنيسه خاله و كنيسه العازار بنيانگذارى شد.
استقرار مشروطيت با تأسيس مجلس شوراى ملى در سال 1284 ه .ش حق داشتن يك نماينده به يهوديان اعطا شد و اين مسئله حضور آنان را در تهران رسميت بخشيد و باعث شد تا يهوديان تهران بيش از يهوديان شهرستانها از اين قضيه سود بردند.
چون قبل از نهضت مشروطه جمعيت كليميان را در محلههاى ديگر سكونت نمىدادند در آن زمان به دستور حكومت در محله عودلاجان اسكان دادند و از آن پس عودلاجان (سرچال) به صورت يك محله خارج از مذهب نشين در دارالخلافه ناصرى درآمد.
با استقرار حكومت پهلوى در دوره رضاشاه تعداد زيادى از جمعيت طبقه متوسطه يهود از محله يهودى نشين خارج شدند و در خيابانهاى جديد التأسيس تهران اقدام به ساختمان سازى كردند و تعداد يهوديان در اواخر سلطنت رضاشاه به 20 هزار نفر رسيد.
در اين زمان كانون خيرخواه (امور درمانگاه)، انجمن بانوان يهود، انجمن فرهنگى خيريه و بهداشتى كليميان، انجمن اداره گورستان، انجمن كوى كليميان شكل گرفت.
در اين زمان اداره آژانس يهود در نزديكى ميدان بهارستان ساخته شد در آژانس يهود ده نفر از نفر لهستانى به رياست فردى از اسرائيل در كشور ارسال يهوديان به اسرائيل را به عهده داشت.
با قدرت رسيدن محمد رضا شاه پس از شهريور 1320 ه .ش فعاليت آژانس گسترش بيشترى يافت و تعداد زيادى از آوارگان لهستانى مستقر در تهران را به اسرائيل فرستاد.
در اين زمان كنيسهسازى اوج گرفت و در محله عودلاجان يا محله يهوديان بيش از 40 كنيسه (كه اغلب اين كنيسهها شامل يك اطاق كوچك و چند نيمكت و درون آن چند طومار تورات قرار داشت) ساخته شد چون مردم يهود به دنبال اعم و درم و احترام بودند و قصد داشتند تا به مقام گبارد برناسى برسند.
در سال 1321 ه .ش نمايندگى آژانس يهود (سوقوث) رسما در تهران گشايش يافت و اولين كلاس درسى عبرى توسط نمايندگان سرزمين اسرائيل در پاييز همان سال در تهران گشوده شد.
سازمان صهيونيستى همالوتص همصاير، باشگاه جوانان يهود ايران، موسسه قِرِن قَسَمِتِ ليسرائيل (صندوق ملى اسرائيل) گشايش يافت و در زمان محمد رضا شاه تعداد زيادى از يهوديان به اسرائيل مهاجرت كردند.
هم اكنون اين اقليت در تهران داراى يك انجمن به نام انجمن كليميان تهران واقع در خيابان جمهورى اسلامى است و داراى چندين كنيسه براى اجراى مراسمهاى مذهبى و ملى و فرنگى خود است و در آداب و رسوم خود آزاد است و در زمينه سياسى و تشكيلاتى فعال و داراى يك نماينده در مجلس شوراى اسلامى مىباشد و حاكميت جمهورى اسلامى را پذيرفته و هماهنگ مىباشند.
ارامنه
ارمنيان و پارسيان از روزگار دور در كنار هم زيستهاند و نمىتوان ارمنيان ساكن ايران را غير ايرانى دانست زيرا بخشهايى از آذربايجان غربى سرزمين مادرى اين قوم بوده است. بعدها در دورههاى مختلف بارها ارامنه به فلات ايران كوچ كرده و يا كوچ داده شدهاند.
در سال 1012 ه .ق شاه عباس به آذربايجان لشكر كشيد و عثمانىها را از خاك ايران بيرون كرد و بعد به قفقاز روى آورد.
عثمانىها براى مقابله با شاه عباس سپاهى گران تدارك ديدند و شاه عباس دستور داد ارمنيان ساكن در منطقه قارص و ايروان را به داخل فلات ايران كوچ دهند و آنها را در اصفهان، چهارمحال و گيلان و مازندران سكنى دادند.
در روزگار كريم خان زند و پس از آن ارمنيان به تدريج به آزادىهاى بيشترى دست يافتند و توانستند بار ديگر، در شهرهاى مختلف ايران، مستقر شوند و به كسب و كار بپردازند.
نخستين گروه ارمنيان در روزگار سلطنت كريم خان زند به تهران آمدند. كريم خان زند در اين انديشه بود كه تهران را به پايتختى برگزيند. به دستور كريم خان زند 10 خانوار ارمنى سنگتراش به تهران آمدند و در روستاى دولاب تهران مستقر شدند.
به تدريج ارمنيان مقيم تبريز، جلفاى اصفهان و قفقاز به تهران آمدند و در دروازه حضرت عبدالعظيم در كوچهاى كه بعدها به كوچه ارمنيان معروف شد، سكنى گزيدند.
با مهاجرت گروههاى ديگر و افزايش جمعيت ارمنيان تهران، دومين محله اين قوم در دروازه قزوين (ميدان وحدت اسلامى كنونى) پديد آمد. پس از توسعه شهر تهران ارمنيان در نقاط مختلف شهر تهران مستقر شدند.
امور مذهبى، اجتماعى، فرهنگى، ورزشى و به طور كلى تمامى نهادهاى مخصوص ارامنه، زير نظر و به سرپرستى خليفهگريها اداره مىشود.
در ايران سه خليفهگرى به ترتيب قدمت، وجود دارد:
الف) خليفهگرى ارامنه كل آذربايجان (استانهاى آذربايجان غربى و شرقى)؛
ب) خليفهگرى ارامنه اصفهان و استانهاى جنوب ايران؛
ج) خليفهگرى ارامنه تهران و استانهاى شمال ايران.
هر سه حوزه كليسا وابسته به حوزه عاليه سيليسى لبنان به رهبرى اسقف اعظم جاثليق آرام اول كشيشيان است.
كليسا واژه يونانى است به نام اكلزيا كه به معنى محل اجتماع مومنان آمده است و ماثور بنا يا عمارت كوچكى است كه داراى محرابى مانند كليسا بوده و در مناطق عمومى غير مسكونى بنا مىشود.